🌷 مصاحبه اختصاصی «ریحانه» با زینب نصرالله
🔹️ خانم زینب نصرالله، دختر دبیرکل حزبالله لبنان اخیرا و برای شرکت در همایش خانوادهی شهدای مقاومت جهان اسلام به ایران آمد و به همراه تنی چند از خانوادهی شهدا، دقایقی کوتاه با رهبر انقلاب دیدار کرد.
📝 به زودی متن گفتوگوی ریحانه با ایشان منتشر خواهد شد.
❣ @Khamenei_Reyhaneh
🌷 از نوع رفتار سیدحسن نصرالله در خانواده تا دیدار با رهبر انقلاب
مصاحبه اختصاصی «ریحانه» با زینب نصرالله (قسمت اول)
⁉️ ۱ـ جایگاه تفکرات آقا در زمینه زن و خانواده چقدر برای خانم های لبنانی یا بانوان مسلمان دنیا شناخته شده هست؟
✅ بانوان لبنانی که در دایره اسلامی و به ویژه شیعی قرار دارند، معمولا سخنرانیهای السید القائد (حفظه الله) را دنبال میکنند. به ویژه اینکه حزبالله لبنان و موسسات وابسته به آن بر روی موضوعات تبلیغی و فرهنگی اندیشههای ایشان تمرکز دارند. از همین روی، این موسسات سخنرانیهای السید القائد را ترجمه کرده و پس از چاپ، میان مردم توزیع میکنند. حتی سخنرانیهای تلویزیونی و رادیویی ایشان توسط این نهادها ترجمه و دوبله میشوند. علت هم آن است که مردم این سخنرانیها را دنبال میکنند و از آنها اطلاع دارند.
⁉️ ۲. آیا شده که از زندگی همراه با مقاومت خسته شده باشید؟
✅ زندگی اساسا همراه با سختی است و برای آسایش خلق نشده است. اما درهر حال، مسیر مقاومت و جهاد در کنار سختیهایش، لذتبخش نیز هست و آن، لذت اطاعت از خداوند متعال است. ما کاری را میکنیم که رضایت خداوند متعال در آن است. زمانی که به جهاد و مقاومت به عنوان کاری برای اطاعت از خداوند متعال و اقتداء به پیامبر و اهل بیت ایشان مینگریم، سختیهای آن نیز از بین میرود و زائل میشود. چراکه این مسیر، تحقق وعده خداوند را به دنبال دارد که میفرماید: «ان تنصروا الله ینصرکم».
⁉️ ۳ـ نظر حجتالاسلام سیدحسن نصرالله به جایگاه زنان در جامعه و به خصوص «مقاومت اسلامی» چیست؟
✅ به طور کلی، سید حسن، به زن همان نگاهی را دارد که در اسلام وجود دارد؛ اینکه زن عامل اصلی در ساختن خانواده است و این نقش بسیار بزرگی است که خداوند برای ساختن انسان، به زنان داده است؛ همانطور که امام خمینی (ره) چنین تعبیر میکنند. علاوهبراین نقش، زنان میتوانند نقششان را در تمامی زمینههای فرهنگی، اجتماعی و سیاسی ایفا کنند؛ اما به شرطی که ایفای این نقشها، با نقش آنها در خانواده شان در تعارض نباشد. این همان چیزی است که به وضوح در سخنرانیهای السید القائد میشنویم.
✅ اگر مسئولیتی در این زمینه بر عهده گرفته باشید، باید چه از طریق تدریس و چه مصاحبه و رسانههای اجتماعی، این افکار و باورها را انتقال دهید؛ به ویژه اینکه اینها افکار اسلامی اصیلی و متناسب با نیازهای عصر کنونی هستند. این همان چیزی است که اندیشه آیتالله خامنه ای (دام ظله) را متمایز میسازد.
⁉️ ۴. فکر میکنید چه عاملی باعث شده که مادران شهدا، اینچنین تاب مقاومت در برابر از دست دادن عزیزانشان را داشته باشند؟
✅ فرهنگی که مادران شهداء از آن برخوردارند، چنین صبری را به آنها اعطاء کرده تا فراق عزیزانشان را تحمل کنند. این همان فرهنگی است که میگوید همه چیز فانی است و شهداء، زندهاند و نزد پروردگارشان روزی میگیرند. زمانی که یک مادر به این درک میرسد که فرزندش نزد او امانت است و روزی خداوند او را بازپس میگیرد، فرق میان مرگ و شهادت را درک میکند. چرا که شهادت زندگی حقیقی و سعادت ابدی برای شهید است. افزون بر اجر و ثواب بسیاری که شهید در نزد خداوند دارد. این را نیز اضافه کنید که شهید در روز قیامت به مقام شفاعت میرسد. این مفاهیم و امثال آن به تمامی مادران شهداء صبر و تحمل میدهد. زیرا آنها میدانند که فرزندانشان از عذاب در امان هستند و نزد خداوند کریم و مقتدر، زندهاند و روزی میگیرند.
