eitaa logo
کانال عشق
317 دنبال‌کننده
13.9هزار عکس
10.8هزار ویدیو
95 فایل
الله کانالی عمومی بافرهنگ معنوی خاصان ان شاالله اللهم عجل لولیک الفرج ❤️🍎عشق یعنی : به ؛ خدای حسین رسیدن خدای حسین راداشتن خدای حسین راچشیدن خدای حسین رابه ادراک نشستن و... ♥️ارتباط با ادمین خادم عزیزان دل @eshgh_14
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ماهی پرنده دیده بودین تا حالا!؟😍😍 🆔 @aajibtarinhaa
عاشق ترین پرنده! اين گونه از جغد(جغد انبار) نام دارد. آنها به عاشق ترين پرندگان معروف هستند اگر جفت آنها بميرد به افسردگي بسيار عميق مبتلا شده و گاهي از غصه ميميرند! 🆔 @aajibtarinhaa
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 کلیپ تصویری فرمایشات حضرت آیت‌الله بهجت قدس‌سره: «خوشا به‌حال کسانی‌که مطالب قرآن را بفهمند و فقط تلفظ نباشد.» ✅حضرت آیت‌الله بهجت قدس‌سره: 🔹 خوشا به‌حال کسانی‌که این مطالب (و قرائت قرآن) را، همین تلفظ نباشد [بلکه آن‌را] بفهمند. کسی گفته بود [که] من، سورۀ یس را که می‌خوانم، از روی شوق و ذوق، حس می‌کنم که دارم قند می‌خورم. بهار قرآن است. [می‌گفت] دارم قند می‌خورم و لذا خیلی از مرد و زن[هایی] که مقدس هستند، دیگر «یس» را حفظ هستند [و] آن‌را ترک نمی‌کنند. ♦️ خدا توفیق دهد که قدردان باشیم. 💻 مشاهده فیلم کامل این کلیپ از طریق لینک زیر در سایت رسمی مؤسسه نشر آثار حضرت آیت‌الله بهجت(ره):🔻 👆 http://bahjat.ir/fa/content/1102 ☑️ کانال رسمی مرکز تنظیم و نشر آثار حضرت آیت‌الله بهجت قدس‌سره ✅ @bahjat_ir
دلم رفاقتی می‌خواهد که سربند یا #زهرایم ببندد که دلم را #حسینی کند که خاکی باشد دلم رفاقتی می‌خواهد که #شهیدم کند... #رفاقتی_تا_بهشت #شهید_تورجی_زاده #کانال_شهید_تورجی_زاده🚩 ╭━━⊰❀🇮🇷❀⊱━━╮ @shahidtoraji213 ╰━━⊰❀♥️❀⊱━━╯
🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹 حسین چند شب قبل از شهادتش در جواب سوال دوستش که پرسید: «تو فکری سید؟» گفت: «وقتی وارد هویزه شدم تصمیم گرفتم هر چه از قرآن و نهج‌البلاغه فراگرفته‌ام، در عمل پیاده کنم. حالا احساس می‌کنم که روز پرداخت نزدیک است و به‌زودی پاداش خود را دریافت خواهم کرد.» 🍃 شب قبل شهادتش، یاران همیشگی دور او را گرفته بودند؛ «یونس شریقی»، «جمال دهشور»، «قاسم نیسی»، «حسن بوغدار»، «حسین احتیاطس» و... . حسین گفت: «بچه‌ها! آب گرم داریم؟» دوستش گفت: «آب گرم می‌خواهی چیکار؟» گفت: «می‌خواهم حمام کنم». دوستش با تعجب پرسید: «تو این سرما؟» و بلافاصله اضافه کرد: «فردا عملیات است. حسابی گرد و خاک بلند می‌شود. خاکی می‌شوی.» گفت: «می‌دانم.» دوستش گفت: «و با این حال باز می‌خواهی حمام کنی؟ مگر قرار است بروی تهران؟» حسین زد زیر خنده. از ته دل می‌خندید. آن‌قدر خندید که همه به خنده افتادند. بعد ساکت شد و گفت: «فردا به تهران نمی‌روم، به جای مهم‌تری می‌روم.» «کجا؟»، «ملاقات خدا».🌸 🕊#شهیدسیدحسین_علم_الهدی #شهیدمحمدرضا_تورجی_زاده ╭─┅*═ঈ🇮🇷ঈ═*┅─╮  @shahidtoraji213 ╰─┅*═ঈ❤️ঈ═*┅─╯ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
