eitaa logo
کانال عشق
315 دنبال‌کننده
14.1هزار عکس
11هزار ویدیو
95 فایل
الله کانالی عمومی بافرهنگ معنوی خاصان ان شاالله اللهم عجل لولیک الفرج ❤️🍎عشق یعنی : به ؛ خدای حسین رسیدن خدای حسین راداشتن خدای حسین راچشیدن خدای حسین رابه ادراک نشستن و... ♥️ارتباط با ادمین خادم عزیزان دل @eshgh_14
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
تا حالا ماهی اژدهای برگدار دیدید ؟😃 زوائدی که از این ماهی بیرون زده است حکم استتار را دارند که ظاهری شبیه جلبک‌های دریایی را به ماهی می‌دهند 👌 🆔 @aajibtarinhaa
باله های ماهی پرنده رو ببینید واقعا زیباست ...!!! 🆔 @aajibtarinhaa
کانال عشق
🔴 #دست_به_غذا_نزد 💠 ناهار خونه پدرش بودیم. همه دور تا دور #سفره نشسته بودن و مشغول غذا خوردن. رفتم
🌺🍀🌺🍀 🍀🌺 🌺 🌺 ــــــــــــــــــــ سلام اگه موی سرمون خیلی بلند باشه برا غسل کردن خیس نشه یعنی نزاریم خیس بشه غسل درست هست؟ ✳️ ــــــــــــــــ سلام علیکم غسل صحیح نیست در غسل بنابراحتیاط واجب باید موهای بلند شسته شوند. ـــــــــــــــــــــــــــ ✳️ ⚪️✳️ ✳️⚪️✳️⚪️ i
کانال عشق
فوق العاده های کانال تاپس فردا👇
🌺🍀🌺🍀 🍀🌺 🌺 🌺 ــــــــــــــــــــ سلام امام جماعتی که رو صندلی نماز میخونه میشه بهش اقتدا کرد ؟ مرجع: ✳️ ــــــــــــــــ سلام علیکم کسی که ایستاده نماز می خواند نمی تواندبه فردی که نشسته نماز میخواند اقتدا کند. ـــــــــــــــــــــــــــ ✳️ ⚪️✳️ ✳️⚪️✳️⚪️ i
قسمت هفتاد و پنجم داستان دنباله دار بدون تو هرگز: عشق یا هوس مغزم از کار افتاده بود و گیج می خوردم … حقیقت این بود که من هم توی اون مدت به دکتر دایسون علاقه مند شده بودم… اما فاصله ما … فاصله زمین و آسمان بود … و من در تصمیمم مصمم … و من هر بار، خیلی محکم و جدی … و بدون پشیمانی روی احساسم پا گذاشته بودم … اما حالا … به زحمت ذهنم رو جمع کردم … – بعد از حرف هایی که اون روز زدیم … فکر می کردم … دیگه صدام در نیومد … – نمی تونم بگم … حقیقتا چه روزها و لحظات سختی رو گذروندم … حرف های شما از یک طرف … و علاقه من از طرف دیگه … داشت از درون، ذهن و روحم رو می خورد … تمام عقل و افکارم رو بهم می ریخت … گاهی به شدت از شما متنفر می شدم … و به خاطر علاقه ای که به شما پیدا کرده بودم … خودم رو لعنت می کردم … اما اراده خدا به سمت دیگه ای بود … همون حرف ها و شخصیت شما … و گاهی این تنفر … باعث شد نسبت به همه چیز کنجکاو بشم … اسلام، مبنای تفکر و ایدئولوژی های فکریش … شخصیتی که در عین تنفری که ازش پیدا کرده بودم … نمی تونستم حتی یه لحظه بهش فکر نکنم … دستش رو آورد بالا، توی صورتش … و مکث کرد … – من در مورد خدا و اسلام تحقیق کردم … و این … نتیجه اون تحقیقات شد … من سعی کردم خودم رو با توجه به دستورات اسلام، تصحیح کنم … و امروز … پیشنهاد من، نه مثل گذشته … که به رسم اسلام … از شما خواستگاری می کنم … هر چند روز اولی که توی حیاط به شما پیشنهاد دادم … حق با شما بود … و من با یک هوس و حس کنجکاوی نسبت به شخصیت شما، به سمت شما کشیده شده بودم … اما احساس امروز من، یک هوس سطحی و کنجکاوانه نیست… عشق، تفکر و احترام من نسبت به شما و شخصیت شما … من رو اینجا کشیده تا از شما خواستگاری کنم … و یک عذرخواهی هم به شما بدهکارم … در کنار