⁉️ ۵. برای ما در مورد رفتار حجتالاسلام سیدحسن نصرالله در خانواده بفرمایید. و نوع رفتار ایشان به همسرشان.
✅ رفتار پدرمان با ما همواره با نوعی عطوفت در عین قاطعیت همراه بوده است. یعنی زمانی که سخنی را به صورت آرام مطرح میکنند، کلامشان نسبت به ما قاطع است و نیازی نیست که مجددا آن سخن را تکرار کنند. ایشان تا به امروز به جز در موارد بسیار نادر، صدایشان را به روی ما بلند نکردهاند. ایشان بسیار آرام و بلندنظر هستند و در عین حال، تمامی امور و مسائل را به خوبی درک میکنند. در طول مدت زمانی که در خانوادهام زندگی کردم، ندیدم که صدایشان بر روی مادرم بلند شود و یا با سخنی مادرم را آزار دهند. عکس این مسأله نیز هیچگاه اتفاق نیافتاده است.
⁉️ ۶. دربارهی دیداری که اخیرا با رهبر انقلاب داشتید بفرمایید.
✅ نمیتوان دیدار با السید القائد را با کلمات توصیف کرد، چراکه این دیدار بسیار فراتر از از کلمات است. تنها میدانم که باید به نشانه احترام و اجلال، در برابر چنین شخصیت عظیمی که نوهای از نوادگان رسول الله (ص) محسوب میشود، ایستاد. وقت زیادی برای سخن گفتن با ایشان وجود نداشت. اما ایشان در ابتداء پرسیدند که آیا میتوانم به زبان فارسی سخن بگویم و گفتم نه آنقدر که کافی باشد. سپس ایشان به پدر و مادرم سلام رساندند.
❣️ @Khamenei_Reyhaneh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
دیگه ادم به پدر و مادر خودشم نمیتونه اعتماد کنه 😁
😊 @de_bekhand ☺️
👏 کار خوب در مترو تهران
در ماهرمضان متروی تهران به جای بستن آبخوریها، این بنر را نصب کرده تا کسانی که روزهدار نیستند بتوانند از آبخوریهای پشت آن رفع عطش کنند.
😊 @de_bekhand ☺️
🔹 منبرهای یک دقیقه ای 🔹
✳️ حجتالاسلام #پناهیان
✅ سبک زندگی اسلامی زندگی مزدوری یا کارمندی را قبول ندارد
در سبک زندگی اسلامی شخص باتقوا برای بهشت و جهنم کار نمیکند بلکه تنها رضای خدا را طلب دارد از هر بندگی و بردگی رها شده و بنده الهی است.
سبک زندگی اسلامی زندگی مزدوری یا کارمندی را قبول ندارد.در سبک زندگی اسلامی جوانان باید به تولید، کارآفرینی و تجارت مستقل فکر کنند اما متاسفانه امروز بسیاری از افراد دانشگاهی دنبال استخدام دولتی یا همان کار کارمندی هستند.
اگر رهبر معظم انقلاب از جوانان درخواست ورود به میدان و راهاندازی گروههای مختلف کاری دارند به این دلیل است که نباید راهحل مشکلات کشور به مسئولان سپرده شود.
در جامعه امام زمانی(عج) افراد نسبت به شغل کارمندی یا مزدوری علاقه ندارند، این جامعه بر اساس تقوا و استقلال در تولید و کارآفرینی اداره میشود.
انسان با تقوا کار خود را بر مبنای تشویق یا تنبه انجام نمیدهد بلکه با اخلاص برای رسیدن به نتیجه مطلوب کار میکند، اما زندگی کارمندی که نظم آن برگرفته از غرب است شخص برای دریافت حقوق بیشتر در ساعت مشخص بر سر کار حاضر میشود اگر تشویق یا تنبیه باشد کار میکند اگر نباشد کار نمیکند.
📚 سخنرانی حجت الاسلام والمسلمین علیرضا پناهیان در مصلی امام خمینی(ره)/خرداد98
#نشر_پیام_صدقه_جاریه_است
〰〰〰〰〰〰
🆔 @vareth_manbar
🆔 @vareth_eitaa
🌐 vareth.ir
بلعم باعورا عالمی اهل ریاضت بود که در اثر تبعیت از هوای نفس سقوط کرد و خداوند در قرآن از او به عنوان سگ یاد کرده است.

