eitaa logo
کانال عشق
316 دنبال‌کننده
13.8هزار عکس
10.6هزار ویدیو
95 فایل
الله کانالی عمومی بافرهنگ معنوی خاصان ان شاالله اللهم عجل لولیک الفرج ❤️🍎عشق یعنی : به ؛ خدای حسین رسیدن خدای حسین راداشتن خدای حسین راچشیدن خدای حسین رابه ادراک نشستن و... ♥️ارتباط با ادمین خادم عزیزان دل @eshgh_14
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از موسسه مصاف
🔆 🔻مردی گوسفندی ذبح و آن را کباب کرد؛ به برادرش گفت برو و دوستان و نزدیکان را بگو که بیایند تا با هم این گوسفند را بخوریم. 🔸برادرش رفت و در بین دهکده صدا کرد: آی مردم کمک کنید، خانه ما آتش گرفته است. 🔹تعداد اندکی برای نجات دادن آنها آمدند، وقتی به خانه رسیدند با کباب گوسفند و نوشیدنی‌های رنگارنگ پذیرایی شدند. 🔸برادرش آمد و دید که کسانی دیگر آمده و گوسفند کباب شده را خورده‌اند. 🔹از برادرش پرسید:‌ چرا دوستان و نزدیکان را صدا نکردی؟ 🔸برادرش گفت: اینها دوستان ما و شما هستند. 🔹کسانی که شما آنها را دوست و خویشاوند می‌پنداشتید، حتی حاضر نشدند یک سطل آب روی خانه شما که آتش گرفته بود، بیاندازند. 🔸خیلی‌ها هنگام کباب و گوسفند دوستان آدم هستند، وقتی خانه آتش گرفت، حتی یک سطل آب هم روی خاکسترتان نخواهند ریخت. 🔺قدر دوستان واقعیمان را بدانیم ... 🆔 @Masaf
🔆 🔴 پادشاه و بذر گل 🔹پادشاهی تصمیم گرفت پسرش را جای خود بر تخت بنشاند اما بر اساس قوانین کشور، پادشاه می‌بایست متاهل باشد. پدر دستور داد یکصد دختر زیبا جمع کنند تا برای پسرش همسری انتخاب کند. 🔸آنگاه همه دخترها را در سالنی جمع کرد و به هر کدام از آنها بذر کوچکی داد و گفت: طی سه ماه آینده که بهار است، هر کس با این بذر زیباترین گل را پرورش دهد عروس من خواهد شد. دختران از روز بعد دست به کار شدند، در میان آنها دختر فقیری بود که در روستا زندگی می‌کرد. او با مشورت کشاورزان روستایش بذر را در گلدان کاشت اما در پایان ۹۰ روز هیچ گلی سبز نشد. خیلی‌ها گفتند که دیگر به جلسه نهایی نرو، اما او گفت: نمی‌خواهم که هم ناموفق محسوب شوم و هم ترسو! 🔹روز موعود پادشاه دید که ۹۹ دختر هر کدام با گلهایی زیبا آمدند، سپس از دختر روستایی دلیل را پرسید و جواب را عیناً شنید. آنگاه رو به همه گفت: عروس من این دختر است! 🔸قصد من این بود که صادق‌ترین دختر را بيابم! تمام بذر گل‌هایی که به شما داده بودم عقیم و نابارور بود اما همه شما نیرنگ زدید و گلهایی دیگر آوردید، جز این دختر که حقیقت را آورد. 🔆 زیباترین منش انسان راستگویی است. ♥️ همراه ماباشید⇩⇩ 💠 ■⇨ @Ganje_arsh ┈••✾•🌿🌸🌿•✾••┈
هدایت شده از دبخند
