این هتل ترسناکترین هتل جهان محسوب میشود که دارای کابینهای شفاف است ودر ارتفاع 121 متری از سطح زمین،بر روی صخرههای واقع در منطقه دره مقدس کشور پرو در امریکای لاتین قرار گرفته است.
◼️ @de_bekhand ◼️
🔴برنامههای شیطان
شیخ جعفر ناصری: گاهی مومنین یک ارتباطی پیدا میکنند که برای ایمانشان مفید است. یک برنامههایی و یک نظمی را شروع میکنند و یک خط معنوی را دنبال میکنند که برای زندگی دنیای و آخرتی آنها مفید است. از آن طرف شیاطین گروهی دارند که فقط آدم دزد هستند. ولی نه آدم به این معنی بلکه آدم به معنی اینکه در وجود انسان حیات مثل یک آدم است.
قلب مثل یک آدم است که چشم و گوش دارد. تشبیهات روائی زیادی هم در این زمینه داریم (رک: الکافی (ط - الإسلامیة)؛ ج2؛ ص267 و التوحید (للصدوق)؛ ص366) که حیات دل یا باطن انسان مثل یک آدم است که چشم و گوش دارد. شیاطین آن آدم را میدزدند؛ یعنی حیات را میدزدند. بیخ گوش شما میآید و میگوید که: نه! مثل اینکه فایده ندارد. برو شما! این کار را رها کن یا میگوید: ای بابا! شما از این مسائل چه خیری دیدی؟!
بیا برو. کجا برو؟! شیطان راهی هم نمیتواند ارائه کند ولی دوست دارد که مؤمنین انسجام فکری نداشته باشند و هر چه آنها را به حیات ابدی و خدا نزدیک میکند را از بین ببرد. این گروه در شیاطین آدم دزد هستند. میخواهند انسجامهای فکری را از ایشان بگیرند و راههای رشد را برایشان میبندند
◼️ @de_bekhand ◼️
27.54M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
دعای #ام_داوود و سرّ آن
📗 برگرفته از کتاب #رجب_شهر_الله
#رجب
#وفات_حضرت_زینب (سلاماللهعلیها)
@ketabezendagi
📚داستان کوتاه
🎁 “طعم هدیه”
روزی فردی جوان هنگام عبور از بیابان، به چشمه آب زلالی رسید.
آب به قدری گوارا بود که مرد سطل چرمی اش را پر از آب کرد تا بتواند مقداری از آن آب را برای استادش که پیر قبیله بود ببرد. مرد جوان پس از مسافرت چهار روزه اش، آب را به پیرمرد تقدیم کرد.
پیرمرد، مقدار زیادی از آب را لاجرعه سر کشید و لبخند گرمی نثار مرد جوان کرد و از او بابت آن آب زلال بسیار قدردانی کرد. مرد جوان با دلی لبریز از شادی به روستای خود بازگشت.
اندکی بعد، استاد به یکی دیگر از شاگردانش اجازه داد تا از آن آب بچشد.
شاگرد آب را از دهانش بیرون پاشید و گفت: آب بسیار بد مزه است.
ظاهرا آب به علت ماندن در سطل چرمی، طعم بد چرم گرفته بود. شاگرد با اعتراض از استاد پرسید:
آب گندیده بود. چطور وانمود کردید که گوارا است؟
استاد در جواب گفت:
تو آب را چشیدی و من خود هدیه را چشیدم.
این آب فقط حامل مهربانی سرشار از عشق بود و هیچ چیز نمی تواند گواراتر از این باشد.
◼️ @de_bekhand ◼️
🌺خوابی که حاج قاسم پس از شهادت شهید زینالدین دید.
هیجانزده پرسیدم: «آقا مهدی مگه تو شهید نشدی؟ همین چند وقت پیش، توی جاده سردشت؟» حرفم را نیمهتمام گذاشت. اخم كوتاهی كرد و چین به پیشانیاش افتاد. بعد باخنده گفت: «من توی جلسههاتون میام. مثل اینكه هنوز باور نكردی شهدا زندهن.» عجله داشت. میخواست برود. حرف با گریه از گلویم بیرون ریخت: «پس حالا كه میخوای بری، لااقل یه پیغامی چیزی بده تا به رزمندهها برسونم.» رویم را زمین نزد. قاسم، من خیلی كار دارم، باید برم. هرچی که میگم زود بنویس. هولهولكی گشتم یک برگه كوچك پیدا كردم. فوری خودكارم را از جیبم درآوردم و گفتم: «بفرما برادر! بگو تا بنویسم» بنویس: «سلام، من در جمع شما هستم» همین چند كلمه را بیشتر نگفت. موقع خداحافظی به او گفتم: «بیزحمت زیر نوشته رو امضا كن.» برگه را گرفت و امضا كرد. زیرش نوشت: «سیدمهدی زینالدین» نگاهی بهتزده به آن كردم و با تعجب پرسیدم: «چی نوشتی آقامهدی؟ تو كه سید نبودی» اینجا بهم مقام سیادت دادن. از خواب پریدم. موج صدای مهدی هنوز توی گوشم بود «سلام من در جمع شما هستم»
💞 به روح بلندت قسم حاجی!
یقین داریم نرفتی و کنارمون هستی😭
گاهی بجای دلخوشی از این کنارمون بودن، فقططط شرمساریم، چون اونجوری که دوست داری باشیم، نیستیم.😓😓
در این گرداب دنیا،به دعای پدرانه ت محتاجیم، تا هلاک نشویم...
دست بکش روی سرمون که خیلی به نوازش مهربانانت محتاجیم.💔
#شهید_زین_الدین
#حاج_قاسم ♥️
آیا میدانید که!؟
در 100 سال اول ورودفلفل قرمز به ژاپن مردم به جاى خوردن آن، فلفل ها را در جوراب خود قرار مى دادندتا در زمستان انگشتهاى پایشان گرم بماند.
◼️ @de_bekhand ◼️