یاحَضرَت ِحَق...
#رنج_مقدس
#قسمت_دوازدهم
پسرها از مغرب رفته بودند بیرون و حالا با حالاتی مشکوک برمیگردند. علی روزنامهای را که خریده باز میکند. مادر اشارهای میکند و او انگار که تازه متوجه منظور مادر شده باشد، بلند میشود و روزنامه را دست سعید میدهد:
– لیلا بیا کارت دارم.
میرود سمت اتاق، حرکات و نگاهها عادی نیست، با تردید میپرسم:
– چیکار؟
مسعود و سعید خودشان را مشغول حلّ جدول نشان میدهند.
– هیچی بیا میخوام ببینم نظرت درباره اینایی که خریدیم چیه؟
جانمازم را کناری میگذارم و دنبالش میروم:
– چی؟ لباساتون؟ الآن ازم میپرسی که خریدی؟ قبلش باید میگفتی همراهتون میاومدم.
در را پشت سرم میبندد. نفس عمیقی میکشد و میرود از توی کمد دیواری چند قواره پارچه درمیآورد و میگوید:
– دست شما رو میبوسه.
پارچهها را روی تخت میگذارد. تازه متوجه نقشهشان میشوم. میگویم:
– عمراً من اینها رو بدوزم.
کنار تخت مینشینم و پارچهها را یکییکی برمیدارم:
– چه عجب سلیقه به خرج دادید!
علی آبی راهراه سفید را برمیدارد:
– اینو سعید انتخاب کرده.
و بعد به پارچهای که خطهای باریک سبز دارد اشاره میکند:
– من و مسعودم مثل هم گرفتیم.
– مثل هم؟ چقد هم که شما دو تا شبیه هم هستید!
پارچه را روی تخت میگذارد:
– من که سلیقهام همینه. مسعود هم به خاطر اینکه شلوارش سبز تیره است گرفت.
به تخت تکیه میدهم و دستم را زیر سرم ستون میکنم:
– اونوقت بقیهاش؟
– هیچی دیگه. سر اون بحثی که شما چند شب پیش راه انداختی که چرا جنس چینی و خارجی میخرید و روضه خوندی برای بیچاره کارگر ایرانی که انگار خودتان بیکار بشید و این حرفا.
زل میزند توی چشمانم و محکم میگوید:
– خریدهامون رو پس دادیم و اینا رو خریدیم که تو جوون ایرانی بیکار نمونی و پول تو جیب تو بره. از مردم کره که کمتر نیستیم.
همینطور نگاهش میکنم. من حرفها را به مسعود گفته بودم که داشت نظریات دوستان خوابگاهیاش را بلغور میکرد. نمیدانستم به این زودی سرخودم آوار میشود.
زیرچشمی نگاهش میکنم و میگویم:
– دماسنج رو کی اختراع کرد؟ بد نیست الآن دانشمندامون، روسنج هم اختراع کنند.
علی همانطور که مقابل آیینه موهایش را شانه میکند میگوید:
– اختراع شده. سنگ پای قزوین.
با دلخوری میگویم:
– علی من اینهمه کار دارم. چه جوری برای شما سه تا لباس بدوزم؟
– اوه، انگار داره کوه میکنه. داری دو صفحه درس میخونی دیگه.
– با شونه من شونه نکن.
گوش نمیدهد. عطرم را هم برمیدارد و زیر گلویش میمالد. مقابل اینهمه اعتمادبهنفس فقط میتوانم چشمغرهای بروم. صبر میکنم ببینم این شخصیت سنگ پا بودن را چهقدر ادامه میدهد.
فایده ندارد. کوتاه نمیآید. دادم بلند میشود:
– مامان! مامان! بیا این پسرتو از اتاق ببر.
میروم سمت در که سعید در را باز میکند و پشتش هم کله مسعود که میگوید:
– زندهای علی؟ خودتی یا روحت؟
#بہشیرینےڪتاب
#شہیدزادہ
@Shahidzadeh
یاحَضرَت ِحَق...
