هدایت شده از ریحانه
🌼 دیدار مهر و دانش
📝 حاشیهنگاری دیدار نخبگان با رهبرانقلاب (بخش اول)
🌸 آسمان تا صبح باریده و هوای تهران را لطیف کرده بود. ساعت هفتونیم صبح دم در حسینیه امام خمینی (ره) زمین هنوز خیس بود. پرندهها لای دار و درختها میخواندند و نسیم خنکی میوزید. جمعیت آرام آرام کارتهایشان را نشان میدادند و میرفتند داخل. هوا سرد نبود ولی کاپشنها و کتهای ضخیمی که تن بعضیها بود نشان میداد از جاهای سردسیر آمده باشند، مثلا از تبریز، شهرکرد، ایلام و جاهایی که هوای الآن میطلبد این طور لباس بپوشند.
📿 از خانه تا بیت رهبری را صلوات فرستاده بودم که دم در زیاد معطل نشوم و مشکلی در هماهنگیها برای ورودم پیش نیاید. راحت رفتم داخل ولی خودکار و کاغذهایم را گرفتند؛ انگار یا صلواتهایم را درستودرمان نفرستاده بودم یا هماهنگکننده فراموش کرده بود دوتا تکه کاغذ و یک خودکارم را هم هماهنگ کند.
🍪 از آنها اصرار که وسیله اضافی نمیشود ببری و از من هم پافشاری که بدون اینها کارم لنگ میماند. هرچه عجله کرده بودم که زودتر بروم داخل و جلو بنشینم هدر رفت. گفتند برو یک جایی بنشین تا خودمان برایت بیاوریم. قبل از ورود پذیرایی شدیم. یک میز که رویش شربت آبلیمو توی لیوانهای یکبار مصرف معمولی چیده شده بود با چند تا جعبه شیرینی، شیرینیهایی شبیه کیکیزدی.
🖍 نگران کاغذ و قلمم بودم و فقط لیوان شربت را سر کشیدم. شکر و آبلیمویش به اندازه بود. رفتم داخل حسینیه. از آخرین باری که آنجا را دیده بودم پانزده سالی میگذشت، افطارهای ماه رمضان تشکلهای دانشجویی. زیلوهای آبی با لوزیهای سفید نخستین چیزی بود که به چشمم آمد. هنوز از پانزده سال پیش تغییری نکرده بود. مانده بودم این همه سال با این حجم از دیدارها پوسیده نشده یا اگر تعویض شده چرا دوباره همین شکلی؟ چرا نرمتر یا مرغوبتر نشده؟
☀️ حسینیه جماران هم زیلوهایی با همین سر و شکل داشت و امام هم مخالف تعویضشان بود. هنوز نیم ساعتی تا شروع مراسم مانده بود. دانشجوها کم کم داشتند وارد میشدند و فرهیختهطور مینشستند. کسی، کسی را هل نمیداد و به زور خودش را توی یک وجب جا نمیچپاند.
🎓 هرکدامشان را برانداز میکردم که چطور وارد میشود. تیپش چطوری است، کجا مینشیند و توی چه حال و هوایی است. حدود یک سوم جمعیت مانتویی بودند، مانتوهای نسبتاً بلند و مقنعههایی با رنگ تیره. بعضیها موهایشان بیرون بود و نمیدانم چرا هرلحظه فکر میکردم الان است که یکی از محافظها مثل خدام امام رضا (ع) میآید و با همان پرهای رنگیرنگی بهشان تذکر میدهد. تعداد شهرستانیها زیاد بود، این را هم از روی لهجههایشان میشد فهمید و هم از نماز شکستهای که آخرش به امامت آقا خواندیم.
🔸 حدود دو سوم حسینیه را پارتیشن کشیده بودند که جمعیت توی همان قسمت جلویی بنشینند و پراکنده نشوند. دو ردیف کنار حسینیه هم صندلی چیده شده بود، یک ردیف برای آقایان، یکی هم خانمها. اولش فکر کردم صندلیها برای نشستن خواص است ولی بعدش دیدم که هرکس بخواهد میتواند بنشیند که البته زود پر شد. بعضیها تکیه میدادند به دیوارهای عقبی، ستونها یا پارتیشنها. چون باید منتظر کاغذ و قلم میماندم آخرین ردیف کنار دست یکی از محافظها نشستم تا من را ببیند و یادش نرود که برای چه آمدهام و دنبال کارم باشد.
