6.14M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📹 متفاوتترین خانم دکتری که تا حالا دیدهاید! پزشکی که کام نوزادان را با تربت امام حسین باز میکند
خییییلی دیدنیه☝️
👈 کمی تا بهجت🌷
@behjat135
فصل 40 كتاب صبح ساحل
امروز يك نفر از كوفه به اينجا آمده است. او ماجرايى را تعريف مى كند. در كوفه شخصى پيدا شده است كه مى گويد: "من هم مثل خدا، خالق هستم" و عدّه اى از مردم جاهل طرفدار او شده اند.
او مقدارى خاك و آب را داخل شيشه اى مى ريزد و بعد از چند روز، حشراتى در شيشه آشكار مى شوند، آنگاه او رو به مردم مى كند و مى گويد: اين حشرات را من آفريدم، من سبب پيدايش آن ها هستم، پس من آفريدگار آن ها هستم.
هيچ كس در كوفه نتوانسته است جواب او را بدهد.
امام وقتى اين سخن را مى شنود مى گويد: به آن مرد بگوييد، اگر تو آفريننده آن حشرات هستى، بگو بدانيم تعداد آن حشرات و وزن آن ها چقدر است؟ تعداد نر و ماده آن ها را بگو! آنان را به شكل ديگرى دربياور، زيرا كسى كه خالق اين حشرات بوده است بايد به آن ها علم داشته باشد و بتواند آن ها را به شكل ديگرى هم درآورد.
بعد از مدّتى خبر به ما مى رسد كه وقتى اين سؤال ها را از او كردند، در پاسخ ماند و نتوانست جواب بدهد و همه طرفدارانش او را رها كردند.186
* * *
وقتى كسى به من دشنامى مى دهد من عصبانى مى شوم، شايد جواب او را بدهم، كاش من هم مانند امام خود بودم، امروز يك نفر به امام ناسزا گفت.
امام وقتى ناسزاى آن جاهل را شنيد، سكوت كرد، او وضو گرفت و به نماز ايستاد، بعد از نماز دست به دعا برداشت و اشك ريخت و از خداوند خواست تا گناه آن شخص را ببخشد.187
به راستى ما چقدر پيرو امام خود هستيم؟
* * *
در اين روزگار عدّه اى پيدا شده اند كه ماده گرا هستند و اصلا وجود خدا را انكار مى كنند، مردم به آنان زنديق مى گويند.
امروز يكى از آن ها با مُفضَّل به بحث و گفتگو مى پردازد، مفضّل يكى از ياران امام صادق(ع) است. بحث و گفتگوى آنان به درازا مى كشد. آن زنديق سخنانى در انكار خدا به زبان مى آورد كه مُفضّل با شنيدن آن سخنان عصبانى مى شود با تندى مى گويد:
ــ اى دشمن خدا! چگونه جرأت مى كنى اين سخنان را بر زبان جارى كنى!
ــ اى مُفضّل! فكر نمى كنم تو از شاگردان امام صادق باشى.
ــ اين چه حرفى است مى زنى؟ من سال ها از علم آن حضرت استفاده كرده ام.
ــ اگر واقعاً تو شاگرد امام صادق هستى، پس چرا اين گونه با خشم سخن مى گويى؟ من بارها با امام صادق سخن گفتم و حرف هايى بدتر از آنچه شنيدى بر زبان جارى كردم، امّا او هرگز از شنيدن سخنان من عصبانى نشد، او با بردبارى اجازه داد تا من سخن خود را بگويم، من هر چه اشكال و سؤال داشتم از او پرسيدم، او با دقّت به سخنانم گوش فرا داد، گويا كه سخن مرا پذيرفته است، وقتى سخن من تمام شد او با مهربانى خاصّى، به همه سؤال هاى من جواب داد. اگر تو شاگرد امام صادق هستى، مانند او باش!188
* * *
صداى به هم خوردن سكّه هاى طلا مى آيد! آن جوان را نگاه كن، پارچه اى را همراه خود دارد كه پر از سكّه هاى طلا است.
به راستى او اين همه پول را كجا مى برد؟ بيا از خودش سؤال كنيم:
ــ ببخشيد، شما اين همه پول را كجا مى بريد؟
ــ امام صادق(ع) به تازگى خرماى نخلستان خود را فروخته است و از من خواسته است تا من اين پول ها را ميان سادات تقسيم كنم.
من همراه خدمتكار مى روم، او به در خانه يكى از سادات مى رود، در مى زند، مقدارى از آن سكّه ها را تحويل او مى دهد. صاحب خانه نگاهى به آن جوان مى كند و مى گويد: "اى جوان! خدا به تو خير بدهد كه به خاندان پيامبر نيكى مى كنى، ولى امام صادق(ع) با اين كه پول زيادى دارد به ما هيچ كمكى نمى كند".
جوان با او خداحافظى مى كند و به سوى خانه بعدى مى رود، من به او مى گويم:
ــ چرا به او نگفتى كه اين پول ها از امام صادق(ع) است؟
ــ امام صادق(ع) نمى خواهد كه آن ها بفهمند اين پول ها از طرف اوست.189
اينجاست كه من به فكر فرو مى روم، كاش من هم وقتى كار خوبى انجام مى دادم، آن را به همه خبر نمى دادم!
