⚫️مصیبت #شش_ماهه را کامل نگویید!
یکی از مصیبتهای بسیار عظیم سیدالشهدا علیه السلام،شهادت علی اصغر علیه السلام بوده...
✳️در روایات آمده که شهادت علی اصغر علیه السلام به حدی دل امام حسین را سوزاند که خدا بخاطر این مصیبت به او تسلیت گفت و ندا آمد:
🌸حسین...علی را به ما واگذار که در بهشت دایه ای برای شیردادن به او آماده است
🔆در محضر آیت الله فاطمی نیا:
✅آهای مردم!مصائبی که به اهل بیت وارد شده را ما باید به مردم بگوییم،
اما به شرطی هیچ کس هیچ مصیبتی را نشنیده بود،
ما دل را به دریا می زدیم همه مصیبت ها را بی پرده می گفتیم،ولی معمولا مردم مصیبت ها را می دانند.
⛔️بنا بر این مصیبت بی پرده خواندن درست نیست...
🌿هنگام مصیبت خواندن یک قدری پرده پوشی داشته باشید. همه چیز را نگویید.
🔰من استادی داشتم، می گفت بعضی روضه ها را در تمام عمرم فقط یک بار خوانده ام آن هم در روز عاشورا!
🔴نمی گویم مصیبت نگو اما یک قدری پرده برداری کن.
مصیبت شش ماهه را حتما کامل نگویید!
💥مواظب باشید!
▪️یک وقتی در نجف یک روضه خونی بوده، می گویند این روضه حضرت علی اکبر سلام الله علیه را خیلی تند خوانده بود،
💥بعد یکی از بزرگان با خبر شده بود که وجود نازنین حضرت زهراء سلام الله علیها ناراحت هستند و فرموده بودن: بگو انقدر دل ما را نسوزان!
☀️ باید توجه داشت که اهل بیت علیهم السلام به همه جا اشراف دارند و درضمن بسیار با محبت هستند و خواندن مصیبتهای مکشوف و بی پرده موجب رنجش و غمگینی آنها میشود.
پس به این مسئله توجه کنید.
📙از بیانات استاد اخلاق،آیت الله فاطمی نیا
https://eitaa.com/ertebatbakhoda1401
☑️ زیارت منسوب به ناحیه مقدسه
در زیارت ناحیه مقدسه تنها عبارت «أَلسَّلامُ عَلَی الرَّضیعِ الصَّغیرِ»[۱] به معنی «سلام بر آن شیر خوارِ کوچک» آمده؛ ولی در کتاب المزار[۲] محمد بن مشهدی و کتاب اقبال[۳] سید بن طاووس در زیارت منسوب به ناحیه مقدسه به سال ۲۵۲ ه.ق. چنین آمدهاست:
السلام علی عبدالله بن الحسین الطفل الرضیع، المرمی الصریع، المتشحط دما، المصعد دمه فی السماء، المذبوح بالسهم فی حجر أبیه، لعن الله رامیه حرملة بن کاهل الاسدی وذویة
یعنی:
سلام بر عبدالله پسر حسین، کودک شیرخوار تیر خوردهٔ به زمین افتادهٔ به خون غلتیده که خونش به آسمان بالا رفت و در آغوش پدرش به وسیلهٔ تیر ذبح شد. خداوند تیرانداز و پژمرده کنندهاش «حرملة بن کاهل اسدی» را لعنت کند.
سوگواری: «محرالمذبوح بالسهم فی حجر أبیه، لعن الله رامیه حرملة بن کاهل الاسدی وذویة» یعنی:
سلام بر عبدالله پسر حسین، کودک شیرخوار تیر خوردهٔ به زمین افتادهٔ به خون غلتیده که خونش به آسمان بالا رفت و در آغوش پدرش به وسیلهٔ تیر ذبح شد. خداوند تیرانداز و پژمرده کنندهاش «حرملة بن کاهل اسدی» را لعنت کند.
♦️ آرامگاه
در محل دفن علی اصغر دو مکان بیان شدهاست اولین قول بر سینهٔ حسین بن علی و دومین قول در کنار کشتهشدگان کربلا در نزدیکی ضریح حسین بن علی
📓 پانویس مربوط به پست های بالا
۱.↑ متن زیارت ناحیه مقدسه؛ تبیان
۲.↑ الکتاب : المزار- محمد بن المشهدی
۳.↑ أنصار الحسین ؛ محمد مهدی شمس الدین؛ الزیارة المنسوبة إلی الناحیة المقدسة ص ۱۴۷
https://eitaa.com/ertebatbakhoda1401
⚘️ڪانال ارتبـاط بـا خـدا،درمـان،شـرعـۍ⚘️
☑️ زیارت منسوب به ناحیه مقدسه در زیارت ناحیه مقدسه تنها عبارت «أَلسَّلامُ عَلَی الرَّضیعِ الصَّغیرِ
*💟 چرا به حضرت علیاصغر* علیهالسلام
*🌹باب الحوائج🌹 میگویيم؟*
*معنای باب الحوائج تقريبا همان معنای لغوی آن میباشد. يعنی درب و راه و مسير حاجات و یا درگاه نیازها است و البته خاصيتش دو طرفه است، يعنی دقيقا مانند درب خانه كه هم از آن داخل میشوند و هم خارج میشوند.*
*باب الحوائج* نيز، هم برای طلب حاجات است و هم برای دادن حاجت. از آنجا كه برخی از بزرگان و اوليای دين وسيله و عامل مشكلزدائی در پيشگاه خدا میباشند و از مقربان درگاه الهی هستند به آنان باب الحوائج گفته میشود. زيرا وسيله ارتباطی با خدا و واسطه فيض الهی هستند در قرآن كريم آمده است
*« كيست آن كه جز به اذن او در محضرش وساطت و شفاعت كند »*.(۱)
پس باب الحوائج بودن به اذن خداست.
عنوان باب الحوائج اختصاص به حضرت علیاصغر يا حضرت عباس يا حضرت موسی بن جعفر ندارد، همان طور كه مثلا صفت « باقر العلوم يا كاظم » مختص به امام پنجم يا هفتم نيست و دلالت ندارد بر اين كه مثلا حضرت علی ـ عليهالسلام ـ اين گونه نبوده است، بلكه به خاطر شرايط زمانی خاص، آن بزرگواران به اين صفات معروف شدهاند.
در مورد باب الجوائج بودن هم همه اولياء خدا و معصومين ـ عليهم السلام ـ اين صفت را دارند، هر چند كه اين سه بزرگوار به اين صفت معروفند.
در بحارالأنوار (۲) بابی به عنوان « همانا دعای انبياء با توسل و طلب شفاعت از ايشان مستجاب میشود » وجود دارد كه در آن حدود ۱۶ روايت بدين مضمون نقل شده كه میتوانيم خدا را به حق اين بزرگواران قسم دهيم.
امّا اين كه بر سر زبانها افتاده كه حضرت عباس و حضرت علیاصغر و امام موسی كاظم ـ عليه السلام ـ باب الحوائج هستند، در روايات، چيزی در اين باره نيامده و فقط چيزی است كه ميان عرف مردم رایج شده است.
درست مثل يك قصر كه ممكن است دربهای فراوانی داشته باشد، ولی مردم به دلايل مختلف، برای ورودشان بعضی از اين راههای خاص را انتخاب میكنند، ولی اين بدين معنا نيست كه دربهای ديگر به قصر باز نمیشوند.
امّا ممكن است بعد از مدتی به دليل رفت و آمد زياد از يك درب، آن درب از بقيه دربها معروفتر و مشهورتر شود.
