eitaa logo
ارتباط با خدا
4.5هزار دنبال‌کننده
1.7هزار عکس
576 ویدیو
3 فایل
ادمین: ( صابرنوروزپورفرد) @saber1399
مشاهده در ایتا
دانلود
🌲از دخترك فال فروشي پرسيدند : چه ميكني ؟ 🌲گفت : از سادگی مردم لقمه ناني در مي آورم. 🌲پرسيدند : چگونه ؟ 🌲گفت : من در امروز خود مانده ام ، و مردم فردايشان را از من سراغ مي گيرند. 🍃🕊‌ @harrozbakhoda 🍃🕊
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
عوامل هلاکت انسانها 💠استاد رفیعی 🕊لقمان به فرزندش فرمود: 🕊 «فرزندم! دنيا دريايى عميق است كه بسيارى در آن غرق شدند. پس بايد در این دريا، 🔸کشتى ات تقواى الهى، 🔸بار آن ايمان، 🔸بادبانش توكل بر خدا، 🔸ناخدايش عقل، 🔸راهنمايش علم 🔸سكانش (فرمانش) صبر باشد». 📚کافی جلد ۱ 🌸🍃 @harrozbakhoda 🌸🍃
ارتباط با خدا
🔴داستان واقعی و‌عجیب زندگی پس ازمرگ/ آیا عقوبت گناهانمان را میبینیم؟/قسمت اول 🔸من و فرهاد از کودکی
🔴داستان واقعی و عجیب زندگی پس ازمرگ /آیا عقوبت گناهانمان را میبینیم/قسمت دوم 🔸به هر حال عروسی در روز دوشنبه برگزار شد من یک راه حل پیداکردم تا به آن جشن نروم. خانواده فرهاد می دانستند که من از کودکی هر وقت دچار خونریزی می شدم تا ساعتها ادامه پیدا می کرد و پزشکان توصیه کرده بودند مراقب باشم که دچار خونریزی نشوم. 🔸ساعت 10 صبح به هوای پوست کندن سیب چاقوی تیز راکشیدم کف دستم و خون فواره زد. کارم به بیمارستان کشید. بستری شدم. ساعت 16 بعداز ظهر فرهادبه دیدنم آمد. در حقیقت آمده بود که از من اجازه بگیرد. او گفت: محسن موقعیت منو درک کن! 🔸من فقط یک جمله گفتم: "اگه واقعاً چاره ای نداری لااقل لباس شاد نپوش. مشروب نخور. دنبال رقص و آوازهم نرو"او قول داد که حرمت عاشورا را حفظ کند. 🔸من آن روز توانستم به آن‌عروسی نروم اما انها یک رسمی داشتند که یک هفته بعد ازمراسم عروسی درویلای پدرشان‌ جشن بگیرند و من راهم هرطورشده بود بردند و من چاره دیگری نداشتم و ملتمسانه به خدا می گفتم خداوندا حالا چه کنم من را نجات‌بده .... 👈ادامه داستان درقسمت بعد .... 🌸🕊‌ @harrozbakhoda 🌸🕊
🕊از سخنان خداوند با حضرت موسی علیه السلام 🌼🍃اى موسى! از بسيارىِ گناهان به درگاه من شيون برآور ، چنان كه گريزنده اى از دشمن خويش شيون كشد ، و براى اين از من مدد خواه كه من ، مددكارى نيكويم.... 📚تحف العقول 🕊🌸 @harrozbakhoda 🕊🌸
