411.7K
✅#تمرین_شعر_خوانی
💢قسمتم کن کبوترت بشوم
💢شاعر:
💢#سعیده_اصلاحی
💢#گوینده_هنرمند:
💢عسل علیزاده
💢کلاس پنجم _ ۱۲ساله
💢استان تهران _ مدرسه زمزم
💢 خرداد ۱۴۰۲
آیه آیه کرامت باران
غزلی از کتاب توحیدی
دختر نازنین دریایی
خواهر مهربان خورشیدی....
✅#قصه_برای_فسقل_فندقی_ها
http://eitaa.com/eslahisaeedeh
542.8K
✅#تمرین_شعر_خوانی
💢قسمتم کن کبوترت بشوم
💢شاعر:
💢#سعیده_اصلاحی
💢#گوینده_هنرمند:
💢کیانا کریمی
💢کلاس پنجم _ ۱۱ساله
💢استان تهران _ مدرسه قوامی
💢 خرداد ۱۴۰۲
آیه آیه کرامت باران
غزلی از کتاب توحیدی
دختر نازنین دریایی
خواهر مهربان خورشیدی....
✅#قصه_برای_فسقل_فندقی_ها
http://eitaa.com/eslahisaeedeh
293.8K
✅#تمرین_شعر_خوانی
💢قسمتم کن کبوترت بشوم
💢شاعر:
💢#سعیده_اصلاحی
💢#گوینده_هنرمند:
💢مبینا رمضانی مقدم
💢کلاس سوم _ ۹ ساله
💢استان تهران _ مدرسه زمزم
💢 خرداد ۱۴۰۲
آیه آیه کرامت باران
غزلی از کتاب توحیدی
دختر نازنین دریایی
خواهر مهربان خورشیدی....
✅#قصه_برای_فسقل_فندقی_ها
http://eitaa.com/eslahisaeedeh
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
✅#تمرین_شعر_خوانی
💢قسمتم کن کبوترت بشوم
💢شاعر:
💢#سعیده_اصلاحی
💢#گوینده_هنرمند:
💢سوگند خراسانی
💢کلاس سوم _ ۹ساله
💢استان تهران _ مدرسه زمزم
💢 خرداد ۱۴۰۲
آیه آیه کرامت باران
غزلی از کتاب توحیدی
دختر نازنین دریایی
خواهر مهربان خورشیدی....
✅#قصه_برای_فسقل_فندقی_ها
http://eitaa.com/eslahisaeedeh
313.4K
✅#تمرین_شعر_خوانی
💢قسمتم کن کبوترت بشوم
💢شاعر:
💢#سعیده_اصلاحی
💢#گوینده_هنرمند:
💢تینا اسمعیل زاده
💢کلاس ششم _ ۱۳ساله
💢استان تهران _ مدرسه زمزم
💢 خرداد ۱۴۰۲
آیه آیه کرامت باران
غزلی از کتاب توحیدی
دختر نازنین دریایی
خواهر مهربان خورشیدی....
✅#قصه_برای_فسقل_فندقی_ها
http://eitaa.com/eslahisaeedeh
190.1K
✅#تمرین_شعر_خوانی
💢کتاب #خروس
💢#شاعر : #سعیده_اصلاحی
💢#گوینده_هنرمند:
💢فاطمه فرزاد
💢کلاس دوم_ ۸ساله
💢استان تهران _ مدرسه زمزم
💢 اردیبهشت ۱۴۰۲
آهای آقا کلاغه
منتظر شکاری؟
بیا پایین بفرما
صبحونه میل نداری؟
✅#قصه_برای_فسقل_فندقی_ها
http://eitaa.com/eslahisaeedeh
11.92M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
✅#کاردستی_شما
💢کیف نمدی
💢الناز بشرونتن
💢کلاس چهارم _۱۰ ساله
💢استان تهران _مدرسه زمزم
💢 خرداد ۱۴۰۲
✅#تمرین_قصه_نویسی_شماره_۶
💢لطفا قصه نیمه تمام :
💢پیشولی
رو در ۵خط کامل کنید و برام بفرستید❤️
✍از توی کمد صدای میو میو شنیدم
با خودم گفتم : گربه توی کمد من چی کار می کنه؟
در کمد رو باز کردم و دیدم یه پیشولی عروسکی و کوچولو .....
✅#قصه_برای_فسقل_فندقی_ها
http://eitaa.com/eslahisaeedeh
May 11
34.79M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
✅#نماهنگ_تماشا_کنیم
💢فرشته کوچولو
💢 به مناسبت روز دختر
💢کاری از :
💢دخترخانمهای هنرمند استان اصفهان
✅#با_ما_نویسنده_شو
http://eitaa.com/eslahisaeedeh
✅#قصه_بخوانیم
💢قصه : یک اسم زیبا
💢ولادت حضرت معصومه (س)
امیرعلی روی دامن مادربزرگ نشسته بود و گلهای دامن مادربزرگ را می شمرد:« یک....دو....سه....»
مادربزرگ موهای امیرعلی را نوازش میکرد و زیر لب ذکر میگفت.
امیرعلی به چشمان مادربزرگ نگاه کرد و گفت:« مادربزرگ مامان کی میاد؟ دلم براش تنگ شده»
مادربزرگ لبخند زد و گفت:« میاد عزیزم نگران نباش»
تلویزیون تصاویر چراغانی و جشن پخش میکرد.
امیرعلی تلویزیون را نشان داد و پرسید:« مادر بزرگ برای چی جشن گرفتند؟»
مادربزرگ نگاهی به تلویزیون کرد و گفت:« امروز روز تولد حضرت معصومه سلام الله علیها و روز دختره .حضرت معصومه خواهر امام رضا علیه السلام هستن» به چشمان سیاه امیرعلی نگاه کرد و گفت:« یادته رفتیم قم؟ اونجا با هم رفتیم حرم؟ »
امیرعلی خندید و گفت:« بله یه عالمه با بچهها بازی کردیم ،خیلی خوش گذشت»
مادربزرگ روی سر امیرعلی دست کشید و گفت:« اونجا حرم حضرت معصومه سلام الله بود.»
دستانش را به حالت شکرگذاری بالا برد وادامه داد:« امروز روز تولد حضرت معصومه سلام الله علیها خدا به شما یک خواهر کوچولوی ناز داده»
امیرعلی دستهایش را به هم زد و گفت:« آخ جون، خواهر کوچولو »
مادربزرگ او را بوسید ، امیرعلی خودش را توی بغل مادربزرگ جا کرد و گفت:« میشه اسم خواهرم رو معصومه بذاریم؟» هنوز مادربزرگ جوابی نداده بود که صدای زنگ در توی خانه پیچید.
امیرعلی از جا پرید؛ مادربزرگ گفت:« بدو امیرعلی جان، مامان و معصومه کوچولو از راه رسیدند.»
✅#قصه_برای_فسقل_فندقی_ها
http://eitaa.com/eslahisaeedeh