باب حاجات نيز دقيقا همينگونه است كه ممكن است مردم به جهت رابطه عاطفی خاصی كه با بعضی از اوليای دين برقرار میكنند و از طريق آنها زودتر به نتيجه میرسند، باعث شود كه بعضی از اين بزرگواران بيشتر از بقيه مورد توجه قرار بگيرند و در نتيجه مثل *حضرت علیاصغر* ـ عليهالسلام ـ *به بابالحوائج معروف شوند*.
۱- بقره ۲۵۵
۲- بحارالانوار، مجلسی، ج۲۶، ص۳۱۹.
https://eitaa.com/ertebatbakhoda1401
🌻یکی از دوستان تعریف میکرد🌸
میگفت وسط بیابون بنزین تموم کردیم
خانوادم تو ماشین بودند
هوا خیلی گرم بود تقریباً نزدیک ظهر
گالن چهار لیتری رو برداشتم اومدم کنار ماشین وایسادم شروع کردم به دست بالا کردن واسه ماشینهائی که به سرعت از کنارم رد میشدند
ساعتی گذشت و کسی نایستاد
کلافه شده بودم
از من بدتر زن و بچههام تو ماشین
خیلی از این وضعیت شاکی بودند
بازم سعی خودم رو کردم ولی بازم فایده نداشت
یک دفعه فکری به ذهنم رسید
سرم رو از شیشه داخل ماشین کردم
و به خانومم گفتم بچه شیرخوارم رو بده
پرسید میخوای چیکار کنی
گفتم مگه نمیبینی کسی نگه نمیداره بهمون بنزین بده شاید به خاطر بچه نگه دارند
به محض اینکه بچه رو بغل گرفتم دیدم یه ماشین هجده چرخ منو که دید به سرعت نگه داشت و به سرعت پایین پرید و با یه کلمن آب به سمت ما دوید، نفس زنان گفت چی شده؟ بچه تشنشه؟
گفتم نه دو ساعتی هستش اینجا ایستادیم برای بنزین، دیدم کسی نگه نمیداره بچه رو بغل کردم
دوستم میگفت دیدم اشک تو چشمهای راننده حلقه زده، گفت مرد حسابی تو که میدونی ما شیعه ها به اینجور صحنه ها حساسیم چرا با دل ما بازی میکنی و نشست کنار ماشین
من و خانوادم دیگه حالمون رو نفهمیدیم
و شروع به گریه کردیم
نمیدونم چند تا ماشین نگه داشتند
تا ببینند چه اتفاقی افتاده
ولی همینو میدونم هیچ وقت، هیچ وقت دیگه اون لحظه روضه رو یادم نمیره
لحظهای که امام نگاه کرد
دید گوش تا گوش اصغرش بریده شده 😭😭
یا علی اصغر حسین علیهالسلام
یا باب الحوائج🖤
https://eitaa.com/ertebatbakhoda1401
🏴وقایع روز هفتم ماه محرّم الحرام🏴
1⃣ملاقات امام حسین علیه السلام با ابن سعد:
🌠در شب هفتم #محرم امام حسین علیه السلام ملاقات وگفتگو کردند. خولی بن یزید اصبحی چون عداوت شدیدی با امام حسین علیه السلام داشت ماجرا را به عمر سعد گزارش داد و آن ملعون نامه ای برای عمر سعد نوشت و او را از این ملاقات ها بر حذر داشت و دستور منع آب را صادر کرد.(۱)
2⃣منع آب از امام حسین علیه السلام:
💧در این روز آب را بر اهل بیت سید الشهداء علیه السلام بستند، چه اینکه نامه ابن زیاد بدین مضمون رسید که نگذارید حتی یک قطره آب هم به آنها برسد.
🔴عمرو بن حجاج زبیدی با جهار هزار تیرانداز مآمور منع آب فرات شدند،که به هیچ وجه آبی به خیمه گاه پسر پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم برده نشود.(۲)
📚 منابع:
۱- قلائد النحور، ج محرم وصفر،ص۶۳؛ معالی السبطین، ج۱ ص۳۱۵.
۲- الوقایع و الحوادث، ج۲ ص۱۵۳؛ فیض العلام ص ۱۴۶.
https://eitaa.com/ertebatbakhoda1401
زيارت نامه علی اصغر سلام الله علیها
🖤✨السَّلامُ عَلى عَبدِ اللّهِ بنِ الحُسَینِ الطِّفلِ الرَّضیعِ، المَرمِیِّ الصَّریعِ ، المُتَشَحِّطِ دَما ، المُصَعَّدِ دَمُهُ فِی السَّماءِ ، المَذبوحِ بِالسَّهمِ فی حِجرِ أبیهِ ، لَعَنَ اللّه ُ رامِیَهُ حَرمَلَةَ بنَ كاهِلٍ الأَسَدِیَّ وذَویهِ .🖤✨
ترجمه:
سلام بر عبد الله پسر حسین، کودک شیر خوار تیر خوردهی به زمین افتادهی به خون غلتیده که خونش به آسمان بالا رفت و در آغوش پدرش به وسیلهی تیر ذبح شد. خداوند تیرانداز و پژمرده کنندهاش «حرملة بن کاهل اسدی» را لعنت کند.
و هدیه می نماييم بر جمال دلربای مهدی فاطمه عجل الله تعالی و محضر آقا علي اصغر عليه السلام
هر كس با حاجت دل خود سلام و ارادتي داشته باشد به شش ماه ارباب بي كفن...
https://eitaa.com/ertebatbakhoda1401
🖤دستمالی که شاه اسماعیل از سر حُر بن یزید باز کرد.
در كتاب «تنقيح المَقال» مامَقاني نقل مي كند از حائري از سيّد نعمة الله جزائري در كتاب «أنوار نعمانيّه» كه او مي گويد: جماعتي از مردمان معتمد و موثّق براي من نقل كردند كه چون شاه إسماعيل بغداد را به تصرّف خود درآورد براي زيارت قبر حضرت سيّد الشهداء عليه السّلام به كربلا آمد و چون از بعضي از مردم شنيده بود كه به حرّبن يزيد رياحي طعن مي زنند، به سمت قبر حرّ آمد و دستور داد قبر حرّ را نبش كنند.
چون قبر حرّ را نبش كردند، ديدند كه به همان هيئت و كيفيّتي كه كشته شده است خوابيده است، و بر سر او دستمالي ديدند كه با آن سر حرّ بسته شده بود.
شاه اسماعيل در كتب تاريخي خوانده بود كه در واقعه كربلا كه سر حرّ مورد اصابت قرار گرفت و حضرت سيد الشهدا عليه السلام دستمال خود را بر سر حرّ بستند و حرّ با همان دستمال دفن شده است، براي باز كردن و برداشتن دستمال تصميم گرفت. چون آن دستمال را باز كردند خون از سر حرّ جاري شد بطوريكه از آن خون قبر پُر شد و چون دستمال را بستند خون باز ايستاد و چون دوباره باز كردند خون جاري شد. و هر چه كردند كه بتوانند آن خون را به غير از همان دستمال بندبياورند و از جريانش جلوگيري كنند ميسّر نشد. و از اينجا دانستند كه اين قضيّه موهبت الهي است كه نصيب حرّ شده است. شاه إسمعيل دستور داد قبّهاي بر مزار او بنا كردند و خادمي را بر آن گماشت تا آن بقعه را خدمت كند.
https://eitaa.com/ertebatbakhoda1401
⚘️ڪانال ارتبـاط بـا خـدا،درمـان،شـرعـۍ⚘️
🖤دستمالی که شاه اسماعیل از سر حُر بن یزید باز کرد. در كتاب «تنقيح المَقال» مامَقاني نقل مي كند
▪️⚫️چهار نفرینى كه در روز عاشورا مستجاب شد!
