eitaa logo
کانال عشق
316 دنبال‌کننده
13.8هزار عکس
10.6هزار ویدیو
95 فایل
الله کانالی عمومی بافرهنگ معنوی خاصان ان شاالله اللهم عجل لولیک الفرج ❤️🍎عشق یعنی : به ؛ خدای حسین رسیدن خدای حسین راداشتن خدای حسین راچشیدن خدای حسین رابه ادراک نشستن و... ♥️ارتباط با ادمین خادم عزیزان دل @eshgh_14
مشاهده در ایتا
دانلود
💰🎁🛍💰🎁📚🎁📗📒📕🎁📦 بخش هدایای شماعزیزان به کانال خودتان🌹👇👇
هدایت شده از Sadat
AUD-20200506-WA0011.mp3
6.61M
✅فضیلت قرائت دعای مُجیر 🔻به نقل از کتاب مفاتیح‌الجنان: دعای مُجیر دعایی است که از پیامبر اکرم«صلی‌الله‌علیه‌وآله» روایت شده که در زمانی‌که در مقام ابراهیم«علیه‌السلام» مشغول نماز بودند، جبرئیل این دعا را برای آن حضرت آورد. 🔹مرحوم کفعمی در کتاب مصباح در فضیلت دعای مجیر می‌فرماید: هر که این دعا را در ایام‌البیض(سیزدهم، چهاردهم و پانزدهم) ماه مبارک رمضان بخواند، گناهانش آمرزیده شود اگرچه به عدد دانه‌های باران و برگ درختان و ریگ بیابان باشد و برای شفاء مریض و قضاء دِین و غنا[بی‌نیازی] و توان‌گری و رفع غم، خواندن آن نافع است.
هدایت شده از فروشگاه ارگانیک تاج
17.5M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 شعر خوانی با موضوع مجرّدی در حضور 😊 🆔 @menbare_shad
فوق العاده های کانال❤️👇 ❤️ 🍎🍎🍎🍎🍎🍎🍎🍎🍎🍎🍎🍎❤️
هدایت شده از مشق عشق 💞🌷
✨❤️🍃✨❤️🍃✨❤️ ❤️ 🍃 ✨ ❤️ 🍃 ✨ ❤️ 🕊بسم الله الرحمن الرحیم 🕊 💥💫کتاب : عصمت 💫💥 ⭐️🌺نویسنده :سیده رقیه آذرنگ🌺⭐️ ☄💫بر اساس زندگی : «شهیده عصمت پورانوری »💫☄ 💥✨قسمت : سیزدهم✨💥 بچه ها محصل بودند وقتی به تعطیلات تابستان☘ می‌رسیدند. می‌رفتم پیش بی‌بی و به او می‌گفتم: «بی‌بی جان، سرِ جَدِّت اون‌طوری که خودت این‌قدر خوب و قشنگ قرآن🌹 می‌خونی به بچه‌های منم یاد بده» او مثل همیشه با روی باز قبول می‌کرد و می‌گفت: «خیالت راحت به امید خدا یاد می‌گیرن.»☺️ صبح و بعد از ظهر، زن‌ها و بچه‌های محله از پیر و جوان تا کوچک و بزرگ، قرآن به دست راهی خانهٔ بی‌بی🌻 می‌شدند. توی حیاط خانه‌اش قالی می‌انداخت و زن‌ها و بچه‌ها دور تا دورش می‌نشستند. یک خانهٔ ‌ساده با حیاطی✳️ کوچک، بی‌بی که می‌آمد همگی صلوات می‌فرستادند و دستش را برای تبرّک می‌بوسیدند. او هم تشکر می‌کرد و خوش‌آمد می‌گفت، بعد از «بسم‌الله»✅ چند آیه را با معانی آن‌ها می‌خواند و توضیح می‌داد. نکاتی که در بین هر آیه اشاره می‌کرد برایمان تازگی داشت. وقتی به خانه برمی‌گشتیم پر انرژی و سر حال بودیم.