* * *
با امام صادق(ع) به سوى مكّه حركت مى كنيم تا حجّ خانه خدا انجام دهيم، در بين راه به مردى برخورد كرديم كه زير درختى نشسته بود. امام به ما رو كرد و گفت: "نزد آن مرد برويم، شايد او تشنه باشد و آبى نداشته باشد".
ما به سوى آن مرد رفتيم، وقتى من به او نگاه كردم، از ظاهر او فهميدم كه مسيحى است، امام رو به او كرد و گفت:
ــ آيا تشنه هستى؟
ــ آرى.
امام به من گفت: "از اسب پياده شو و از آبى كه همراه داريم، او را سيراب كن". من پياده شدم و به او آب دادم.
من آن روز خيلى فكر كردم، كاش من مهربانى را از امام خود فرا بگيرم و با همه انسان ها مهربان باشم.190
ـــــــــــــــــــــــــ
شما فصل 39 كتاب صبح ساحل، نوشته دكتر مهدى خداميان را مطالعه كرديد.
مطالعه كتب نويسنده در سايت www.nabnak.ir
ارسال شده ازبرنامه کتب خدامیان
https://play.google.com/store/apps/details?id=ir.aminb.drmkhodamian
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
ساخت جامدادی بسیار زیبا و کم هزینه با رول دستمال کاغذی
#فروارد کن به دوستات 😊
@bebinobebaf
ـــــــــــــــــــ🍃🌺🍃ــــــــــــــــــــــــ
کانال دوم ما #بافتنی_ماندالا_فرشینه
آموزش #جدید گذاشتم👏👏👏
❥♥ @mandala ❥♥
❥♥ @mandala ❥♥
✅مطالعه و بحث پیرامون بیانیه گام دوم انقلاب از اهم واجبات یک جوان انقلابی است✅
🔸 جدیدترین ورژن «اپلیکیشن گام دوم انقلاب» منتشر شد🔸
🔹 امکانات این اپلیکیشن:
۱. متن بیانیه به صورت بخشبندی شده
۲. بیش از ۷۰تحلیل پیرامون این بیانیه
۳. اخبار مرتبط با بیانیه گام دوم انقلاب
۴. آزمون تستی و خودآزمایی از بیانیه
۵. اتاقهای گفتگو پیرامون این بیانیه
۶. جستجو در متن بیانیه
۷. صوت بیانیه با صدای آقای حیاتی
۸. همایشها و مسابقات مرتبط با بیانیه
۹. ظاهر گرافیکی جذاب
دانلود از کافه بازار:
http://cafebazaar.ir/app/?id=ir.gam2.enghelab&ref=share
♥️جهت حمایت از ما لطفا:
۱. در کافه بازار نظرتون رو ثبت کنید.
۲. علامت فرفره در صفحه منوی اپلیکیشن را بفشارید.
آیدی کانال گروه نرم افزاری تسبیح سافت، جهت آموزشها و اطلاع رسانی ها:
@tasbihsoft
#گام_دوم_انقلاب
#تجدید_عهد_با_ولایت
معرفی کتاب 📘📕
در لینک زیر:
http://saehat.ir/comment/3174
🔸🔸🔸
#نفس ما مهمترین سرمایهای است که خداوند به ما داده است؛ زیرا نفس است که آنبهآن با صورتهایی که میگیریم جسم برزخی و قیامتی ما را میسازد؛ پس چه زیباست که صورتهایی را بپذیریم که جسمی زیبا در #قیامت و #برزخ در ما شکل دهد. ما با حواس پنجگانه زندگی میکنیم و خاطرمان از آنها به ویژه از پیامدهای دو حسّ سمع و بصر پر میشود. اين دو حس هم در نزول بهطور ویژه با ما بودهاند، هم در صعود میتوانند...
آستان آسمان
نویسنده: فاطمه میرزایی اهرنجانی
کاری از واحد تألیفات 📚
مؤسسه همگامان با مسیر ولایت
شمارۀ تماس: ۴۴۸۰۳۳۵۷
روابط عمومی:
@hamgamaan
@Lotfiiazar
18.76M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📕کتاب آستان آسمان
http://saehat.ir/comment/3174
❤️ادمین:
عزیزان این کتاب را اگه بادقت بخوانیدودرعمل پیاده بشه یعنی سلوکی مطمئن..
قولتان میدهم دوباره دنبال بقیه کتب این بانوی آسمانی باشید.
سخنرانی سرکار خانم لطفیآذر در شهر تهران
خلاصۀ #جلسۀ_سیزدهم، 14 #محرم_1441
#قیامت_کبری
#تسبیح، یعنی منزه کردن وجود از ماهیت، آخرت از دنیا، ابقی از فنا. نه اينکه از غروب تا طلوع خورشید فلان ذکر را بگوييم. تسبیح یعنی به طور مستمر و دائمی ماهیت را کنار بیندازيم. آنچه فکر و ذهنمان میگوید، دور بريزيم و به ندای قلب تزکيه شدهمان گوش دهيم. بگذاريم وجود ظهور کند که با اين کار شاید...
متن کامل در لینک زیر:
http://saehat.ir/comment/3049
@Lotfiiazar