eitaa logo
عشقـہ♡ چهارحرفہ
799 دنبال‌کننده
5.4هزار عکس
1.3هزار ویدیو
58 فایل
⊰•✉🔗͜͡•آبۍ‌تَراَزآنیم‌ڪِہ‌بۍرَنگ‌بِمیریم، 💙!! اَزشیشِہ‌نَبۅدیم‌ڪِہ‌بـٰا‌سَنگ‌بِمیریمシ! . . حا سین یا نون:حسین(ع) پ لام یا سین:پلیس سازمان‌اطلاعاتموڹ⇦|‌ @shorot4 فرمانده‌مون ツ @HEYDARYAMM تولد: ۵/۱۱/۹۹ انتقادتون بفرمایید بعد ترک کنید :(!
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💥هوش مصنوعی بخشی از وقایع کربلا را به تصویر کشیده ... حال دلتون رو عوض می‌کنه ، حال دلتون عوض شد و چشمانتون بارانی ، برای نصرت جبهه حق دعا کنید. ⁦┄┄┅┅┅❅💠❅┅┅┅┄┄ @eshghe4harfe ┄┄┅┅┅❅💠❅┅┅┅┄┄
نزدیک‌ترین‌حالتِ‌بنده‌به‌خدا ، وقتی‌است‌که‌درحالِ سجده‌باشدوگریه‌کند ؛ انسان‌هرچه‌به‌خاک‌نزدیك‌شود به‌خدانزدیک‌ترمی‏‌شود . . . Eshghe4harfe
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔰 از زبان آیت‌الله میرباقری بشنویم... 🔻آیا ، جنگ طلبی است ؟! 🔻یا اینکه ، جنگ طلبی است ؟ ⁦┄┄┅┅┅❅💠❅┅┅┅┄┄ @eshghe4harfe ┄┄┅┅┅❅💠❅┅┅┅┄┄
بِسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ اَللهمَّ کُن لولیَّک الحُجةِ بنِ الحَسَنِ صَلَواتُکَ عَلَیهِ و عَلی ابائهِ فی هذهِ السّاعةِ، و فی کُلّ ساعَة وَلیّا و حافظاً وقائِداً وَ ناصرا وَ دلیلا و عَیناً حَتّی تُسکِنَهُ اَرضَکَ طَوعاً وتُمَتّعَهُ فیها طَویلاً. ♥️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
امام صادق ع فرمودند. درخانه ای که. قران خوانده نشود 3گرفتاری درخانه پیش آید 1-برکتش کم شود 2-فرشتگان ازخانه بروند 3-شیاطین درخانه حضوریابند. Eshghe4harfe
همیشه میگفت: هروقت مشکلی براتون پیش اومد ی تسبیح الهی برقیه بگید خدا حتما به سه ساله ارباب نگاه میکنه و مشکلتون حل میکنه :) Eshghe4harfe
«غـــــرور» هـديه ى شيطان است و «محـــبت» هـديه ى خـداوند،است ؛ عجیبــه... هـديه ى شيطان را به رخ هم ميكشيم و هــدیه ؎ خـداوند را از يكديگر پنهان میکنیم Eshghe4harfe
همراه کسی است که تو را تا خدا ببرد مگرنه تا ابر ها که راهی نیست:)♥️
میدونی به این فکر میکنم اگه شهید بشم مادرم بگه به جون دختر شهیدم .... چی میشه عالی میشه! کاش میشد واقعا من یه جمله معروف دارم که میگه : ای کاش کاش ها میشدند 😭 Eshghe4harfe
🖤🌱🖤🌱🖤🌱🖤🌱 🖤🌱🖤🌱🖤🌱🖤 🖤🌱🖤🌱🖤 🖤🌱🖤 🖤🌱 🖤 ماه منیر بدون پلک زدن در حالیکه لیوان آب در دستش بود، زیرلب گفت: - امر ثواب... امر ثواب... یوسف بدون گفتن کلمه ی دیگری از اتاق خارج شد تا ماه منیر وقت کافی برای فکر کردن و تصمیم گیری داشته باشد. با هر دانه از بافتنی اش که به میل میکرد، فکرش به سمت پیشنهاد یوسف کشیده میشد. چه مدت گذشت؟ نمیدانست... همینقدر فهمید که فکرش هم به همراه آخرین دانه ی بافتنی اش کور شد. بافتنی را جلوی چشمش گرفت. نقش بافته شده بر پلیور زیبا و بی نظیر بود. کلمات در ذهنش میچرخیدند: - یوسف، امیر طاها، شناسنامه، آینده، آبرو، ازدواج صوری، امر ثواب، جهاد اکبر... نمیدانست چه کند... میلی متر، میلی متر کناره های پلیور را به هم وصل کرد. قسمتهای جدا از هم پلیور به هم دوخته شد ولی هنوز تکه پاره های افکارش در کنار هم قرار نگرفته بودند. سرش را به آسمان کرد: - خدایا... چکار کنم؟ با صدای ن ق ن ق امیر طاها از روی مبل بلند شد. طفلش گرسنه بود. بر لبه ی تخت نشست . کودک چشمانش را باز کرد و با دیدن چهره ی خسته ی مادر لبخندی زد. پسرکش را‌ شیرش داد. همینطور که با دستش سر کم موی طفل را نوازش میکرد از ذهنش گذشت: - امیر طاها شناسنامه میخواد، آینده میخواد، پدر میخواد... دومرتبه به لبهای طفل که محکم در حال شیر خوردن بود، نگاهی انداخت و گفت: - تو بگو چکار کنم؟ کودک شیشه شیر رها کرد و لبخندی به ماه منیر زد: - آقوووووووو..... دومرتبه خود را به مادر چسباند و مشغول شیر خوردن شد چشم ماه منیر به ساعت نصب شده روی دیوار افتاد. ساعت 10 صبح بود و او هنوز هیچ تصمیمی نگرفته بود... چشمهایش از بیدار خوابی و خستگی شب گذشته میسوخت. مشغول رسیدگی به امورات صبحگاهی امیرطاها شد. در حال پوشاندن شلوارش بود که با بلند شدن صدای در، بدون آنکه سرش را از روی تخت بگرداند گفت: - بفرمایید تو در باز شد و یوسف به داخل اتاق آمد: - سلام خانم آرام بوی ادوکلنی آشنا به مشامش خورد. سرد بود و تلخ. درست به طعم سرد و تلخ زندگیش! با چشمانی که در آن بیخوابی و خستگی موج میزد، رو به یوسف کرد: کپی؟نشه بهتره:)! Eshghe4harfe 🌱🖤 🌱🖤🌱🖤 🌱🖤🌱🖤🌱🖤 🌱🖤🌱🖤🌱🖤🌱🖤