♨️مردى كه دو پا و دو دست او قطع شده بود و هر دو چشمش نیز كور بود، فریاد مى زد: خدایا مرا از آتش🔥 نجات بده!
✳️به او گفتند:از براى تو که مجازاتى باقى نمانده، باز مى گویى خدایا مرا از آتش نجات بده؟!
🔴گفت: من در كربلا با افرادى بودم، كه امام حسین (علیه السلام) را كشتند، وقتى امام شهید شد، مردم لباسهاى او را به تاراج بردند.
💠شلوار و بند شلوار گران قیمتى در تن آن حضرت دیدم، دنیاپرستى مرا به آن داشت تا آن بند قیمتى را از شلوار درآورم.
🔘به طرف پیكر حسین (علیه السلام) نزدیك شدم.
💥همین كه خواستم آن بند را باز كنم، ناگاه دیدم آن حضرت دست راستش را بلند كرد و روى آن بند نهاد!
من نتوانستم دست آن مظلوم را كنار بزنم، لذا دستش را قطع كردم!
♨️ همین كه خواستم آن بند را بیرون آورم، دیدم حضرت دست چپ خود را بلند كرد و روى آن بند نهاد!
🔥 هر چه كردم نتوانستم دستش را از روى بند بردارم، بدین جهت دست چپش را نیز بریدم!
⛔️باز تصمیم گرفتم آن بند را بیرون آورم، صداى وحشتناك زلزله اى را شنیدم!
🔷 ترسیدم و كنار رفتم و شب در همان جا كنار بدن هاى پاره پاره شهدا خوابیدم.
♻️ناگاه،در عالم خواب، دیدم كه گویا محمّد(صلی الله علیه و آله و سلم) همراه على (علیه السلام) و فاطمه (سلام الله علیها) آمد، حسین علیه السلام را بوسید و سپس فرمود:
پسرم تو را كشتند، خدا كسانى را كه با تو چنین كردند بكشد!
🌸شنیدم امام حسین (علیه السلام) در پاسخ فرمود:
شمر مرا كشت و این شخص كه در اینجا خوابیده، دست هایم را قطع كرد.
🌷فاطمه (سلام الله علیها) به من روى كرد و فرمود:
خداوند دست ها و پاهایت را قطع و چشم هایت را كور نماید و تو را داخل آتش🔥 نماید!
⚡️از خواب بیدار شدم. دریافتم كه كور شده ام و دست ها و پاهایم قطع شده.
✳️ سه دعاى فاطمه (سلام الله علیها) به استجابت رسیده و هنوز چهارمى آن یعنى ورود در آتش باقى مانده، این است كه مى گویم: خدایا! مرا از آتش نجات بده...
🔥لعنت الله علی قوم الظالمین...
📙بحارالانوار، ج 1 ص 723 ح 5 3
https://eitaa.com/ertebatbakhoda1401
🏴آیا میدانستید.
✅امام حسین(ع) در واقعه کربلا 57 سال سن داشت و حضرت ابوالفضل 34 ساله بودند!
✅شمر و مادر حضرت ابوالفضل از یک قبیله بودند و بنا بر رسم اعراب، افراد هم قیبله را فامیل میدانستند. شمر قبل از حمله به سپاه امام حسین(ع) رو به سپاه امام کرد و فریاد زد" خواهرزادگانم در امان هستند"(منظور حضرت عباس و برادرانش بود! ). حضرت عباس در جواب گفتند تو اگر دایی ما هستی چطور به ما امان میدهی اما به فرزند رسول خدا نه؟؟!
✅شهربانو شاهزاده ایرانی دختر یزدگرد سوم، پادشاه ایران، مادر امام سجاد(ع) بود .عده ای معتقدند شهربانو شاهزاده ایرانی، پس ازتولد امام سجاد با فاصله اندکی از دنیا رفت!
✅شمر 16 بار پای پیاده به حج رفته بود و در جنگ صفین از فرماندهان سپاه حضرت علی بود و در آن جنگ جانباز شد و تا مرز شهادت پیشرفت. مناجات های شمر را اگر کسی بخواند و نداند مناجات شمر است اشک شما را در خواهد آورد.
✅ آیا میدانید امام حسین (ع)، نسبتا ثروتمند بودند و لباسهای زیبا بر تن میکردند. چنان که وقتی دعای عرفه ی معروفشان را میخواندند و میگریستند، مردم محلّی فکر میکردند یک فرد گناهکار و همه کاره متموّل، در حال توبه است؟(برخلاف باور عموم که اکثرا امامان را فقیر و با لباسهای مندرس تصوّر میکنند)
✅امام سجاد در واقعه کربلا به روایتی 24 سال سن داشت و فرزند او امام محمد باقر هم در واقعه کربلا حضور داشت و در آن زمان 3یا 4ساله بود!
✅ بعد ازشهادت امام حسین (ع)، دشمن دست از مظلوم کشی برنمیدارد و 33 زخم نیزه و 34 ضربه شمشیر غیر از زخمهای تیر به بدن آن حضرت میزند!
✅رنگ موی شمر قرمز بود و در روایت های تاریخی آمده وقتی شمر به دستور مختار دستگیر شد، مختار سر از بدن «شمر» را جدا کرد و او را در دیگ سوزان انداخت و برخی میگویند بدن شمر تکه تکه شد و خوراک سگها گردید. اما در افسانه ها آمده سگی قرمز از دیگی که شمر را در آن انداختند بیرون آمد و گریخت! که تلفیقی از دو اتفاق ذکر شده و نفرت مردم از شمر است!
✅در بحارالنوار نقل شده مدت بارداری امام حسین، حضرت عیسی و حضرت یحیی 6 ماه بود. یعنی این سه بزرگوار 6 ماهه به دنیا آمدند!
◾️عظمت اشک بر سیدالشهداء علیهالسلام
حکایتی از آیتالله بهجت در مورد توجه اهلبیت علیهالسلام به گریهکنهای امام حسین علیهالسلام
✍آیتالله بهجت (ره) : در نزدیكی نجف اشرف، در محل تلاقی دو رودخانۀ فرات و دجله، آبادیای است به نام «مصیب»، كه مردی شیعه برای زیارت مولای متقیان امیرالمؤمنین علیهالسلام از آنجا عبور میكرد. مردی كه در سر راه مرد شیعه خانه داشت، چون میدانست او همواره به زیارت حضرت علی علیهالسلام میرود، او را مسخره میكرد. حتی یکبار به امیرالمؤمنین علیهالسلام جسارت كرد و همچنین گفت: به او (امام علی علیهالسلام) بگو من را از بین ببرد، وگرنه در بازگشت، تو را خواهم کشت! مرد شیعه خیلی ناراحت شد. چون به زیارت مشرف شد، بسیار بیتابی كرد و عرض کرد: شما که میدانی این مخالف چه میكند؛ چرا پاسخش را نمیدهید؟! آن شب آن حضرت را در خواب دید و به ایشان شكایت كرد. حضرت امیر علیهالسلام فرمودند: او بر ما حقی دارد كه نمیتوانیم در دنیا او را كیفر دهیم. مرد شیعه میگوید: آری، لابد بهخاطر آن جسارتهایی كه او میكند، بر شما حق پیدا كرده است؟! حضرت فرمودند: روزی او در محل تلاقی آب فرات و دجله نشسته بود و به فرات نگاه میكرد، ناگهان ماجرای كربلا و منع سیدالشهدا علیهالسلام از نوشیدن آب، به خاطرش آمد و پیش خود گفت: عمربنسعد كار خوبی نكرد كه اینها را تشنه كشت، و ناراحت شد و یک قطره اشک از چشم او ریخت؛ از این جهت بر ما حقی پیدا كرد كه نمیتوانیم او را در این دنیا مجازات کنیم.
