eitaa logo
عشقـہ♡ چهارحرفہ
798 دنبال‌کننده
5.4هزار عکس
1.3هزار ویدیو
58 فایل
⊰•✉🔗͜͡•آبۍ‌تَراَزآنیم‌ڪِہ‌بۍرَنگ‌بِمیریم، 💙!! اَزشیشِہ‌نَبۅدیم‌ڪِہ‌بـٰا‌سَنگ‌بِمیریمシ! . . حا سین یا نون:حسین(ع) پ لام یا سین:پلیس سازمان‌اطلاعاتموڹ⇦|‌ @shorot4 فرمانده‌مون ツ @HEYDARYAMM تولد: ۵/۱۱/۹۹ انتقادتون بفرمایید بعد ترک کنید :(!
مشاهده در ایتا
دانلود
حال‌دلم‌بده‌آقا دورۍ‌شما‌داره‌از‌پا‌درم‌میاره...😔 •┈┈••✾❣✾••┈┈• @eshghe4harfe •┈┈••✾❣✾••┈┈•
یادبگریم‌‌همیشه‌دیگران‌نباید‌مارو‌تنبیه‌کنند! باید‌بعضی‌وقتا‌خودمون‌خودمون‌روتنبیه‌کنیم! •┈┈••✾❣✾••┈┈• @eshghe4harfe •┈┈••✾❣✾••┈┈•
چه‌بیایے‌چه‌نیایے! •┈┈••✾❣✾••┈┈• @eshghe4harfe •┈┈••✾❣✾••┈┈•
فراخـوان‌جذب‌خادم‌شهدا🤩❗️ به‌یک‌خادم‌پست‌وتب‌که‌وقتش‌آزاد! قلمی‌خوب‌وذهنیت‌آزاد‌داشته‌باشه! وبا‌حقوق‌فی‌سبیل‌الله،‌انشالله‌که‌ذخیره‌بشه‌برای‌اخرتون💚🌿 اگر‌وقت‌دارید‌ی‌یاعلی‌بگید‌🤝 @HEYDARYAMM
هدایت شده از عشقـہ♡ چهارحرفہ
بسم رب نـور✨♥️
ذڪر روز یـڪـشـنـبہ🌱✨ •┈┈••✾❣✾••┈┈• @eshghe4harfe •┈┈••✾❣✾••┈┈•
بعضےآدما‌بااینڪہ‌میدونن‌بعضی‌ڪار‌هاو‌ رفتار‌ها‌باعث‌ناراحتی‌و‌شڪستن‌دل‌آقا میشن‌ولے‌باز‌تڪرار‌میڪنن ولے‌وقتے‌چیزۍ‌میشہ‌میگن‌واااۍ‌ڪاش‌ زود‌امام‌زمان‌ظهور‌ڪنه‌‌ولےنمیدونن‌ڪہ‌تاوقتے‌دست‌از‌اون‌ڪارهاشون‌برندارن‌اقا‌ ظهورنمیڪنہ میدونید‌چیہ‌‌ما‌بعضی‌هامون‌فقط‌از‌امام‌ زمان‌همین‌غایب‌بودنش‌و‌میشناسیم‌😔 امام‌زمانم‌شرمنده😭💔 •┈┈••✾❣✾••┈┈• @eshghe4harfe •┈┈••✾❣✾••┈┈•
‏ازلحاظ‌روحےنيازدارم‌پليس‌توخط‌ويژه جلوموبگيره،ڪارتموبهش‌نشون‌بدم، احترام‌نظامےبذاره‌بگہ‌عفوبفرماييد قربان،بہ‌جانياوردم...😢 منم‌بگم‌مشڪلےنيست،بالاخره‌شمام مسئوليت‌داريدمؤيدباشيد😁😎 •┈┈••✾❣✾••┈┈• @eshghe4harfe •┈┈••✾❣✾••┈┈•
چند‌وقت‌پیش‌تو‌فڪر‌این‌بودم‌ڪہ‌بعضی‌ ها‌براشون‌نگاه‌ڪردن‌و‌ارتباط‌با‌نامحرم‌‌‌ اصلا‌مهم‌نیست‌و‌بعضی‌ها‌هم‌بہ‌خاطر‌یه ‌لحظه‌نگاه‌اونم‌‌اتفاقی‌‌با‌سوزن‌به‌پلک‌خود ‌میزنن‌‌و‌خودشون‌و‌تنبیه‌میڪنن‌،‌فرقشون‌چقدر‌زیاده‌...‌اینا‌خدارو‌شناختن‌و‌عاشقشن •┈┈••✾❣✾••┈┈• @eshghe4harfe •┈┈••✾❣✾••┈┈•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
"ان‌شاءاللہ‌فرج‌امضاه‌میشہ" •┈┈••✾❣✾••┈┈• @eshghe4harfe •┈┈••✾❣✾••┈┈•
هدایت شده از عشقـہ♡ چهارحرفہ
شڔوع پارٺ گذارۍ
عشقـہ♡ چهارحرفہ
✨❤️✨❤️✨❤️ ❤️✨❤️✨❤️ ✨❤️✨❤️ ❤️✨❤️ ✨❤️ ❤️ #پارت_صد_و_شصت_یکم #خانومہ_شیطونہ_من با صدای بابک که میگفت:
✨❤️✨❤️✨❤️ ❤️✨❤️✨❤️ ✨❤️✨❤️ ❤️✨❤️ ✨❤️ ❤️ سری به معنیه چیه تکون دادم که با گفتن هیچی بلند شد رفت بیرون مامان که رفته بود تو اشپز خونه وقتی اومد دید بابک نیست روبه فاطمه گفت: بابک کجا رفت؟ فاطمه شونه ای به معنی ندونستن بالا انداخت که گفتم : رفت بیرون مامان: کجا من: نمیدونم🤷‍♀ یه نگاه به ساعت کردم و بلند شدم دیگه الاناست که سروکله عقاب پیدا بشه من:فاطمه من میرم اتاقم استراحت کنم عصر هم میخوام برم گلزار فاطمه:‌ باشه ولی خطرناک نیست؟ من: نه بابا حواسم هست رفتم تو اتاقم و در تراس و باز گذاشتم پشت به تراس روی تخت نشستم قرآن و برداشتم و مشغول خوندن شدم نمیدونم چقدر خوندم و چقدر زمان گذشت اما با پیچیدن دست های کسی دور شونه هام و بوسَش روی گونم به خودم میام و با لبخند سرمو به سرش تکیه میدم آروم توی گوشم زمزمه میکنه عقاب: دلم برات تنگ شده بود اجی جونم ============= |@eshghe4harfe| ============= ❤️ ✨❤️ ❤️✨❤️ ✨❤️✨❤️ ❤️✨❤️✨❤️ ✨❤️✨❤️✨❤️ ❤️✨❤️✨❤️✨❤️
عشقـہ♡ چهارحرفہ
✨❤️✨❤️✨❤️ ❤️✨❤️✨❤️ ✨❤️✨❤️ ❤️✨❤️ ✨❤️ ❤️ #پارت_صد_و_شصت_دوم #خانومہ_شیطونہ_من سری به معنیه چیه تکون د
✨❤️✨❤️✨❤️ ❤️✨❤️✨❤️ ✨❤️✨❤️ ❤️✨❤️ ✨❤️ ❤️ من: منم دلم برات تنگ شده بود نرگسی نرگس: به خاطر این وضعیتی که الان توش هستم نمیتونم از کسی خبر بگیرم خطرناکه ، همه خوبن خاله اینا مامان ،بابک و مهدی ... پریدم وسط حرفش و گفتم: اه اه اگه بزارمت که اسم همه و میگی اره همه خوبن تو خودت خوبی؟ نرگس: اوهوم فقط دلم برای همه تنگ شده من: بالاخره این ماموریت هم تموم میشه و این دلتنگی ها هم تموم میشن ، اگه باردار نبودم نمیزاشتم تو خودتو وارد این ماجرا کنی نرگس: این چه حرفیه ، راستی فندوق من الان باید پنج ماهش باشه اره؟ من: اوهوم یک هفته دیگه میشه شیش نرگس: الهی فداش بشم ، راستی دختره یا پسر؟ خندیدم و به عکس محمدرضا خیره شدم و گفتم: یه پسر کپیه محمدرضا نرگس: اوه راست میگی من: اوهوم حس کردم یه چیزی و گذاشت زیر بالشم برای همین برگشتم طرفش که گفت: اینم گوشت شکاری که میخواستی من دیگه باید برم من: ممنون مواظب خودت باش نرگس: همچنین ، سلامبرسون یاعلی نزاشت چیزی بگم و رفت همون جور که به درتراس خیره بودم زیر لب زمزمه کردم: علی یارت خواهری ناشناس رمان👇 https://harfeto.timefriend.net/16501056603814 ============= |@eshghe4harfe| ============= ❤️ ✨❤️ ❤️✨❤️ ✨❤️✨❤️ ❤️✨❤️✨❤️ ✨❤️✨❤️✨❤️ ❤️✨❤️✨❤️✨❤️
هدایت شده از عشقـہ♡ چهارحرفہ
بسم رب نـور✨♥️
ذڪر روز دوشـنـبـہ🌱✨ •┈┈••✾❣✾••┈┈• @eshghe4harfe •┈┈••✾❣✾••┈┈•
عطر‌نرگس‌ڪہ‌بہ‌مشامم‌میرسد دل‌یاد‌آقا‌و‌جمڪران‌مے‌افتد نفس‌هایم‌ڪہ‌بہ‌شماره‌مےافتد دل‌من‌یاد‌جمڪران‌مےافتد •┈┈••✾❣✾••┈┈• @eshghe4harfe •┈┈••✾❣✾••┈┈•
هدایت شده از عشقـہ♡ چهارحرفہ
شڔوع پارٺ گذارۍ
عشقـہ♡ چهارحرفہ
✨❤️✨❤️✨❤️ ❤️✨❤️✨❤️ ✨❤️✨❤️ ❤️✨❤️ ✨❤️ ❤️ #پارت_صد_و_شصت_سوم #خانومہ_شیطونہ_من من: منم دلم برات تنگ شد