•✨•
وَ لَئِنْ أَدْخَلْتَنِے النَّارَ
لَأُخْبِرَنَّ أَهْلَ النَّارِ بِحُبِّـے لَڪَ
و اگر مرا به جہنم بیاندازے !
اهل جہنم را
از محبت خودم به تو آگاه میسازم ! 🙃❤️
#جرعہاےمناجاٺ
#شہیدزادہ
@Shahidzadeh
یا حَضرَتِ حَق...
دادمـ تو را قَسَم
به نخ ِ چادرے ڪه سوختــ
شاید دلت بسوزد
و یڪ ڪربلا دهے...
#دلتنگکربلا
#شہیدزاده
@Shahidzadeh
یا حَضرَتِ حَق...
برای نابود کردن یک فرهنگ
نیازی نیست کتابها را سوزاند
کافیست کاری کنید مردم آنها را نخوانند . . .
#ویکتور_هوگو
#کتاببخوانیم
#شہیدزاده
@Shahidzadeh
یا حَضرَتِ حَق...
تفاوت بین انسانی که هم اکنون هستید و کسی که قرار است پنج سال بعد باشید، در مردمی است که در این مدت با آنها معاشرت کرده و کتاب هایی است که در این زمان مطالعه خواهید کرد...
#نویسنده
#جان_سی_مکسول
#شہیدزاده
@Shahidzadeh
یاحَضرَت ِحَق...
⌈ 🌸🌿•
از شهید بابایے پرسـیدند:
عباس جان چهخبر؟
چہڪار میکنـی؟ 🗯
گـفت:
بہ نگهبانی دل مشـغولیـم
تا کسۍ جز خدا وارد نـشود♥️
#شـهـیـدان_زنـدهـ_انـد
#شـــهـــیـــد
#شــهـیـدانـهـ
#شہیدزادہ
@Shahidzadeh
یا حَضرَتِ حَق...
لَئِنْ اَدْخَلْتَنِى النّارَ لاَُخْبِرَنَّ اَهْلَ النّارِ بِحُبّى لَکَ...
خدای من!
اگر منو وارد آتش کنی
اهل دوزخ رو با باخبر می کنم که
چقدر دوستت دارم...
#آیه_گرافی
#ماه_مہمانی_خدا
#دعایابوحمزهثمالی
#شہیدزاده
@Shahidzadeh
یا حَضرَتِ حَق...
همیشہ سڪوت نشانہ تأیید حرف طرف مقابل نیست،
گاهے نشانہ ے قطع امید از سطح شعور اوست...(:
#میشل_فوکو
#شہیدزاده
@Shahidzadeh
یا حَضرَتِ حَق...
زندگے مے تواند فوق العاده باشد
اگر دیگراݩ ما را بہ حاݪ خودماݩ بگذارند!
#چارلیچاپلین
#شہیدزاده
@Shahidzadeh
یا حَضرَتِ حَق...
تا وقتے حسرت خوشبختے دیگران را مےخوریم
خوشبختے خود را درک نخواهیم کرد.
#افلاطون
#شہیدزاده
@Shahidzadeh
یاحَضرَت ِحَق...
.../☘️/💚/❇️/ ...
فَلا اِلهَ غَیرُهُ...
معبودی جز او نیست...
#حرفِ_حق!
#جرعہایمناجاٺ
💚❇️
❇️💚☘️
💚❇️💚☘️
#شہیدزادہ
@Shahidzadeh
یاحَضرَت ِحَق...
◻️🌺◻️🌺
🌺◻️🌺
◻️🌺
🌺
یا صاحِبی فی وَحدَتی!
ای هَمراهَم دَر تَنهایی!
#جرعہایمناجاٺ
🌺
◻️🌺
🌺◻️🌺
◻️🌺◻️🌺
#شہیدزادہ
@Shahidzadeh
یاحَضرَت ِحَق...
🖇🍃
خدایا !
چنانم کن که از تو بترسم!
گویا تو را می بینم . . . 🙃
#جرعہایمناجاٺ
#شہیدزادہ
@Shahidzadeh
یاحَضرَت ِحَق...
