📋 #انسانیت_و_شرف
خلیفه بغداد امیری را نزد خود خواند وخلعت و لباس امیری شهر رابر تنش پوشاند. #امیر وقتی که به شهر خود باز می گشت ، در راه عطسه کرد و با آستین لباس بینی خود را پاک کرد
سخن چینان خبر به خلیفه بردند، که امیر ازلباس با ارزش خلیفه بهعنوان دستمال استفاده کرده و بینی خود را پاک کرده است. خلیفه امرکرد خلعت را از او پس گرفتند و گردنش را زدند
خبر به گوش شیخ شبلی رسید. مدت ها بود خلیفه شبلی را #دعوت کرده بود کهبه بغداد برود ودر دربار خلیفه خدمت کند وشبلی پاسخی نداده بود
شبلی به خلیفه نامه نوشت که امیری به خلعتی که تو دادی بینی خود پاک کرد، گردن زدی! من اگر خدمتت رسم و تو را خدمت کنم، خداوند با خلعت انسانیت و شرفی که به من بخشیده است و ببیند که من آن خلعت نفیس را به تو بخشیدهام، با من چه میکند؟
توخلعت خود را روا نداشتی دستمال شود، آنوقت من چگونه خلعت شرف و کرامت انسانی خودم را دستمال تو کنم؟ خلیفه در پاسخ نوشت ای کاش این سخن را زودتر میگفتی و #جان امیری را نجات می دادی