💥آن مرد شیعه میگوید: از خواب بیدار شدم و به سمت منزل خود رفتم. در سر راه با آن سنی ملاقات کردم. با تمسخر گفت: امامت را دیدی و از طرف ما پیام رساندی؟! مرد شیعه گفت: آری، پیام تو را رساندم و پیامی دارم. او خندید و گفت: بگو چیست؟ مرد شیعه جریان را تا آخر تعریف كرد. مرد سنی با شنیدن این ماجرا سر به زیر افكند و كمی به فكر فرو رفت و گفت: خدایا، در آن زمان هیچكس در آنجا نبود و من این را به كسی نگفته بودم، علی علیهالسلام از كجا فهمید؟! بلافاصله شیعه شد.
📚 رحمت واسعه، ص٢٧٢
https://eitaa.com/ertebatbakhoda1401
🌺 ثواب گریه بر امام حسین(ع) 🌺
-امام رضا(ع) فرمودند:
🌻هر مؤمنی که به خاطر شهادت امام حسین(ع) گریه کند تا اشکش بر گونههایش جاری گردد، خداوند منان غرفهای در بهشت به او دهد که مدتها در آن ساکن گردد.
🌷و هر مؤمنی به خاطر آزاری که از دشمنان ما در دنیا به ما رسیده گریه کند تا اشکش بر گونههایش جاری شود، خداوند متعال در بهشت به او جایگاه شایستهای دهد
.
🌸و هر مؤمنی در راه ما اذیت و ازاری به او رسد پس بگرید تا اشکش بر گونههایش جاری گردد، خداوند متعال آزار و ناراحتی را از او بگرداند و در روز قیامت از غضب و آتش دوزخ در امانش قرار دهد
📚کامل الزیارات/صفحه ۳۲۲
https://eitaa.com/ertebatbakhoda1401
⚫️راز کشته نشدن عده ای از دشمنان امام حسین علیه السلام در روز عاشورا!
🌺 امام سجاد (علیه السلام) مي گويد : در روز عاشورا پدرم را ديدم كه به دشمن حمله مي كرد و آنها را مي كشت.
☑️ولي در آن درگيري بعضي از افراد دشمن را با اينكه زير شمشير او قرار مي گرفتند ، پدرم رد مي كرد و آن ها را نمي كشت با اينكه مي توانست آنها را بكشد..
❗️راز اين موضوع را نمي دانستم.
🌹تا هنگامي كه به مقام امامت رسيدم فهميدم آن كساني را كه پدرم نمي كشت در نسل آنها شخصي كه ما اهل بيت را دوست بدارد وجود داشت..
🌻پدرم با نگاه کردن به دشمن میفهمید از نسل او،گریه کن برای این مصیبت به وجود می آید،بهمین خاطر براي حفظ آن دوست ما در صلب پدرش،پدر را نمي كشت...
📔 معالي السبطين،ج 2، 31
#صلی_الله_علیک_یااباعبدالله_الحسین
https://eitaa.com/ertebatbakhoda1401
⛳️🚩⛳️
🏴وقـایـع روز هفتم
مـحــــرم سال 61 هجری🚩
■ در روز هفتم محرم عبیدالله بن زیاد ضمن نامهای به عمر بن سعد از وی خواست تا با سپاهیان خود بین امام حسین علیهالسلام و یاران، و آب فرات فاصله ایجاد كرده و اجازه نوشیدن آب به آنها ندهد.
■عمر بن سعد نیز بدون فاصله "عمرو بن حجاج" را با پانصد سوار در كنار شریعه فرات مستقر كرد و مانع دسترسی امام حسین علیهالسلام و یارانش به آب شدند.
■در این روز مردی به نام
"عبدالله بن حصین ازدی" كه از قبیله "بجیله" بود
فریاد برآورد: ای حسین!
این آب را دیگر بسان رنگ آسمانی نخواهی دید! به خدا سوگند كه قطرهای از آن را نخواهی آشامید، تا از عطش جان دهی!
■امام علیهالسلام فرمودند:
خدایا! او را از تشنگی بكش و هرگز او را مشمول رحمت خود قرار نده.
■حمید بن مسلم "خبرنگار کربلا" میگوید:
به خدا سوگند كه پس از این گفتگو به دیدار او رفتم در حالی كه بیمار بود.
■قسم به آن خدایی كه جز او پروردگاری نیست، دیدم كه عبدالله بن حصین آنقدر آب میآشامید تا شكمش بالا میآمد و آن را بالا میآورد و باز فریاد میزد: العطش!
باز آب میخورد، ولی سیراب نمیشد.
چنین بود تا به هلاكت رسید
✍ منابع:
📗الانساب الاشراف،ج3،ص180
📙ارشاد شیخ مفید،ج2،ص86
https://eitaa.com/ertebatbakhoda1401
❣﷽❣
#زیارتنامه_حضرت_علی_اصغر علیه السلام
زیارتنامه علی اصغر همانطور که شیخ مفید در الارشاد آورده و در زيارت ناحيه مقدسه هم بدان اشاره شده است؛ ایشان با این الفاظ زیارت می شوند:
السَّلامُ عَلى عَبدِ اللّهِ بنِ الحُسَینِ الطِّفلِ الرَّضیعِ، المَرمِیِّ الصَّریعِ، المُتَشَحِّطِ دَما، المُصَعَّدِ دَمُهُ فِی السَّماءِ، المَذبوحِ بِالسَّهمِ فی حِجرِ أبیهِ، لَعَنَ اللّهُ رامِیَهُ حَرمَلَةَ بنَ كاهِلٍ الأَسَدِیَّ وذَویهِ.
«صَلّی الله عَلَیک وَعَلَیهِمْ وَعَلی وَلَدِک عَلی الاصْغَرِ الّذی فُجِعْتَ بِهِ»
الف : زیارت مشهور، که توسط یکی از نائبان خاص امام زمان(عج) به دست ما رسیده است.
📚این زیارت در منابع زیر آمده است:
شیخ مفید (مزار، مخطوط)، المزار الکبیر، بحار الانوار، کتاب الدعا و الزیاره، رمز المصیبه، الصحیفه الهادیه، الصحیفه المهدویه، کلمه الامام المهدی علیهالسلام
💚اَلَّلهُمـّ؏جِّللِوَلیِڪَالفَرَج💚
https://eitaa.com/ertebatbakhoda1401
🌹حاج اسماعیل دولابی (ره)
هنگامی که به یاد امام حسین
علیہ الســـــلام افتادید تردیدی
نداشته باشید که حضرت هم
به یــاد شماست.
📚طوباےِ ڪربلا ص ۱۴۹
https://eitaa.com/ertebatbakhoda1401
▪️شهادت حضرت علياصغر▪️
✔️ مرسوم است كه شب هفتم محرم، به در خانه «باب الحوائج كوچك كربلا» حضرت علي اصغر (ع) ميروند و روضهي آن طفل شهيد را ميخوانند. شهيدي كه به ظاهر، كودك است ؛ ولي به واقع پير عشق است.
