📖 #زره_امیرالمومنین
زمان خلافت امیرالمومنین علی علیه السلام در کوفه ، زره آن حضرت گم شد. پس از مدتی نزدِ یک مرد مسیحی پیدا شد. امیرمومنان او را به محضر قاضی برد و اقامه دعوی کرد که: این زره از آن من است ، نه آن را فروخته ام و نه به کسی بخشیده ام و اکنون آن را در نزد این مرد یافته ام
قاضی به مرد مسیحی گفت: خلیفه ادعای خود را اظهار کرد ، تو چه می گویی؟ او گفت این زره مال خود من است و در عین حال گفته خلیفه را تکذیب نمی کنم، ممکن است خلیفه اشتباه کرده باشد
قاضی به امیرالمومنین علیه السلام عرض کرد: شما مدعی هستید و این شخص منکر است علیهذا بر شماست که شاهد بر مدعای خود بیاورید. آقا خندید و فرمود: قاضی راست می گوید، اکنون می بایست که من شاهد بیاورم ، ولی من شاهد ندارم. قاضی روی این اصل که مدعی شاهد ندارد، به نفع مسیحی حکم کرد و او زره را برداشت و روان شد
مرد مسیحی که خود بهتر میدانست که زره مال کیست ، پس از آنکه چند قدم رفت برگشت و گفت: این طرز حکومت و رفتار از نوع رفتارهای بشر عادی نیست ، از نوع حکومت انبیاء است و اقرار کرد که زره از آن امیرالمومنین است
روایت می فرماید بعد او را دیدند که مسلمان شده و با شوق و ایمان در زیر پرچم مولا در جنگ نهروان می جنگد
بحار ، ج۹ ، چاپ تبریز ، صفحه۵۹۸
┈┈┈┈┈┈┈┈┈
@eslam20
#شهادت_نامه
وصیت نامه سردار شهید حاج قاسم سلیمانی (۲)
🤲خداوندا!
تو را شکرگزارم که پس از عبد صالحت خمینی عزیز، مرا در مسیر عبد صالح دیگری که مظلومیتش اعظم است بر صالحیتش، مردی که حکیم امروز اسلام و تشیّع و ایران و جهان سیاسی اسلام است، خامنهای عزیز که جانم فدایِ جان او باد قرار دادی.
🤲پروردگارا!
تو را سپاس که مرا با بهترین بندگانت در هم آمیختی و درک بوسه بر گونههای بهشتی آنان و استشمام بوی عطر الهی آنان را یعنی مجاهدین و شهدای این راه به من ارزانی داشتی.
🤲خداوندا!
ای قادر عزیز وای رحمان رزّاق، پیشانی شکر شرم بر آستانت میسایم که مرا در مسیر فاطمه اطهر و فرزندانش در مذهب تشیّع عطر حقیقی اسلام قرار دادی و مرا از اشک بر فرزندان علی بن ابیطالب و فاطمه اطهر بهرهمند نمودی؛ چه نعمت عظمایی که بالاترین و ارزشمندترین نعمتهایت است؛ نعمتی که در آن نور است، معنویت، بی قراری که در درون خود بالاترین قرارها را دارد، غمی که آرامش و معنویت دارد
@eslam20
#شهادتنامه
وصیت نامه سردار شهید حاج قاسم سلیمانی (۴)
🤲خداوندا!
در دستان من چیزی نیست؛ نه برای عرضه [چیزی دارند]و نه قدرت دفاع دارند، اما در دستانم چیزی را ذخیره کرده ام که به این ذخیره امید دارم و آن روان بودن پیوسته به سمت تو است.
وقتی آنها را به سمتت بلند کردم، وقتی آنها را برائت بر زمین و زانو گذاردم، وقتی سلاح را برای دفاع از دینت به دست گرفتم؛ اینها ثروتِ دست من است که امید دارم قبول کرده باشی.
@eslam20
✨﷽✨
📚هر چیز که خوار آید ، یک روز به کار آید
✍️یک روز مرد دنیا دیده ای با پسرش به سفر رفت . در راه نعل اسبی پیدا کردند و به پسر گفت : نعل را بردار شاید به دردمان بخورد . پسر گفت : ما که اسب نداریم به چه دردمان می خورد ؟ پدر نعل اسب را برداشت و به پسر هم چیزی نگفت و به راهشان ادامه دادند . در راه به روستایی رسیدند . پدر در کارگاهی نعل اسب را فروخت بی آنکه پسر متوجه شود و با پولش کمی گیلاس خرید و در پارچه ای پیچید . و به راه ادامه دادند . در بین راه هر دو حسابی تشنه شدند و آبی که همراهشان بود تمام شد .
در راه از تشنگی زیاد پسر بی حال شد و پدر گفت فاصله ی زیادی تا مقصد نمانده راهت را ادامه بده . گیلاسی را جلوی راه پسر انداخت . پسر فوراً آن را برداشت و خورد و شیرینی آن باعث شد تا به راهش ادامه دهد . پدر یک گیلاس جلوی راه او می انداخت و پسر آنها را می خورد تا به راهش ادامه دهد و قوت می گرفت .
پسر از پدر پرسید که این گیلاس ها را از کجا آورده؟ پدر گفت : تو حاضر نشدی برای برداشتن نعل اسب خم شوی اما 20 بار برای برداشتن گیلاس خم شدی این گیلاس از فروش همان نعل اسب به دست آمده به همین دلیل می گویند : هر چیز که خوار آید یک روز به کار آید https://eitaa.com/eslam20
#تلنگر
✍️به شخصی گفتند خیلی بد شکل و قیافه ای!آن شخص لبخندی زد و گفت :از نقش ایراد میگیری یا از نقاش ؟یکی ازپیامدهای مسخرهکردن دیگران فراموش کردن الله است.
