eitaa logo
اِࢪیحا(:
1.1هزار دنبال‌کننده
3.1هزار عکس
555 ویدیو
35 فایل
حرفی، پیشنهادی: https://harfeto.timefriend.net/16676543863446 پیامهاتون خونده میشه🚶🏽‍♂🎈
مشاهده در ایتا
دانلود
یا‌حَضرَت ِ‌حَق... . ♥[وَ یَبقے وَجھُ رَبَّڪَ ذُو الجَلَالِ وَ الإڪرَامِ]🍃 . :::مردمـ مےآیندومےروند اینـ خداستـ ڪہ همیشھ در تمام مراحل شیرینـ و تلخ با تو مےماند ::: . 🌙🌸🥀📿 💞 @Shahidzadeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
یا‌حَضرَت ِ‌حَق... 💠دعای روز نوزدهم ☘أللّهُمَّ وَفِّر فیهِ حَظّی مِن بَرَکاتِهِ ، وَ سَهِّلْ سَبیلی إلى خیْراتِهِ ، وَ لا تَحْرِمْنی قَبُولَ حَسَناتِهِ یا هادِیاً إلى الحَقِّ المُبینِ . @Shahidzadeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
اِࢪیحا(:
یا‌حَضرَت ِ‌حَق... " حساب بانڪی زماݩ " هر روز صبح در بانڪ زماݩ شما ۸۶۴۰۰ ثانیہ واریز ، و تا پایان شب به پایان مےرسد ! هیچ برگشتے در ڪار نیست ! و هیچ مقدار از این زماݩ ، به فردا اضافہ نمےشود ...! ! 🤓 🦋 08:08' @Shahidzadeh
یا‌حَضرَت ِ‌حَق... ﷽ ━━━💠🌸💠━━━ ‏اونی که تو بهش میگی قطره، واسه مورچه سیلابه... از دید خودتون به مشکلات دیگران نگاه نکنید و بگید چیزی نیست... ظرفیت آدما باهم خیلی فرق داره! ━━━💠🌸💠━━━ @Shahidzadeh
یا‌حَضرَت ِ‌حَق... وقت رفتݩ ، ڪاشــ در چشمم نمـے غلتید اشڪ آخریݩ تصویر او در چشم هایم تار بود... @Shahidzadeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
یا‌حَضرَت ِ‌حَق... دخترت اومد از شوهرش بہت گله میکرد بهش بگو....🧐 ✓•°|پِیٰامِ‌مَعْنَوی|°•✓ ✓•°|اُسْتٰادْ‌پَنٰاهٓیٰانْ|°•✓ @Shahidzadeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
یا‌حَضرَت ِ‌حَق... فقط مال آدمای باحال و با نشاطـــ🤩🌈 ✓•°|پِیٰامِ‌مَعْنَوی|°•✓ ✓•°|اُسْتٰادْ‌پَنٰاهٓیٰانْ|°•✓ @Shahidzadeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
یا‌حَضرَت ِ‌حَق... 〖`🌙°✿°🤲🏻´〗 • . میان هزاران کلیپی که دیده‌ام، هیچ کلیپی ان‌قدر مرا تحت تاثیر خود قرار نداده بود!!! ↯بعد از دیدنش فقط توانستم زمزمه کنم: 🌸🍃تـو بےنَظیرۍ…♡ .‌... ⌈🌿°○°.⌋ @Shahidzadeh
یا‌حَضرَت ِ‌حَق... عــــــَجِل علــــی ظہــــــورشــــما،اوج حـــــآجَت اسـتـــــــ🌸 😉 @Shahidzadeh
یا‌حَضرَت ِ‌حَق... بگذار به چادرت پیله کنند به پروانه شدنت می ارزد:) 😉 @Shahidzadeh