حوريان، محو رخ مهپارهات
كعبهي خيل ملك، گهوارهات
گردش چشمان تو عشقآفرين
رشتهي قنداقهات حبلالمتين
زينت آغوش و دامان رباب
آينهگردانِ رويت، آفتاب
عالم و آدم همه محتاج تو
بر سر دوش پدر معراج تو
بسته بر هر تار موي تو نجات
تشنهي لبهاي تو آب حيات
كودكي ، اما به معنا پير عشق
روي دستان پدر ، تفسيرِ عشق
📎 تلخترين لحظات تاريخ نزديك ميشد؛ تمامي ياران و اصحاب امام حسين(ع) به ميدان رفته و كشته شده بودند. در اردوگاه حق تنها دو مرد باقي مانده بود. اباعبدالله الحسين(ع) و امام سجاد(ع) كه آن روز به اراده الهي بيمار بود تا زنده بماند و رهبري امت را پس از امام حسين(ع) به دست بگيرد.
✔️ امام(ع) چون خويشتن را تنها و بي ياور ديد آخرين حجت را بر مردم تمام كرد و بانگ برآورد:
🔍 «هل من ذاب يذب عن حرم رسول الله؟ هل من موحد يخاف الله فينا؟ هل من مغيث يرجو الله باغاثتنا؟ هل من معين يرجو ما عندالله في اعانتنا؟» ▪️يعني: «آيا مدافعی هست كه از حريم رسول خدا دفاع كند؟ آيا يكتاپرستي هست كه از خدا بترسد و ما را ياري دهد؟ آيا فريادرسي هست كه به خاطر خدا ما را ياري رساند؟ آيا كسي هست كه به خاطر روضه و رضوان الهي به نصرت ما بشتابد؟».
🏴صداي اين كمكخواهي امام كه به خيمهها رسيد و بانوان دريافتند كه حسين ديگر ياوري ندارد، صدايشان به شيون و گريه بلند شد. امام به سوي خيمهها رفت، شايد كه بانوان با ديدن او اندكي آرام گيرند؛ كه ناگاه صداي فرزند شش ماههاش «عبدالله بن الحسين» ـ كه به علي اصغر معروف بود ـ را شنيد كه از شدت تشنگي ميگريست.
❗️ علي اصغر طفلي شيرخواره بود؛ كه نه آبي در خيمهها بود تا وي را سيراب كنند ، و نه مادرش «رباب» شيري در سينه داشت كه به وي دهد.
امام(ع) قنداقهي علي اصغر را در دست گرفت و به سوي دشمن رفت؛ در مقابل لشكر يزيد ايستاد و فرمود:«اي مردم! اگر به من رحم نميكنيد بر اين طفل ترحم نماييد ... »
اما گويي كه بذر رحم بر دل سنگ آنان پاشیده نشده بود و تمامی رذالت دنيا در اعماق وجودشان ریشه دوانده بود ؛ زیرا به جاي آنکه فرزند رسول خدا (ص) را به مشتی آب میهمان کنند، تيراندازي از بنياسد (كه گفته شده است «حرملة بن كاهل» بود) تيري در كمان نهاد و گلوي طفل را نشانه گرفت. ناگاه دستان و سينه امام(ع) به خون رنگين شد... سر كوچك و گردن ظريف طفل شيرخواره از بدن جدا شده بود...
آتش عشق تو در من شعلهور بود اي پدر
پيش تير عشق تو ، قلبم سپر بود اي پدر
▪️ امام(ع) دستان خود را از خون علي اصغر پر كرد و به آسمان پاشيد و گفت: «هون علي ما نزل بي انه بعين الله» يعني: «تحمل اين مصيبت بر من آسان است چرا كه خداوند آن را ميبيند»... در همين حال، «حصين بن تميم» تير ديگري افكند كه بر لبان مبارك امام(ع) نشست و خون از دهان حضرت جاري شد. امام روي به آسمان كرد و اینگونه نیایش نمود: «خدايا! سوي تو شكايت ميكنم از آنچه با من و برادران و فرزندان و خويشانم ميكنند»...
اصغر كه به چهره ز عطش رنگ نداشت
ياراي سخن با من دلتنگ نداشت
يا رب! تو گواه باش، ششماههي من
شد كشتهي ظلم و با كسي جنگ نداشت
آنگاه از سپاه دشمن دور شد ؛ با شمشيرش قبر كوچكي كند؛ بدن علي اصغر را به خون او آغشته نمود ؛ بر او نماز گزارد و جنازهي كوچك را دفن كرد...
⚫️ شهادت علي اصغر (ع) از سختترين و جانگدازترين مصيبتها در نزد ائمه بوده است... «مـنهال بن عمرو كوفي» گويد: در مدينه خدمت على بن الحسين(ع) رسيدم. امام پرسید: «حرمله چه شد؟» عـرض كردم: مـوقـعـى كه من از كوفه بيرون آمدم زنده بود. امام دستها را به طرف آسمان بلند كرد و سه بار دعا کرد: «اللّهمّ أذقـه حرَّ الحديد، اللّهمّ أذقه حرّ الحديد، اللّهمّ أذقه حرّ النّار». يعني: «خدايا حرارت آهن را به او بچشان»...
✔️ همچنين «عقبة بن بشير اسدي» ميگويد امام باقر(ع) به من فرمود: «ما از شما بنياسد خوني طلب داريم!» و سپس داستان ذبح شدن علي اصغر را بر من خواند.
اين نمونهها، نشاندهنده آن است كه اين داغ چگونه بر دل اهلبيت: مانده است...
📎 و اين داغ بر دل ما نيز هست؛ و بر دل انسانيت نيز؛ تا زماني كه مهدي آلمحمد (عج) قيام كند و انتقام از ظالمان بستاند...
📚منابع
۱_مفید، الارشاد، ۱۴۱۴ق، ج۲، ص۱۳۵.
نگاه کنید به: طبری، تاریخ الامم و الملوک، ۱۳۷۸ق، ج۵، ص۴۴۸ و ۴۶۸؛
۲_سبط بن جوزی، تذکره الخواص، ص۲۲۷.
۳_محمدی ریشهری، دانشنامه امام حسین، ۱۳۸۸ش، ج۷، ص۳۳.
https://eitaa.com/ertebatbakhoda1401
✿✵•°•🥀🕯•°✿°•🕯🥀•°•✵✿
🏴🚩 شــب هـشـتــم🚩 🏴
حضرت علی اکبر علیهالسلام
علی اکبر علیهالسلام نخستین فردی بود
که از بنیهاشم به میدان رفت
او فرزند بزرگ امام است و نزدیکترین
فرد به ایشان، چون غربت پدر را در میان
خیل گرگهای خون آشام کوفه و شام میبیند
از همه یاران و افراد خاندان پیشی میگیرد
و خود را در راه آرمانی فدا میکند
او گام به میدان مینهد تا حجت را تمام کند
و شوق رسیدن به فیض شهادت را
در دل یاران حسین علیهالسلام قوت بخشد
علی اکبر علیهالسلام الگوی سبقت گرفتن
در شهادت است
✧✾════✾✰✾════✾✧
↶ تفاوت «ارباً اربا» و «فقطّعوا» چیه؟
چرا به بدن علی اکبر میگن «ارباً اربا»
اما به بدن اباعبدالله میگن «فقطعوا»؟
هر دو عبارت به معنی پاره پاره
جدا جدا، تکه تکه است
اما یه فرقهایی هم داره
عرب تو معنا به بریده شدن منظم میگه
«فقطعوا»
به بریده شدن نامنظم میگه «ارباً اربا»
↫◄ یعنی چه؟
یعنی بالای سر علی اکبر وقت نداشتند
هر لحظه ممکن بود اباعبدالله برسه
با عجله ضربه میزدند اینو میگن «ارباً اربا»
اما بالای سر غریب همه عالم
امام حسین علیهالسلام وقت داشتند
دیگه کسی مزاحمشون نبود
باصبر آقارو کشتند😭😭
قتلا صبرا...
