❣️خداوند خواست تا انسان، برترین باشد...
#دردانه
پسر من در حین بازی، به شوخی پسر همسایه را هل داد و او هم پایش به سنگ گیر کرد و زمین خورد و سرش زخمی شد.
آقای همسایه که شاهد ماجرا بود؛ پسرم را کناری کشيد و از او خواست که اگر مادر آن پسر آمد و پیگیر ماجرا شد، به او نگوید که پسرش را هل داده، بلکه بگوید، خودش زمین خورده تا برایش دردسر نشود!
وقتی پسرم قضیه را برایم تعریف کرد و فهمیدم که برخلاف گفتۀ آقای همسایه، از دوستش و مادرش معذرتخواهی کرده، خيلی خوشحال شدم و به راستگويیاش افتخار کردم.
آن روز بود که متوجه شدم چقدر راستگويی من و پدرش و پذيرش اشتباهات و سعی در جبرانشان، در تربيت فرزندانمان اثر داشته است.
💟 👨👩👧👦
#برداشت_آزاد
@Lotffiazar
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#پاسخی_زیبا_به_شبهه_معروف❓
🎥کلیپ تصویری
🍃حجت الاسلام قرائتی : آقا مگه در اسلام آزادی نیست ؟ مگه نمیگه قران "لا اکراه فی الدین" پس چرا کسی که از دین خارج بشه رو میکشن؟
#کانال_عارفین
🆔 : @Arefin
#انگشت_به_جای_قاشق❗️
🍃شيخ عباس قمى : من با انگشتانم غذا می خورم ، چون با این انگشتان روايات ائمه(ع) را نوشته ام و به برکت آن امیدوارم...
#کانال_عارفین
@Arefin
#ما_بودیم_چیکار_میکردیم⁉️
🍃عالمی کتابی نوشته بود و فرد دیگری آن را بنام خود به چاپ رسانیده بود. آن عالم ، جلد دوم کتاب را برای آن فرد ، فرستاده و فرموده : هدفم رساندن این مطالب به اهلش بود ، جلد دوم را نیز به نام خود چاپ نمایید.
#کانال_عارفین
@Arefin
#به_زودی_همه_تجربه_میکنیم...
🍃آیت الله کوهستانی : فردای قیامت مردم دوست دارند به دنیا برگردند و یک "لا اله الا الله" بگویند و بمیرند...
#کانال_عارفین
@Arefin
✅حضرت آیتالله بهجت قدسسره:
خدا کند در ما عشقی پیدا شود به مجموع قرآن و عترت، تا اولاً، بتوانیم یگانگی قرآن و عترت و معجون مرکب از آن دو را بیابیم و ثانیاً، در مقام پیروی و عمل، با توجه به آن دو و بر محور آن دو طواف عاشقانه بنماییم و بدانیم که آنها از هر معشوقی بیشتر شایستهی عشقورزی هستند.
📚 در محضر بهجت، ج١، ص٣٣
☑️ کانال رسمی مرکز تنظیم و نشر آثار حضرت #آیت_الله_بهجت قدسسره
✅ @bahjat_ir
🗓 سهشنبه ٣ دی ماه ١٣٩٨
#اینگونه_بود ...
🔻 خاطراتی کوتاه از سیره و سبک زندگی آیتالله بهجت قدسسره:
دستم به قفسۀ کتابها خورد و زخم عمیقی برداشت. جراحی کردند؛ زخم، دهان بست و بهبود یافت. چند ماه بعد در مشهد بودیم که در جای زخم احساس درد شدیدی کردم، مخفی کردم و حرفی نزدم. یک روز که به کارهای خودم مشغول بودم، آقا فرمودند: بر من مکشوف...
تمام حواسم را جمع کردم؛ از آنجا که ایشان در هیچ موردی نمیگفت: «بر من مکشوف شد.» ایشان ادامه داد که: «بر من معلوم شد که اگر کسی جاییاش درد میکند، جای درد را به هر کجای حرم امام رضا علیهالسلام بمالد، آن درد مرتفع میشود.»
من در حال نوشتن گفتههای ایشان بودم و به مفهومش توجهی نداشتم. آقا برای تجدید وضو برخاستند. من هم برای مراقبت، ایشان را همراهی کردم. وقتی برگشتم، نوشتهها را دوباره خواندم. منظورشان خود من بودم. فردا به حرم رفتم. احساس کردم دردم کمتر شده تا روز سوم که دردم کاملاً تمام شد.
***
از مشهد برگشته بودیم. یکی از دوستان که مقام و مسئولیتی داشت، برای دیدن آقا آمد؛ اما ملاقات میسر نشد. وقت رفتن، ماجرای مشهد را برایش نقل کردم؛ رفت. چندین هفته بعد دوباره دیدمش. گفت: «درد کتفم مداوا نمیشد، به هر پزشکی که مراجعه میکردم بیفایده بود. برای همین آمده بودم با آقا دیدار کنم؛ داستان مشهد را که شنیدم، گفتم این حوالهای است از آقا، رفتم مشهد، بیماریام درمان شد.»
📚 این بهشت، آن بهشت، ص٧٨
🔻مناسبتها:
🔹 روز ثبت احوال
🔹 درگذشت آیتالله سید محمود هاشمی شاهرودی؛ 1397ش.
☑️ کانال رسمی مرکز تنظیم و نشر آثار
✅ @bahjat_ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
منم اولش فکر میکردم ...
😊 @de_bekhand ☺️