eitaa logo
کانال علیرضا اسلامی فر
937 دنبال‌کننده
12.9هزار عکس
12.9هزار ویدیو
333 فایل
این کانال جهت اطلاع رسانی رویدادهای مهم و جهاد تبیین در تاریخ ۲۳ آبان ۱۴۰۱ ایجاد گردید رب انی لما انزلت الی من خیر فقیر اسلامی فر 09132378571
مشاهده در ایتا
دانلود
1.63M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
بی کسی و غربت و غم می‌سازیم با شیون و آه دم به دم می‌سازیم سوگند به آن چهار قبر خاکی یک روز برایتان حرم می‌سازیم سالروز شهادت امام محمدباقر علیه السلام تسلیت باد😔😔
جلیلی: درحال صحبت درباره تعداد نامزدهای انقلابی هستیم نامزد انتخابات ریاست جمهوری: 🔹‌صبح فردای انتخابات، نقطه رهایی است که باید کار را شروع کرد نه اینکه تازه بعد از انتخابات دنبال فرصت‌ها بود، فردای انتخابات روز کار و عملیات برای خدمت به مردم و کشور است. 🔹‌امروز وقت تعارف نیست؛ صحنه واقعی است و نیاز به کار و تلاش داریم؛ اینگونه نیست که فرصت همیشه باشد؛ فرصت‌ها شبیه ابررفتنی هستند که باید به موقع از فرصت‌ها استفاده کنیم. 🔹دولت سایه یک تشکیلات نیست؛ بلکه یک گفتمان است؛ یعنی هر کدام از آحاد جامعه وظیفه دارد در قبال‌ کشور منفعل نباشد؛ ما در دولت سایه از ظرفیت‌های آحاد مردم و جامعه استفاده کردیم. ‌ 🔹در مورد تعدد کاندیداهای جبهه انقلاب باید صحنه را شناخت؛ این مهم است که بدانیم میدان چیست‌ و چگونه نقش آفرینی کرد که به نفع جبهه انقلاب باشد و فعلا در حال صحبت در این زمینه هستیم. @TasnimNews
3.35M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 داستان‌هایی از اواخر عمر ائمه علیهم السلام و علمای بزرگ
3.82M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 پاسخ جلیلی به توهین فعال سیاسی اصلاح‌طلب به شهید رئیسی
کانال علیرضا اسلامی فر
بی کسی و غربت و غم می‌سازیم با شیون و آه دم به دم می‌سازیم سوگند به آن چهار قبر خاکی یک روز برایتان
ستم روزگار یادش هست غم لیل و نهار یادش هست دیده‌ی اشکبار یادش هست آن‌همه قلب زار یادش هست روضه‌ی بی شمار یادش هست نیمه جان بین بستر افتاده  باز تب کرده، مضطر افتاده به لبش ذکر مادر افتاده یاد یک جای دیگر افتاده چادر پرغبار یادش هست زهر کرده اثر به اعضایش ناتوان دست و بی رمق پایش ترک افتاده است لب‌هایش العطش العطش شد آوایش لب زخمی یار یادش هست پیر بود و خمیده قامت بود خانه‌اش کل سال هیأت بود به تنش ردی از جسارت بود قاتلش روضه‌ی اسارت بود لحظه‌های فرار یادش هست همه‌ی عمر خود پریشان بود یاد جدش همیشه گریان بود آی مردم حسین عطشان بود آبروی قبیله عریان بود یک تن و ده سوار یادش هست عمه‌هایش چقدر ترسیدند کوچه‌های شلوغ را دیدند مست‌ها آمدند رقصیدند به سر روی نیزه خندیدند زینب بی قرار یادش هست
3.08M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📹 واکنش جلیلی به احتمال کناره‌گیری: در این مسیر با شک وارد نشده‌ایم، این مسیر را با بصیرت انتخاب کردیم و با قوت ادامه می‌دهیم
پیامبر صلّی‌الله علیه و آله به علی علیه و آله السّلام فرمودند : علی‌جان هنگامیکه مشکلی تو را گرفتار کرد یا یک سختی بر تو فرود آمد فراوان بگو و بگو و بگو👆