📚 روزی مردی قصد سفر کرد،پس خواست پولش را به شخص امانت داری بدهد.پس به نزد قاضی شهر رفت و به او گفت:به مسافرت می روم،می خواهم پولم را نزد تو به امانت بگذارم و پس از برگشت از تو پس بگیرم. قاضی گفت:اشکالی ندارد پولت را در آن صندوق بگذار پس مرد همین کار را کرد. وقتی از سفر برگشت،نزد قاضی رفت و امانت را از خواست.قاضی به او گفت:من تو را نمی شناسم. مرد غمگین شد و به سوی حاکم شهر رفت و قضیه را برای او شرح داد،پس حاکم گفت:فردا قاضی نزد من خواهد آمد و وقتی که در حال صحبت هستیم تو وارد شو و امانتت را بگیر. در روز بعد وقتی که قاضی نزد حاکم آمد،حاکم به او گفت:من در همین ماه به حج سفر خواهم کرد و می خواهم امور سرزمین را به تو بدهم چون من از تو چیزی جزء امانتداری ندیده ام. در این وقت صاحب امانت داخل شد و به آن ها سلام کرد و گفت:ای قاضی من نزد تو امانتی دارم.پولم را نزد تو گذاشته ام.قاضی گفت:این کلید صندوق است.پولت را بردار و برو. بعد دو روز قاضی نزد حاکم رفت تا درباره ی آن موضوع با هم صحبت کنند. پس حاکم گفت: ای قاضی امانت آن مرد را پس نگرفتیم مگر با دادن کشور حالا با چه چیزی کشور را از تو پس بگیریم.سپس دستور به برکناری آن داد. پیامبر می فرماید:به زیادی نماز،روزه و حجشان نگاه نکنید به راستی سخن و دادن امانتشان نگاه کنید. 📚عیون اخبار الرضا ج2، ص51 📚بحارالأنوار(ط-بیروت) ج72، ص114، و نیز فرمودند: کسي که در دنيا در يک امانت خيانت ورزد و به صاحبانش رد نکند تا اينکه مرگ او فرا برسد، او بر آئين من (اسلام) نمرده است! 📚بحار، ج ٧٥، ص ١٧١ ◼️ @de_bekhand ◼️
🔴 «ترجیح می‌دهی جزء کدام دسته باشی؟» ❤️ انسان‌های بزرگ: درباره عقاید حرف می‌زنند ❤️ انسان‌های متوسط: درباره وقایع حرف می‌زنند ❤️ انسان‌های کوچک: پشت سر دیگران حرف می‌زنند انسان‌های بزرگ: درد دیگران را دارند انسان‌های متوسط: درد خودشان را دارند انسان‌های کوچک: بی دردند ❤️انسان‌های بزرگ: عظمت دیگران را می‌بینند ❤️ انسان‌های متوسط: به دنبال عظمت خود هستند ❤️ انسان‌های کوچک: عظمت خود را در تحقیر دیگران می‌بینند انسان‌های بزرگ: به دنبال کسب حکمت هستند انسان‌های متوسط: به دنبال کسب دانش هستند انسان‌های کوچک: فقط به دنبال کسب پول هستند ❤️ انسان‌های بزرگ: به دنبال طرح پرسش‌های بی‌‌پاسخ هستند ❤️ انسان‌های متوسط‌: پرسش‌هایی می‌پرسند که پاسخ دارند ❤️ انسان‌های کوچک‌: می‌پندارند پاسخ همه پرسش‌ها را می‌دانند انسان‌های بزرگ: به دنبال خلق مساله هستند انسان‌های متوسط: به دنبال حل مساله هستند انسان‌های کوچک: مساله ندارند ‌ ‌ ◼️ @de_bekhand ◼️
