4_5791935884542609352.mp3
21.06M
💬 قرائت دعای "عهــــد"
🎧 با نوای علی فانی
هدیه میڪنیــم به امام زمــان ارواحنافداه ❤️🌹
🔸https://eitaa.com/eshgh14
13.48M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
زیارت حضرت حجت عجل الله تعالی فرجه الشریف در روز جمعه
https://eitaa.com/eshgh14
هدایت شده از کتاب زندگی
6.91M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
سریال کیمیا_سکانس تاثیر گذاروجالب در مورد#شهیدمحمدجهان_آرا🌷🌷🌷💔🥀
#راهشان_پر_رهرو✨❤🌹
9.18M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
✨✨✨✨
اول هفتهمون بخیر باشه. ❣️
✨✨✨✨
ارتباط با ما 👇
https://zil.ink/yasschool
24.54M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
یا امالبنین 😭😭😭
سفره داره روزهای شنبه کربلا
🔴 حاجت روایی با حضرت ام البنین
🔵 آیت الله سید محمود شاهرودی:
🌕 من در مشکلات و حوائج برای حضرت ام البنین سلام الله علیها صد مرتبه صلوات می فرستم و حاجت میگیرم.
https://eitaa.com/eshgh14
#داستان_کوتاه📚
دو برادر با هم در مزرعه خانوادگي كار مي كردند كه يكي از آنها ازدواج كرده بود و خانواده بزرگي داشت و ديگري مجرد بود .
شب كه مي شد دو برادر همه چيز از جمله محصول و سود را با هم نصف مي كردند . يك روز برادر مجرد با خودش فكر كرد و گفت :
((درست نيست كه ما همه چيز را نصف كنيم . من مجرد هستم و خرجي ندارم ولي او خانواده بزرگي را اداره مي كند .))
بنابراين شب كه شد يك كيسه پر از گندم را برداشت و مخفيانه به انبار برادر برد و روي محصول او ريخت .
در همين حال برادري كه ازدواج كرده بود با خودش فكر كرد و گفت :(( درست نيست كه ما همه چيز را نصف كنيم . من سر و سامان گرفته ام ولي او هنوز ازدواج نكرده و بايد آينده اش تأمين شود . ))
بنابراين شب كه شد يك كيسه پر از گندم را برداشت و مخفيانه به انبار برادر برد و روي محصول او ريخت .
سال ها گذشت و هر دو برادر متحير بودند كه چرا ذخيره گندمشان هميشه با يكديگر مساوي است . تا آن كه در يك شب تاريك دو برادر در راه انبارها به يكديگر برخوردند . آن ها مدتي به هم خيره شدند و سپس بي آن كه سخني بر لب بياورند كيسه هايشان را زمين گذاشتند و يكديگر را در آغوش گرفتند.
یاجبااار
👳 https://eitaa.com/eshgh14