خبرگزاری شبستان: «بلعم باعورا» يكي از دانشمندان بني اسرائيل بود و آن چنان در مقامات معنوي ارج و قرب يافت كه مستجاب الدعوه شد و حضرت موسي (ع) از او به عنوان مبلغ استفاده مي كرد، ولي بر اثر تمايل به فرعون و وعده و وعيدهاي او از راه حق منحرف شد و همه كرامات خود را از دست داد، تا آنجا كه در صف مخالفان موسي(ع) قرار گرفت.
هنگامي كه فرعون تصميم گرفت موسي و يارانش را تعقيب كند به بلعم باعورا گفت: از خدا بخواه كه موسي و اصحابش به دست ما گرفتار شوند. او پذيرفت و به طرف موسي و اصحابش به راه افتاد تا آنها را نفرين كند. چهارپاي وي از حركت امتناع ورزيد، بلعم باعورا حيوان را زد؛ خداوند حيوان را به زبان آورد و حيوان گفت: واي بر تو! چرا مي زني؟! آيا مي خواهي همراه تو بيايم كه تو پيامبر خدا و قومش را نفرين كني؟ بلعم باعورا آن قدر حيوان را زد تا جان داد. در اين هنگام اسم اعظم از دست او رفت.[1]
اين موضوع به زمان موسي (ع) يا ساير پيامبران اختصاص نداشته و بعد از پيامبر اسلام (ص) و تا به امروز نيز ادامه دارد كه بلعم باعوراها علم و دانش و نفوذ اجتماعي خود را در برابر درهم و دينار يا مقام و يا از روي حسد در اختيار گروه هاي منافق و دشمنان حق قرار داده و مي دهند.[2]
اين افراد ويژگي هايي دارند كه قرآن، آنها را چنين بيان مي كند:
«وَاتْلُ عَلَيْهِمْ نَبَأَ الَّذِي آتَيْنَاهُ آيَاتِنَا فَانْسَلَخَ مِنْهَا فَأَتْبَعَهُ الشَّيْطَانُ فَكَانَ مِنَ الْغَاوِينَ * وَلَوْ شِئْنَا لَرَفَعْنَاهُ بِهَا وَلَٰكِنَّهُ أَخْلَدَ إِلَى الْأَرْضِ وَاتَّبَعَ هَوَاهُ ۚ فَمَثَلُهُ كَمَثَلِ الْكَلْبِ إِنْ تَحْمِلْ عَلَيْهِ يَلْهَثْ أَوْ تَتْرُكْهُ يَلْهَثْ ۚ ذَٰلِكَ مَثَلُ الْقَوْمِ الَّذِينَ كَذَّبُوا بِآيَاتِنَا ۚ فَاقْصُصِ الْقَصَصَ لَعَلَّهُمْ يَتَفَكَّرُونَ»[3]؛
[و بر آنها بخوان سرگذشت آن كس را كه آيات خود را به او داديم؛ ولي (سرانجام) خود را از آن تهي ساخت و شيطان در پي او افتاد، و از گمراهان شد! * و اگر ميخواستيم، (مقام) او را با اين آيات (و علوم و دانشها) بالا ميبرديم؛ (اما اجبار، بر خلاف سنت ماست؛ پس او را به حال خود رها كرديم) و او به پستي گراييد، و از هواي نفس پيروي كرد! مثل او همچون سگ (هار) است كه اگر به او حمله كني، دهانش را باز، و زبانش را برون ميآورد، و اگر او را به حال خود واگذاري، باز همين كار را ميكند؛ (گويي چنان تشنه دنياپرستي است كه هرگز سيراب نميشود! (اين مثل گروهي است كه آيات ما را تكذيب كردند؛ اين داستانها را (براي آنها) بازگو كن، شايد بينديشند (و بيدار شوند)!]
پي نوشت:
[1] تفسير قمي، ج1، ص 248
قسمت سی وهفت
منظور شما از اين سخن
چيست؟
فاطمه هم شب گريه مى كند هم روز، ما از تو مى خواهيم سلام ما را به او برسانى و به او بگويى كه يا شب گريه كند و روز آرام باشد تا ما بتوانيم استراحت كنيم، يا روز گريه كند و شب آرام باشد، ما نياز به آرامش داريم.