🔅 وقت جلسه بچه‌ها با ما فرق داشت، ما به خاطر خانه‌داری و بچه‌داری بعد از ظهرها 🌷می‌رفتیم و آن‌ها صبح‌ها از ساعت 9 تا سر ظهر. منیژه را از کودکی به همراه خودم به آنجا می‌بردم؛ اما از وقتی که رفت مدرسه، به همراه خواهرهایش راه خانهٔ بی‌بی را می‌گرفتند و می‌رفتند. هم به درس‌هایشان می‌رسیدند و هم به جلسه قرآن🌷 تابستان که می‌شد دخترهای فامیل و همسایه‌ها می‌آمدند پیشم که خیاطی یاد بگیرند. من هم با خوش‌رویی☺️ به آن‌ها می‌گفتم: شما هم مثل دخترای خودم هستین، اول آموزش قرآن، بعد خیاطی» نشانی بی‌بی را به آنها می‌دادم یا خودم به بی‌بی معرفی‌شان می‌کردم.👌 منیژه چندین سال شاگرد بی‌بی بود خیلی احترامش را داشت و قرآن را بارها در کنار او ختم ‌کرد اگر گاهی وقت‌ها دخترها نمی‌رفتند؛ اما او همیشه حاضر بود، روز به روز پیشرفتش در صحیح خواندن آیات 💐بیشتر می‌شد. بی‌بی در آن اوضاع قبل از انقلاب، درس ایمان و اخلاق را در کنار قرآن به جوانان می‌آموخت. او با کمترین امکانات بیشترین معنویت را در وجودمان پرورش ♦️می‌داد. گاهی وقت‌ها منیژه را صدا می‌زد برای شروع جلسه چند آیه از قرآن، دعای توسل یا اشعاری در مورد اهل بیت(ع) بخواند. او آن‌قدر آیات را زیبا تلاوت می‌کرد و اشعار را با شور خاصی می‌خواند که خود بی‌بی هم تعجب 😳کرده بود و می‌گفت: «منیژه خیلی دختر باهوش و با استعدادیه!» و به این ترتیب به بی‌بی کمک می‌کرد.🌿🌿🌿🌿 ادامه دارد ......... http://eitaa.com/mashgheshgh313 ✨🍃❤️✨🍃❤️✨🍃❤️✨🍃❤️
هدایت شده از مشق عشق 💞🌷
✨❤️🍃✨❤️🍃✨❤️ ❤️ 🍃 ✨ ❤️ 🍃 ✨ ❤️ 🕊بسم الله الرحمن الرحیم 🕊 💥💫کتاب : عصمت 💫💥 ⭐️🌺نویسنده :سیده رقیه آذرنگ🌺⭐️ ☄💫بر اساس زندگی : «شهیده عصمت پورانوری »💫☄ 💥✨قسمت : چهاردهم✨💥 هر سال جلسات پرشورتر🌺 از سال گذشته می‌شد. با توجه به سن و سال بی‌بی، او نمی‌توانست با وجود جمعیت زیاد هم به جلسه قرآن بزرگسالان برسد هم به کودکان آموزش🍃 بدهد. این شد که از منیژه خواست در کنارش کار آموزش جلسات را به عهده بگیرد👌 منیژه خیلی خوشحال بود، صبح زود می‌رفت خانهٔ بی‌بی، قالیچه‌ها را می‌انداخت توی حیاط و رفت و روب می‌کرد، قرآن‌ها و رحل‌ها را هم در چند ردیف🔅 می‌چید و آماده می‌شد تا همه می‌آمدند. هیچ وقت به بچه‌ها اجازه نمی‌داد جلسه را ترک کنند، تازه تشویقشان هم می‌کرد.👏 دخترهای فامیل خیلی با منیژه صمیمی بودند. پروین دختر عمه‌اش از همه بیشتر با او بود از کودکی با هم بزرگ شدند. یا پروین خانه ما بود یا منیژه می‌رفت خانه‌شان، عادت داشتند قرآن 🌻و درس‌های حفظ کردنی را با هم می‌خواندند. دوران راهنمایی در حیاط می‌نشستند، یکی‌شان معلم می‌شد و از آن یکی می‌پرسید.☺️ چند روزی بود که منیژه عینک زده بود این عینک را که می‌زد پروین بهش می‌گفت: «خانم معلم.»🤓 منیژه هم خوشش می‌آمد معلم باشد بیشتر اوقات او درس را برای پروین توضیح می‌داد و ژست معلم بودن را به خودش می‌گرفت.