‍ 💠 خاطرات خواندنی شهید علامه مبارکه ای (ره) از حح تمتع سال 1308 شمسی/ 95 سال قبل 💥گم کردن راه در مسیر مکه و عنایت ویژه امام زمان (عج) ... در یک دهکده‌ای که خانه های او از حصیر و شاخة خرما بود وارد شدیم. رفقای من نزدیک بود غش کنند؛ چه آنکه هوا تیر ماه بود، آفتاب به طور عمودی به مغز سر می‌تابید. من به آن‌ها دستور دادم که چاره این کار یک گوسفند قربانی کردن است در مکه، اگر بخواهیم احتیاط کنیم و بگوییم آیة شریفه (لا یُکَلِّفُ اللهُ نَفْسا إلاَّ وُسْعَهَا) شامل حال ما نیست.در صورتی که یقین داریم اگر تا غروب ما به این حال باشیم خواهیم مرد. ولی در سقف و سایه بان قرار دادن، منتهای حکم آن است که برای این تقصیر یک گوسفند در مکّه قربانی نماییم. آن‌ها حاضر شدند. شخص اصفهانی به واسطة صرفه تجارتی و اینکه باعث می‌شود ضرر پول یک گوسفند متحمل شود حاضر نبود. قرار شد پول گوسفند قربانی او را هم ما‌ها بدهیم! از این جهت او راضی شد. یک ساعت به غروب بود حرکت کردیم. به تدریج رسیدیم در جنگلی از خارهای مغیلان که درخت‌ها اگر چه از هم فاصله بسیار داشت ولی به واسطة همین درخت‌ها و همین رمل بودن زمین که خطوط و علایم راه در او محو بود، پاسی از شب رفته بود که ملتفت شدیم راه را گم کرده، شوفر ما یک نفر آفریقایی از حبشه بود، عربی سخت می‌فهمید. وقتی ملتفت شد راه گم شده بد‌تر دست و پای خود را گم کرد. قدری ایستادیم، شب هم تاریک ماه، هیچ علایمی نمی‌بینیم. اتومبیل هم ممکن نیست دیگر به واسطة گیر کردن در رمل و درّه های عبور و جای ممرّ سیلاب های بیانی بتواند پیش برود. راه برگشتن نیز محو است؛ زیرا که جنگل خارستان و رمل بودن زمین مانع از دیدن علامت خط سیر اتومبیل است. در ‌‌نهایت اسباب اضطراب از برای ما رخ داد. شوفر هم دست و پای خود گم کرد. همراهان ما متوسّل به وجود غیبی شدند و دست توسّل به وجود حضرت حجّت سلام الله علیه زدند. ناگاه دیدیم صدای شخصی در مقابل اتومبیل بلند شد و به زبان فارسی ما را خطاب کرده گفت: «نترسید من آمده ام راه را به شما نشان دهم.» و آمد بر روی رکاب اتومبیل ایستاد و با شوفر با لفظ عربی صحبت نمود و او را راهنمایی می‌کرد. او هم به دستور او شروع کرد راه پیمودن، تا آنکه یک وقت بدون آنکه اتومبیل نگاه داشته شود فرود آمد. شوفر گمان کرد که به زمین افتاد؛ مرکب را نگاه داشت. ناگاه از عقب سر به عربی گفت: «هذا هو الطریق إلی جدّة» و به فارسی هم گفت: «راه پیدا شد.» ما‌ها خیره شدیم بر روی زمین، از شعاع چراغ دیدیم در جلو، جای خطوط سیر اتومبیل است. شوفر و ما‌ها از شدّت خوشحالی دیگر حال خود را نمی‌فهمیدیم. در آن حال متوجّه شدیم که آیا این شخص کی بود؟! یک مرتبه او را صدا زدیم. شوفر به عربی، ما‌ها به فارسی و من هم به عربی او را صدا زدم. هیچ جواب نیامد و اثری هم از او ندیدیم. این شخص لباس سفید داشت، بسیار گشاده، که گاهی من متوجّه او می‌شدم باد که لباس های او را حرکت می‌داد و انتهای او به عقب موج می‌زد، و بوی عطری به مشام می‌رسید. با آنکه کاملاً متوجّه قیافة او نبودم و تاریک هم بود، گاهی صورت او روشن می‌شد و من تصوّر می‌کردم این روشنی از جهت انعکاس شعاع چراغ اتومبیل است از بلندی های در مقابل. در آن حال تشخیص داده می‌شد