🌸🍃پیرزن قد خمیده ای که دیگر قیافه ای برایش نمانده بود، با عصا خدمت پیغمبر صلی الله علیه و آله آمد، گفت: یا رسول الله! کلمه ای به ما بگو، خیال ما را راحت کن. 🌸🍃پیغمبر صلی الله علیه و آله فرمودند: چه بگویم؟ گفت: آیا در قیامت مرا به بهشت می برند؟ فرمود:نه، نمی برند. 🌸🍃گفت: مرا راه نمی دهند؟ بلند بلند گریه کرد. بلال آنجا بود، گفت: یا رسول الله! این پیرزن به بهشت راه ندارد؟ فرمود: نه، تو را نیز به بهشت راه نمی دهند. این غلام نیز شروع به گریه کرد. 🌸🍃پیغمبر صلی الله علیه و آله فرمودند: گریه نکنید! شما به بهشت می روید ولی نه با این قیافه، آن پیرزن را به دختر بیست ساله و تو را نیز به جوانی سفیدرو و زیبا تبدیل می کنند. آن گاه هر دو نفر آنها از این شوخی پیامبر صلی الله علیه و آله به خنده افتادند.😁 📚سایت حوزه 🌸🍃‌ @harrozbakhoda 🌸🍃
🕊بسم الله الرحمن الرحیم 🕊 🍃هرروز یک صفحه قرآن 💢 🕊 @harrozbakhoda 🕊
💠 پیامهای صفحه ۲۱ قرآن 💠 🔸انحصار طلبى بیجا، ممنوع است. یهود و نصارى بدون داشتن دلیل، هركدام هدایت را تنها در آئین خود می‏دانند. 🔸نام وعنوان مهم نیست، ایمان وعمل اهمیّت دارد. یهودى یا نصرانى یك لقب بیش نیست، آنچه ارزشمند است، توحید ویكتاپرستى است 🔸ایمان به همه ‏ى انبیا وكتاب‏هاى آسمانى لازم است كفر به بعضى از انبیا، كفر به همه‏ ى آنهاست. مسلمان واقعى كسى است كه به تمام انبیاى الهى، ایمان داشته باشد. 🔸برترین و زیباترین رنگ‏ها، رنگ الهى است باید تنها بنده خدا بود، نه بنده‏ ى دیگران 🔸اهل کتاب میگفتند مابه خدا نزدیكتر و یا فرزندان او و یا محبوبان او هستیم. بنی اسرائیل گمان می‏كردند كه باید همه‏ ى انبیا از نژاد آنان باشند و بخاطر قدیمى بودن دین آنان و كتاب تورات، خودشان را برتر می‏دانستند 🔸اما خداوند به آنها میگوید سعادت هر كس در گرو اعمال اوست. ادّعا وشعار كارساز نیست. 🌸🕊 @harrozbakhoda 🌸🕊
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⁉️چه کسانی مسلمان واقعی نیستند 🔸 خداوند در سوره ماعون مى‌فرمايد: چهار دسته ايمان واقعى و حقيقى ندارد 1⃣🍃افرادى كه مى‌توانند به يتيمان، به فقرا رسيدگى كنند، اما نمى‌كنند. اينها مسلمان واقعى نيستند 2⃣🍃افرادی که نماز مى‌خوانند، اما نماز را بد مى‌خوانند نمازش را تند و تند بخواند، ركوع و سجده كامل نداشته باشد و بالاخره نماز را غلط و يا آخر وقت بخواند، و به نماز بى‌اهميّت باشد، مسلمان واقعى نيست. 3⃣🍃آنهایی که رياكارند. آنها كه ريا و تظاهر در عمل دارند، اينها مسلمان واقعى نيستند. 4⃣🍃دسته چهارم آن افرادى هستند كه مى‌توانند به ديگران كمك كنند، مى‌توانند به همسايه‌شان و به ديگران قرض بدهند اما نمى‌دهند و بالاخره چيزى كه همسايه‌اش يا رفيقش احتياج دارد مى‌تواند به او قرض بدهد اما نمى‌دهد 🌸🕊 @harrozbakhoda 🌸🕊
🍃🕊امام رضا علیه السلام 🍃🕊 🍃بنده تا سه ويژگي را دارا نباشد حقيقت ايمان را كامل درنيابد. 🔸عميق نگري در دين 🔸نيك اندازه گيري مخارج زندگي 🔸شكيب بر بلاها و ناگواري ها 📚تحف العقول ص ۴۴۶ 🌸🍃 @harrozbakhoda 🌸🍃