باشد، من به فاطمه مى گويم. ۱۹۱
على (ع) به سوى خانه
خود حركت مى كند و در گوشه اى مى نشيند. او با خود فكر مى كند چگونه سخن همسايهها را به فاطمه (س) بگويد. فاطمه (س) به او نگاه مى كند و مى فهمد كه او حرفى براى گفتن دارد، امّا خجالت مى كشد بگويد.
على جان! تو سخنى با من دارى؟
فاطمه جان! همسايهها به من گفته اند كه به تو بگويم يا روز گريه كنى يا شب.
على جان! من به زودى از بين
اين مردم مى روم و به پيش خداى خود مى روم! ۱۹۲
آرى، اين گونه است كه فاطمه (س) را از گريه كردن منع مى كنند، او ديگر نبايد به كنار قبر پيامبر بيايد و گريه كند. صداى گريه او، مردم را آزار مى دهد. او اوّلِ صبح، از خانه بيرون مى رود. او با اين بيمارى كجا مى رود؟
نگاه كن! او به سوى قبرستان بقيع مى رود. حسن و حسين (ع) نيز همراه او هستند. او در گوشه اى از قبرستان مى نشيند و شروع به گريه مى كند. خورشيد، بالا مى آيد، آفتاب داغ مدينه بر فاطمه (س) مى تابد. فاطمه (س) از جاى خود بلند مى شود، او به دنبال سايه مى گردد.
آنجا درخت كوچكى هست، فاطمه (س) زير سايه درخت مى نشيند و به گريه خود ادامه مى دهد.
غروب آفتاب مى شود، على (ع) به دنبال فاطمه (س) مى آيد و او را به خانه مى برد. ۱۹۳ * * * شب در گوشه اى از مدينه جلسه اى تشكيل مى شود.
فاطمه براى گريه كردن به بقيع رفته است، اين براى ما خطر دارد.
آرى، تا ديروز فاطمه در خانه خود گريه مى كرد
، امّا امروز به بقيع رفته است، اگر مردم بفهمند چه خواهد شد؟
به راستى چه بايد كنيم؟
ما بايد درختى كه فاطمه زير سايه اش مى نشيند قطع كنيم تا آفتاب او را اذيّت كند و مجبور شود به خانه برگردد.
چند نفر با تبر به سوى بقيع مى روند و آن درخت را قطع مى كنند.
فردا صبح، فاطمه (س) با حسن و حسين (ع) به سوى بقيع مى آيد. آفتاب بالا آمده است، امّا اينجا ديگر درختى نيست تا فاطمه (س) زير سايه اش بنشيند.
آنجا را نگاه كن! على (ع) براى ديدن فاطمه (س) آمده است. او مى بيند كه فاطمه (س) در آفتاب نشسته است. على (ع) آستين خود را بالا مى زند:
مى خواهى چه كار كنى، مولاى من؟
مى خواهم براى فاطمه سايه بانى بسازم.
بيا من و تو هم مولاى خود را كمك كنيم، بيا برويم ساقه درخت خرما بياوريم...
خسته نباشى!
اين گونه است كه بَيتُ الاَحزان (خانه غم ها) ساخته مى شود. سايبانى كوچك براى گريه كردن فاطمه (س).
فاطمه جان! بيا در زير اين سايه بان بنشين. ۱۹۴
روزها و شبها مى گذرد... * * * خبرى در شهر مى پيچد: «بيمارى فاطمه (س) شديد شده است، او ديگر نمى تواند از خانه بيرون بيايد». عدّه اى از زنان مدينه به عيادت او مى آيند.
آنها در كنار فاطمه (س) مى نشينند و حال او را مى پرسند.
فاطمه (س) رو به آنان مى كند و مى گويد: «بدانيد كه من از شوهرانِ شما ناراضى هستم، زيرا آنها ما را تنها گذاشتند و به دنبال هوس هاى خود رفتند. عذاب بسيار سختى در انتظار آنها مى باشد، واى بر
كسانى كه دشمن ما را يارى كردند ». ۱۹۵
زنان مدينه با شنيدن سخنان فاطمه (س) به گريه مى افتند. آنها نزد شوهران خود مى روند و به آنها مى گويند كه فاطمه (س) از دست شما ناراضى است.
شما كه از پيامبر شنيده ايد كه فرمود: «فاطمه، پاره تن من است، هر كس او را اذيّت و آزار دهد مرا آزرده است»، شما بايد برويد و فاطمه را راضى و خوشنود سازيد.
8.73M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🍃 حاج #احمد_کافی
#سختیهای_ازدواج در آخرالزمان
#کانال_عارفین
@Arefin