یا‌حَضرَت ِ‌حَق... 💔😭 از گمنامے نترس! از اینڪه اسم و رسمے ندارے، از ڪارهاے ڪرده ات به نام دیگرے، از بےتفاوت بودنِ آدم ها، از تنهایے ات در عین شلوغے ها... غمگین مباش ڪه گمنامے، اولین گام براے رسیدن است! ♥️ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ @Shahidzadeh
یا‌حَضرَت ِ‌حَق... روزے به آیت‌الله بهجت‌(ره)گفتند: کتابی در زمینه‌ی اخلاق معرفی کنید! ایشان فرمودند: لازم نیست یک کتاب باشد، یک کلمه کافیست که بـدانی: خدا مےبیند…! ♥ ... ~✨⁦♡⁩⭐️⁦♡⁩✨⁦♡⁩⭐️⁦♡⁩✨~ @Shahidzadeh
یا‌حَضرَت ِ‌حَق... من اهمیٺےنمیدهم‌دربارهٔ‌ماچھ میگویندمن‌میخواهم‌دل‌ولایٺ‌را راضےڪنم! ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ 🌙🌸📿 → [~• °•~]← @Shahidzadeh
یا‌حَضرَت ِ‌حَق... •| دیشب، بعضی قسمݓ‌هاے روضہ غربټ امیرالمؤمنين، آشنا بۅد...😔 .... @Shahidzadeh
یا‌حَضرَت ِ‌حَق... بالحُسِینِ الهے الْعَفو..... .... ... 🌙 @Shahidzadeh
یا‌حَضرَت ِ‌حَق... 🕯یاعݪے🕯 ݦحڔآݕ،ݩآݪہ اݫ دݪ ڂۅݩیڹ ڪشيد ۅ ڱڦݓ:  یآ ڣآطݥہ!دعـاے عݪے ݦسٺجآٮ‌ ݜـد @Shahidzadeh
یا‌حَضرَت ِ‌حَق... ʟɪғᴇ ɪs ᴛᴏᴏ sʜᴏʀᴛ ᴛᴏ ᴡᴀsᴛᴇ ᴛɪᴍᴇ ʜᴀᴛɪɴɢ ᴀɴʏᴏɴᴇ! زندگی کوتاه ‌تر از اونه که اونو با تنفر از کسی تلف کرد! 🌸🍃 @Shahidzadeh
‍ یا‌حَضرَت ِ‌حَق... چادرانه ❣ امروز هنر نیست و بے حجاب شجاع نیست. 🌹امروز ڪسے ڪہ محجبہ است و بہ چادر مشڪے خود افتخار مے ڪند داراے شجاعت و هنر و مهارت انسانی زیستن است. 🌸 🌈 @Shahidzadeh
20.99M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
یا‌حَضرَت ِ‌حَق... 💓 او دلتنگ ماست ... 💞 🌷 باور می‌کنید؟ 🌸 روابط با اولیاء خدا 🌸 🌹 با سخنرانی بسیار زیبای استاد پناهیان ✓•°|پِیٰامِ‌مَعْنَوی|°•✓ ✓•°|اُسْتٰادْ‌پَنٰاهٓیٰانْ|°•✓ @Shahidzade
یا‌حَضرَت ِ‌حَق... بر سرم قـرآن و دسٺانم بہ سوے آسمان از خـدا مےخواهمٺ امشب، اجـابٺ مےشوے؟ @Shahidzadeh
یا‌حَضرَت ِ‌حَق... کارای لذت بخش💫 جمعیش بیشتر حال میده!!😍 مثل کتاب📖 خوندن!! داریم یه کتاب📚 خوشمزه🍧 رو با همدیگه میخونیم، تو و رفقات هم دعوتی...😋 نگی نگفتیم...😜 @Shahidzadeh
یا‌حَضرَت ِ‌حَق... _ باور کن پسر دایی، من با شما بد رفتار نمی کنم. فقط راستش هنوز نمی دونم با خودم و زندگیم و آینده م چند چندم. انگار دچار سردرگمی شدم. _ مگه زندگی چیه که تو توش گم شدی؟ هر کس غیر از تو این حرف رو بزنه قبول می کنم؛ اما از تو نه. زندگی همین خوبی هاییه که داری می بینی. _ و بدی هاش؟ _ اینو که ما خودمون می سازیم. بقیه هم ربطی به ما ندارن. خودشون نباید کاری می کردند که تلخی زندگی زمین گیرشون کنه. یک حرف غلط قشنگ؛ هرکس زندگی خودش را دارد و درد و مریضی و مشکلات او به تو ربطی ندارد. حیوانات هم حتی این رویه را ندارند. فکر کن که دیگران هم به سختی ها و نیازمندی های زندگی من بگویند به ما ربطی ندارد، در زندگی ات هر اتفاقی می افتد. هر سختی و گرفتاری که دچارش می شوی نوش جانت! _ لیلا! تو منو از کوچیکی می شناسی. منم تو رو خوب می شناسم. شاید سالی دو سه بار بیشتر هم رو نمی دیدیم؛ اما همین برای شناخت کفایت می کنه. _ من قبول ندارم که همه همون طور بزرگ می شوند که در کودکی بودند. بزرگی هرکس را با بزرگی افکار و ایده هایش می سنجند نه با شیطنت ها و صداقت های بازی های کودکی اش. _ خب شما بگو من چطورم الآن؟ چه تنگنای بدی. دارم دنبال سهیلی می گردم که این چند شب در ذهنم توصیفش کرده ام؛ اما کلامی پیدا نمی کنم تا بگویم. هر چند درست تر این است که بگویم هنوز به نتیجه نرسیده ام. _ این قدر برات گنگم؟ غریبه ام؟ نمی شناسیم؟ سرم را بی اختیار بالا می آورم و چشم در چشمش می شوم. نمی خواهم ناراحتش کنم. نگاهم را از صورت ناراحت و چشم های نگرانش می گیرم. چایش سرد شده است. بلند می شوم و لیوان چایش را بر می دارم و در قوری خالی می کنم. دوباره برایش چای می ریزم و مقابلش می گذارم. صندلی انگار سفت تر شده است. طوری که وقتی می نشینم، معذب می شوم. _ لیلا باهام راحت حرف بزن. پرده پوشی نکن. من حرفم رو زدم. جواب سوالم رو می خوام. راحت می شوم اما آن روز نه. سه روز بعد به درخواست دایی مجبور می شوم همراه سهیل بروم کافی شاپ. طبقه بالا کسی نیست. صدای موسیقی و یک کافه میکس و صورت منتظر سهیل و حرف و درخواست هایش. این دو سه روز با مادر خیلی صبحت کردیم. اندازه یک عمه پر محبت سیهل را دوست دارد؛ اما برایم با احتیاط نقد هم می کند. خنده ام می گیرد از این که این قدر مواظب است تا در محبتش به سهیل خراشی ایجاد نشود؛ اما یک نکته را زیرکانه جا می اندازد؛‌ اندازه آرمان های سهیل بلند نیست؛ هدفی است که هر جوانی دارد تا به آن برسد؛ و مادرم دوست ندارد که من «هر جوان» باشم ای با «هر جوان» پا در جاده زندگی بگذارم. علی هم سهیل دوست است و سهیل دور. دوستش دارد به خاطر همه خاطرات و دور است از سهیل به خاطر افکار. البته هر دو می گویند که سهیل می شود پروانه زندگی من. ته ذهنم فکری دور می زند که اگر «من» باقی ماند و سهیل یک وقتی رفت سراغ «منِ» دیگر. آن وقت منِ لیلا چه می شود؟ من و او خوشیم به منِ خودمان. سر هر اشتباه،‌من، به خشم می آید. آن وقت طرف مقابل چه می کند؟ او هم خشمگین می شود یا می گذرد. اگر نگذشت و دعوا شد؟ اگر گذشت و من متوقع شدم چه؟ @Shahidzadeh