💠 نیکوکاران به نیکی محتاج ترند..❕
بعضی بخاطر این باورِ غلط که « فرد نیازمند محتاج به نیکی آنهاست»، با منت گذاری ، توقع تشکر و... باعث آزار وی می شوند ؛ حال آنکه در حقیقت خود آنها به نیکی محتاج ترند ...‼️
✅ امام جواد عليه السلام :
نيكوكاران به نيكى كردن نيازمندترند تا كسانى كه به آن نيازمندند؛ زيرا پاداش و افتخار و نيكناميش از آنِ آنهاست. بنابراين، آدمى هر خوبى كه كند، نخست به خود كرده است. پس، نبايد به خاطر خوبي اى كه به خود كرده از ديگران سپاسگزارى بخواهد.
https://eitaa.com/eslam20
میزان الحکمه
رهن و اجاره
بسیاری از مردم پول می دهند و خانه ای را رهن می کنند و اجاره خانه را کم می کنند، این کار به یک صورت صحیح و به یک صورت باطل است.
صورت باطل:
اگر قبلا وام و رهن انجام گیرد و ضمن آن شرط کند مال الاجاره تقلیل داده شود، حرام و باطل است.1
صورت صحیح:
خانه را اجاره کند (هر چند به مبلغ کم) و در ضمن عقد اجاره، شرط کند وامی به فلان مبلغ از سوی مستأجر به مالک داده شود و خانه در مقابل آن رهن باشد، که در این صورت ربا نیست و حلال است و راه دیگر اینکه صاحب خانه قسمتی از خانه را به شخص بفروشد به همان قیمت که پول پیش می گیرد و مابقی آن را اجاره بدهد و شرط کند که اگر تا سر سال مثلا پول پیش را به او پس داد، قسمت فروخته شده را پس بگیرد، که به آن بیع شرطی گویند.
1. توضیح المسائل مکارم، ص497. مسائل جدید ص88
🌱https://eitaa.com/eslam20
قضای نمازهای جهري
برخی از مردم فکر می کنند قضای نمازهای جهري (نمازهایی که باید بلند خوانده شود) را می توان آهسته خواند.
در حالی که باید بلند خوانده شود و به قول معروف: (اقض ما فات کما فات) نمازی که فوت شده چنان قضا کنید که فوت شده (شکسته یا کامل، جهری یا اخفاتي) یعنی با صدای بلند یا آهسته.
وسائل الشيعه، ج8 ص267
🌱https://eitaa.com/eslam20
جنب از حرام
برخی از مردم فکر می کنند هر کسی که محتلم شد، جنب از حرام است و نباید با آب گرم غسل نماید.
در حالی که جنب از حرام کسی است که از طریق عمل نامشروع خود را جنب کند.
توضیح المسائل مراجع ج1 ص90 م116
🌱https://eitaa.com/eslam20
خون کمتر از سکه
برخی فکر می کنند خونی که در نماز خشکیده شده، پاک نیز هست.
در حالی که پاک نیست، فقط نماز گزار می تواند با آن خون، نماز بخواند.1
مساله: خونی که در نماز خشکیده شده خون بدن انسان «در اثر زخم و بریدگی» و خون حیوانات حلال گوشت است. در صورتی که به اندازه یک اشرفی «سکه» بیشتر نباشد.
1. توضیح المسائل مراجع , ج1 , م848
🌱https://eitaa.com/eslam20
اول عمل بعد سؤال
برخی از مردم در اثر سهل انگاری وظایف خود را به گونه ای ناصحیح انجام می دهند و پس از گذشت مدت زمانی به فکر سؤال می افتند.
در حالی که باید از ابتدا با کسب آگاهی لازم وظایف خود را صحیح انجام دهند.
در اینجا به چند نمونه از آن ها اشاره می شود:
1. پولی که به عنوان امانت در اختیارش بوده خرج نموده و پس از مدت ها به فکر سؤال از مشروعیت عملش افتاده است.
2. روزه داری که از روی فراموشی چیزی خورده و فکر کرده روزه اش باطل شده، بدون سؤال از حکم مسئله روزه خود را باطل نموده و بعد از آن به فکر سؤال افتاده است.
3 یابنده ای که مالی را پیدا کرده ابتدا آن را استفاده می نماید و بعد از مدت ها به فکر حکم مسأله می افتد.