امام صادق عليه السلام : 🕊ايمان ، مانند نردبانى است كه ده پله دارد و پله هاى آن يكى پس از ديگرى پيموده مى شود. 🕊پس كسى كه در پله دوم است نبايد به آن كه در پله اول است بگويد تو چيزى نيستى، تا برسد به آن كه در پله دهم است 🕊 آن را كه در پله پايينتر از تو قرار دارد نينداز كه بالاتر از تو نيز تو را مى اندازد. 🕊اگر ديدى كسى يك پله از تو پايينتر است با مهربانى و ملايمت او را به طرف خود بالا كشان و فراتر از توانش بارى به دوش او مگذار كه او را مى شكنى. و هر كس مؤمنى را بشكند بايد شكستگى او را جبران كند. 🌸🍃 @harrozbakhoda 🌸🍃
🔸يكى از بزرگان را خواب ديدند به او گفتند، وضعت چگونه است‌؟ گفت: وضعم خوب است؛ باغ دارم، قصر دارم، اما يك عقرب هم دارم، مرتب به انگشت پاى من نيش مى زند. 🔸 گفت: در بچگى يك چاقو دزديدم، چاقو را زير خاك كردم. فلان جاست. ويادم رفت، اين حق الناس را بدهم. اين حق الناس براى من يك عقرب شده. بايد اين عقرب را با توبه مى كشتم. 🔸يادم رفته، نكشتم. مى گويد: از خواب بيدار شدم، رفتم آنجا، چاقو را از زير خاك پيدا كردم، بالاخره به صاحبش رد كردم. 🔸او را در عالم خواب ديدم، كه براى من دعا كرد و گفت كه مرا نجات دادى. عقرب را كشتى. 📚شیخ عباس قمی منازل الاخره 🌸🕊 @harrozbakhoda 🌸🕊
ارتباط با خدا
🔴داستان واقعی و عجیب زندگی پس ازمرگ /آیا عقوبت گناهانمان را میبینیم/قسمت دوم 🔸به هر حال عروسی در رو
🔴داستان عجیب و واقعی زندگی پس ازمرگ/آیا عقوبت گناهانمان را میبینیم /قسمت سوم 🔸نمی توانستم تصور کنم در ایران همه در حال عزاداری شام غریبان هستند و من در کنار 9 نفر در امریکا که همگی مستند عازم ویلا برای جشن و پایکوبی 🔸داماد که نام او دیوید بود یک جوان تحصیل کرده آمریکایی بود علت ناراحتی ام را پرسید. واقعیت را برای اوشرح دادم. 🔸دیویدبا احترام زیادبرایم سر تکان داد و گفت: به عقیده شما احترام می گذارم. 🔸باهم عازم شدیم. فرهاد پرسید: محسن فکرمی کنی ما عقوبت این گناهو بدیم؟ که ناگهان صدای ترمز شدیدی به گوشم رسید و ماشین به ته دره سقوط کرد. 🔸لحظه ای به خودآمدم که چند پیکر خون آلود دراطرافم افتاده بود.صدای دیوید را که می گفت help شنیدم و بعد او با 2 نفر دیگر پیدایشان شد. دیوید چندخراش سطحی برداشته بود. 🔸یکی از آن 2 غریبه که بعدها فهمیدم پرستار بود همه را معاینه می کرد.سپس رو به دیوید می گفت: ۶ نفر مردند حتی فتانه هم مرده بود انگار‌ همه مرده بودند 🔸من رامعاینه کرد و گفت: متأسفم!!!این هم مرده.باورم نمی شد. فریاد زدم من زنده ام ولی صدای مرا نمی شنیدند تا این که صحنه وحشتناک عجیبی را دیدم ..... 👈ادامه داستان در قسمت بعد .‌‌... 🌸🕊 @harrozbakhoda 🌸🕊