هوَالَّذي يُصَوِّرُکُمْ فِيالْأَرْحامِ کَيْفَ يَشاءُ. اوست که شما را در رحم های [مادران] به هر گونه که بخواهد شکل میبخشد.
📚آلعمران 6
پس ای مسلمان خیلی مواظب باش که مسخره کردن و ایراد گرفتن در شکل دیگران ؛ ایراد گرفتن در کار الله جل جلاله میباشد که نعوذبالله این #کفر است.
https://eitaa.com/eslam20
﷽✨
#پندانه
🔴 دروغ مصلحتآميز به از راست فتنهانگيز
✍️در يكى از جنگها، عدهاى را اسير كردند و نزد شاه آوردند. شاه فرمان داد تا يكى از اسيران را اعدام كنند. اسير كه از زندگى نااميد شده بود، خشمگين شد و شاه را مورد سرزنش و دشنام خود قرار داد كه گفتهاند: هر كه دست از جان بشويد، هر چه در دل دارد بگويد.
شاه پرسيد: اين اسير چه مىگويد؟
يكى از وزيران نيک محضر بیان کرد که میگويد: والكاظمين الغيظ و العافين عن الناس.
شاه را رحمت آمد و از سر خون او درگذشت.
وزير ديگر که ضد او بود گفت: ابنای جنس ما را نشايد در حضرت پادشاهان جز راستی سخن گفتن.
اين شاه را دشنام داد و ناسزا گفت.
شاه روی از اين سخن درهم آمد و گفت: آن دروغ پسنديدهتر آمد مرا زين راست که تو گفتی، که روی آن در مصلحتی بود و بنای اين بر خبثی.
https://eitaa.com/eslam20
🔺چنانكه خردمندان گفتهاند: دروغ مصلحتآميز به از راست فتنهانگيز.
✍️فقط خداست كه .
میشود با دهان بسته صدایش كرد...
میشود با پای شكسته هم
به سراغش رفت.
تنها خریداریست كه اجناس شكسته را بهتر برمیدارد. تنها كسی است كه وقتی همه رفتند می ماند.
وقتی همه پشت كردند آغوش میگشاید.
وقتی همه تنهایت گذاشتند
محرمت میشود.
و تنها سلطانیست كه ...
دلش با بخشیدن آرام می گیرد،
نه با تنبیه كردن.!
https://eitaa.com/eslam20
خدایا..
همیشه و همه جا پناهمان باش
حاج قاسم
سید نبود
آیت الله نبود
دکتر نبود
مهندس نبود
کلا هم توی عمرش دو تا پست بیشتر نداشت
یعنی توی رزومهی مسئولیتی ش هم عناوین متعدد نبود
حاج قاسم فقط یه چیز داشت: اخلاص!
فقط با همون اخلاص
قلب میلیونها نفر رو تسخیر کرد
https://eitaa.com/eslam20
#مکتب_حاج_قاسم
✨﷽✨
🌹مهر مادران شهید ، مرهم خستگیهای سردار
✍️کسی نبود که از محبت عمیق و عجیب حاج قاسم به خانواده شهدا بیخبر باشد. اما حتی همانهایی که همیشه همراه سردار بودند هم گاهی از راز عشق و علاقه بیحد او به مادران و فرزندان شهدا، سردرنمیآوردند. حالا که بعد از چند ماه از شهادت حاجقاسم،وصیتنامهاش پیش چشم ماست، راز این ارادت و عشق بیحساب برایمان معلوم شده، آنجا که سردار نوشته: «در این عالم، صوتی که روزانه میشنیدم و مأنوس با آن بودم و همچون صوت قرآن به من آرامش میداد و بزرگترین پشتوانه معنوی خود میدانستم، صدای فرزندان شهدا بود که بعضاً روزانه با آن مأنوس بودم، صدای پدر و مادر شهدا بود که وجود مادر و پدرم را در وجودشان احساس میکردم...»
سردارمحمدرضاحسنیسعدی، از این دست مهربانیهای سردار با یادگارهای شهدا، فراوان دیده و از آن میان، از چند نمونه اینطور برایمان میگوید:«یکبار وقتی سردار سلیمانی در کرمان نبود، ما طبق برنامه همیشگی دیدار با خانواده معظم شهدا، به منزل مادر شهیدان "محمد علی و اصغر محمد آبادی" رفتیم. این مادر شهید در میان صحبتهایش گفت: "امسال روز عاشورا، زمین خوردم. اگر حاج قاسم میدانست، حتماً میآمد دیدنم. " تا این موضوع را شنیدیم، تصمیم گرفتیم از این مادر فیلم بگیریم و این درد دلش را ثبت کنیم. همان موقع، با شهید حسین پورجعفری که همیشه همراه سردار بود، تماس گرفتم و ماجرا را گفتم. او گفت:"۱۰ دقیقه بعد زنگ بزن. "
این بار که تماس گرفتم، حاج قاسم جواب داد و گفت: "چادر این مادر شهید را ببوس. دستش را ببوس... "، اما انگار راضی نشدهباشد، گفت: "گوشی را بده به مادر. " نمیدانید مادر شهید وقتی فهمید سردار آن طرف خط است، از خوشحالی چه کار میکرد. گوشی تلفنی که صدای سردار را به او رسانده بود، میبوسید و میگفت:
"مادر کجایی قربانت بروم؟ دورت بگردم. کجایی؟ کربلایی؟...https://eitaa.com/eslam20