🌱https://eitaa.com/eslam20
✨﷽✨
✍حضرت محمد (ص): امت من درباره نماز چهار گروه می باشند:
1- عده ای نماز نمی خوانند. اینها اهل وادی «سقر» می باشند
2- عده ای که بعضی اوقات نماز می خوانند و گاهی نمی خوانند. اینها اهل وادی «نمی» می باشند.
3- عده ای سهل انگار هستند که به نماز خود اهمیت نمی دهند و احکام آن را یاد نمی گیرند و اشتباه می خوانند و یا در آخر وقت به جا می آورند، که خدای متعال در مورد این گروه در سوره ماعون آیه 4 می فرماید: «وای بر نمازگزارانی که نماز خود را سبک می شمارند».
4- مؤمنانی هستند که نمازشان را با خشوع و کامل می خوانند. اینها رستگارند و جایشان در بهشت است.
📚نصایح، ص 218
@eslam20
🔴 پنج گنج حکمت
✍حكيمى در بیابان به چوپانی رسید و گفت: چرا به جای تحصیل علم، چوپانی میکنی؟ چوپان در جواب گفت: آنچه خلاصه دانشهاست یاد گرفتهام.حكيم گفت: خلاصه دانشها چیست؟ چوپان گفت: پنج چیز است
- تا راست تمام نشده، دروغ نگویم - تا مال حلال تمام نشده، حرام نخورم - تا از عیب و گناه خود پاک نگردم، عیب مردم نگویم. - تا روزی خدا تمام نشده، به در خانه دیگری نروم. - تا قدم به بهشت نگذاشتهام، از هوای نفس و شیطان، غافل نباشم.
حكيم گفت: حقا که تمام علوم را دریافتهای، هر کس این پنج خصلت را داشته باشد از آب علم و حکمت سیراب شده.
┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄
@eslam20
✨﷽✨
🌼مختصری از زندگینامه امام جواد علیه السلام
✍امام نهم علیه السّلام در سال 195 هـ. ق در مدینه به دنیا آمدند ؛ نام شریفشان محمّد مشهور به "ابو جعفر" و القاب معروف ایشان " تقی" و "جواد" است . پدرشان حضرت رضا علیه السّلام مادرشان سبیکه ( خیزران ، ریحانه ) نام دارد . چون حضرت امام رضا علیه السّلام شهید شدند ، امام محمّد تقی علیه السّلام هفت سال و چند ماه داشتند که به "امامت" رسیدند . با آنکه خردسال بوده ، چون از طرف خداوند به امامت برگزیده شدند صغر سن در امامت ایشان مدخلیّت ندارد ، زیرا کوچک و بزرگ در مکتب پروردگار یکسان هستند . امام جواد علیه السّلام از همان سنین کودکی نمونه وقار و صاحب عزّت و اقتدار بوده و هیچ وقت کارهای کودکانه و عبث نمی کردند . در ترویج دین و حفظ شعائر اسلام همان وظیفه ای را داشتند که دیگر ائمّه معصومین علیهم السّلام داشتند و از نظر امامت و ولایت با آنها در یک صف قرار گرفته و مسئولیّت حراست از دین اسلام و تبلیغ احکام و تشریح مسائل اسلامی و تعلیم و تربیت دینی را عهده دار بودند .
💥مأمون چون فضایل امام نهم را شنید و به شخصیّت و عظمت آن امام جوان پی برد ، شوق زیارت او را یافت ، ضمن اینکه می خواست سادات علوی در حیطه قدرت او باشند . پس دستور داد حضرت جواد علیه السّلام را به خراسان دعوت کردند و چون دید این جوان هاشمی با همه خردسالی در علوم و فنون و حکمت و ادب و کمال عقل مثل بزرگان و مشایخ علماست ، به او زیاد احترام می کرد و دختر خود اُمّ الفضل را به تزویج او در آورد و وی را با احترام خاصّی به مدینه فرستاد . عبّاسیان که از علاقه زیاد مأمون به امام جواد علیه السّلام و تزویج دخترش و شخصیّت والای این جوان بیمناک بودند و از برگشتن خلافت به علویان بعد از مأمون احساس خطر می کردند ، به دسیسه و توطئه چینی دست زده و آن قدر سعایت کردند تا سرانجام اُمّ الفضل همسر امام را تحت تأثیر قرار دادند و او امام جواد علیه السّلام را مسموم ساخت .مدّت عمر امام جواد علیه السّلام بیست و پنج سال و مدّت امامتش هفده سال بود و سرانجام در سال 220 هـ. ق به شهادت رسیدند .
