eitaa logo
اِࢪیحا(:
1.1هزار دنبال‌کننده
3.1هزار عکس
555 ویدیو
35 فایل
حرفی، پیشنهادی: https://harfeto.timefriend.net/16676543863446 پیامهاتون خونده میشه🚶🏽‍♂🎈
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
یا‌حَضرَت ِ‌حَق... ...💌... رفیق ِ خوب یعنی ؛ 💕 مراقب ِ دل ِ تو باشه . . . که به بی راهه نره :) با گریه هات :( غصه بخوره :/ با لبخندت :) بخنده :)) وقتی آشوبی . . . نگاه ِ مهربون ِ خدا رو بیادت بیاره . . .🌱❣️ دل.نویس: اینا همه نشانه ی ِ فرشته بودنشه! :) ...😇... ! ! ! @Shahidzadeh
روز قیـــامت. . . نیکے هایت را بہ محبوب ترین فرد زندگیت نخواهے داد امــا. . . مجبورمیشوے آنہارا بہ کسے دهی کہ ازاو متنفربودے چون غیبتـش را کردی... @Shahidzadeh
یا حَضرَتِ حَق... عشقے بزرگ... ✓•°|پِیٰامِ‌مَعْنَوی|°•✓ ✓•°|اُسْتٰادْ‌پَنٰاهٓیٰانْ|°•✓ @Shahidzadeh
یا‌حَضرَت ِ‌حَق... آدم موفق😌 تو غم💔 و شادی🎈زندگی چیکار میکنه؟! 😍/😭/😋/😫/😇/😣/🤩/😨/... 😐 @Shahidzadeh
یا‌حَضرَت ِ‌حَق... با اختیار خودم نرفته بودم که با اختیار خودم برگردم. حالا این‌جایم کنار قل دیگرم مبینا، اتاقمان کنار اتاقی‌‌ست که برادر‌‌هایم؛ علی و سعید و مسعود را در خود جا نداده، بلکه تحمل کرده است! پسر‌ها آن‌قدر شلوغ هستند که تمام دنیای مرا به هم می‌ریزند. کودکی‌ام را کنارشان زندگی نکرده‌ام و حالا مانده‌ام که چگونه این حجم متفاوت را مدیریت کنم. از دختر یکی‌یکدانه، شده‌ام بچه پنجم خانه. مبینا برای پروژه درس همسرش عازم خارج ‌است و من هنوز لذت بودن کنار او را نچشیده باید خودم را برای جدایی آماده کنم. دو‌‌تایی این روزها را می‌‌شماریم و نمی‌‌خواهیم که تمام شود. گاهی آرزوی چیزی را داری، وقتی به دستش می‌آوری، پیش خودت فکر می‌کنی همین بود آنچه منتظرش بودی و همیشه لحظات تنهایی‌ات را به آن می‌اندیشیدی! یعنی بالاتر از این نیست؟ یک بالاتری که باز بتوانی حسرتش را بخوری و برای رسیدن به آن دعایی، حرکتی، برنامه‌ریزی‌ای… جز این، انگار زندگی یک‌نواخت و خسته‌کننده می‌شود. یادم می‌آید من و دوستان مدرسه‌ای‌ام تابستان‌ها به همین بلا دچار می‌شدیم. انواع و اقسام کلاس‌ها و گردش‌ها را تجربه می‌کردیم تا اثبات کنیم زنده‌ و سرحالیم. آخر آرزوهایمان را در نوشته‌های خیالی دیگران و در صفحات مجازی جست‌وجو می‌‌کردیم، آن‌هم تا نیمه‌های شب؛ اما صبح زندگی ما همانی بود که بود… نگاهی به اتاقم می‌اندازم. این‌جا هم مثل طالقان یک پنجره دارم رو به حیاط. حیاطی با باغچه کوچک و حوض فیروزه‌ای. فقط کاش پنجره‌ام چوبی بود و شیشه‌های آن رنگی. آن‌جا که بودم گاهی ساعت‌های تنهایی‌ام را با بازی رنگ‌ها، می‌گذراندم. خورشید که بالا می‌آمد پنج‌پرهای قرمز و زرد و آبی و سبز شیشه‌ها روی زیلوی اتاق می‌افتاد؛ اما شیشه‌های ساده پنجره این‌‌جا، نور را تند روی قالی می‌اندازد و مجبور می‌شوم اتاقم را پشت پرده پنهان‌‌کنم. عکسی از پدربزرگ و مادربزرگ را گذاشته‌ام مقابل چشمانم تا فراموش نکنم گذشته‌ای را که برایم شیرین و سخت بود. *** – لیلا… لیلی… لیلایی… علی است که هر طور بخواهد صدایم می‌کند. در اتاق را که باز می‌کنم می‌گوید: – اِ بیداری که؟ – اگه خواب هم بودم دیگه الآن با این سروصدا بیدار می‌شدم. – آماده شو بریم. در را رها می‌کنم و می‌روم پشت میزم می‌نشینم. کتاب را مقابلم باز می‌کنم. – گفتم که نمی‌آم. خودتون برید. تکیه‌اش را از در برمی‌دارد. – با کی داری لج می‌کنی؟ نگاهش نمی‌کنم. – وقتی لج می‌کنی اول خودت ضرر می‌کنی. هیچ چیزی رو هم نمی‌تونی تغییر بدی. نه نگاهش می‌‌کنم و نه جوابش را می‌‌دهم. @Shahidzadeh
یا‌حَضرَت ِ‌حَق... • • • ایݩ باراݩ جاݩ مے‌دهد براے آمدݩ... حیف نیسٺ نیایے؟! • • • ... @Shahidzadeh
یا‌حَضرَت ِ‌حَق... ...|🖇✂️|... دَرد ِ زندگی رو بِبَر بغل ِ خدا ... :) لذت ِ عبادت تحویلت می ده ...🙃 ...❣️... |•••❥••••❥••••❥••••❥••••❥••••| ...❣️... @Shahidzadeh
یاحَضرَت‌ ِ‌حَق... زندگے یعنے همیݩ ڪہ ٺو باشے ـو مݩ دیوانہ ‌وار دوسٺت بدارمـ... ═══‌‌‌‌♥️ℒℴνℯ♥️═══ @Shahidzadeh
یا‌حَضرَت ِ‌حَق... نامـِ ما را بہ خطـا برد ـو خودش ميدانست... • • • بہ فراموشے ما داشٺ تظاهر مےڪرد... @Shahidzadeh
یا‌حَضرَت ِ‌حَق... چرا بیدارمـ خواب نمیبرد مرا مرگ نمیدرد مرا یار نمیخرد مرا آه چه بے بہا شدم!.. ... @Shahidzadeh