🌷🔆 ﯾﮏ ﭼﻮﺏ ﮐﺒﺮﯾﺖ "ﺳﺮ" ﺩﺍﺭﺩ ﻭﻟﯽ "ﻣﻐﺰ"ﻧﺪﺍﺭﺩ ... ﺩﺭ ﻧﺘﯿﺠﻪ ﻫﺮ ﻭﻗﺖ ﮐﻤﯽ ﺍﺻﻄﮑﺎﮎ ﻭﺟﻮﺩ ﺩﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﺪ، ﻓﻮﺭﺍ ﻣﺸﺘﻌﻞ ﻣﯽ ﺷﻮﺩ. ﺍﺛﺮﺍﺕ ﺍﯾﻦ ﺍﺷﺘﻌﺎﻝ ﻣﯽ ﺗﻮﺍﻧﺪ "ﻭﯾﺮﺍﻧﮕﺮ" ﺑﺎﺷﺪ. ﻫﻤﻪ ﻣﺎ "ﺳﺮ" ﺩﺍﺭﯾﻢ ﻭ ﺑﺮ ﺧﻼﻑ ﭼﻮﺏ ﮐﺒﺮﯾﺖ "ﻣﻐﺰ" ﻫﻢ ﺩﺍﺭﯾﻢ. ﻋﺎﻗﻼﻧﻪ ﺁﻧﺴﺖ ﮐﻪ ﺑﻼﻓﺎﺻﻠﻪ "ﻭﺍﮐﻨﺶ" نشان ﻧﺪﻫﯿﻢ ﮐﻪ ﺍﯾﻦ ﻋﺎﺩﺗﯽ ﮔﺮﺍﻧﻘﺪﺭ ﺍﺳﺖ.... بهترین جواب بدگویی:سکوت بهترین جواب خشم :صبر بهترین جواب درد:تحمل بهترین جواب تنهایی:تلاش بهترین جواب سختی:توکل بهترین جواب خوبی:تشکر بهترین جواب زندگی:قناعت بهترین جواب شکست:امیدواری.. برای جبران اشتباهات، به دوستانت همانقدر زمان بده که برای خودت فرصت قائل میشوی 👳 @mollanasreddin 👳
🔆 ✍ باطنت همیشه جلوی دوربین دیگران است 🔹همه ما وقتی جلوی دوربین می‌ایستیم سعی می‌کنیم بسیار خوب بایستیم و چهرۀ خود را زیبا کنیم. تبسم کرده و موهایمان را مرتب می‌کنیم و... می دانید چرا؟ 🔸چون زمان عکاسی می‌دانیم آن عکس را خواهیم دید و دوست نداریم هرگز خود را بد و با عیب و نقص ببینیم. 🔹ای کاش در همۀ لحظه‌های عمر، رفتار و وجود خود را مرتب می‌کردیم که گویی همیشه جلوی دوربین عکاسی هستیم، چون همیشه دوربین بقیه نباشد دوربین خدا لحظه ای توقف ندارد.😱🙈
•┄☆••🌸﷽🌸••☆┄• ✍ حکایت ۱۱۶ «پدر معنوی» یه بنده خدایی میگفت : دوستم یک پسری داشت ،خیلی پسر عالیی بود. پدر اون بچه راننده کامیون بود. من همیشه حسرت خوبی اون بچه رو میخوردم که چرا بچه من به اون خوبی نیست؟! میگفت متوسل شدم به امام رضا بهم بگه چرا بچه اون راننده کامیون از پسر من بهتره؟! میگفت یک شب تو خواب مشرف شدم محضر حضرت رضا ، حضرت بهم فرمود : این راننده کامیون هرموقع میخواد بره سرویس شهرستان، خروجی مشهد از ماشین میاد پایین میگه آقا من نیستم بالای سر زن و بچم ..تربیت بچه هام را سپردم دست شما. و ما تربیت بچه هاش عهده گرفتیم. و اما تو به علم و معلومات خودت مغروری میگی من بچه ام را درست تربیتش میکنم . این حاصل تربیت توست و اون بچه حاصل نگاه و عنایت و تربیت ما. «بچه هاتون رو بسپرید دست اهل بیت علیهم السلام!» •┈┈•❀🍃🌸🍃❀•┈┈• مجموعه سبک زندگی انسانی @ostad_shojae_yazd
هدایت شده از دبخند
🔆 ✍ مدارا کن تو با پیران مسکین 🔹مردی نزد عالمی از پدرش شکایت کرد و گفت: پدرم مرا بسیار آزار می‌دهد. پیر شده است و یک روز از من می‌خواهد در مزرعه گندم بکارم، روز دیگر می‌گوید پنبه بکار. 🔸خودش هم نمی‌داند دنبال چیست؟ مرا با این بهانه‌گیری‌هایش خسته کرده است. بگو چه کنم؟ 🔹عالم گفت: با او بساز. 🔸مرد گفت: نمی‌توانم. 🔹عالم پرسید: آیا فرزند کوچکی در خانه داری؟ 🔸مرد پاسخ داد: بله. 🔹عالم گفت: اگر روزی این فرزند دیوار خانه را خراب کند، آیا او را می‌زنی؟ 🔸مرد گفت: نه، چون اقتضای سن اوست. 🔹عالم پرسید: آیا او را نصیحت می‌کنی؟ 🔸مرد گفت: نه، چون توی مغزش نمی‌رود و... 🔹عالم گفت: می‌دانی چرا با فرزندت چنین برخورد می‌کنی؟ چون تو دوران کودکی را طی کرده‌ای و می‌دانی کودکی چیست. اما چون به سن پیری نرسیده‌ای و تجربه‌اش نکرده‌ای، هرگز نمی‌توانی اقتضای یک پیر را بفهمی. 🔸در پیری انسان زودرنج می‌شود، گوشه‌گیر می‌شود، عصبی می‌شود، احساس ناتوانی می‌کند و... 🔹پس ای فرزند برو و با پدرت مدارا کن که اقتضای سن پیری جز این نیست. ◼️ @de_bekhand ◼️