که گیسو دارد و محاسن مشکی، مانند شخصی چهل ساله. بیش از این نفهمیدم. پس از آنکه راه پیدا شد و حالت شوقی به ما رخ داده و از جهتی هم آن شخص ناپدید شد، صدای گریه همراهان ما از شوق بلند شد و فریاد «یا صاحب الزمان» بلند کردند. شوفر هم به حالت بهتی متحیر ایستاد. ناگاه اتومبیل های چندی از عقب پیدا شد. وقتی به ما رسیدند شوفر اشاره کرد، اولی ایستاد. آن چند دستگاه دیگر هم که عقب او بود ایستادند. قضیه را شوفر به آن‌ها گفت، ناگاه آن چند نفر شوفر با مسافرین آن‌ها که یکی ایرانی و ترک و مابقی هندی بودند همه پیاده شدند و به دور ما جمع شده، دست و پای ما را می‌بوسیدند. معلوم شد که آن‌ها مدّت هشت ساعت قبل از ما‌ها از مدینه بیرون آمده بودند و با آنکه توقف غیر عادی نداشتند و این قضیه سرگردانی هم برای ما رخ داده بود مع الوصف ما بیشتر راه پیمود‌ه ایم. این قضیه از ما در مکّه میان حاج شهرتی پیدا کرده بود و بسیاری این داستان را جزو یاداشت های خود نوشتند. وقتی بعد از اعمال حج من به هندوستان وارد شدم، اغلب اشخاص نزد من می‌آمدند و صورت قضیه را می‌پرسیدند. اهل جدّه می‌گفتند: در این بیابان هرکه به پرتگاه افتاد به ورطه عدم رفت و بسیاری راه گم کردند و اثری از وجود آن‌ها نیامد. بالجمله، هر چه بود و هر که بود، این نجات غیر عادی بود! فردای ظهر وارد جدّه شدیم. صرف نهار و استراحت نموده، دو ساعت به غروب حرکت از برای مکه نمودیم منبع:شجره مبارکه 💠💠💠💠 🌐 سایت کنگره شهید علامه سید محمد علی مبارکه ای (ره) Www.mobarakehei.ir 🌐کانال اطلاع رسانی کانون مفاخر شهرستان مبارکه @mafakhermobarakeh
4.59M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
♨️✈️ بعداز ۵سال دادگاه عالی کانادا، شرکت هوایی اوکراینی را مقصر اصلی سرنگونی هواپیما دانست! 📌روسیاهی دیگری برای وطن‌فروش‌ها ✍چقدر دلمان سوخت برای سردار که با مردانگی‌اش آن روز تمام مسئولیت این حادثه تلخ را برعهده گرفت، آبروی خودش را با خدا معامله کرد و خود را آماج تهمت و تخریب‌ها قرار داد! ✍نگذاریم این خبر فوق‌مهم در لابلای هیاهوی این روزها گم و بایکوت شود؛ باید روشنگری کنیم و این کلیپ را بدست تمام ایرانیان برسانیم، بلکه سیاهی پروپاگاندای دشمن کمرنگ شود!
22.16M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 مناظره غیابی پزشکیان و احمدی‌نژاد؛ اگر بین کارشناسان اختلاف شد چی؟ رئیس‌جمهور باید خودش کارشناس ارشد باشد
9.02M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
مگه یادم میره غروب عاشورا 🏴صلوات خاصه امام محمدباقر علیه السلام: اللّٰهُمَّ صَلِّ عَلَىٰ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِيٍّ باقِرِ الْعِلْمِ، وَ إِمامِ الْهُدىٰ، وَقائِدِ أَهْلِ التَّقْوىٰ، وَالْمُنْتَجَبِ مِنْ عِبادِكَ. اللّٰهُمَّ وَكَما جَعَلْتَهُ عَلَماً لِعِبادِكَ، وَمَناراً لِبِلادِكَ، وَمُسْتَوْدَعاً لِحِكْمَتِكَ، وَمُتَرْجِماً لِوَحْيِكَ، وَأَمَرْتَ بِطاعَتِهِ، وَحَذَّرْتَ مِنْ مَعْصِيَتِهِ، فَصَلِّ عَلَيْهِ يَا رَبِّ أَفْضَلَ مَا صَلَّيْتَ عَلَىٰ أَحَدٍ مِنْ ذُرِّيَّةِ أَنْبِيائِكَ وَأَصْفِيائِكَ وَرُسُلِكَ وَأُمَنائِكَ يَا رَبَّ الْعالَمِينَ.