27.54M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
دعای #ام_داوود و سرّ آن
📗 برگرفته از کتاب #رجب_شهر_الله
#رجب
#وفات_حضرت_زینب (سلاماللهعلیها)
@ketabezendagi
📚داستان کوتاه
🎁 “طعم هدیه”
روزی فردی جوان هنگام عبور از بیابان، به چشمه آب زلالی رسید.
آب به قدری گوارا بود که مرد سطل چرمی اش را پر از آب کرد تا بتواند مقداری از آن آب را برای استادش که پیر قبیله بود ببرد. مرد جوان پس از مسافرت چهار روزه اش، آب را به پیرمرد تقدیم کرد.
پیرمرد، مقدار زیادی از آب را لاجرعه سر کشید و لبخند گرمی نثار مرد جوان کرد و از او بابت آن آب زلال بسیار قدردانی کرد. مرد جوان با دلی لبریز از شادی به روستای خود بازگشت.
اندکی بعد، استاد به یکی دیگر از شاگردانش اجازه داد تا از آن آب بچشد.
شاگرد آب را از دهانش بیرون پاشید و گفت: آب بسیار بد مزه است.
ظاهرا آب به علت ماندن در سطل چرمی، طعم بد چرم گرفته بود. شاگرد با اعتراض از استاد پرسید:
آب گندیده بود. چطور وانمود کردید که گوارا است؟
استاد در جواب گفت:
تو آب را چشیدی و من خود هدیه را چشیدم.
این آب فقط حامل مهربانی سرشار از عشق بود و هیچ چیز نمی تواند گواراتر از این باشد.
◼️ @de_bekhand ◼️
🌺خوابی که حاج قاسم پس از شهادت شهید زینالدین دید.
هیجانزده پرسیدم: «آقا مهدی مگه تو شهید نشدی؟ همین چند وقت پیش، توی جاده سردشت؟» حرفم را نیمهتمام گذاشت. اخم كوتاهی كرد و چین به پیشانیاش افتاد. بعد باخنده گفت: «من توی جلسههاتون میام. مثل اینكه هنوز باور نكردی شهدا زندهن.» عجله داشت. میخواست برود. حرف با گریه از گلویم بیرون ریخت: «پس حالا كه میخوای بری، لااقل یه پیغامی چیزی بده تا به رزمندهها برسونم.» رویم را زمین نزد. قاسم، من خیلی كار دارم، باید برم. هرچی که میگم زود بنویس. هولهولكی گشتم یک برگه كوچك پیدا كردم. فوری خودكارم را از جیبم درآوردم و گفتم: «بفرما برادر! بگو تا بنویسم» بنویس: «سلام، من در جمع شما هستم» همین چند كلمه را بیشتر نگفت. موقع خداحافظی به او گفتم: «بیزحمت زیر نوشته رو امضا كن.» برگه را گرفت و امضا كرد. زیرش نوشت: «سیدمهدی زینالدین» نگاهی بهتزده به آن كردم و با تعجب پرسیدم: «چی نوشتی آقامهدی؟ تو كه سید نبودی» اینجا بهم مقام سیادت دادن. از خواب پریدم. موج صدای مهدی هنوز توی گوشم بود «سلام من در جمع شما هستم»
💞 به روح بلندت قسم حاجی!
یقین داریم نرفتی و کنارمون هستی😭
گاهی بجای دلخوشی از این کنارمون بودن، فقططط شرمساریم، چون اونجوری که دوست داری باشیم، نیستیم.😓😓
در این گرداب دنیا،به دعای پدرانه ت محتاجیم، تا هلاک نشویم...
دست بکش روی سرمون که خیلی به نوازش مهربانانت محتاجیم.💔
#شهید_زین_الدین
#حاج_قاسم ♥️
آیا میدانید که!؟
در 100 سال اول ورودفلفل قرمز به ژاپن مردم به جاى خوردن آن، فلفل ها را در جوراب خود قرار مى دادندتا در زمستان انگشتهاى پایشان گرم بماند.
◼️ @de_bekhand ◼️
سوراخ آسمان پدیده ای عجیب که هرجا مشاهده شده باعث رعب و وحشت مردم شده
این پدیده یک حفره بزرگ درمیان ابرها ایجاد میکند و پس از باران زمانی که هواپیماها از مسیر ابرهای باران زا عبورکنند ممکن است اتفاق بیفتد😲
◼️ @de_bekhand ◼️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
وقتی هم خلاقی، هم هنرمند..👌