🔵 یک پرده بزرگ سرمهایرنگ بالای سر جایگاه زده بودند با این حدیث از نهجالبلاغه امیرالمؤمنین (ع) که : کلُّ وِعَاءٍ یضِیقُ بِمَا جُعِلَ فِیهِ إِلاَّ وِعَاءُ اَلْعِلْمِ فَإِنَّهُ یتَّسِعُ . زیرش هم ترجمهاش را نوشته بود: «هر ظرفی به آنچه در درون آن قرار میدهند پر میشود، جز ظرف دانش که از آن وسعت مییابد.»
🎙 مداح رفت پشت تریبون. آقای مهدی رسولی بود. به مناسبت شهادت امام حسن مجتبی (ع) اشعاری حماسی خواند و بعد هم شعرها را وصل کرد به ماجرای پیادهروی اربعین. آنقدر از نداشتن کاغذ و قلم پریشان بودم و در رفتوآمد بین حسینیه و بازرسی که درست نفهمیدم چی خواند و کی تمام کرد. ساعت پنج دقیقه به 9 آقا توی حسینیه بود. هجوم زیادی به سمت جلو وجود نداشت و شعارها مثل همیشه بود: «ای رهبر آزاده آمادهایم آماده.»
♨️ برای آخرینبار رفتم توی بازرسی، این بار با توپ پرتر. خواستم کاغذ و قلمم را چک کنند و بدهند که یکی از محافظها گفت که رفت و آمد من هم تمرکز محافظها را به هم میزند و هم نظم جلسه را؛ خدا ببخشد! صورتم گر گرفته بود و حرص میخوردم. یکی از مسوولان اجرایی به آرامش دعوتم کرد و وعده داد که پیگیر گرفتن وسیله برایم خواهد بود. برگشتم توی حسینیه.
ادامه دارد...
📝 نوشتهی خانم افروز مهدیان، منتشر شده در روزنامه صبح نو
❣️ @Khamenei_Reyhaneh
هدایت شده از مرکز نشر آثار آیتالله بهجت
✅حضرت آیتالله بهجت قدسسره:
خدا کند که مادیات برای ما وسیله باشند؛ بهگونهایکه وقتی امور دنیویه به ما اقبال کردند، سبب تأکید و اقبال ما به امور معنویه و آخرت گردند، چنانکه برای بعضی چنین شده که با داشتن مقامات معنویه و اقبال در امور مادیه، به مقامات بالاتری از معنویات رسیدهاند.
📚 در محضر بهجت، ج۱، ص۸۱
✅ Sapp.ir/bahjat_ir
✅ eitaa.com/bahjat_ir
✅ Gap.im/bahjat_ir
✅ ble.im/bahjat_ir
هدایت شده از استاد محمد شجاعی
#گلهای_کوچک_خانه ۹۶
#اصلاح_رفتار_کودک ۴۷
💢درباره لکنت زبان کودک ، اظهارنظر نکنید و به او برچسب "کندزبان" نزنید.
🔸 با شروع لکنتش، از او بخواهید سکوت کند
بعد از مکث کوتاهی ، نفس عمیق بکشد و آرام به صحبت ادامه دهد.
@Ostad_Shojae
هدایت شده از استاد محمد شجاعی
#گلهای_کوچک_خانه ۹۷
#اصلاح_رفتار_کودک ۴۸
👦 برای کودکی که لکنت زبان دارد ، متن ساده ای را انتخاب و همراه او ، همصدا بخوانید.
🔊بعد از چند بار تکرار ، صدای خود را آهسته کنید تا جایی که فقط کودک بخواند. در صورت نیاز به گفتار درمان ، مراجعه کنید.
@Ostad_Shojae
هدایت شده از استاد محمد شجاعی
محبت درمانی_۶۱.mp3
8.91M
#محبت_درمانی ۶۱
شده تا حالا دلتنگ آسمون بشی؟
مفاتیحُ بگیری دستتُ...شروع کنی؛
السلامُ علیک یا...
هروقت بی توجه به پاداش،
و فقط به عشق خودشون، رفتی سراغشون؛
دیگه باهاشون رفیق شدی❣
@Ostad_Shojae
هدایت شده از عارفین
#ثواب_سعی_بین_الحرمین_کربلا
☘آیت الله قاضی : ثواب رفت و آمد بین حرم شریف حضرت اباعبد الله(ع) و حضرت اباالفضل (ع) از سعی بین #صفا_و_مروه بیشتر است.
