برای جلوگیری از لخته شدن خون صبحانه را فراموش نکنید.
👈خوردن صبحانه و عدم حذف آن بهمقدار قابل توجهی موجب کاهش احتمال لخته شدن خون و چسبندگی پلاکتها میشود.
https://eitaa.com/eshgh14
جمعی از قریش نزد پیامبر اکرم
نشسته بودند.
در همین حین امیرالمؤمنین رسید.
پیغمبر نگاهی به مولا انداخت و فرمود:
یا علی؛
همانا مثَل تو در این امت،
مانند حضرت عیسی بن مریم است!
زیرا:
• عدهای او را بسیار دوست داشتند
و افراط در دوستی او نمودند و هلاک شدند؛
• عدهای نیز با او دشمنی کردند
و هلاک شدند.
_ اما عدهای پیرو او بودند،
پس نجات یافتند...
بحارُ الانوار، جلد ۲۵، صفحه ۲۶۴
#شیعه
#پرواز_با_تو
🦋 جهت عضویت در کانال، روی لینک زیر بزنید.
🦋 https://eitaa.com/parvazbato
https://eitaa.com/eshgh14
8.81M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
نه اینکه کارژاپنیها صد در صد درست باشه ولی قطعا اموزش قدردانی کار درستی هست. وقتی که ژاپنی ها می خوان به بچه هاشون احترام به زحمات پدر رو آموزش بدن. این تصاویر رو بهشون نشون میدن.
https://eitaa.com/eshgh14
در روز اول سال تحصیلی، خانم تامپسون معلّم کلاس پنجم دبستان وارد کلاس شد و پس از صحبتهای اولیه، مطابق معمول به دانشآموزان گفت که همه آنها را به یک اندازه دوست دارد و فرقی بین آنها قائل نیست.
البته او دروغ میگفت و چنین چیزی امکان نداشت.
مخصوصاً این که پسر کوچکی در ردیف جلوی کلاس روی صندلی لم داده بود به نام تدی استودارد که خانم تامپسون چندان دل خوشی از او نداشت.
تدی سال قبل نیز دانشآموز همین کلاس بود.
همیشه لباسهای کثیف به تن داشت، با بچههای دیگر نمیجوشید و به درسش هم نمیرسید.
او واقعاً دانشآموز نامرتبی بود و خانم تامپسون از دست او بسیار ناراضی بود و سرانجام هم به او نمره قبولی نداد و او را رفوزه کرد .
امسال که دوباره تدی در کلاس پنجم حضور مییافت، خانم تامپسون تصمیم گرفت به پرونده تحصیلی سالهای قبل او نگاهی بیاندازد تا شاید به علّت درس نخواندن او پیببرد و بتواند کمکش کند .
معلّم کلاس اول تدی در پروندهاش نوشته بود: «تدی دانشآموز باهوش، شاد و با استعدادی است و تکالیفش را خیلی خوب انجام میدهد و رفتار خوبی دارد. رضایت کامل ».
معلّم کلاس دوم او در پروندهاش نوشته بود: « تدی دانشآموز فوقالعادهای است. همکلاسی هایش دوستش دارند ولی او به خاطر بیماری درمانناپذیر مادرش که در خانه بستری است دچار مشکل روحی است .»
معلّم کلاس سوم او در پروندهاش نوشته بود: «مرگ مادر برای تدی بسیار گران تمام شده است. او تمام تلاشش را برای درسخواندن میکند ولی پدرش به درس و مشق او علاقهای ندارد. اگر شرایط محیطی او در خانه تغییر نکند او به زودی با مشکل روبرو خواهد شد .»
معلّم کلاس چهارم تدی در پروندهاش نوشته بود: «تدی درس خواندن را رها کرده و علاقهای به مدرسه نشان نمیدهد.
دوستان زیادی ندارد و گاهی در کلاس خوابش میبرد .»
خانم تامپسون با مطالعه پروندههای تدی به مشکل او پی برد و از این که دیر به فکر افتاده بود خود را نکوهش کرد.
تصادفاً فردای آن روز، روز معلّم بود و همه دانشآموزان هدایایی برای او آوردند.
هدایای بچهها همه در کاغذ کادوهای زیبا و نوارهای رنگارنگ پیچیده شده بود، بجز هدیه تدی که داخل یک کاغذ معمولی و به شکل نامناسبی بستهبندی شده بود.
خانم تامپسون هدیهها را سرکلاس باز کرد.
وقتی بسته تدی را باز کرد یک دستبند کهنه که چند نگینش افتاده بود و یک شیشه عطر که سه چهارمش مصرف شده بود در داخل آن بود.
این امر باعث خنده بچههای کلاس شد امّا خانم تامپسون فوراً خنده بچهها را قطع کرد و شروع به تعریف از زیبایی دستبند کرد.
سپس آن را همانجا به دست کرد و مقداری از آن عطر را نیز به خود زد.
تدی آن روز بعد از تمام شدن ساعت مدرسه مدتی بیرون مدرسه صبر کرد تا خانم تامپسون از مدرسه خارج شد .
سپس نزد او رفت و به او گفت: «خانم تامپسون، شما امروز بوی مادرم را میدادید .»
خانم تامپسون، بعد از خداحافظی از تدی، داخل ماشینش رفت و برای دقایقی طولانی گریه کرد.
از آن روز به بعد، او آدم دیگری شد و در کنار تدریس خواندن، نوشتن، ریاضیات و علوم، به آموزش «زندگی» و «عشق به همنوع» به بچهها پرداخت و البته توجه ویژهای نیز به تدی میکرد.
پس از مدتی، ذهن تدی دوباره زنده شد.
هر چه خانم تامپسون او را بیشتر تشویق میکرد او هم سریعتر پاسخ میداد.
به سرعت او یکی از با هوشترین بچههای کلاس شد و خانم تامپسون با وجودی که به دروغ گفته بود که همه را به یک اندازه دوست دارد، امّا حالا تدی دانشآموز محبوبش شده بود .
یکسال بعد، خانم تامپسون یادداشتی از تدی دریافت کرد که در آن نوشته بود شما بهترین معلّمی هستید که من در عمرم داشتهام .
شش سال بعد، یادداشت دیگری از تدی به خانم تامپسون رسید.
او نوشته بود که دبیرستان را تمام کرده و شاگرد سوم شده است. و باز هم افزوده بود که شما همچنان بهترین معلمی هستید که در تمام عمرم داشتهام .
چهار سال بعد از آن، خانم تامپسون نامه دیگری دریافت کرد که در آن تدی نوشته بود با وجودی که روزگار سختی داشته است امّا دانشکده را رها نکرده و به زودی از دانشگاه با رتبه عالی فارغالتحصیل میشود و باز هم تأکید کرده بود که خانم تامپسون بهترین معلم دوران زندگیش بوده است .
https://eitaa.com/eshgh14
🔹من ۲۱۳ ادمین کانال عشق ، "درخواست اقدام سریع برای آزادی اسیر مدافع حرم و وطن محمدرضا نوری" را امضا کردم🔹
🔹محمدرضا نوری (ابوعباس) جانباز مدافع حرمی است که نزدیک به ۵۰۰ روز است در اسارت آمریکایی ها در عراق به سر میبرد و به دلیل شکنجه های زیاد ، وضعیت سلامتی بسیار نا مساعدی دارد و هر چه سریع تر ، طبق قانون بین دو کشور ایران و عراق باید به کشور منتقل شود اما حکومت عراق با فشار آمریکایی ها از انتقال او امتناع کرده است.
🔹پویش جمعآوری امضا، اعلام حمایت عمومی از این قهرمان ملی است.
هر امضای من و تو یعنی یک گام برای نزدیک شدن وصال ام البنین و ابوالفضل با پدرشان ، یعنی وصال مادر نگران با تک پسرش
🔹لطفا وارد لینک زیر شوید و پس از ثبتنام برای ورود، بر گزینه « امضاء » کلیک کنید.👇
https://www.karzar.net/140297
❤️ عزیزان این پیام را برای دوستان، آشنایان و همراهان خود ارسال کنید.همانطور که امضاء جهت سید کاظم روح بخش کردیم و آزاد شدند.شکر
https://eitaa.com/eshgh14
14.68M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥یه کم #حال_خوب
زدن سایبان از نجف تا کربلا برای پیاده روی اربعین...❤️
اللهمارزقنا...🤲
✦࿐჻ᭂ❣🌸❣჻ᭂ࿐✦
https://eitaa.com/eshgh14
8.82M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
❇️ یا مرگِ منو بده یا مرگِ اون مأمور رو
که نذری مو از دستم گرفت 😭
https://eitaa.com/eshgh14
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
درب این کافه با لبخند باز میشه...
😐😂
https://eitaa.com/eshgh14