eitaa logo
کانال عشق
317 دنبال‌کننده
13.9هزار عکس
10.8هزار ویدیو
95 فایل
الله کانالی عمومی بافرهنگ معنوی خاصان ان شاالله اللهم عجل لولیک الفرج ❤️🍎عشق یعنی : به ؛ خدای حسین رسیدن خدای حسین راداشتن خدای حسین راچشیدن خدای حسین رابه ادراک نشستن و... ♥️ارتباط با ادمین خادم عزیزان دل @eshgh_14
مشاهده در ایتا
دانلود
17.73M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
ببین این خانوم بی سیاست با زندگیش چه کار کرده؟ سه تا تکنیک طلاییِ رفع فاصله های عاطفی زن و شوهری رو هم برات با این سکانس از فیلم جراحت گفتم🎬 این سکانس رو ببین و بفرست برای همه زن و شوهرها تا یه قدم برای حال خوب جامعه مون برداشته باشی💚 اگه جدید وارد کانالمون شدی حتما گزینه join ( پیوستن) 👇 رو بزن تا گممون نکنی✋ چون عضویتت الان موقته. 👈بقیه تحلیل فیلم هامون اینجاست👉 رسانه خانواده👇 https://eitaa.com/joinchat/1969750016Cca3d77436a
فقط یه دهه شصتی می‌ دونه این عکس یعنی چی https://eitaa.com/eshgh14
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
وقتی به خانوما میگن بریم خرید 😂 https://eitaa.com/eshgh14 ❤️ حالا از شوخی گذشته سرعت را ببین..الله اکبر
محاسن بغل دستی ایام رجب المرجب بود و هر روز دعای «یا من ارجوه لکل خیر» را می خواندیم. حاج آقا قبل از مراسم برای آن دسته از دوستان که مثل ما توجیه نبودند، توضیح می داد که وقتی به عبارت "یا ذوالجلال و الاکرام "رسیدید، که در ادامه آن جمله "حرّم شیبتی علی النار " می آید، با دست چپ محاسن خود را بگیرید و انگشت سبابه دست دیگر را به چپ و راست تکان دهید. هنوز حرف حاجی تمام نشده ، یک بچه های تخس بسیجی از انتهای مجلس برخاست و گفت: اگر کسی محاسن نداشت ،چه کار کند؟ برادر روحانی هم که اصولا در جواب نمی ماند گفت: محاسن بغل دستی اش را بگیرد .چاره ای نیست، فعلا دوتایی استفاده کنند تا بعد!😅 https://eitaa.com/eshgh14
5.43M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
پدر، تو پایانِ همه بهانه‌های منی... فیلم کوتاه «اورکت» را به یاد همه پدرانِ شهیدِ آسمانی ببینید. https://eitaa.com/eshgh14
‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌سائحات محله فرشته ┄┅┅═ 🌷 ═┅┅┄ https://eitaa.com/joinchat/1320419607C5538e36702 ┄┅┅═ 🌷 ═┅┅┄ https://eitaa.com/eshgh14
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
سه شنبه‌ای دیگر آمد و تو نیامدی..🥺 و ما اینگونه تو را یاد کردیم درکنار دستهای کوچک دعا و قلبهای پر از امید 🤲💝 دوستت داریم آقاجان✋ 🌸بانی محترم این سفره پرخیر و برکت: خانواده نجاتی (پیش دبستان یاس)💞 قبول باشد ان‌شاءالله 🤲🙏 @kashan_yasschool https://eitaa.com/eshgh14
کانال عشق
سه شنبه‌ای دیگر آمد و تو نیامدی..🥺 و ما اینگونه تو را یاد کردیم درکنار دستهای کوچک دعا و قلبهای پر ا