اینو میگن «فقطعوا»
ای وااااااای ح س ی ن………😭💔🖤
https://eitaa.com/ertebatbakhoda1401
چرا #علی_اکبر؟
🌑 همه در انتظار نام گذارى اولين فرزند امام حسين عليه السلام لحظه شمارى مى كنند. پدر اما در ياد مظلومى است كه در كعبه ولادت يافت و خدا نامش را على گذاشت. اين است كه مى فرمايد: «خدا هر پسرى به من عنايت كند نامش را على خواهم گذاشت».
🌑 اين گونه نام «على» و كُنيه «ابوالحسن» براى نور چشمى حسين عليه السلام انتخاب شد. اكنون همه او را «على» صدا مى زدند و با هر ندايى نام على بن ابى طالب عليهما السلام در دلها زنده مى شد.
🌑پنج سال بعد فرزند دوم امام حسين عليه السلام به دنيا آمد كه بار ديگر نام «على» براى او انتخاب شد، و او امام زين العابدين عليه السلام بود. بعد از آن سالهاى ديگرى گذشت تا كوچكترين پسر حسين عليه السلام شش ماه قبل از عاشورا به دنيا آمد و او را هم «على» نام نهادند.
🌑 اكنون سه «على» در خانه امام حسين عليه السلام بودند: على بزرگتر، على وسط، على كوچكتر. اين بود كه لقب «على اكبر» براى آن حضرت انتخاب شد، و «على اوسط» و «على اصغر» به دو برادر ديگر لقب داده شد.
🍃السَّلامُ عَلى اَوَّلِ قَتيلٍ مِنْ نَسْلِ خَيْرِ سَليلٍ مِنْ نَسْلِ اِبْراهيمِ الْخَليلِ
🍃سلام بر اولين شهيد از نسل بهترين فرزند از نسل حضرت ابراهيم عليه السلام.
(زیارت نامه حضرت علی اکبر صلوات الله علیه)
📚منابع
امالى صدوق: مجلس ۳۰
كامل الزيارات: ص ۲۴۰
الفصول المهمة: ص۲۰۹
نور الابصار: ص۱۹۴
https://eitaa.com/ertebatbakhoda1401
خداوندا! شاهد باش! جوانى به نبرد با آنان مى رود که از حیث اخلاق و شمایل و گفتار، شبیه ترین فرد به پیامبر تو است. ما هرگاه تشنه دیدار پیامبرت مى شدیم، به چهره #على_اکبر مى نگریستیم
📚 لهوف ص ۱۱۳
https://eitaa.com/ertebatbakhoda1401
◼سلام برعلی اکبر حسین(ع)
◼السَّلامُ عَلَیكَ یا أوَّلَ قَتیلٍ مِن نَسلِ خَیرِسَلیلٍ مِن سُلالَةِ إبراهیمَ الخَلیلِ،صَلَّى اللّه ُعَلَیكَ و عَلى أبیكَ، إذ قالَ فیكَ قَتَلَ اللّه ُ قَوما قَتَلوكَ ،یابُنَی َّما أجرَأَهُم عَلَى الرَّحمنِ و عَلَى انتِهاكِ حُرمَةِ الرَّسولِ!عَلَى الدُّنیا بَعدَكَ العَفا
◼سلام برتو،اى نخستین كُشته از تبار بهترین بازمانده از نسلِ ابراهیم خلیل درودخدا بر تو و بر پدرت،آنگاه كه در باره ات فرمود:
◼«خدا ،بكُشدآن گروهى راكه تو راكُشت .پسرم ! چه جرئتى برخداى مهربان كردند. و چه جسارتى درهتكِ حرمت پیامبر پس از تو،خاك بر سرِ دنیا!»
◼اَلسَّلامُ عَلَی الْحُسَیْنِ وَعَلی عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْن وَعَلی اَوْلادِ الْحُسَیْنِ وَعَلی اَصْحابِ الْحُسَیْنِ ...
https://eitaa.com/ertebatbakhoda1401
🌑زیارت نامه حضرت #علی_اکبر علیه السلام
🌑السَّلام عَلیكَ یا ابنَ رَسُولِ اللهِ وَ رَحمةُ اللهِ وَ بَرَكاتُُهُ وَ ابنُ خَلیفَةِ رَسُولِ اللهِ و ابن بِنتَ رَسُولِ اللهِ وَ رَحمَةُاللهِ وَ بَرَكاتُهُ
مُضاعَفَةً كُلَّما طَلَعَتِ الشَّمسُ أَو غَرَبَت السَّلامُ عَلیكَ وَ رَحمةُ اللهِ وَ بَرَكاتُهُ.
بِأَبی أَنتَ وَ أُمّی مِن مَذبُوح وَ مَقتُولٍ مِن غَیرِ جُرمٍ بِأَبی وَ أُمّی دَمُكَ المُرتَقی بِهِ إلی حَبیبِ اللهِ بِأَبی أَنتَ وَ أُمّی مِن مُقَدَّمٍ بَینَ یدَی أَبیكَ یحتَسِبُكَ وَ یبكی عَلَیكَ مُحترقاً عَلیكَ قَلبُهُ یرفَعُ دَمَكَ ألی عِنانِ السَّماءِ لا یرجَعُ مِنهُ قَطرَةٌ وَ لا تَسكُنُ عَلیكَ مَن أَبیكَ زَفرَةٌ حینَ وَ دَّعَكَ لِلفِراقِ فَمَكانُكُما عِندَاللهِ مَعَ آبائِكََ الماضینَ وَ مَعَ أُمَّهاتِكَ فی الجِنانِ مُنَعَّمینَ أَبرَأُ إلی اللهِ مِمَُن قَتَلَكَ وَ ذَبَحَكَ.
🌑سلامُ اللهِ وَ سَلامُ مَلائِكَتِهِ المُقَرَّبینَ وَ أنبِیائِهِ المُرسَلینَ وَعِبادِهِ الصالِحینَ عَلیكَ یا مَولای وَ ابنَ مَولای وَ رَحمَةُ اللهِ وَ بَركاتُهُ .
صَلی اللهُ عَلیكَ وَ عَلی عِترَتَكَ وَ أَهل بَیتِكَ وَ آبائِكَ وَ أَبنائِكَ وَ أُمَّتهاتِكَ الأَخیارِ الأَبرارِ الَّذینَ أَذهَبَ اللهُ عَنهُمُ الرِّجسَ وَ طَهَّرَهُم تَطهیراً.
🌑السَّلامُ عَلیكَ یا ابنَ رَسُولِ اللهِ وَ ابنَ أَمیرِالمُؤمِنینَ وَ ابنَ الحُسینِ ابنِ عَلِی وَ رَحمَةُ اللهِ وَ بَرَكاتُهُ.
لَعَنَ اللهُ قاتِلَكَ وَ لَعنَ الله ُمَنِ استَخَفَّ بِحَقِّكُم وَ قَتََلَكُم وَ لَعَنَ مَن بَقِی مِنهُم وَ مَن مَضی نَفسی فِداؤُكُم وَ لِمَضجَعِكُم صَلَّی اللهُ عَلیكُم وَ سَلَّمَ تَسلیماً كَثیراً.