هدایت شده از ملانصرالدین👳‍♂️
🔆 ✍ گرمای مهربانی از طوفان خشم راه‌گشاتر است 🔹روزی باد به آفتاب گفت: من از تو قوی‌ترم. 🔸آفتاب گفت: چگونه؟ 🔹باد گفت: آن پیرمرد را می‌بینی که کتی بر تن دارد؟ شرط می‌بندم من زودتر از تو کتش را از تنش درمی‌آورم. 🔸آفتاب در پشت ابر پنهان شد و باد به‌صورت گردبادی هولناک شروع به وزیدن گرفت. هرچه باد شدیدتر می‌شد پیرمرد کت را محکم‌تر به خود می‌پیچید. سرانجام باد تسلیم شد. 🔹آفتاب از پس ابر بیرون آمد و با ملایمت بر پیرمرد تبسم کرد. طولی نکشید که پیرمرد از گرما عرق کرد و پیشانی‌اش را پاک کرد و کت را از تنش درآورد. 🔸در آن هنگام آفتاب به باد گفت: دوستی و محبت قوی‌تر از خشم و اجبار است. 👳 @mollanasreddin 👳
هدایت شده از دبخند
ازاستاد الهی قمشه ایی پرسیدند: بزرگترین گناه چیست؟؟ بزرگترین گناه آن است که به کسی که تو را راستگو می داند " دروغ بگویی " ◼️ @de_bekhand ◼️
🌹 عالمی مشغول نوشتن با مداد بود کودکی پرسید: چه می نویسی؟ عالم لبخندی زد و گفت: مهم تر از نوشته هایم، مدادی است که با آن می نویسم، می خواهم وقتی بزرگ شدی مثل این مداد بشوی پسرک تعجب کرد! چون چیز خاصی در مداد ندید عالم گفت پنج خصلت در این مداد هست. سعی کن آن ها را بدست آوری اول: می توانی کارهای بزرگی کنی، اما فراموش نکنی دستی وجود دارد که حرکت تو را هدایت می کند و آن دست خداست دوم: گاهی باید از مداد تراش استفاده کنی، این باعث رنج مداد می شود، ولی نوک آن را تیز می کند. پس بدان رنجی که می بري از تو انسان بهتری می سازد سوم: مداد همیشه اجازه می‌دهد برای پاک کردن اشتباه از پاکن استفاده کنی ، پس بدان تصحیح یک کار خطا، اشتباه نیست چهارم: چوب مداد در نوشتن مهم نیست ،مهم مغز مداد است که درون چوب است،پس همیشه مراقب درونت باش که چه از آن بیرون می آید پنجم: مداد همیشه از خود اثری باقی می گذارد،پس بدان هر کاری در زندگی ات میکنی ،ردی از آن به جا میماند،پس در انتخاب اعمالت دقت کن ◼️ @de_bekhand ◼️
در "هواپیما" آرام می‌گیریم در حالی که نمی‌دانیم "خلبان" آن کیست...!در "کشتی" آرام می‌گیریم در حالی که نمی‌دانیم "ناخدای" آن چه کسی است...! پس چگونه در "زندگی" مان آرام نمی‌گیریم در حالی که می‌دانیم مدیر و مدبر آن «الله» است...؟ به پروردگارمان اطمینان داشته باشیم، با یادش آرام بگیریم... ╭━━⊰🖤🖤🖤🖤⊱━━╮  اللهم عجل لولیک الفرج. بحق زینب سلام الله ╰━━⊰🖤🖤🖤🖤⊱━━╯