#کانال_عارفین
@Arefin
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#نوکرت_داره_پیر_میشه...
🎥کلیپ تصویری
🍃مداحی بسیار جانسوز حمیدعلیمی در هیات رایت العباس(محمود کریمی) که این روزها خیلی مورد استقبال قرار گرفته...
#کانال_عارفین
🆔 : @Arefin
هدایت شده از در محضر آیتالله میرباقری
🔻ثواب پیادهروی برای زیارت امام حسین(ع)
✔️ استاد سید محمّدمهدی میرباقری:
«زيارت سيدالشهدا(ع) در روایات با حج مقایسه شده است. حج، خودش عمل فوقالعادهای است و ثوابهای بیشماری برایش ذكر شده و یک عمل معمولی نيست. فردی به حضرت(ع) عرض کرد من امسال نتوانستم به حج بروم، چه قدر پول بدهم؟ گویا از ثروتمندان مكه بوده. حضرت به او فرمودند اگر به اندازه كوه هم طلا بدهی جای حج را نمیگيرد.
از آن طرف هم روایت امام صادق(ع) است که فرمودند ثواب زيارت امام حسین(ع) به اندازه يك حج عمره است، تا هفتاد هزار حج. هر قدمی كه برمیداريد ثواب يك حج عمره دارد. معصوم(ع) وعده بیجا که به ما نمیدهند.
مرحوم مجلسی بزرگ یعنی پدرِ علامه مجلسی، شخصيت فوق العادهای بودند و آثار علمی ارزندهای هم از ایشان به جا مانده و غير از مقامات معنویشان از فقهای بزرگ و محدثين بزرگ شيعه بودهاند؛ ايشان نقل میكنند و ذيل اين روايت میگويند که فرات كه از حله میگذرد تا كربلا، شصتهزار قدم است؛ اگر كسی از اينجا غسل كند و با پای پياده برود، ثوابش شصتهزار حج عمره است. میگویند به شکلی زيارت كنيد كه ثواب شصتهزار حج بدهند و در هر قدمتان به اندازه يك حج عمره ثواب برای شما حاصل میشود... . گاهی ما به خاطر بخل و كوچكی خودمان نمیتوانيم با خدا معامله كنيم و [این ثوابها] باورمان نمیآيد.
امام صادق(ع) به سدیر فرمودند آیا هر هفته به زيارت جدم میروی؟ گفت راه من خيلی دور است، چگونه هر هفته به كربلا بروم؟ حضرت فرمودند به بالای بلندی برو و نگاهي به چپ و راستت کرده و رو كن به سيدالشهداء(ع) و بگو «السلام عليك يا ابا عبدالله السلام عليك و رحمه الله و بركاته»، اين، ثواب يك حج و يك عمره دارد.
آیا باورمان میآيد؟ اگر باورمان میآمد كه ترك نمیكرديم! سدیر میگفت گاهی من در ماه بيست بار امام حسين(ع) را بدین شکل زيارت میكنم.
هر بار میرود بالای پشت بام و سلام میدهد و میآيد. خيلی وعده بزرگی است.»
☑️ @mirbaqeri
هدایت شده از شادی و نکات مومنانه
💠 جعبه شیرینی رو جلوش گرفتم، یکی برداشت و گفت: «میتونم یکی دیگه بردارم؟» گفتم: «البته سید جون، این چه حرفیه؟» برداشت ولی هیچ کدوم رو نخورد. کار همیشگیش بود. میگفت: «میبرم با #خانم و بچه هام میخورم». میگفت: اینکه آدم شیرینیهای زندگیشو با زن و بچهاش تقسیم کنه خیلی توی زندگی خانوادگی تأثیر میذاره!
#شهید_سید_مرتضی_آوینی
📕سیدمرتضیآوینی،کتاب دانشجویی،ص۱۹
@khandehpak
هدایت شده از شادی و نکات مومنانه
مردباهوش کسیست که در حضور دوستان و اقوام خانم خود عشق خود را با اغراق به بانوی خود ابراز کند.
زنها همیشه تشنه اثبات زندگی رویایی خود به نزدیکانشان هستند و شما روسفیدشان می کنید
@khandehpak