سپس گونه خود را بر قبر بگذار و بگو:
صَلَّی اللهُ عَلیكَ یا أَبا الحَسَنِ. (سه بار)
بِأَبی أَنتَ وَ أُمی أَتیتُكَ زائِراً وافِداً عائِذاً مِمّا جَنَیتُ عَلی نَفسی وَ احتَطَبتُ عَلی ظَهری أَسأَل اللهَ وَ وَلیی أَن یجعَلَ حَظّی مِن زِیارَتِكَ عِتقَ رَقبَتی مِنَ النّارِ
https://eitaa.com/ertebatbakhoda1401
واےعلےاڪبرم
جوانان بنےهاشم بیایید
علے را بر در خیمہ رسانید
خدا داند ڪہ من طاقٺ ندارم
علے را بر در خیمہ رسانم
زمینڪربلادرشوروشین اسٺ
سراڪبربہدامانحسین اسٺ
https://eitaa.com/ertebatbakhoda1401
💎👌مقام والای حضرت علی اکبر علیه السلام
مرحوم آیت الله تولایی خراسانی در منابر مسجد سیدّ عزیز الله تهران و مسجد مروی می فرمود:
حضرت علي اكبر علیه السلام يك امتيازاتي دارد. از اين امتيازات، يك چيزهايي را مي فهميم.
در قرآن مقدس چند آيه است كه مربوط به مقامات نبوّت انبياء و ولايت اوصيائشان است، و ائمه علیهم السلام در مقام استدلال، به اين آيات متمسّك مي شدند و این آیات را برای اثبات ولایت خودشان می خواندند. يكي این آیه است: «إِنَّ اللهَ اصْطَفى آدَمَ وَ نُوحاً وَ آلَ إِبْراهيمَ وَ آلَ عِمْرانَ عَلَى الْعالَمين ذُرِّيَّةً بَعْضُها مِنْ بَعْضٍ». اين آيه، مشهور به آیه اصطِفا، مربوط به مقامات ولايتي انبياء است كه خداي متعال اين بزرگواران را انتخاب كرده و برگزيده و آنها را به مقام پيشوایي، نبوت يا امامت، منصوب داشته است.
ارباب مقاتل، متّفق الكلمه، شيخ مفيد رضوان الله تعالی علیه در «ارشاد»، سيد بن طاووس در «لهوف»، و ديگران از قدما و متأخّرين همه نوشته اند: وقتي حضرت عليّ اكبر علیه السلام روانه ميدان شد، امام حسين علیه السلام پشت سر عليّ اكبر علیه السلام سر را بلند كرد و با صداي بلند همین آیه را خواند. چرا پشت سر ابوالفضل علیه السلام نخواندند؟ چرا پشت سر قاسم بن الحسن علیه السلام نخواندند؟ و پشت سر اين آقازاده خواندند؟ اين يعني چه؟ چه رمزی دارد؟
پس قرائت کرد آیه اصطفا
تا کند فاش آن رموزات خفا
کاین جوان که سوی میدان عازم است
برگزیده جمله اهل عالم است
نوح من از دیده من دور شد
موسی من سوی کوه طور شد
یعنی اين جوان كه عازم ميدان شده است، شايستگي دارد اگر زنده بماند، به مقام امامت نائل شود، يعني اين پسر من لياقت مقام امامت را دارد، لياقت مقام نبوت و صفوت را دارد، اما هزار افسوس.
جوان می رفت و بابا عقب سرش. یک نگاه مأیوسانه کرد. بَه بَه به ناله های شما! اغلب جوانها گریان شدند. خدایا! هر چشمی که می گرید آن چشم را به جمال صاحب الزّمان علیه السلام روشن فرما. یک مرتبه دیدند این بابای پیر از عقب سر جوانش، دستش را برد زیر ریش سفیدش: «رَفَعَ شَیْبَهُ إلَی السَّماء» اشک، بی اختیار می آید. یک وقت آدم با زور می خواهد گریه کند، یک وقت به قدری متأثر است که اشک مثل آب، جاری می شود. این را عرب می گوید: «اَرْخی عَیْنَیْهِ». راوی می گوید: یک وقت دیدم چشم حسین علیه السلام سرخ شد. بی اختیار اشک از چشمانش می ریزد. یک ساعت بعد هم دیدند حسین علیه السلام صورتش را بالای صورت علی علیه السلام گذاشت.
خدایا! به قطرات اشک امام حسین علیه السلام همین ساعت، امر فرج و ظهور امام زمان علیه السلام را اصلاح بفرما.
(سخنرانی های مسجد سیّدعزیز الله تهران، 1396 قمری، شب دوازدهم رمضان/ سخنرانی های مسجد مروی، 1383 قمری، مجلس سوم)
✅«اللّهمّ عجّل لولیّک الفرج»
https://eitaa.com/ertebatbakhoda1401
⚘️ڪانال ارتبـاط بـا خـدا،درمـان،شـرعـۍ⚘️
خداوندا! شاهد باش! جوانى به نبرد با آنان مى رود که از حیث اخلاق و شمایل و گفتار، شبیه ترین فرد به پی
حضرت علي بن الحسين (عليه السلام) معروف به علی اکبر و کنیه ایشان «ابوالحسن» است [1] مادر ایشان حضرت لیلا و پدر ليلا، «ابي مرّة» بوده که او خود پسر «عروة بن مسعود ثقفي» از بزرگان تاریخ اسلام است.[2] ، وی در حادثه کربلا حدود بيست و هفت سال داشت.[3] البته در کتب تاریخی هجده و یا بيست و پنج سال و سن های دیگر نیز ذکر شده [4] اما از اینکه ایشان از برادرش امام زین العابدین(علیه السلام) بزرگتر است شکی نیست، روایتی از امام زین العابدین(علیه السلام) نیز نقل شده كه دلالت دارد بر این كه وی از جهت سن كوچك تر از حضرت علی اكبر(علیه السلام) بود.[5]
وی نخستین شهید بنی هاشم در روز عاشورا بود و در زیارت شهدای معروفه نیز آمده است:السَّلامُ علیكَ یا اوّل قتیل مِن نَسل خَیْر سلیل. [6] بعد از شهادت اصحاب ایشان از پدرش اجازه میدان خواست. حضرت بلافاصله به او اجازه داد. سپس نگاهى مأيوسانه به او كرد و چشمان خودرا به زير افكند و اشک ريخت، سپس فرمود: «اللهم اشهد أنّه قد برز الیهم غلام أشبه الناس خلقا و خلقا و منطقا برسولک و کنّا اذا اشتقنا إلى نبیّک نظرنا إلیه». «خدایا! گواه باش! جوانى به نبرد با آنان مى رود که از حیث اخلاق و شمایل و گفتار، شبیه ترین فرد به پیامبر تو است. ما هرگاه تشنه دیدار پیامبرت مى شدیم، به چهره على اکبر مى نگریستیم»..[7]
على اکبر علیه السّلام مانند پدر و جدّ خویش، بر سپاه دشمن یورش برد و در چند نوبت گروه زیادی را به هلاکت رساند ( در کتب تاریخی ۵۴، ۷۰، ۲۰۰ و ... نفر آمده است ) که مرّة بن منقذ عبدى، با پرتاب تیرى گلوى مبارک وى را هدف قرار داد [8]
راوی می گوید : من ایستاده بودم و مرّة بن منقذ کنارم قرار داشت و على بن حسین از چپ و راست بر سپاه حمله مى کرد و آن ها را پراکنده مى ساخت، مرّة گفت: گناه عرب به گردنم، اگر این جوان گذارش به من بیفتد، پدرش را به عزایش مى نشانم! بدو گفتم: این کار را انجام نده، همان کسانى که وى را در محاصره دارند براى این کار کافى است.
