7.34M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 سرزنش، تحقیر، تمسخر کردن مطلقا ممنوع!
🔴 #استاد_پناهیان
🆔 @khanevadeh_313
🔴 #همسرانه
💠 وقتی مردان، از همسرانشان حمایت میکنند؛ آنان را در حل مشکلاتشان توانمندتر میسازند، و به زندگی امیدوارتر و علاقهمندتر میکنند.
🆔 @khanevadeh_313
38.4M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 برنامه تلوزیونی #زندگی_پس_از_زندگی
🔻توصیف مرگ از زبان کسانی که به این دنیا برگشتند!
💠 بسیار اثر بخش
🔻 قسمت شانزدهم
🆔 @khanevadeh_313
🍃 #صبح_ها_خرما_بخورید
↫✨افرادی که با معده خالی خرما میخورند، کمتر دچار کمخونی میشوند و بدنی مقاوم در برابر باکتریها و ویروسها خواهند داشت. بعلاوه بخاطر افزایش سوخت و ساز بدن باعث لاغری میشود.
🌸🍃 @Tebolathar
🍃 #حافظه
🍃هر کس ناشتا
به خوردن مويز مداومت کند
فهم و حافظه و
روزی وی زياد می شود
و از بلغمش کاسته
می گردد✨
📚:بحار ۲ /۲۷۱
🌸🍃 @Tebolathar
هدایت شده از مشق عشق 💞🌷
✨❤️🍃✨❤️🍃✨❤️
❤️
🍃
✨
❤️
🍃
✨
❤️
🕊بسم الله الرحمن الرحیم 🕊
💥💫کتاب : عصمت 💫💥
⭐️🌺نویسنده :سیده رقیه آذرنگ🌺⭐️
☄💫بر اساس زندگی : «شهیده عصمت پورانوری »💫☄
💥✨قسمت : چهل ویک✨💥
◀️صدای انفجارها آنقدر بلند و وحشتناک از دور و نزدیک به گوشمان میرسید که روزی نبود که چند منطقه بمباران💣 نشود. شکسته شدن دیوار صوتی و رفت و آمد هواپیماهای عراقی بالای سرمان، صدای ضد هواییهایی که در شهر مستقر شدند و آژیر قرمز و سفید و زرد، صدای سوت ⭕️خمپاره و موشک، کمکم برایمان عادی شده بود به مردم گفته میشد برای در امان ماندن از حملات دشمن بعثی به اردوگاههای شهرهایی که از مناطق جنگی دور بودند بروند؛ اما راضی نمیشدند. آنهایی هم که میرفتند هنوز یک ماه نشده برمیگشتند. همه میگفتند: «توی خانههای خودمان شهید🌷 بشیم بهتر از آوارگی است.»
◀️یک روز مسئولین شهر به مردم پیشنهاد دادند به روستاهای اطراف شهر بروند تا تلفات کمتر باشد. مردم موافقت✅ کردند و در اوج جنگ به روستاهای اطراف رفتند؛ اما برای چند روزی هم که میماندند به شهر تردد داشتند. اوضاع که آرام میشد، برمیگشتند.
◀️روستانشینان و مردمان سختکوش و
مهماننوازی که در آنجا زندگی میکردند از دل و جان🤩 پذیرای مردم شهر میشدند. حتی در بعضی صحنههای امداد و نجات مردهاشان به شهر میآمدند و به یاری مجروحانی💐 که زیر خروارها خاک و گل مانده بودند میشتافتند.
◀️کمکم مردم توانستند نوع موشکها را از هم تشخیص دهند، آن هم از روی صدا، موشک 3 متری یک صدا 🌿داشت. موشک 6 تا 12 متری یک صدا، خمپاره، توپ و ... صداهایی دیگر، اوضاع ناگوار و بحرانی روزهای اول جنگ، خیلی آزارم میداد؛ اما سعی میکردم روحیه و ظاهرم را حفظ کنم. خودم را به کارهای خانه مشغول میکردم.🌻
◀️مردم هم به تهدیدهای عراق توجهی نداشتند. موج رادیو را که میچرخاندیم، گوینده عراق با آن لهجهٔ کُردی 🌸میگفت: «به خبری که هم اکنون از گزارش ستاد فرماندهی حزب بعث عراق به دست من رسیده شما شنوندگان عزیز را آگاه میسازم. ارتش غیور عراق از امروز شهرهای ❌نام برده زیر را توسط جنگندههای هوایی خود و نیروی موشکی و زمینی، مورد اصابت قرار خواهد داد که در ادامه همین گزارش، از مردم این شهرها خواسته شده تا محل زندگی خود را ترک و به مکانهای امن پناه✳️ برده تا از این حملات به آنها آسیبی نرسد که قبلاً هشدار دهنده معذور است. الف) دزفول، ب) مریوان، ج) سرپل ذهاب و ... .»