تمام اهانت هایی که به شما و تفکر شما کردم … و شما صبورانه برخورد کردید … من هرگز نباید به پدرتون اهانت می کردم قسمت هفتاد و ششم داستان دنباله دار بدون تو هرگز: پاسخ یک نذر . اون، صادقانه و بی پروا، تمام حرف هاش رو زد … و من به تک تک اونها گوش کردم … و قرار شد روی پیشنهادش فکر کنم … وقتی از سر میز بلند شدم لبخند عمیقی صورتش رو پر کرد … – هر چند نمی دونم پاسخ شما به من چیه … اما حقیقتا خوشحالم … بعد از چهار سال و نیم تلاش … بالاخره حاضر شدید به من فکر کنید … از طرفی به شدت تحت تاثیر قرار گرفته بودم … ولی می ترسیدم که مناسب هم نباشیم … از یه طرف، اون یه تازه مسلمان از سرزمینی با روابط آزاد بود … و من یک دختر ایرانی از خانواده ای نجیب با عفت اخلاقی … و نمی دونستم خانواده و دیگران چه واکنشی نشون میدن … برگشتم خونه … و بدون اینکه لباسم رو عوض کنم … بی حال و بی رمق … همون طوری ولا شدم روی تخت … – کجایی بابا؟ … حالا چه کار کنم؟ … چه جوابی بدم؟ … با کی حرف بزنم و مشورت کنم؟ … الان بیشتر از هر لحظه ای توی زندگیم بهت احتیاج دارم … بیای و دستم رو بگیری و یه عنوان یه مرد، راهنماییم کنی … بی اختیار گریه می کردم و با پدرم حرف می زدم … چهل روز نذر کردم … اول به خدا و بعد به پدرم توسل کردم … گفتم هر چه بادا باد … امرم رو به خدا می سپارم … اما هر چه می گذشت … محبت یان دایسون، بیشتر از قبل توی قلبم شکل می گرفت … تا جایی که ترسیدم … – خدایا! حالا اگر نظر شما و پدرم خلاف دلم باشه چی؟ … روز چهلم از راه رسید … تلفن رو برداشتم تا زنگ بزنم قم … و بخوام برام استخاره کنن … قبل از فشار دادن دکمه ها … نشستم روی مبل و چشم هام رو بستم … – خدایا! … اگر نظر شما و پدرم خلاف دل منه … فقط از درگاهت قدرت و توانایی می خوام … من، مطیع امر توئم … و دکمه روی تلفن رو فشار دادم … ” همان گونه که بر پیامبران پیشین وحی فرستادیم … بر تو نیز روحی را به فرمان خود، وحی کردیم … تو پیش از این نمی دانستی کتاب و ایمان چیست … ولی ما آن را نوری قرا دادیم که به وسیله آن … هر کسی از بندگان خویش را بخواهیم هدایت می کنیم … و تو مسلما به سوی راه راست هدایت می کنی “ سوره شوری … آیه 76 و این … پاسخ نذر 11 روزه من بود …
توت خشک،جایگزین قند 👈بهترین قندطبیعی 👈مفید برای کاهش وزن 👈کاهنده کلسترول بدخون 👈ضدسرطان وبیماری قلبی 👈سرشار از فیبر و ملین است 👈دشمن اضطراب و عصبانیت 👈حاوی آهن و داروی کم خونی 🍃🌸 @tebolathar
⚛ #لواشکهای_طبیعی_و_غیرطبیعی 🔘✍لواشڪهاے طبیعے چون ازمیوه تهیہ میشوند واسید طبیعے دارند بہ سلامت گوارش وپوست ڪمڪ میڪنند. ❌اما لواشڪهاے صنعتے بہ دندان،ڪبد و قلب آسیب میرساند❌ 🍏 @mojeze1234🍏
#درمان_قوز ✴️•⇦روغن مالی کمر با بادام تلخ قوز را صاف می کند 📝⇦این عمل به تجربه هم رسیده و استفاده مداوم از روغن بادام تلخ قوز را از بین برده است 📚ابن سینا 🍏 @mojeze1234🍏
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 تاثیر عجیب #حرف زدن مرد بر روی زنان #آقایون حتما ببینند! 🍃❤️ @zanashooi_amoozesh
التماس دعا ادمین خادم عزیزان دل ❤️ 😊 @de_bekhand ☺️
کانال عشق الله کانالی عمومی بافرهنگ معنوی خاصان ان شاالله اللهم عجل لولیک الفرج https://eitaa.com/eshgh14
ارتباط با ادمین: @eshgh_14