کمتر کسی می‌داند که علاوه بر اصفهان در قزوین نیز کاخی به نام چهلستون برپاست! این عمارت زیبا زمانی که قزوین پایتخت ایران بود به دستور شاه تهماسب صفوی ساخته شد. 😊 @de_bekhand ☺️
۱۳فروردین ۹۸ زیر دکل فشار قوی!؟ تاب هم بستن بهش!؟ + همین یه عکس برای تضعیف و تخریب روحیه ی دشمن و اینکه بدونه با کیا طرفه کافیه : )) 😊 @de_bekhand ☺️
#باهم_بسازیم ۶۷ انواع ذهنیت های منفی: "خودمحوری" 🔹در این تفکر، فرد اصرار میکند هرچه را میخواهد بی درنگ بگوید و آن را انجام دهد. 👈 او می اندیشد: باید هرچیزی را که میخواهم به دست بیاورم.من شایستگی بالایی دارم و با دیگران متفاوتم. ❌ این اندیشه میتواند مشکلاتی همچون خشم، احساس بیگانگی با دیگران، غرور و پرتوقعی را به همراه داشته باشد. @ostad_shojae
6.66M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#آموزش_آبنمای_بسیار_زیبا😍 #با_فنجان_معلق ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌┄┅┄‌‌‌༺‌‌‌‌༻‌🌸༺‌‌‌༻┄┅┄ فروارد لطفا😊 کپی ممنوع😡 @bebinobebaf ـــــــــــــــــــ🍃🌺🍃ــــــــــــــــــــــــ کانال دوم ما #ماندالا_فرشینه #آموزش_جدید گذاشتم http://eitaa.com/joinchat/2994339854C4e464ec1d2
قسمت بیست وهفت چرا بايد ناموس پيامبر را اين گونه از مسجد بيرون كرد؟ * * * ابوبكر بار ديگر فرياد مى زند: «اى على! برخيز و بيعت كن، زيرا اگر اين كار را نكنى ما گردن تو را مى زنيم». هنوز ريسمان بر گردن على (ع) است، او نگاهى به قبر پيامبر مى كند و آيه ۱۵۰ از سوره اعراف را مى خواند: (إِنَّ الْقَوْمَ اسْتَضْعَفُونِى وَكَادُواْ يَقْتُلُونَنِى). «مردم مرا تنها گذاشتند و مى خواستند مرا به قتل برسانند ». آرى، تاريخ تكرار مى شود، موسى (ع)، برادرش هارون را به جاى خود در قوم بنى اسرائيل قرار داد و خود به كوه طور رفت. بعد از رفتن او، قوم بنى اسرائيل، گوساله پرست شدند و هارون هر چه به آنها نصيحت كرد سخنش را نپذيرفتند. آنها هارون را تنها گذاشتند و او را در مقابل دشمنش يارى نكردند. وقتى موسى از كوه طور بازگشت و ديد همه مردم دچار فتنه شده و كافر شده اند از هارون توضيح خواست. هارون به موسى گفت: «مردم مرا تنها گذاشتند و مى خواستند مرا به قتل برسانند». امروز هم على (ع) همان سخن هارون را به زبان مى آورد، آرى امروز، امّت اسلامى، على (ع) را تنها گذاشتند. على (ع) نگاهى به آسمان مى كند و چنين مى گويد: «بار خدايا! تو شاهد هستى كه پيامبرت به من دستور داد اگر بيست يار وفادار يافتم با اينان جنگ كنم». افسوس كه على (ع)، جز سلمان، مقداد، عمّار و ابوذر، يار وفادار ديگرى نيافت، او بايد صبر پيشه كند. ۱۴۵ به راستى چه خواهد شد؟ آيا على (ع) بيعت خواهد كرد؟ شمشير را بالاى سر على (ع) نگاه داشته اند، همه منتظر دستور خليفه اند. نفس‌ها در سينه حبس شده است، همه نگاه مى كنند. تاريخ، مظلوميّت على (ع) را به تماشا نشسته است. آيا او با ابوبكر بيعت خواهد كرد؟ ناگهان فريادى بلند مى شود: «پسرعمويم، على را رها كنيد! به خدا قسم، اگر او را رها نكنيد، نفرين خواهم كرد». عُمَر و هواداران او تعجّب مى كنند، آنان كه فاطمه (س) را نقش بر زمين كرده و محسن او را كشته بودند، به راستى فاطمه (س) چگونه توانست خود را به اينجا برساند و اين گونه على (ع) را يارى كند؟ اكنون فاطمه (س) كنار قبر پيامبر است، او آمده است تا از امامِ خود دفاع كند، صداى فاطمه (س) به گوش مى رسد: «به خدا قسم، اگر على را رها نكنيد، گيسوان خود را پريشان مى كنم، پيراهنِ پيامبر را بر سر مى افكنم و شما را نفرين مى كنم... ». ناگهان لرزه بر ستون هاى مسجد مى افتد، گويا زلزله اى در راه است، همه نگران مى شوند، نكند فاطمه (س) نفرين كند!! خليفه و هواداران او مى فهمند كه اينجا ديگر فاطمه (س) صبر نخواهد كرد، فاطمه (س) آماده است تا نفرين كند، ترس تمام وجود آنان را فرا مى گيرد، چشم هاى آنان به ستون هاى مسجد خيره مانده است كه چگونه به لرزه در آمده اند! عذاب خدا نزديك است!! سلمان به سوى فاطمه (س) مى دود تا با او سخن بگويد، او مى بيند كه فاطمه (س) دست هاى خود را به سوى آسمان گرفته است و مى خواهد نفرين كند، سلمان با فاطمه (س) سخن مى گويد: «بانوى من! پدر تو براى مردم، مايه رحمت و مهربانى بود، مبادا تو مايه عذاب براى اين مردم باشى! ». فاطمه (س) به ياد مهربانى هاى پدر مى افتد و دست هاى خود را پايين مى آورد، لرزش ستون هاى مسجد تمام مى شود، همه جا آرام مى شود، خليفه دستور داده است كه على (ع) را رها كنند. اكنون شمشير از سر على (ع) برمى دارند و ريسمان را هم از گردنش باز مى كنند. على (ع) مى تواند به خانه خود برود. آرى، تا زمانى كه فاطمه (س) هست، نمى توان از على (ع) بيعت گرفت! ۱۴۶ اكنون على (ع) به سوى فاطمه (س) مى آيد... فاطمه (س) نگاهى به على (ع) مى كند، او خدا را شكر مى كند و لبخندى به روى على (ع) مى زند، همه هستىِ فاطمه (س)، على (ع) است، تا فاطمه (س) هست چه كسى مى تواند هستىِ فاطمه (س) را از او بگيرد. خدا مى داند كه فاطمه (س) چگونه و با چه حالى خود را به اينجا رسانده است تا حق و حقيقت را يارى كند... * * * فاطمه (س) در بستر بيمارى قرار گرفته است، اين همان چيزى بود كه دشمنان مى خواستند،
🌺🌺🌺🌺 🌺🌺 🌺 🔴 ـــــــــــــــــ سلام اگر کسی ندونه چند تا روزه قضا داره باید چکار کند 🔵 ــــــــــــــــ سلام علیکم به هر مقدار که یقین دارد روزه نگرفته است باید روزه قضا بگیرد ودر شک میان مقدار کم وزیاد انجام مقدار کم کافی است ـــــــــــــ ✳️ ✳️✳️ ✳️✳️✳️✳️