📚 کتاب حدیث اهل بیت (ع) صفحات 297-310
@eslam20
✍امام جواد عليه السلام می فرماید:
قائم ما همان مهدی(عج) است. او كسی است كه در زمان غیبتش، واجب است انتظار كشیده شود و هنگامیكه ظهور كرد، اطاعتش كنند. او سومین فرزند از فرزندان من است. قسم به آن خدایی كه محمد(ص) را به نبوت مبعوث گردانید و ما را به امامت انتخاب نمود، اگر از عمر دنیافقط یك روز باقی مانده باشد، خداوند آن روز را چنان طولانی گرداند تا اینكه قائم ما در آن روز خارج شده و ظهور نماید. پس با ظهورش جهانرا از عدل و داد پر كند، چنانكه از ظلم و ستم پر شده است.
📚کمالدین ج 2 باب 6
@eslam20
✨﷽✨
💠 عبادت هاى باطل 💠
✍هیچ چیز و هیچ كس جز خدا، لایق پرستش نیست. زیرا این معبودهاى باطل، یا وجود خارجى ندارند و ساخته ذهن اند، یا موجوداتى بى خاصیّت و ناتوانند، یا اگر كارآیى دارند، موقت و محدود و همراه با منّت ها و هوس ها و تحقیرهاست. پس در هر سه صورت، شایسته نیستند كه انسان، طوق بندگى آنها را به گردن اندازد. انسان در برابر هیچ مخلوقى، به قیمت نافرمانى خداوند، نباید اطاعت و پرستش و فرمانبردارى كند.
امام جواد علیه السلام مى فرماید: «مَنْ اَصْغى اِلى ناطِقٍ فَقَد عَبَدهُ» (تحف العقول، ص 456) هر كس به سخن كسى گوش دهد. او را پرستیده است! پس اگر گوینده حق بگوید، بنده حقیم و اگر باطل بگوید، باطل را پرستیده ایم. و امام صادق علیه السلام در حدیثى فرموده است: «مَنْ اَطاعَ مَخلُوقاً فى مَعْصِیَةِ الْخالِقِ فَقَدْ عَبَدهُ» (نورالثقلین، ج3، ص357) هر كس با اطاعت از مخلوقى، خالق را نافرمانى كند، آن مخلوق را پرستیده است.
👈🏼 پس عبادت باطل، تنها به پرستش سنگ و چوب و خورشید و ستاره منحصر نیست. دل و جان سپردن به هر فكر و سخن و قدرت و حكومتِ غیر الهى، عبادت كردن ناروا است، حتى پذیرش فرهنگ ضدّ الهى هم، از عبادت هاى باطل بشمار مى رود.
📚 کتاب پرتوی از اسرار نماز، محسن قرائتی
@eslam20
✨﷽✨
#پندانه
🔴 پادشاه و بذر گل
✍پادشاهی تصمیم گرفت پسرش را جای خود بر تخت بنشاند اما بر اساس قوانین کشور، پادشاه میبایست متاهل باشد. پدر دستور داد یکصد دختر زیبا جمع کنند تا برای پسرش همسری انتخاب کند.
آنگاه همه دخترها را در سالنی جمع کرد و به هر کدام از آنها بذر کوچکی داد و گفت: طی سه ماه آینده که بهار است، هر کس با این بذر زیباترین گل را پرورش دهد عروس من خواهد شد. دختران از روز بعد دست به کار شدند، در میان آنها دختر فقیری بود که در روستا زندگی میکرد. او با مشورت کشاورزان روستایش بذر را در گلدان کاشت اما در پایان ۹۰ روز هیچ گلی سبز نشد. خیلیها گفتند که دیگر به جلسه نهایی نرو، اما او گفت: نمیخواهم که هم ناموفق محسوب شوم و هم ترسو!
روز موعود پادشاه دید که ۹۹ دختر هر کدام با گلهایی زیبا آمدند، سپس از دختر روستایی دلیل را پرسید و جواب را عیناً شنید. آنگاه رو به همه گفت: عروس من این دختر است!
قصد من این بود که صادقترین دختر را بيابم! تمام بذر گلهایی که به شما داده بودم عقیم و نابارور بود اما همه شما نیرنگ زدید و گلهایی دیگر آوردید، جز این دختر که حقیقت را آورد.
