یاحَضرَت ِحَق...
#رنج_مقدس
#قسمت_شصت_و_نهم
عطيه سکوت می کند، چون دارد تکه پرتقالی را که دستش داده ام، می خورد.
سارا رو می کند به من و می گويد:
- آره راست می گه. آدم حس می کنه چه قدر عقب هستيم. اونا چه قدر توی آسايش و رفاه هستن و احساس خوشبختی می کنن. همش آرزومه با يکی ازدواج کنم بزنم از ايران برم.
- می گم سارا جون وقت داری؟ يه برنامه دوست داشتنی برات دارم.
- وای جذاب باشه، رمانتيک باشد. صد ساعت هم وقت دارم.
- می گم پس برو يه رمان جذاب آمريکايی هست بخون.
- واقعاً؟ من عاشق ادبيات آمريکام.
سميه می پرسد:
- اسمشو بگو شايد خونده باشيم.
- آخرين پدرخوانده.
- حالا خلاصشو بگو تا بخريم.
- مال يه نويسنده آمريکاييه و خيلی ريز و جزئی نوشته.
سارا می پرد وسط حرفم:
- من عاشق جزئياتم هميشه.
صدای خنده بچه ها بلند می شود و عطيه يک خفه شو بی شعور حواله اش می کند.
- بعدش هم داستان تو قالب يک خانواده که چند تا پسر همه چيز تموم داره شروع می شه، اينا ثروت و قدرت براشون حرف اول رو می زنه. برای نگهداری خودشون از خريدن سناتور، کارمند اداره پليس و رشوه دادن، تا مثل آب خوردن آدم کشتن ابايی ندارند. کل قمار امريکا دستشونه و يک بساط عجيبی راه انداختند. هاليوود رو هم با سياستشون نشون می ده.
- اين فقط به درد استعداد خاص سارا می خوره.
همه می خندند. عطيه می گويد:
- بابا هيچ جای دنيا خبر جديدی نيست. فقط بس که از خودشون تعريف می کنند و ما خودمون مدام تو سر خودمون می زنيم فکر می کنيم اون جاها چه خبره؟ يه وسيله می خوای بخری می گن ايرانی نخر، خارجيش بهتره. الآن که ديگه می خوای بری بميری هم می گن مثل کابوی شجاع بمير.
ريحانه می گويد:
- شما تا به حال جنس خارجی نداشتين که خراب بشه؟
بچه ها می گويند:
- چرا داشتيم.
مثال ها سرازير می شود... نااميدی کلمه نيست. يک درد وحشتناک است. يک حالت روانی که اگر شديد بشود روح را به تنگنا و نابودی می کشاند. تا کنون شايد بارها شده بود که ناراحت شده بودم. اين قدر که ساعت ها نتوانم کار مفيدی انجام بدهم. حوصله ام پر کشيده بود و رفته بود روی شاخه درخت بی ثمر نشسته بود. اينجا با اين بحث و افکار بچه ها، دوباره اين حس به سراغم می آيد.
گلبهار می گويد:
- اولش خيلی عشق و عاشقی بود، حالا پشت و رو شده...
عطيه می گويد:
- خودت خرابش کردی، حداقل خرابترش نکن.
- خب چه کار کنيم؟
ريحانه می گويد:
- مردم ژاپن اگه جنسی توليد خودشون نباشه، اين قدر سراغ خارجی اون جنس نمی رن تا توليد کنن.
- مشکلمون همين بی عقلی مونه ديگه...
علی زنگ می زند. با بچه ها خداحافظی می کنم. احساس بدی پيدا کرده ام. بروم با فردوسی مذاکره کنم، يک توليد شاهنامه جديد داشته باشد برای خودباوری ايرانی ها. بد، خود را باخته اند. بايد تمام رستم و اسفنديار و ايل و تبار سپاه را بياورد وسط تا بتواند افکار مردم را بازسازی کند.
#بہشیرینےڪتاب
#شہیدزادہ
@Shahidzadeh
یاحَضرَت ِحَق...
🌈✨🌱
عارفی به شاگردانش گفت:
بر سر دنیاکلاه بگذارید..!
پرسیدند : چگونه؟
فرمود: نان دنیا را بخورید
ولی برای آخرت کار کنید....!
#سردنیاکلاهـگذاشتنچهکیفیمیده😍
#شہیدزادہ
@Shahidzadeh
یاحَضرَت ِحَق...
:)
خاطراتِ تو چون خون ،
در رگهاے من جاری است !
✨🌱
#شہیدزادہ
@Shahidzadeh
یاحَضرَت ِحَق...
••🍭قَسݦ ݕہ شُڪۅفِہ خَـندٵڹِ آݪݕٵݪۅ زِڹدِڱے زێبٵسٺـ🍒🌿••
#بیوےجذاب
#بیودزدی😉
#شہیدزادہ
@Shahidzadeh
یا حَضرَتِ حَق...
دنیا
با همه شلوغی اش
فدای اضطراب تو
وقتی نامحرم می آید و تو سراسیمه چادر به سر می کنی...!🙈♥️
#چادرانه
#شہیدزاده
@Shahidzadeh
یا حَضرَتِ حَق...
زنگ زدم بیان کولرو درست کنن،
یارو گفت کولرتون آبیه؟
گفتم نه قرمزه
قطع کرد،
فک کنم استقلالی بوده😒
#طنزحلال
#شہیدزاده
@Shahidzadeh
یاحَضرَت ِحَق...
تو واژه های کدام زبانی؟
ترجمه کدام شعری؟
نقشه کدام سرزمینی؟
هویّتِ کدام جامعه ای؟
نام کدام کهکشانی؟
ستاره کدام سیاره ای؟
روشنایِ کدام نوری؟
یا جاذبه کدام خاکی؟
کیستی که اینگونه ای؟
که #دوستداشتنت
رهایی ندارد...
#فداییاقا^-^
#رهبرم
#سید_علی
...♡ 🍃↷''✿°.
#شہیدزادہ
@Shahidzadeh
یاحَضرَت ِحَق...
✨
خطی کشید روی تمام سوالها
تعریفها، معادلهها، احتمالها
خطی کشید روی تساوی عقل و عشق
خطی دگر به قاعدهها و مثالها
خطی دگر کشید به قانون خویشتن
قانون لحظهها و زمانها و سالها
از خود کشید دست و به خود نیز خط کشید
خطی به روی دفتر خطها و خالها
خطها به هم رسید و به یک جمله ختم شد
با عشق ممکن است تمام محالها ...!
#فاضل_نظری
#بہوقٺشـعـر
#شہیدزادہ
@Shahidzadeh
یاحَضرَت ِحَق...
💌عاشق شو
✓•°|پِیٰامِمَعْنَوی|°•✓
✓•°|اُسْتٰادْپَنٰاهٓیٰانْ|°•✓
#ڪݪاماسٺاد
#شہیدزادہ
@Shahidzadeh
یاحَضرَت ِحَق...
آقای قاضی
یکی نیست بگه : به اســـمِ انتقــاد
عــقده هاتونو خالی نکنیــد :)
#اندراحوالاتماوآقایقاضی
#شہیدزادہ
@Shahidzadeh