eitaa logo
کانال عشق
317 دنبال‌کننده
13.9هزار عکس
10.8هزار ویدیو
95 فایل
الله کانالی عمومی بافرهنگ معنوی خاصان ان شاالله اللهم عجل لولیک الفرج ❤️🍎عشق یعنی : به ؛ خدای حسین رسیدن خدای حسین راداشتن خدای حسین راچشیدن خدای حسین رابه ادراک نشستن و... ♥️ارتباط با ادمین خادم عزیزان دل @eshgh_14
مشاهده در ایتا
دانلود
🍃من خوف این را دارم که در این ماه مبارک رمضان که ماه تهذیب نفس است و همه را خدا به ضیافت خودش دعوت کرده است، ما با صاحب خانه کاری بکنیم که عنایتش از ما برگردد❗️ #کانال_عارفین @Arefin
حرف های من و خدا_16.mp3
11.12M
#حرفهای_من_و_خدا #سحر شانزدهم خسته ام دلبر جان! بی مهری های اهل زمین، بی تابم کرده .. و نفس هایم در میان دشمنی هایشان، حبس شده است! چاره ای برایم می اندیشی؟ @ostad_shojae
روحم پرید، سوی تو و یاکریم شد در زیر سایۀ کَرم تو مقیم شد ماه صیام، یک رمضان بود و بس، ولی تو آمدی در آن، رمضان الکریم شد! #رضا_قاسمی میلاد کریم اهل بیت، امام حسن مجتبی علیه السلام مبارک🌺 💟 @asheghaaneh
4_5935779995757577381.mp3
8.68M
#تکنیک_های_مهربانی 💞 ۳۹ در همه حال مهربان بودن و کار خیر کردن نشانه ی زیرکی نیست! انسان زیرک کسیه که بدونه کجا و به چه کسی باید محبت کنه! @ostad_shojae
کمتر از ذره ای هَــــم... در نگاهِ تو گُم نمی شود! چه خوب! که من هم در مهمانی ات دعوتم... به صرفِ شیرینیِ نگاه تو!... #افطارانه @ostad_shojae
قسمت سی و دو اين نامه على (ع) است: بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ به خدا قسم، اگر اجازه داشتم با شما جنگ مى كردم و با شمشير خود همه شما را به سزاى كارهايتان مى رساندم. من همان كسى هستم كه با لشكرهاى زيادى جنگ كرده و آنها را شكست داده ام. آن روزى كه من مرد ميدان بودم شما در گوشه خانه در آسايش بوديد. شما مى دانيد كه من نزد پيامبر چقدر عزيز بودم. اگر من سخنى بگويم مى گوييد كه على حسادت مى ورزد، اگر سكوت كنم خيال مى كنيد من از مرگ مى ترسم. من همان كسى هستم كه در جنگ‌ها به استقبال مرگ مى رفتم، آيا يادتان هست چگونه به قلبِ دشمن، حمله مى كردم؟ امّا من امروز در مقابل همه سختى‌ها صبر مى كنم. نامه على (ع) به پايان مى رسد. على (ع) اين نامه را براى ابوبكر مى فرستد. ابوبكر نامه را باز مى كند و آن را مى خواند. با خواندن اين نامه، ترس تمام وجود ابوبكر را فرا مى گيرد، او به ياد شجاعت على (ع) مى افتد. على (ع) كسى است كه پهلوانان عرب را به خاك و خون كشيده است. او يك بار ديگر نامه را مى خواند، على (ع) در اين نامه از شجاعت و برقِ شمشير خود سخن گفته است. ۱۶۸ * * * خليفه دستور مى دهد تا مردم در مسجد جمع شوند، او مى خواهد براى مردم سخنرانى كند. به راستى چه خبر شده است؟ او بالاى منبر مى رود و چنين مى گويد: «اى مردم! من مى خواستم پولِ فدك را صرف تقويت سپاه اسلام بنمايم، امّا على با اين نظر مخالفت كرده و مرا تهديد كرده است، گويا او با اصل خلافت من مخالف است. من از همان روز اوّل، از درگير شدن با على مى ترسيدم و از جنگ با او گريزان بودم ». ۱۶۹ آرى، سخنان خليفه نشان مى دهد كه او خيلى ترسيده است، اگر دسته گلى به آب بدهد و خود را از خلافت بر كنار كند چه خواهيم كرد؟ آن وقت همه نقشه‌ها خراب خواهد شد. بايد به او قوّت قلب داد، بايد او را راهنمايى كرد. من بايد از جا برخيزم. اگر من يك ساعت كنار خليفه نباشم او همه چيز را خراب مى كند. اين عُمَر است كه با خود سخن مى گويد. و سرانجام برمى خيزد و چنين مى گويد: اى حضرت خليفه! چرا اين قدر ترسو و ضعيف هستى؟ من چقدر زحمت كشيدم تا اين خلافت را براى تو آماده كردم، امّا تو حاضر نيستى از آن بهره مند بشوى. من بودم كه نيروهاى شايسته و كاردان را گرد تو جمع كردم و دشمنانت را آرام كردم. اگر من با تو نبودم على، استخوان هاى تو را در هم شكسته بود. برو خدا را شكر كن اى جناب خليفه، كه من در كنار تو بودم و هستم، البتّه كسى كه بر مقام خلافت نشسته است بايد شكر خدا را هم بكند. آيا بار ديگر از على ترسيده اى؟ ما مى توانيم على را با نيرنگ آرام كنيم. على كسى است كه پهلوانان عرب را كشت، امّا نترس، از تهديد او وحشت نكن كه من او را آرام مى كنم. ۱۷۰ سخنان عُمَر به پايان مى رسد. بار ديگر آرامش به قلب خليفه باز مى گردد و لبخند بر صورتش مى نشيند. عُمَر به خليفه قول داده كه هر طور هست على (ع) را آرام كند، امّا به راستى او چگونه مى خواهد اين كار را بكند؟ آيا او خواهد توانست به قول خود عمل كند، آيا او خواهد توانست خليفه را براى هميشه از اين غم نجات دهد؟ آرى! خليفه جهان اسلام نياز به آرامش دارد، بايد هر طور هست آرامش را به او هديه كرد تا بتواند به راحتى به امور حكومتى بپردازد. * * * اينجا خانه خليفه است، او به سخنان عُمَر فكر مى كند، عُمَر به او قول داده است كه على (ع) را آرام كند. امّا چگونه؟ آيا او مى خواهد فدك را به فاطمه (س) باز گرداند؟ اين كار يعنى پايان خلافت ابوبكر. خليفه كسى را مى فرستد تا عُمَر نزد او بيايد. نگاه كن، عُمَر با عجله به خانه خليفه مى آيد. وقتى خليفه نگاهش به او مى افتد مى گويد: به نظر تو اكنون بايد چه كنيم؟ من مى گويم كار را يكسره كنيم و على (ع) را به قتل برسانيم. آخر چگونه؟! كشتن على (ع) كار ساده اى نيست. من يك نفر را سراغ دارم كه مى تواند اين كار را بكند. چه كسى؟ خالد (پسر وليد).
درحالی که خیلی از شهرهای جنوبی از گرما مینالن و کولرشون روشنه در روزهای آخر اردیبهشت توی پیرانشهر(آذربایجان غربی) ارتفاع برف به چندین متر میرسه و دارن عملیات برف روبی انجام میدن ! 🆔 @aajibtarinhaa
🔴 #صد_سال_دیگر 💠 برخی #تصورات و افکار، می‌توانند حال بد ما را تغییر دهند. و حتی مانع انجام تصمیمات #غلط ما شوند. 💠 شخصی می‌گفت: گاهی که از دست همسرم #عصبانی می‌شوم و یا کینه و دلخوری از او دارم #چشمهای خود را می‌بندم و تصور می‌کنم #صد_سال دیگر کجا هستم. 💠 صد سال دیگر نه #من هستم نه همسرم و نه فرزندانم. بلکه همگی در #عالم_آخرت هستیم و فقط #اعمال و نیّات ما باقی می‌ماند کما اینکه اجداد ما صد سال پیش، زنده بودند اما الان دستشان از این دنیا کوتاه است. 💠 گاه صد سال از زمان، #جلو بزنیم تا برای اصلاح گذشته و بدیهای خود به #عقب برگردیم. 🍃❤️ @zanashooi_amoozesh
🔴 #ورود_به_خانه_ممنوع 💠 مردها از آوردن دوستان #خلافکار و #لاابالی به خانه خودداری کنند! 💠 اینگونه رفت و آمدها بر روی #رفتار، افکار و روان شما و فرزندان شما اثر #منفی می‌گذارد. 💠 علاوه بر اینکه اینکار #امنیت روانی همسر و فرزندان شما را به خطر می‌اندازد. 💠 گاه مشاهده شده است دوستان این شخص، به حریم خانواده‌ او وارد شده و مسائل #خصوصی او را در بیرون از منزل بازگو کرده‌اند. 🍃❤️ @zanashooi_amoozesh
#دعای_هر_روز_رمضان روز شانزدهم @ostad_shojae
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
وقتی دو دقیقه چشم از تخته برمیداری😐 😊 @de_bekhand ☺️