🔆 زیباترین منش انسان راستگویی است.
@eslam20
🌼آمادگی برای ظهور
✍بهترین آمادگی برای ظهور حجة بن الحسن علیه الصلاة و السلام این است که اعمال خود را،اخلاق خود را، روحیات خود را درست کنیم.
اگر حضرت تشریف آورند و به شما نگاه کردند، بگویند که از همه چیزِ شما راضی هستم،
✨هم از نظر اعتقادات،
✨هم از نظر اخلاق،
✨هم از نظر اعمال و زندگی.
🌤أللَّھُـمَ عـجِّـلْ لِوَلیِڪْ ألْـفَـرَج🌤
┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄
@eslam20
✨﷽✨
💠 هــــــو الغـــــنی 💠
✍اگر یڪ شخص غنی ڪه به او
اطمینان و اعتـماد داری به تو بگوید
نگران نباش وغصّهی بدهی هایت را
نخورخیالت راحت باشد، من هستم
ببین این حرف او چقدر بهتو آرامش
می بخـشد و راحت می شـــوی!
خدای مهربان ڪه غنی و تواناست
به تو گـــــفته است ↶↶↶
«ألَیـــــسَ اللهُ بِِڪافٍ عَـــــبدَهُ»
آیا خــ♡ـداوند برای ڪفایت امور
بندهاش بـــس نیست؟ یعنی ای
بنـدهی من بـرای همهی ڪسری و
ڪمبودهای دنیوی و اخرویات من
هستم این سخـن خدا چقدر انسان
را راحت می ڪند و به او آرامــش
می بخـــــشد؟!
👌لذاست ڪه فــــرمود↶↶↶
«ألا بِذِڪـــــرِ اللهِ تَطمَئِنُّ القُلوبُ»
دلها با یاد خـــــدا آرام میگـیرد.
@eslam20
🔴 ثواب دونمون سوراخه!!
✍خدا رحمت کند آیتالله مجتهدی را می فرمودند: «ثواب زیاد است ولی ثواب دان ما سوراخ است، یعنی فلان عمل خوب به جای می آوریم، و در عوض به ما ثواب هم می دهند، ولی عمل حرام دیگری را انجام می دهیم، مثلاً غیبت می کنیم و ثواب ها هم می ریزد.
می خواهی اگر باقی بماند تا صحرای محشر و زمان حسابرسی عمل نیکت،ثوابِ هر عمل مستحبی ات را هدیه کن به امام زمانت و بسپار همه ی اعمالت را به صندوق امانات شریف ترین مرد کره ی زمین ،آن بزرگمرد امانتداری را از جدّ بزرگوارش محمد امین صلی الله علیه و آله به ارث برده است و در لحظات هراس انگیز قبر و قیامت اعمال نیکت را به تو تحویل می دهند...
#خدایا_مرا_پاکیزه_بپذیر
┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄
@eslam20
💥ارزش يك قطره اشك براى اباعبدالله عليه السلام
چون روز قیامت شود و بنده را در موقف حساب و کتاب بیاورند، وقتی نامه عملش را از حسنات تهی می بیند، با یأس راه جهنم را در پیش میگیرد. خطاب می رسد ای بنده به کجا می روی!؟ میگوید خود را مستحق آتش می دانم. در این هنگام خطاب می رسد که صبر کن، زیرا نزد ما امانتی داری. پس دانهای از درّ می آورند که شعاع نورش همه عرصات را روشن مینماید.
می پرسد من چنین دانه گرانبهایی نداشتم! ندا میرسد: این دانه، قطره اشکی است که در فلان مجلس در مصیبت حسین بن علی (عليه السلام) از دیدگانت جاری شد و ما آن را برای این روز که یوم الحسرة است، ذخیره کردیم تا به کارت آید. حالا این درّ را از تو خریداریم. آن را نزد انبیاء ببر تا قیمت گذاری کنند.
نزد آدم صفی الله (عليه السلام) می برد و آن حضرت می فرماید من سررشته قیمت این درّ را ندارم. نزد نوح (عليه السلام) و سایر انبیاء هم می آورد و همه به دیگری حواله مینمایند تا نزد خاتم الانبیاء (صلى الله عليه وآله) می آورد. حضرت میفرماید نزد علی مرتضی (عليه السلام) ببر. امیرالمؤمنین نیز او را نزد فرزندش حسین (عليه السلام) می فرستد.
وقتی درّ را به حضرت اباعبدالله (عليه السلام) می دهد آن حضرت، درّ را نزد خداوند می آورد و عرض میکند خدایا قیمت دانه این است که این بنده را به همراه پدر و مادرش به من ببخشی و ایشان را با من محشور کنی. خطاب می رسد که او را با پدر و مادرش به تو بخشیدیم و همسایهات در بهشت خواهند بود.
📚 از کتاب ارزشمند حسینیه نوشته ملا حبیب الله شریف کاشانی (ره)، ص۳۴و۳
@eslam20
هدایت شده از سخنرانی ها/حجت الاسلام غفاری
تفسیرص 24.MP3
22.29M
حجت الاسلام والمسلمین علی صالح غفاری/موضوع:تفسیرص 24قران سوره بقره ایات 154تا163جزء1{جلسه 185}تاریخ 5اسفند1399سمیرم
✨﷽✨
🌼عدالت
✍روزی حضرت موسی(علیه السلام) از محلی عبور می کرد. بر سر چشمه ای در کنار کوهی رسید. با آب چشمه وضو گرفت و بالای کوه رفت تا نماز بخواند. در این موقع اسب سواری به آنجا رسید و برای آشامیدن آب از اسب فرود آمد. در موقع رفتن، کیسه ی پول خود را فراموش نمود و رفت. بعد از او چوپانی رسید. کیسه را مشاهده کرد و برداشت.
بعد از چوپان، پیرمردی بر سر چشمه آمد. آثار فقر و تنگدستی از ظاهرش آشکار بود. دسته هیزمی بر روی سر داشت. هیزم را یک طرف نهاد و برای استراحت کنار چشمه خوابید. چیزی نگذشت که اسب سوار برگشت و اطراف چشمه را برای پیدا کردن کیسه جستجو نمود، ولی پیدا نکرد. به پیرمرد مراجعه نمود. او هم اظهار بی اطلاعی کرد. بین آن دو سخنانی رد و بدل شد که منجر به زد و خورد گردید. بالاخره اسب سوار آنقدر هیزم شکن را زد که جان داد. حضرت موسی(علیه السلام) عرض کرد: پروردگارا ! این چه پیشامدی بود؟ عدل در این قضیه چگونه است؟ پول را چوپان برداشت ولی پیرمرد مورد ستم واقع شد!
خطاب رسید: ای موسی! همین پیرمرد، پدر آن اسب سوار را کشته بود و بین این دو قصاص انجام شد. در ضمن، پدر اسب سوار به پدر چوپان به اندازه ی پول همان کیسه مقروض بود. از این رو چوپان هم به حق خود رسید. من از روی عدل و دادگری حکومت می کنم.
📙 سفینة البحار، ج٢، ص۴٣٣
@eslam20
✨﷽✨
❤️احـــتـــرام به پــدر
✍پيرمردي تصميم گرفت تا با پسر، عروس و نوه چهار ساله خود زندگي کند. دستان پيرمرد مي لرزيد و چشمانش خوب نمي ديد و به سختي مي توانست راه برود. هنگام خوردن شام، غذايش را روي ميز ريخت و ليواني را بر زمين انداخت و شکست. پسر و عروس از اين کثيف کاري پيرمرد ناراحت شدند: بايد درباره پدربزرگکاري بکنيم، و گرنه تمام خانه را به هم مي ريزد. آنها يک ميز کوچک در گوشهاتاق قرار دادند و پدربزرگ مجبور شد به تنهايي آنجا غذا بخورد.
بعد از اينکه يک بشقاب از دست پدربزرگ افتاد و شکست، ديگر مجبور بود غذايش را درکاسه چوبي بخورد. هروقت هم خانواده او را سرزنش مي کردند، پدربزرگ فقط اشک مي ريخت و هيچ نمي گفت. يک روز عصر، قبل از شام، پدر متـوجه پسر چهـار ساله خود شد که داشت با چند تکـه چوب بـازي مي کرد. پدر رو به او کرد و گفت: پسرم، داري چي درست مي کني؟ پسر با شيرين زباني گفت: دارم براي تو و مامان کاسه هاي چوبي درست مي کنم که وقتي پير شديد، در آنها غذا بخوريد! و تبسمي کرد و به کارش ادامه داد.از آن روز به بعد همه خانواده با هم سر يک ميز غذا مي خوردند.
#یادتون_نره_احترام_به_پدر_ومادر
@eslam20