از مجموعه خودمان با اعتماد گلهای زندگیتون را در جهت شکوفایی اسماء درونیشون به مربیان با اخلاص و خیلی کارکشته حتی در مهارت افزایی عزیزانتون بسپارید و توکل برخدا نتیجه عالی آنرا تا ابد در زندگی گلتون نظاره گر باشید . ان شاء الله🙏❤️
در شرح احوالِ خواجه نصیرالدینِ طوسی آمده است که او در مدت بیست سال، کتابی تصنیف کرد در مدحِ اهل بیت، پس آن کتاب را به بغداد برد که به نظرِ خلیفهٔ عباسی برساند. خلیفه با «ابنِ‌حاجب» در کنارِ شطِ بغداد تفرج می‌کرد. محقق طوسی کتاب را نزدِ خلیفه گذاشت، او به «ابنِ‌حاجب» داد. ابن‌حاجب کتاب را به آب انداخت و به خواجه گفت: اهلِ کجایی؟ گفت: اهلِ طوسم. ابن‌حاجب گفت: پس شاخَت کجاست؟(در قدیم، مَثلی رایج بوده که اهلِ طوس را گاو می‌خواندند و مقصود بلاهتِ مردم بوده است.) خواجه به شوخی گفت: شاخم در طوس است، آن را همراه نیاوردم، اکنون می‌روم آن را بیاورم. خواجه با نهایتِ ملال به دیارِ خود بازگشت و دگرگونی‌هایِ روزگار او را به وزارتِ هلاکوخان رساند. و دستِ هلاکو را گرفت و به بغداد آورد. در آن روز که هلاکوخان، خلیفه را کُشت، کَس فرستاد تا ابن‌حاجب را حاضر ساختند و نزد سلطان و خواجه بردند و ابن‌حاجب پیشِ رویِ ایشان ایستاد. خواجه در حالی که خیلی ملایم اشاره به هلاکو می‌کرد، به ابن‌حاجب گفت: «آن شاخی که گفتم، این است که اکنون همراه آورده‌ام». * * * هنگامی که هلاکو‌خان بغداد را تصرف کرد و خلیفه را نزدِ وی آوردند، امر به کشتنِ خلیفه داد، حسام‌الدینِ منجم که در دربارِ هلاکو بود گفته بود: مبارک نباشد، قصدِ جانِ خاندانِ خلافت کردن. اگر پادشاه، قصدِ جانِ خلیفه کند، شش فساد ظاهر شود؛ اول آن‌که همهٔ اسبان بمیرند و لشکریان بیمار شوند! دوم آن‌که آفتاب بر‌نیاید! سوم آن‌که باران نبارَد! چهارم بادِ صرصر(بادِ شدید و مخرِب، تندباد) خیزد و جهان از زلزله خراب شود! پنجم، گیاه از زمین نروید! ششم آن‌که پادشاهِ بزرگ در آن سال وفات کند! ظاهراً هلاکو متوهم شد و به خواجه نصیر رجوع کرد، خواجه گفت: به اتفاقِ جمهورِ اهل اسلام، بسیاری از صحابهٔ کِبار شهید شدند و هیچ فسادی ظاهر نشد. به هلاکو گفتند: اگر خونِ خلیفه به زمین ریخته شود، دنیا تاریک می‌شود. پس خواجه گفت: کشته می‌شود و خونش هم به زمین نمی‌چکد. هلاکو باز از خواجه پرسید: بعد چه خواهد شد؟ خواجه گفت: هیچ؛ به جای خلیفه، هلاکوخان بُوَد. با همهٔ اینها هلاکو احتیاط داشت. خواجه گفت برای احتراز از این شبهه، بفرمایید فراشانِ غضب او را در نمدی پیچند و از درِ احتیاط اندک اندک به پای و دست مالش دهند. اگر در این اَثنا، دیدند یا شنیدند که آثارِ رعد و برق و باد و طوفان و غرشِ آسمان بروز کرد و زمین به لرزه در آمد، دست نگاه دارند. واِلّا خاطرِ مبارک را از تشویشِ حیاتِ وی آسوده سازند. و هلاکو چنین کرد. * این مطالب در صفحات ۴۴۲ تا ۴۴۴ کتاب « آسیای هفت‌سنگ»، تألیف دکتر ابراهیم باستانی پاریزی، چاپ ششم ۱۳۶۷ درج شده. https://eitaa.com/eshgh14