یاحَضرَت ِحَق...
ﺗﻮﯼ ﻭﺻﯿﺖ ﻧﺎﻣﻪ ﺧﻄﺎﺏ ﺑﻪ ﻫﻤﺴﺮﺵ ﻧﻮﺷﺖ:
" ﺍﮔﺮ ﺑﻬﺸﺖ ﻧﺼﯿﺒﻢ ﺷﺪ ﻣﻨﺘﻈﺮﺕ ﻣﯿﻤﺎﻧﻢ "...😍
حالا ﺧﺎﻧﻤﺶ میگه:
ﺑﭽﻪ ﻫﺎ ﺭو ﺑﺰﺭﮒ ﮐﺮﺩﻡ ﻭ ﻧﺬﺍﺷﺘﻢ ﺁﺏ ﺗﻮﯼ ﺩﻟﺸوﻥ تکون ﺑﺨﻮﺭه ... ﺯﻧﺪﮔﯽ ﺍﺳﺖ ﺩﯾﮕﺮ ..
ﻭ ﺣﺎﻻ ﻣﻨﺘﻈﺮ ﻧﻮﺑﺘﻢ💔
ﻧﺸﺴﺘﻪ ﺍﻡ ﺗﺎ ﺍﻭن ﺍﯾﻨﻘﺪﺭ ﭘﺸﺖ ﺩﺭﻫﺎﯼ ﺑﺎﺯ ﺑﻬﺸﺖ ﺍﻧﺘﻈﺎﺭﻡ ﺭو ﻧﮑشه ...😢
ﺍﻟﺒﺘﻪ ﺑﺪ ﻫﻢ ﻧﯿﺴﺖ ..
ﺑﺬﺍﺭ یه ﺑﺎﺭ ﻫﻢ ﺍﻭن ﻣﺰﻩ ﺍﻧﺘﻈﺎﺭ ﺭو ﺑﭽشه..."
🌱عشق خوب است
اگر یار خدایی باشد...🕊
#شهید_اسماعیل_دقایقی
#شــهــیدان_زنـدهـ_انــد
#شـهـیـد
#شــهیــدانهـ
#شہیدزادہ
@Shahidzadeh
یاحَضرَت ِحَق...
میگن:
رسمشه هیچیکی 🚷 تا آخرش نیست!
اما تو معجزه باش:)
#معجزه_یِ_زندگیِ_من!
#شہیدزادہ
@Shahidzadeh
یاحَضرَت ِحَق...
...|♥️🖇|...
دَغدَغه ی ِ مُنَظَم ِ جان ِ مَن تویی!
#دغدغهجآݩ
#شہیدزادہ
@Shahidzadeh
یاحَضرَت ِحَق...
... |💫💛🍃💚|...
شتاب کنید . . . !
زمین جای ِ ماندن نیست ...!
#امضا:
#شهیدِگمنام!
#حرفِ_حساب!!!
#شہیدزادہ
@Shahidzadeh
یاحَضرَت ِحَق...
مامانم بهت سلام میرسونه و میگه لپاتو به ما بده مربای آلبالو درست کنیم :)
#چجذاب😍🙈
#جداریاٺ
#شہیدزادہ
@Shahidzadeh
یاحَضرَت ِحَق...
در بدن فرزند آدم تڪہگوشتےاست
ڪه اگرخراب شود،
تمام بدن خراب مےشود...
و اگر درست باشد تمام بدن درست میشود
و آن قلب است...
#آیت_الله_حق_شناس
#تلنگرانه✨
#مراقبقلبتباش❤️
#شہیدزادہ
@Shahidzadeh
یاحَضرَت ِحَق...
✍مُهم نیست که شانه هایت
تجسم است و آغوشت خیال...!
همه یادت اینجاست
نگاهت، صدایت، خنده هایت...
دیگر چه میخواهم...
#حاج_قاسم❥
#ســـردار
#حاج_قاسم_کجایی
#شہیدزادہ
@Shahidzadeh
یاحَضرَت ِحَق...
بیتو
هرلحظهمرا
بیـــــــــــــــــــــــــــــــــــمفروریختناست
مثلشهریکه
بهروی"گسلزلزلههاست"
#بیتومیدانےچگونهامــ؟
#شہیدزادہ
@Shahidzadeh
یاحَضرَت ِحَق...
کارای لذت بخش💫
جمعیش بیشتر حال میده!!😍
مثل
کتاب📖 خوندن!!