...|🖇🍃❣️|...
خدایا !
مَرا به که ِ واگذار میکنی ؟!
#منولحظه_ای_رهانکن!
#جرعہایمناجاٺ
#شہیدزادہ
@Shahidzadeh
MohammadAli KarimKhani - Amadam Ey Shah Panaham Bede (128).mp3
4.32M
یاحَضرَت ِحَق...
سر و کارتون با امام رضا....
سحرتون امام رضایی😊
#آمدماےشاهـپناهمبده
#جرعہایمناجاٺ
#شہیدزادہ
@Shahidzadeh
یاحَضرَت ِحَق...
«واِنیُـرِدڪَبِخَیرفلارادَّلِفَضِلہ»
واگـرخداوند
ارادهخیـردربارهتــوڪند
هیچکسقـادرنیستـــ مانعفضلاوگـردد
قطرهاےازدریاۍنــور♥️
یونـس۱۰۷🌱
🌸🍃
#آیه_گرافی
#ماهمہمانےخدا
#شہیدزادہ
@Shahidzadeh
یاحَضرَت ِحَق...
..🌠..
ای ستار العیوب !
_زشتی هایم را بپوشان :)
#جرعہایمناجاٺ
#شہیدزادہ
@Shahidzadeh
یاحَضرَت ِحَق...
{ وَیَسِّر لِی اَمرِی }
و کارم را برای من آسان ساز💫
| طه ، آیه ۲۶ |
#آیه_گرافی
#ماهمہمانےخدا🌙
#شہیدزادہ
@Shahidzadeh
محمود کريمي گنبد و بارگاهت منو کشته!.mp3
2.55M
یاحَضرَت ِحَق...
گنبد و بارگاهت
منو کشته....💔
#رزقمعنوی
#بانواےاستادمحمودکریمی
#شہیدزادہ
@Shahidzadeh
یاحَضرَت ِحَق...
🌱 فقَدْ هَرَبْتُ إِلَیْکَ وَ وَقَفْتُ بَیْنَ یَدَیْکَ مُسْتَکِینا لَکَ مُتَضَرِّعا إِلَیْکَ رَاجِیا لِمَا لَدَیْکَ ثَوَابِی
من از همه به سوی تو گریخته و در پیشگاه تو ایستاده ام،در حالی که دلشکسته و نالان به درگاه تو آمده ام و به پاداش تو امیدوارم...
#جرعہایمناجاٺ
#ماهمہمانےخدا
#شہیدزادہ
@Shahidzadeh
یاحَضرَت ِحَق...
+خیلے خراب ڪردم...😣
_لا تَقنَطوا مِن رَحمَةِ اللّٰه؛ناامید نشو!
+خیلے گناه ڪردما...😨
_إنَّ اللّٰهَ یَغفِرُ الذُّنوبَ جَمیعا؛
میبخشمت!🙃
#وهوالمحبوب♥️
#جرعہاےمناجاٺ
#شہیدزادہ
@Shahidzadeh
یاحَضرَت ِحَق...
🥀🥀
ای شعر!
چه میفهمی از این حال خرابم؟
دست از سر این شاعر بیحوصله بردار . . .
🥀🥀
#بہوقٺشـعـر
#دݪے...
#شہیدزادہ
@Shahidzadeh
یاحَضرَت ِحَق...
🥀🥀
چرا زبان بگشایم؟
که دردهای بزرگ...
به جز سکوت ندارند مرهمی دیگر . . .
🥀🥀
#دݪے...
#بہوقٺشـعـر
#شہیدزادہ
@Shahidzadeh
یاحَضرَت ِحَق...
🦋
من
چیزهای زیادی از دست دادهام
هیچ کدامشان
مثل از دست دادن تو نبود..
گاهی یک رفتن
تمامت را با خود میبرد
و تو
تا آخر عمر
در به در دنبال خودت میگردی...
🦋
#دݪے
#شہیدزادہ
@Shahidzadeh