😊 یک روز وقت برگشتن از مدرسه، پروین همراه منیژه بود. همین که منیژه رفت لباسش را عوض کند آمد کنارم و گفت: «زن‌دایی چند روز پیش، مربی بهداشت برای تست بینایی👁 سنجی از اداره فرهنگ به مدرسه ما آمد. زنگ دوم نوبت به کلاس ما شد وقتی وارد کلاسمان شد من و منیژه یک لحظه به هم نگاهی کردیم و لبخند☺️ زدیم معلم مان آن زنگ به کلاس نیامد با خوشحالی دفتر و کتاب‌ها را از جلویمان برداشتیم و توی کیف گذاشتیم. مربی‌، تابلوی تست بینایی را با یک میخ، روی دیوار کلاس✅ نصب کرد. از روی لیست حضور و غیاب اسم بچه‌ها را می‌خواند و یکی یکی از آنها تست می‌گرفت و توی برگه‌ای که جلویش بود علامت می‌زد. نوبت به منیژه رسید وقتی اسمش را خواند، از جایش بلند شد و رفت کنار مربی ایستاد. دستش را گذاشت جلوی چشمش👁 و با دست دیگرش جهت علامت‌هایی که مربی به آن اشاره می‌کرد نشان می‌داد، مثل بقیهٔ همکلاسی‌هایمان. ازمن هم تست✔️ گرفت تا آخرین نفر. وقتی کار مربی تمام شد همه‌ سر جایشان نشسته بودند. مربی برگه‌ای را که علامت زده بود گرفت دستش و چند نفر را صدا زد. اسم منیژه هم جزوشان بود! رفت روی سکوی کلاس، تابلوی تست را جمع کرد و گفت: «اسم‌هایی که خوندم همگی بیایند بیرون کلاس باهاشون کار دارم.»🤔 وقتی رفتند، در کلاس را بست و با آنها صحبت کرد. ما هم که در کلاس نشسته بودیم کنجکاوانه از پنجره کلاسمان سرک می‌کشیدیم، زنگ تفریح🔔 به صدا در آمد. همگی برای اینکه برویم توی حیاط از هم سبقت می‌گرفتیم. وقتی رفتم بیرون کلاس، از منیژه پرسیدم: «مربی بهت چی گفت؟»🤔 گفت: «هیچی، چیز خاصی نبود فقط گفت باید برم پیش چشم پزشک برا معاینه.»🍃🌸🍃 ادامه دارد ........ http://eitaa.com/mashgheshgh313 ✨🍃❤️✨🍃❤️✨🍃❤️✨🍃❤️
6.13M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
این گوشواره خوشگل رو براحتی درست کنید 🌹👆 کن به دوستات 😊 @bebinobebaf ـــــــــــــــــــ🍃🌺🍃ــــــــــــــــــــــــ کانال دوم ما 🏃🏃 آموزش انواع شیک وخاص و 👏👏👏👏 ❥♥ @mandala ❥♥ ❥♥ @mandala ❥♥
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
خودت صابون مایع درست کن با گلسیرین و صابون رنده شده 👏 کن به دوستات 😊 @bebinobebaf ـــــــــــــــــــ🍃🌺🍃ــــــــــــــــــــــــ کانال دوم ما 🏃🏃 آموزش انواع شیک وخاص و 👏👏👏👏 ❥♥ @mandala ❥♥ ❥♥ @mandala ❥♥
اگر طرح های یکنواخت گلدون هاتون واستون تکراری شده، بالا رو امتحان کنید👆🌹 کن به دوستات 😊 @bebinobebaf ـــــــــــــــــــ🍃🌺🍃ــــــــــــــــــــــــ کانال دوم ما 🏃🏃 آموزش انواع شیک وخاص و 👏👏👏👏 ❥♥ @mandala ❥♥ ❥♥ @mandala ❥♥
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا