eitaa logo
کانال عشق
312 دنبال‌کننده
14هزار عکس
10.9هزار ویدیو
95 فایل
الله کانالی عمومی بافرهنگ معنوی خاصان ان شاالله اللهم عجل لولیک الفرج ❤️🍎عشق یعنی : به ؛ خدای حسین رسیدن خدای حسین راداشتن خدای حسین راچشیدن خدای حسین رابه ادراک نشستن و... ♥️ارتباط با ادمین خادم عزیزان دل @eshgh_14
مشاهده در ایتا
دانلود
✅ بخشی از بیانیه مهم و راهبردی رهبر انقلاب خطاب به جوانان: تلاش غرب در ترویج سبک زندگی غربی در ایران، زیانهای بی‌جبران اخلاقی و اقتصادی و دینی و سیاسی به کشور و ملّت ما زده است؛ مقابله با آن، جهادی همه‌جانبه و هوشمندانه میطلبد که باز چشم امید در آن به شما جوانها است. «۱۳۹۷/۱۱/۲۴» #سبک_زندگی 😊 @de_bekhand ☺️
🍴دسته گلهای دیدنی با قاشق و چنگال و چاقو😃👌 😊 @de_bekhand ☺️
هدایت شده از کانال عشق
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بهتره اینجوری انجامشون بدیم. 😊 @de_bekhand ☺️
🔴 #ایده‌_و_ابتکار_زناشویی 💠 آهای مردها! وقتی همسرتان از دست‌هایش زیاد کار کشیده است به او بگویید کنارتان بنشیند و دست‌هایش را #ماساژ دهید. و گاهی بین ماساژ دستش را ببوسید تا #علاقه و قدردانی شما را با تمام وجود حس کند. 💠 برخی کارها برای همیشه در #ذهن همسرتان می‌ماند و با همان #تصویر، با سختیهای زندگی کنار می‌آید و باعث #همدلی می‌شود. 🍃❤️ @zanashooi_amoozesh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔊 بداخلاقی شوهر و تاثیر آن بر روی فرزندان 🔴 #استاد_پناهیان 🍃❤️ @zanashooi_amoozesh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 تکنیکهای همسرداری برای مردان 🔴 زبان همسرتان را در عشق پیدا کنید! 🍃❤️ @zanashooi_amoozesh
👨🍳 #دستور_پخت ✴️☜آش ریحان 🍲غذایی با طبع معتدل 🍲و ضدچربی خون و دیابت، 🍲مقوی کبد، بینایی و قلب. 🍒 @tebolathar
کانال عشق
با این تکنولوژی جدید، جان خیلی از موتوری‌ها در زمان تصادف حفظ خواهد شد ! 😊 @de_bekhand ☺️
🌿🌸🌿🌸 🌸🌿 🌿 🌺 ــــــــــــــــــــــــــــ سلام.ِلباسهاي نجس داخل ماشين لباسشويي بوده.پودر دستي ريختم داخلش.1_اكر مقداري از بودر مانده باشد حكم جيست?2_اكر لايه هاي سفيد مانده باشد حكم جيست?3_اكر به يك لباس بودر مانده و ميكوييد نجس است ايا مابقي لباسها هم نجس است? ✳️ ــــــــــــــــ سلام علیکم اگر بعداز برطرف شدن نجاست یک مرتبه آب متصل به لوله کشی تمام لباسها وداخل ماشین را فرا بگیرد پاک می شوند. ـــــــــــــــــــــــــــ ✳️ 🌺✳️ ✳️🌺✳️🌺
کانال عشق
#ادب 🔸از امام حسين عليه السلام معناى #ادب را پرسيدند؟ 🔸 #امام عليه السلام فرمود: 🔸 #ادب عبارتست از ا
🌿🌸🌿🌸 🌸🌿 🌿 🌺 ــــــــــــــــــــــــــــ چت کردن در گروه های مختلط موردی دارد یاخیر؟ ✳️ ــــــــــــــــ سلام علیکم بستگی به نوع چت و مطلب دارد. اگر به هر دلیل مفسده داشته باشد وحرفهای مفسده دار باشد ویابه هر دلیل زمینه ساز گناه باشد جایز نیست. ـــــــــــــــــــــــــــ ✳️ 🌺✳️ ✳️🌺✳️🌺
4_5983293423656896075.mp3
2.26M
ایران من، ایران من آن مهر جاویدان تویی ای پرچمت مارا کفن دور از تو باد اهرمن ایران من، ایران من اگرچنین کنیم درآن زمان میتوان گفت مدینه فاضله.؛ منتظرتیم..عزیزدل بیا.. 🆔 @aajibtarinhaa
قسمت شصت و سوم داستان دنباله دار بدون تو هرگز: خدای تو کیست؟ . خنده اش محو شد … – یعنی … شما از من بدتون میاد خانم حسینی؟ … چند لحظه مکث کردم … گفتن چنین حرف هایی برام سخت بود … اما حالا … – صادقانه … من اصلا به شما فکر نمی کنم … نه به شما… که به هیچ شخص دیگه ای هم فکر نمی کنم … نه فکر می کنم، نه … بقیه حرفم رو خوردم و ادامه ندادم … دوباره لبخند زد … – شخص دیگه که خیلی خوبه … اما نمی تونید واقعا به من فکر کنید؟ … خسته و کلافه … تمام وجودم پر از التماس شده بود … – نه نمی تونم دکتر دایسون … نه وقتش رو دارم، نه … چند لحظه مکث کردم … بدتر از همه … شما دارید من رو انگشت نما و سوژه حرف دیگران می کنید … – ولی اصلا به شما نمیاد با فکر و حرف دیگران در مورد خودتون … توجه کنید … یهو زد زیر خنده … اینقدر شناخت از شما کافیه؟ … حالا می تونید بهم فکر کنید؟ … – انسان یه موجود اجتماعیه دکتر … من تا جایی حرف دیگران برام مهم نیست که مطمئن باشم کاری که می کنم درسته … حتی اگر شما از من یه شناخت نسبی داشته باشید … من ندارم … بیمارستان تمام فضای زندگی من رو پر کرده … وقتی برای فکر کردن به شما و خوصیات شما ندارم … حتی اگر هم داشته باشم … من یه مسلمانم … و تا جایی که یادم میاد، شما یه دفعه گفتید … از نظر شما، خدا … قیامت و روح … وجود نداره … در لاکر رو بستم … – خواهش می کنم تمومش کنید … و از اتاق رفتم بیرون … قسمت شصت و چهارم داستان دنباله دار بدون تو هرگز: جراحی با طعم عشق . برنامه جدید رو که اعلام کردن، برق از سرم پرید … شده بودم دستیار دایسون … انگار یه سطل آب یخ ریختن روی سرم … باورم نمی شد … کم مشکل داشتم که به لطف ایشون، هر لحظه داشت بیشتر می شد … دلم می خواست رسما گریه کنم … برای اولین عمل آماده شده بودیم … داشت دست هاش رو می شست … همین که چشمش بهم افتاد با حالت خاصی لبخند زد … ولی سریع لبخندش رو جمع کرد … – من موقع کار آدم جدی و دقیقی هستم … و با افرادی کار می کنم که ریزبین، دقیق و سریع هستن … و … داشتم از خجالت نگاه ها و حالت های بقیه آب می شدم … زیرچشمی بهم نگاه می کردن … و بعضی ها لبخندهای معناداری روی صورت شون بود … چند قدم رفتم سمتش و خیلی آروم گفتم … – اگر این خصوصیاتی که گفتید … در مورد شما صدق می کرد … می دونستید که نباید قبل از عمل با اعصاب جراح بازی کنید … حتی اگر دستیار باشه … خندید … سرش رو آورد جلو … – مشکلی نیست … انجام این عمل برای من مثل آب خوردنه … اگر بخوای، می تونی بایستی و فقط نگاه کنی … برای اولین بار توی عمرم، دلم می خواست … از صمیم قلب بزنم یه نفر رو له کنم … با برنامه جدید، مجبور بودم توی هر عملی که جراحش، دکتر دایسون بود … حاضر بشم … البته تمرین خوبی هم برای صبر و کنترل اعصاب بود … چون هر بار قبل از هر عمل، چند جمله ای در مورد شخصیتش نطق می کرد … و من چاره ای جز گوش کردن به اونها رو نداشتم … توی بیمارستان سوژه همه شده بدیم … به نوبت جراحی های ما می گفتن … جراحی عاشقانه …