داریم یه کتاب📚 خوشمزه🍧 رو با همدیگه میخونیم،
تو و رفقات هم دعوتی...😋
نگی نگفتیم...😜
#رنج_مقدس
#نرجسشکوریانفرد
#بہشیرینےڪتاب
#شہیدزادہ
@Shahidzadeh
یاحَضرَت ِحَق...
#رنج_مقدس
#قسمت_سی_و_هفتم
دفتر علی سنگين نيست؛ اما ندانستن اينکه اين داستان چه کسی است که علی در دفترش نوشته، آزار دهنده است. تا دفتر را از دست ندادم بايد تمامش کنم.
***
شب برايش سنگين و سخت شده است. قبلاً منتظر می ماند تا شب برسد و از خستگی های روزانه اش به پرده سياه شب پناه ببرد؛ اما اين
شب ها از فکر و خيال بيچاره شده است.
پيش تر ها جايی خوانده بود که «خوبی ها و مهربانی ها» هم می تواند تو را تا جهنم بکشانند! انسان اگر نفس خودش را زير پا نگذاشته باشد؛ خوبی ها و زيبايی ها مغرورش می کند. قابيل که از اول جنايتکار نبود.
گاه خودش را زير ذره بين می گذاشت، گاه دوستان دور و اطرافش را. گاهی خوب اند، گاهی پايش که بيفتد، حاضرند هزار بدی بکنند تا به آنچه
که دلشان می خواهد برسند. اين متن تمام هستی او را رو آورد.
مادر متوجه حال و روزش شده بود. مدارا می کرد. پدر يکی دو بار سر صحبت را باز کرد تا مشکل فکر و دلش را بفهمد. گفته بود که هنوز تکليف
خودم با خودم روشن نيست. صحرا ظاهرا خيلی در دانشگاه مراعات می کرد؛ ولی کم کم داشت در لحظات خلوت فکرش راه پيدا می کرد. صحرا به هر بهانه ای هم صحبتش می شد. برادرش، درسش، تنهايی اش، مشکل دوستش، سؤالهای ذهنش...
- شما به من شک داری و ازم دوری می کنی!
اين حرف صحرا مثل پتک می خورد توی سرش. شک يعنی چه؟ دوری کردن او از صحرا، نه از روی شک، که از روی ترديد به اين کار بود.
- همين که می فهمم پياممو، ايميلمو، نوشته مو خوندی آرامش می گيرم. همين قدر همراهيت برام کافيه. راضی ام.
چهاردهم اسفند بود. روزهای آخر نفس کشيدن زمستان. با ذهن آشفته ای که به هم زده بود تا صبح خوابش نبرد. دمِ سحر عطش عجيبی داشت.
به طلب آب از اتاق بيرون آمد. مادر را ديد که سر سجاده اش نشسته است. دنبال پناه می گشت. مقابلش نشست. برای آنکه به چشمان مادر نگاه نکند حاشيه های سجاده را به بازی گرفت. مادر از چشمان او حال و روزش را خواند. اين مدت شايد مراعات کرده و حرفی نزده، اما مگر می شود که حالش را نفهميده باشد.
مادر عادتشان داده بود روی پای فکر و تدبير خودشان بايستند و هر جا صلاح ديدند لب به سخن باز کنند. اجازه می داد که تجربه کنند، شکست
بخورند، بلند شوند، زخمی بشوند؛ اما نشکنند و نااميد نشوند. هر چند اين مدت حالش اين قدر بد بود که مجبور شد لب باز کند. مادر لبخندی زد و دستش را ميان موهای آشفته اش کشيد. چه قدر به اين نوازش و کلام مادر نيازمند بود!
به سجده رفت و سر که از سجده برداشت، مطمئن بود اين سجده و دعای مادر، گره از کارش باز خواهد کرد؛ اما اينکه چه طور باز می شود و او
چه قدر بايد تاوان بدهد، نمی دانست.
#بہشیرینےڪتاب
#شہیدزادہ
@Shahidzadeh
یاحَضرَت ِحَق...
|..✨🌱..|
مسیح ِ غایٻ از نظر
گذر ز ِ خاڪ من اگر
ٺۅ آمدے و مردهـ بودم...
|..🏝..|
#اندکی_شعر !