✨❤️✨❤️✨❤️ ❤️✨❤️✨❤️ ✨❤️✨❤️ ❤️✨❤️ ✨❤️ ❤️ دستی به صورتم کشیدم و بسته و از زیربالش برداشتم بلند شدم در اتاق و قفل کردم و دوباره روی تخت نشستم بسته و برداشتم و اروم مشغول باز کردن جعبش شدم درش و که باز کردم چشمام برق زد ، ایول بهت عقاب حقا که خواهر مهدی هستی سریع بلند شدم و رفتم طرف لب تاپم و بعد روشن کردنش مشغول برسی موقعیت سیا شدم چند روز پیش متوجه جاسوس توی اداره شدم برای همین به سرهنگ نگفتم که جای سیا و باندش و پیدا کردم به هیچ کس نگفتم فقط منو عقاب میدونیم بعد اینکه لوکیشن و برای عقاب فرستادم لب تاپ و خاموش کردم و بلند شدم ساعت چهار و نیم بود رفتم طرف کمد و مشغول پوشیدن لباس هام شدم سرتا پا مشکی پوشیدم و بعد بستن تسبیح به دور مچ دستم چادرم و پوشیدم و رفتم بیرون از مامان و فاطمه خدافظی کردم و از خونه اومدم بیرون سوار ماشین شدم و راه افتادم یکم که گذشت حس کردم کسی داره تعقیبم میکنه از آینه بغل یه نگاه به عقب انداختم که متوجه موتوری شدم که سعی داشت خیلی نامحسوس تعقیبم کنه ============= |@eshghe4harfe| ============= ❤️ ✨❤️ ❤️✨❤️ ✨❤️✨❤️ ❤️✨❤️✨❤️ ✨❤️✨❤️✨❤️ ❤️✨❤️✨❤️✨❤️
عشقـہ♡ چهارحرفہ
✨❤️✨❤️✨❤️ ❤️✨❤️✨❤️ ✨❤️✨❤️ ❤️✨❤️ ✨❤️ ❤️ #پارت_صد_و_شصت_چهارم #خانومہ_شیطونہ_من دستی به صورتم کشیدم و
✨❤️✨❤️✨❤️ ❤️✨❤️✨❤️ ✨❤️✨❤️ ❤️✨❤️ ✨❤️ ❤️ بهش پوذخند زدم و گوشیم و از تو کیفم دراورم و به مهدی پیام دادم بیاد جای همیشگی وقتی رسیدم اروم اروم سرعتم و کم کردم تا اومد از کنار ماشین رد بشه درماشین و باز کردم که باعث شد بد بخوره زمین ماشین و خاموش کردم و از ماشین پیاده شدم با دیدن دوتا پسری که از درد به خودشون می‌پیچیدن ابروهام رفت بالا بیخیال به ماشین تکیه دادم و سرم و انداختم پایین و مشغول بازی با تسبیحم شدم با صدای مهدی سرمو بلند کردم که دیدم بابک هم همراهشونه با چند نفر دیگه اومدن سمتم و بابک با نگرانی گفت: خوبی باران؟ من: اوهوم مهدی: چی شده اینا چرا اینجورین تصادف کردین؟ من: نه بابک: پس چی؟درست حرف بزن باران من: میخواستم برم گلزار که متوجه شدم یکی داره تعقیبم میکنه برای همین اول به مهدی پیام دادم و بعدش اومدم اینجا و.... مهدی نزاشت ادامه بدم و گفت: و حتما هم طاقت نیاوردی تا ما برسیم خودت زدی اینا و لت و پار کردی؟ من: اوهوم😁😂 با این حرفم همه خندیدن و چنتا از بچه ها گفتن: ایول بابا بابک و مهدی: خواهر منه دیگه😎 ناشناس رمان👇 https://harfeto.timefriend.net/16526973523544 ============= |@eshghe4harfe| ============= ❤️ ✨❤️ ❤️✨❤️ ✨❤️✨❤️ ❤️✨❤️✨❤️ ✨❤️✨❤️✨❤️ ❤️✨❤️✨❤️✨❤️
حاجے‌...مادنبال‌شهادتیم‌حالا‌اگہ‌میتونے‌ بترسون :) •┈┈••✾❣✾••┈┈• @eshghe4harfe •┈┈••✾❣✾••┈┈•
ڪفن‌برتن‌دارند این‌عاشقان‌گمنام رهے‌درسردارند این‌عاشقان‌پرواز •┈┈••✾❣✾••┈┈• @eshghe4harfe •┈┈••✾❣✾••┈┈•
لباس‌تڪ‌سایزه ڪہ‌اندازه‌همہ‌نمیشہ...! •┈┈••✾❣✾••┈┈• @eshghe4harfe •┈┈••✾❣✾••┈┈•
شبا‌ڪہ‌ما‌بیداریم آقا‌پلیسہ‌تو‌خوابہ ما‌دنبال‌مبایلیم اون‌وسط‌اداره‌خروپفش‌بہ‌راهہ😜😂 ۰•┈┈••✾❣✾••┈┈• @eshghe4harfe •┈┈••✾❣✾••┈┈•