اما مردم سرشان به خانه زندگیشان گرم بود.🍃🌸🍃
ادامه دارد .........
http://eitaa.com/mashgheshgh313
✨🍃❤️✨🍃❤️✨🍃❤️✨🍃❤️
هدایت شده از مشق عشق 💞🌷
✨❤️🍃✨❤️🍃✨❤️
❤️
🍃
✨
❤️
🍃
✨
❤️
🕊بسم الله الرحمن الرحیم 🕊
💥💫کتاب : عصمت 💫💥
⭐️🌺نویسنده :سیده رقیه آذرنگ🌺⭐️
☄💫بر اساس زندگی : «شهیده عصمت پورانوری »💫☄
💥✨قسمت : چهل و دو✨💥
◀️روزها میگذشت و ما خبرها را از رادیو شهری دزفول دنبال میکردیم. رادیویی📻 که به همت چند جوان مؤمن راهاندازی شد و ما را در تمام روز همراهی میکرد. هر منطقهای که بمباران میشد مردم اطلاع⭕️ پیدا میکردند. بچهها میرفتند، غلامعلی میرفت، گاهی من هم با زنهای همسایه میرفتیم و به خرابههایی 😔که بر جا مانده بود خیره میشدیم و لعنت میفرستادیم به صدام و دار و دستهاش. ترکش موشکها در و دیوار شهر را ویران کرده بود. اکثر حملات در شب🌙 اتفاق میافتاد. درست موقعی که مردم خواب بودند. مردها با بیل و کلنگ برای کمک میرفتند. همه میگفتند شاید کسی زیر آوار زنده باشد. برق که نبود با چراغقوه 🔦و فانوس توی شهر میگشتند. انس و الفت مردم با هم بیشتر شده بود.🌸
◀️از فردای اولین بمباران تشییع شهدا با شکوهی تکرار نشدنی شروع شد. مرد و زن، پیر و جوان، کودک و طفل شیرخوار بر دستان مردم تا گلزارهای شهدا 🌷تشییع میشد. ساخت و ساز خانهها هم همینطور. هر جا که با حملات موشکی ویران میشد، هنوز ساعاتی نگذشته با کمک مردم 🌺دوباره در آنجا بنای جدیدی ساخته میشد. صدام رحم نداشت. میخواست کاری کند که مردم شهر را خالی کنند. پشت سر هم میگفت: «الف دزفول.»🌸
هر وقت هم که کم میآورد با حملات بیشتری ما را تهدید 🌿میکرد؛ اما آیتالله قاضی در سخنرانیهایش و در خطبههای نماز جمعههایی که پر شور در زیر بمب و موشک برگزار میشد مردم را به صبر و مقاومت👌 دعوت میکرد. مردم هم از شجاعتش حساب میبردند. حرفش برایمان سند بود، دلمان قرص🔶 بود که نماینده امام خمینی(ره) هم خودش در خط مقدم جبهه است. هر جمعه برای شنیدن سخنرانیاش به مصلی میرفتیم، نماز جمعه♦️ را به امامت ایشان اقامه میکردیم. به خاطر کهولت سنی به سختی روی پایش میایستاد و سخنرانی🌻 میکرد. برای ترغیب جوانان گاهی لباس سپاهی میپوشید وآنها را راهی جبههها میکرد. موقع اعزامشان محکم میگفت: «من خاک پای رزمندگان🌼 را توتیای چشمانم میکنم.» و به ما روحیه میداد.🍃🌸🍃
ادامه دارد .......
http://eitaa.com/mashgheshgh313
✨🍃❤️✨🍃❤️✨🍃❤️✨🍃❤️
پاپوش زیبای کودک 👌😍
#فروارد کن به دوستات 😊
@bebinobebaf
ـــــــــــــــــــ🍃🌺🍃ــــــــــــــــــــــــ
کانال دوم ما #بافتنی_ماندالا_فرشینه 🏃🏃
آموزش انواع #بافتهای شیک وخاص
#دومیل و #قلاب 👏👏👏👏
❥♥ @mandala ❥♥
❥♥ @mandala ❥♥