وى گفت: قطعا این کار را خواهم کرد. على اکبر علیه السّلام در حالى که خون از جسم مبارکش خارج می گشت سپاه را عقب مى راند، به سمت ما آمد، این فرد با نیزه ضربتى بر قامت استوار اکبر زد و على روى زین اسب خم شد و گردن اسب را بغل گرفت و اسب به اشتباه او را به سمت دشمن برد. آنان وى را به محاصره در آورده و بدن مبارکش را با شمشیر قطعه قطعه کردند [9]
قبل از جان دادن صدا زد: سلام بر تو پدر! اکنون جدّم رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله و سلّم مرا سیراب ساخت و امشب در انتظار تو است، حسین علیه السّلام به سمت میدان شتافت و کارزار سختى آغاز کرد تا به بالین جوانش با پیکر پاره پاره رسید و فرمود: «فرزندم! خدا بکشد مردم ستمگرى که تو را کشتند، اینان چقدر بر خدا و هتک حرمت رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله و سلّم جرى شده اند؟».
سپس اشک از چشمان مبارکش جارى گشت و فرمود: «على الدّنیا بعدک العفا؛ پس از تو اف بر این دنیا!» [10]
پی نوشت :
[1]. مقاتل الطالبين، ص 80 .
[2]. الارشاد، ج 2، ص 106 .
[3]. مقتل الحسين مقرم، ص 318؛
[4]. مناقب آل ابي طالب، ج 4، ص 109.
[5]. الطبقات الكبری ج 5،ص 211.
[6]. منتهی الآمال، ج 1، ص 375.
[7]. لهوف، سید بن طاوس، ص113
[8]. لهوف: 166.
[9]. مقاتل الطالبین: 115.
[10]. همان: 115؛ لهوف 167.
https://eitaa.com/ertebatbakhoda1401
◼️◼️◼️◼️◼️◼️◼️◼️
◼️وقایع روز هشتم محرم الحرام
▪️1-دیدار امام حسین(ع) با عمر بن سعد :
امام حسین(ع)، عمرو بن قرظه انصاری اهل مدینه و ساکن کوفه که از یاران بسیار فعال ایشان محسوب میشد را نزد عمر بن سعد فرستاد تا به او بگوید که شبانه میان دو لشکر همدیگر را دیدار کنند. عمر بن سعد با بیست سوار آمد و حسین (ع) نیز با بیست سوار آمد و مذاکرات کاملا محرمانه تا پاسی از شب انجام شد. در این ملاقات عمر بن سعد هر بار در برابر سؤال سیدالشهدا(ع) که میفرمودند «آیا میخواهی با من مقاتله کنی؟» عذری میآورد. یک بار گفت میترسم خانهام را خراب کنند، امام فرمودند من خانهات را میسازم، عمر سعد گفت: میترسم اموال و املاکم را بگیرند امام حسین(ع) فرمودند من بهتر از آن را به تو از ملک خود در حجاز میدهم، عمر بن سعد گفت: من در کوفه بر جان افراد خانوادهام از خشم ابن زیاد بیمناکم و میترسم آنها را از دم شمشیر بگذراند. امام حسین(ع) که دید نصیحت و هدایت بر عمر سعد کارساز نیست و او از تصمیم خود باز نمیگردد، فرمود «دیری نخواهد گذشت که بر بستر خودت کشته میشوی و در روز حشر نیز خدا تو را نخواهد آمرزید. من میدانم که گندم ری را جز مدت اندکی نخوری». عمر سعد با تمسخر پاسخ داد: اگر گندم بهرهام نشود، از جو استفاده میکنم.
▪️2-غلبه تشنگی بر خیمهها :
گفته میشود در روز هشتم محرم تشنگی حسین(ع) و اصحابش را رنج میداد. در آن زمان سیدالشهدا(ع) تیری برگرفت و پشت خیمهها آمد و گویند بین نه تا نوزده گام به سوی قبله رفت و آنجا را حفر کرد و چشمهی آبی شیرینی جوشید و همه اصحاب نوشیدند و مشکها را پر کردند، پس از آن چشمه پنهان شد. هنگامی که این خبر به عبیدالله رسید پس پیکی به سوی عمر سعد فرستاد و گفت «به من خبر رسیده حسین چاه میکند و خود و اصحابش آب مینوشند، چون نامهام به تو رسید ملتفت باش و تا توانی نگذار که آنها چاه بکنند و آبی بنوشند، بر آنها تنگ بگیر.» عمر بن سعد نهایت سخت گیری را به آنها کرد.
▪️3-ملاقات زید بن حصین همدانی از یاران امام با عمر بن سعد
هنگامی که تحمل تشنگی بر امام و یارانش سخت شد، یکی از اصحاب حسین(ع) به نام زید بن حصین همدانی که مردی زاهد بود به امام حسین(ع) گفت «یابن رسولالله اجازه بده نزد ابن سعد بروم و با او درباره آب سخن بگویم؛ شاید از این مخالفت برگردد» امام نیز موافقت کردند. همدانی نزد عمر رفت، ولی سلام نکرد، عمر گفت: ای همدانی! مگر مرا مسلمان ندانی که سلام نکردی؟ وی در جواب گفت: اگر چنان که میگویی مسلمان بودی، پس چرا بر خاندان پیامبر(ص) شورش کردی و تصمیم به کشتن آنها گرفتهای و آب فرات را که حتی حیوانات این وادی از آن مینوشند از آنان مضایقه میکنی و گمان بری که خدا و رسولش را میشناسی؟ عمر سعد گفت همهی اینها را میدانم ولی نمیتوانم از حکومت ری بگذرم. زید بن حصین همدانی بازگشت و ماجرا را برای امام حسین(ع) تعریف کرد و گفت: عمر بن سعد حاضر شده است شما را در برابر حکومت ری به قتل برساند.
▪️4-آب آوردن حضرت ابوالفضل العباس(ع) :
چون تشنگی بر امام حسین(ع) و یارانش شدت گرفت، برادرش عباس بن علی(ع) را با ۳۰ سوار و ۲۰ پیاده را همراه با ۲۰ مشک جهت آوردن آب به سوی شریعه روانه کرد. گفته میشود احتمالا هر نفر یک مشک داشته است. در منابع، زمان این آب آوردن روشن نیست. طبری آن را پس از دستور منع آب از سوی ابن زیاد، گزارش میکند؛ بنابراین باید مربوط به روز هفتم یا پس از آن باشد حرکت در دل شب بود و بیست مشک که باید پُر میشدند.
با رسیدن حضرت عباس(ع) و یارانش و ممانعت عمروبن حجاج جهت برداشت آب برای کاروانیان حسین، این دو با یکدیگر درگیر شدند آنگاه بود که نافع پرچمدار حضرت عباس(ع) و یارانش گفت مشکهایتان را پر کنید و پیادهها مشکها را پر کردند. برخی گفتهاند لقب «سقا» از این لحظه به ابوالفضل العباس(ع) داده شد.
▪️5-فرستادن شمر به کربلا
روایت شده است در پایان گفتوگوی امام حسین(ع) با ابن سعد، عمر طی نامهای خطاب به عبیداللَّه بن زیاد نوشت «حسین بن علی(ع) با من پیمان بست که از همان جا که آمده به همان جا بازگردد یا به یکی از سرحدات بلاد مسلمین برود و در حقوق و تکالیف همانند دیگر مسلمانان بوده، در سود و زیان مسلمانان شریک باشد، یا به نزد یزید برود تا هر چه یزید حکم دهد درباره او اجرا کنند و این مایه رضای شما است و صلاح امت است».
منابع
◾️بحارالانوار (علامه مجلسی)، ج 44، ص 388.
◾️معالم المدرستين (سيد مرتضي عسكری)، ج 3، ص 103.
◾️الارشاد (شيخ مفيد)، ص 437.
https://eitaa.com/ertebatbakhoda1401