🖤🌱🖤🌱🖤🌱🖤🌱 🖤🌱🖤🌱🖤🌱🖤 🖤🌱🖤🌱🖤 🖤🌱🖤 🖤🌱 🖤 سالعم از بنده ست آقای دکتر...ببخشید مشغول تعویض شلوار امیر طاها بودم... سکوتی سنگین بینشان سایه افکند. در همین موقع پرستار بخش وارد اتاق شد و بعد از سالم و احوال پرسی با دکتر صداقت نگاهش به آخرین قطرات سرم کشیده شد. به سمت تخت امیر طاها رفت: - امروز مرخصی کوچولو... پرستار بعد از کشیدن آنژیوکت از دست طفل که با چند ثانیه ن ق ن ق همراه بود، از اتاق خارج شد. یوسف به سمت تخت امیر طاها رفت و او را در آغوش کشید. کودک نگاهی به چهره ی یوسف کرد: - قاااااااا... یوسف لبخندی زد: - داره حرف میزنه! ماه منیر لبخند محوی بر لبش نشست: - چند روزه صداهای نامفهوم از خودش در میاره! دست امیر طاها به سمت زنجیری سفید رنگ آویخته به گردن یوسف رفت و به آن چنگ انداخت. سر یوسف به پایین کشیده شد. ماه منیر به سمت یوسف رفت: - بدینش به من. اذیتتون میکنه... یوسف بدون توجه به حرف ماه منیر با لبخند به طفل گفت: - می خوایش کوچولو؟ زنجیر حاوی پالک شناسایی دوران جنگش را از گردنش در آورد و به دست امیر طاها داد. رو به ماه منیر کرد: اذیت نمیکنه، بذارید باشه! نگاهی پرسشگرانه و جدی به چشمان قرمز و پف کرده ی ماه منیر انداخت: - تصمیمتونو گرفتید؟ ماه منیر سر به زیر افکند: - نه... دکتر یوسف صداقت متعجبانه پرسید: - نه...! یعنی تا این حد روی نیت خیر من شک دارید؟ ماه منیر سر بلند کرد: - به خدا اینطوری نیست که شما میگید... ولی... یوسف جدی تر پرسید: - ولی چی...؟ ماه منیر در چند ثانیه تمام حرفهایی که از شب قبل در ذهنش ساخته و پرداخته بود جمع کرد: - در اینکه نیت شما خیره که هیچ شکی نیست ولی یه سری نکات مبهم وجود داره... یوسف در حالیکه امیر طاها در بغلش بود و روی مبل مینشست، به میان کالمش پرید: - چه نکات مبهمی؟ بپرسید تا یکی یکی براتون روشن کنم. ماه منیر آب دهانش را قورت داد . تمام جسارت و شهامتش را جمع کرد: - شما با این کارتون به پسر من یه شناسنامه میدید به اسم امیر طاها صداقت... ولی فکر نمیکنید این فامیل صداقت در آینده مشکالت منو بیشتر کنه؟ یوسف نگاهی به امیر طاها انداخت که در حال بازی کردن با پالک بود. بدون بلند کردن سرش گفت: - میشه واضحتر صحبت کنید؟ کپی؟نشه بهتره:)! Eshghe4harfe 🌱🖤 🌱🖤🌱🖤 🌱🖤🌱🖤🌱🖤 🌱🖤🌱🖤🌱🖤🌱🖤
عشقـہ♡ چهارحرفہ
حجاب‌مانند‌اولین‌خاڪریز‌جبہھ‌است ڪھ‌دشمن‌براۍ‌تصرف‌سرزمینۍ حتما‌باید‌اول‌او‌را‌بگیرد:) Eshghe4harfe
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
بِسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ اَللهمَّ کُن لولیَّک الحُجةِ بنِ الحَسَنِ صَلَواتُکَ عَلَیهِ و عَلی ابائهِ فی هذهِ السّاعةِ، و فی کُلّ ساعَة وَلیّا و حافظاً وقائِداً وَ ناصرا وَ دلیلا و عَیناً حَتّی تُسکِنَهُ اَرضَکَ طَوعاً وتُمَتّعَهُ فیها طَویلاً. ♥️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
امام‌رضا علیه‌السلام: در لحظات شبانه روز زیاد بفرستید و زیاد برای مومنان دعا کنید که صلوات بهترین کار خیر است... Eshghe4harfe
به قول شهید‌حجت‌اللّٰہ‌رحیمی: « هرکس دوست داره برای امام زمانش تیکه تیکه بشه صلوات بفرسته ...»🙃 Eshghe4harfe
مَشتیا یه صلوات بفرستید برای ِسلامتی امام زمان (عج) 💚؛
دوست دارم جوری شوم که شهدا بهم افتخار کنن🫀🕊 Eshghe4harfe