eitaa logo
کانال عشق
311 دنبال‌کننده
14هزار عکس
10.9هزار ویدیو
95 فایل
الله کانالی عمومی بافرهنگ معنوی خاصان ان شاالله اللهم عجل لولیک الفرج ❤️🍎عشق یعنی : به ؛ خدای حسین رسیدن خدای حسین راداشتن خدای حسین راچشیدن خدای حسین رابه ادراک نشستن و... ♥️ارتباط با ادمین خادم عزیزان دل @eshgh_14
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از استاد محمد شجاعی
#گلهای_کوچک_خانه ۲۷ درس خواندن کودکان ۱۶ 👈 اگرکودک درانجام تکالیف روزانه همراهی نمیکند؛ازمحرومیت موقت استفاده کنید 🔹با شیوه های صحیح،او رابه انجام تکالیفش تشویق کنید،نه شیوه تنبیهی! @Ostad_Shojae
هدایت شده از استاد محمد شجاعی
بخش سوم ✴️ فراموش کردن زندگی ابدی، یه ظلم بزرگه! امیرالمؤمنین ع در بیان مصداقِ دیگری از ظلم فرمود: «ظَلَمَ نفسَهُ مَن رَضِیَ بِدارِ الفَناءِ عِوَضاً عن دارِ البَقاءِ؛ کسى كه به جاى سراى ماندگار به سراى ناپایدار رضایت دهد، به خود ستم كرده است». 👈ظلم به نفس، یعنی؛ تو حیاتی که بی نهایت زیباتر، کامل تر، جذابتر، پیشرفته تر و شادتر است را رها کنی و صرفاً به زندگی دنیا راضی شوی. و این مثالِ کسانی ست که حاضرند تک بُعدی زندگی کرده و چنان مشغول زندگی دنیا شوند که خدا، خانواده آسمانی و آخرت را رها کنند. و این حماقتی است که نقطه مقابلش، قدرت عقل و تشخیص انسانی است. ✅ ظلم به نفس، یعنی ابدیت را رها کنی، دست از ملاک‌های جاودانه و ابدی بکشی و دچار خودفراموشی شوی. ❌اگر کسی می خواهید از ظلم به نفس نجات پیدا کنید؛ باید آرزوهایتان را مدیریت کنید. تصمیم بگیرید، می خواهید عاشق چه چیزی باشید؟ میخواهید سبک زندگی تان چگونه باشد؟ اهداف و آرمان هایتان چه چیزهائی باشند؟ 👌تا تکلیف خودتان را برای خودتان مشخص نکنید، دچار انواع غصه هایی خواهید بود، که حق شما نیست! و ریشه اش ظلمِ بزرگی است که به نفس تان روا داشته اید. @ostad_shojae
هدایت شده از شادی و نکات مومنانه
4_5969617521936958883.mp3
7.77M
۴ ✨منزل اول؛ تـولد به برزخ ✍زمانِ تولدت را نمی دانی.... ناگهان چشم باز می کنی، و دنیایی را درمی یابی که نمی شناسی! 💠و اینــجاست که؛ ماجرای سفــر تو آغاز می شود.. @khandehpak
هدایت شده از شادی و نکات مومنانه
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ایده جالب سامسونگ برای دید بهتر جلوی ماشینهای سنگین👌 http://eitaa.com/joinchat/1264386052C42a3f9bca9
هدایت شده از دبخند
اینجا ساحل میامیه البته امریکا نیست یک ساحل کم نظیر در ۹۰ کیلومتری چابهاره که محلی ها اسمشو گذاشتن میامی😐 برین میامی ، فقط لطفا زباله نریزین 🙏😌 😊 به کانال د بخند بپیوندید 😁 😁 @de_bekhand 😜
هدایت شده از دبخند
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
این پدربزرگ واسه خوشحال کردن نوه هاش تو حیاط خونه خودش درست کرده 😍 😁 @de_bekhand 😜
#مخصوص_آقایان 💟 بزرگترین هراس یک زن در زندگی #نادیده_گرفته_شدن است. ✅ این موجود ظریف حتی به بی اعتنایی #دشمن خود نیز حساس است. 🌺 اقایان به همسرتان بیشتر توجه کنید. @Ravanshenac
💟 بانو جان؛ شک نکن مردی که دوستت ندارد، برایش فرق نمی‌کند چی بپوشی، کجا بروی، کی برگردی و باکی باشی! ✅ وقتی نظر میدهد یعنی دوستت دارد و میخواهد تو را حفظ کند فقط وفقط برای خودش... 🔴 و وقتی برایش مهم نیست با چه ظاهری بیرون‌میروی و با چه کسانی معاشرت میکنی ، یعنی زیاد برایش مهم نیستی...! 💕 @Ravanshenac
هدایت شده از 🍏طب شیعه🌿
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#تقویت_مو ✍برای داشتن موهایی زیبا چکار کنیم؟ 🔺اين كليپ را انتشار دهید تا به هموطنامون خدمتی كرده باشيم🔻 📚:حکیم ضیایی 🍏 @tebshia20🌿
هدایت شده از عارفین
#پیش_بینی_آینده... 🍃آیة الله حاج آقا مصطفی خمینی : روزی مرحوم قاضی با پدرم در خلوت نشسته بودند. یک قطعه اسکناس که عکس شاه بر آن بود را از جیب خود درآورد و گفت: من در آینده عکس شما را بجای این عکس می بینم. #کانال_عارفین @Arefin
هدایت شده از عارفین
(۳) 🍃گفتند: چند دقیقه ی دیگه امتحان شروع میشه. صدای اومد . احمد آهسته رفت سمت نمازخانه. دنبالش رفتم و گفتم: احمد برگرد. این آقا معلم خیلی به نظم حساسه، اگه دیر بیای، ازت امتحان نمیگیره اما گوش نداد و رفت ... 🍀مرتب از داخل کلاس سرک میکشیدم و داخل حیاط و نمازخانه را نگاه میکردم. خیلی ناراحت احمد بودم. حیف بود پسر به این خوبی از امتحان محروم بشه. 🌿همه رو به صف کرده بودند و آماده امتحان بودیم اما بیست دقیقه همینطور توی کلاس نشسته بودیم. نه از معلم خبری بود نه از ناظم و نه از احمد! همه داشتند توی کلاس پچ پچ میکردند که یک دفعه درب کلاس باز شد. معلم با برگه های امتحانی وارد شد. ☘همه بلند شدند. معلم با عصبانیت گفت: از دست این دستگاه تکثیر! کلی وقت ما رو تلف کرد تا این برگه ها آماده بشه! بعد هم یکی از بچّه ها را صدا زد و گفت: پاشو برگه ها رو پخش کن. هنوز حرف معلم تمام نشده بود که درب کلاس به صدا درآمد. در باز شد و احمد در چارچوب در نمایان شد و مثل بقیه نشست و امتحانش را داد ... 📚کتاب «عارفانه» ص ۲۶ و۲۷ 👇👇👇 http://eitaa.com/joinchat/537067524C7c1112bb54