#شہیدزادہ
@Shahidzadeh
یاحَضرَت ِحَق...
|•°..🙃..°•|
ٻاید گُذشٺݩ اݫ دݩیا ݕہ آساݩـے
ٻاید مُہیا شد اݫ بهـر قرٻاݩـے
|..°•🌈♥️•°..|
#اندکی_شعر!
#شہیدزادہ
@Shahidzadeh
یاحَضرَت ِحَق...
|..•°😇°•..|
وَ کَفیٰ باللهِ ناصِرا
و خدا براے یارے ڪردݩ ڪافیسٺ...
..💌🖇..
#جرعہاےمناجاٺ
#ماهمہمانےخدا 🌙
#شہیدزادہ
@Shahidzadeh
یاحَضرَت ِحَق...
...|•°🦌°•|...
ـۅ مݩ
ایݩجآ
مانݩد ِآهویـے دربند، ٺۅ رآ چشݥ انتظارݦ...
لیاقٺ ضآمݩ شدݩٺ ڔآ
ندآرݥ
اما محتاجݦ...
ضامنݥ شۅ...!
#آقاےمہربانےها
#ضامنممےشوے؟
[°.🙃.°]
#شہیدزادہ
@Shahidzadeh
یاحَضرَت ِحَق...
..🌈♥️..
رفیق یڪی باشہ
ولے همیشگی باشہ
..😍..
#رِفـــــیٓـق_هَـمـیشِــگـــیٓ
#رفیق_بهمنی
#شہیدزادہ
@Shahidzadeh
یاحَضرَت ِحَق...
..😇..
خُذنيإلَيك
مرابهسمتخودتببر...!
..💌🖇..
#جرعہاےمناجاٺ
#ماهمہمانےخدا 🌙
#شہیدزادہ
@Shahidzadeh
یاحَضرَت ِحَق...
..🌈🙃♥️..
حقیقتا دل آدمی
کاروانسرا نیست
که امروز یکی بیاید و برود
فردا دیگری ..!
+ القلب حرم الله فلا
تسكن حرم الله غير الله :)
...🖇💌...
#خداےخوبمن
#شہیدزادہ
@Shahidzadeh
یاحَضرَت ِحَق...
..💌🤗..
بعضیا میگن:
به هر قیمتی ناله در خونه ِ ی ِ خدا خوبه !😩
_نع ...خوب نیس!😳
آخه بعضیا در ِ خونه ِ ی ِ خدا کفر میگن!😞
درسته که خدا کریمه!
اگه درِ دیزی🥧 بازه ... حیای ِ گربه 🐱 کجاست؟!
حواستون باشع می رین دره خونه ی ِ خدا کفر نگین !...
مراقب ِ درست حرف زدنمون باشیم!
#پایِ_مکتبِ_استادپناهیان
#شہیدزادہ
@Shahidzadeh
یاحَضرَت ِحَق...
ғᴀʟʟ
sᴇᴠᴇɴ
ᴛɪᴍᴇs,
sᴛᴀɴᴅ ᴜᴘ
ᴇɪɢʜᴛ.
هفت بار زمین بخور
و هشت بار بلند شو
#انگیزشی💪😍
🌈🌸🍃
#شہیدزادہ
@Shahidzadeh
یاحَضرَت ِحَق...
بِهقولِاونبَندِهخُدا
هَرڪاریڪُنۍ←یڪۍناراضیه
پَسبَرایڪَسیڪارنَڪن
#فَقط_خُدا.....
#شهیــــدحسینمعزغلامی
🌈🌸🍃
#شہیدزادہ
@Shahidzadeh
یاحَضرَت ِحَق...
..|•°.💪.°•|..
یٰآ حَیُّالذی لایَحتاجُ اِلیٰ حَیّ...
اے زندهـ اے ڪہ بہ هیچ زندهـ ے دیگر نیازۍ ندارے...
..🖇💌..
#جرعہاےمناجاٺ
#ماهمہمانےخدا 🌙
#شہیدزادہ
@Shahidzadeh
یاحَضرَت ِحَق...
|..🌈🤗..|
+ ألم يشعرك صمتي إنني مليءٌ بالكلام؟
از سکوتم میتونی حس کنی که چقدر پر از حرفم ..؟!
.♥️.
#عربے
#شہیدزادہ
@Shahidzadeh
یاحَضرَت ِحَق...
..💚📿..
امام رضا (ع)
من دݪم خیلی تنگ شده💔
منو ببر!🙃
#دلتنگ_نویس
#امامِ_من!
#دݪے...
#شہیدزادہ
@Shahidzadeh