فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❇️ در پاسخ به بختیار که گفت چرا (امام) خمینی را نکشتم.
آقای بختیار؛
نه تنها تو بلکه هیچکس نمی توانست امام خمینی(ره) را بکشند.
چون برابر روایت از امام کاظم(ع)، امام خمینی باید زنده می بود و قیام می کرد و پرچم قیام جهانی را به امام عصرش، حضرت مهدی عجلالله تحویل می داد ( ولوکره المشرکون).
روایت و آدرس:⤵️
امام کاظم علیه السلام:
«رَجُلٌ مِنْ أَهْلِ قُمَّ یَدْعُو اَلنَّاسَ إِلَی اَلْحَقِّ یَجْتَمِعُ مَعَهُ قَوْمٌ کَزُبَرِ اَلْحَدِیدِ لاَ تُزِلُّهُمُ اَلرِّیَاحُ اَلْعَوَاصِفُ وَ لاَ یَمَلُّونَ مِنَ اَلْحَرَبِ وَ لاَ یَجْبُنُونَ وَ عَلَی اَللَّهِ یَتَوَکَّلُونَ وَ اَلْعٰاقِبَةُ لِلْمُتَّقِینَ.
"مجلسی، محمد باقر، بحار الأنوار، بیروت، دار احیاء التراث العربی، چاپ دوم، ۱۴۰۳ق، ج۵۷، ص۲۱۶، حدیث۳۷."
مردی از اهل قم مردم را به سوی حق دعوت میکند و قومی گرداگرد او جمع میشوند به صلابت پارههای فولاد، تندبادها آنها را به لرزه درنمیآورد و از جنگ خسته نمیشوند و ترس به خود راه نمیدهند و بر خدا توکل میکنند و سرانجام، پیروزی از آن متقین است.
✍ محمدعلی برزگر، مدرس دانشگاه
🌴🌴🌴🌴🌴
گروه فراگیر رزمندگان اسلام شهرستان مبارکه
https://eitaa.com/joinchat/2128412683Ccb953600a6
موسسه روایت عشق شهرستان مبارکه (ویژه شهدا و ایثارگران)
http://eitaa.com/Revayateshqhmobarakeh
کانال علیرضا اسلامی فر
@eslamifar1343
▪️اینجا آلمان نیست، ژاپن و کره هم نیست، دامغان خودمونه...
این نیروگاه خورشیدی هم که وسعتش اندازه 24 تا زمین چمن ورزشگاه آزادیه قرار سالی 18 میلیون کیلووات ساعت برق تولید کنه و چراغ حدود 34 هزار نفر رو روشن نگه داره...
🌴🌴🌴🌴🌴
گروه فراگیر رزمندگان اسلام شهرستان مبارکه
https://eitaa.com/joinchat/2128412683Ccb953600a6
موسسه روایت عشق شهرستان مبارکه (ویژه شهدا و ایثارگران)
http://eitaa.com/Revayateshqhmobarakeh
کانال علیرضا اسلامی فر
@eslamifar1343
از خرداد ۴۲ تا ۱۲ بهمن ۵۷
🌴🌴🌴🌴🌴
گروه فراگیر رزمندگان اسلام شهرستان مبارکه
https://eitaa.com/joinchat/2128412683Ccb953600a6
موسسه روایت عشق شهرستان مبارکه (ویژه شهدا و ایثارگران)
http://eitaa.com/Revayateshqhmobarakeh
کانال علیرضا اسلامی فر
@eslamifar1343
هدایت شده از کانون مفاخر شهرستان مبارکه
قابل توجه دانشجویان محترم
💥 اداره فرهنگی اجتماعی دانشگاه و بسیج استادان دانشگاه به مناسبت روز پدر برگزار می نماید:
مسابقه عکاسی و فیلم برداری
با موضوع تکریم مقام والای پدر
همراه با اهدای کارت هدیه به نفرات اول تا سوم
💥💥💥💥💥
اداره فرهنگی اجتماعی دانشگاه آزاد اسلامی واحد مبارکه
http://eitaa.com/Farhangimobarakeh
کانال علیرضا اسلامی فر
#سه_دقیقه_در_قیامت_ (قسمت دوم)👇👇 💥قبل از اینکه بریم سراغ قسمت دوم دوتا نکته رو عرض کنم: 🍀اول این
#سه_دقیقه_در_قیامت
(قسمت سوم)👇👇
✅ یاد خواب دیشب افتادم..با خودم گفتم سالم میمانم،چون حضرت عزرائیل به من گفت که وقت رفتن من نرسیده است!
♻️فهمیدم که تا در دنیا فرصت هست باید برای رضای خدا کار کنم و دیگر حرفی از مرگ نزنم.
🔆اما همیشه دعا میکردم که مرگ ما با شهادت باشد.
💠در آن زمان بسیار تلاش کردم تا وارد تشکیلات سپاه پاسداران شوم.
♻️اعتقاد داشتم که لباس سبز سپاه همان لباس یاران آخرالزمانی امام غایب است.
سالها گذشت.
🔆باید این را اضافه کنم که من یک شخصیت شوخ ولی پرکار دارم. حسابی اهل شوخی و بگو و بخند و سرکار گذاشتن هستم.
🔷مدتی بعد ازدواج کردم و مثل خیلی از مردم دچار روزمرگی شدم.
💥یک روز اعلام شد که برای یک ماموریت جنگی آماده شوید.
♦️حس خیلی خوبی داشتم و آرزوی شهادت مانند رفقایم داشتم. اما با خودم میگفتم ما کجا و شهادت کجا...
🔰آن روحیات جوانی و عشق و شهادت در وجود ما کمرنگ شده...
🛡در همان عملیات چشمانم به واسطه گردوخاک عفونت کرد.
حدود ۳ سال با سختی روزگار گذراندم بارها به دکتر رفتم ولی فایده نداشت.
💥تا اینکه یک روز صبح احساس کردم انگار چشم چپ من از حدقه بیرون زده است!
درست بود!
چشم من از مکان خودش خارج شده بود و درد بسیار شدیدی داشتم.
🍃همان روز به بیمارستان مراجعه کردم و التماس کردم که مرا عمل کنید دیگر قابل تحمل نیست.
✔️تیم پزشکی اعلام کرد: غده نسبتاً بزرگ در پشت چشم چپ ایجاد شده که فشار این غده باعث بیرون آمدن چشم گردیده.
🔷و به علت چسبیدگی این غده به مغز کار جداسازی آن بسیار سخت است...
پزشکان خطر عمل را بالای ۶۰ درصد میدانستند اما با اصرار من قرار شد که که عمل انجام بگیرد.
🔺با همه دوستان و آشنایان و با همسرم که باردار بود و سختی های بسیار کشیده بود از همه حلالیت طلبیدم و راهی بیمارستان شدم.
🔘حس خاصی داشتم احساس می کردم که دیگر از اتاق عمل برنمیگردم.
تیم پزشکی کارش را شروع کرد و من در همان اول کار بیهوش شدم.
⛔️عمل طولانی شد و برداشتن غده با مشکل مواجه شد..
پزشکان نهایت تلاش خود را می کردند و در آخرین مراحل عمل بود که یکباره همه چیز عوض شد....
🔅احساس کردم که کار را به خوبی انجام دادند.
چون دیگر مشکلی نداشتم، آرام و سبک شدم.چقدر حس زیبایی بود، درد از تمام بدنم جدا شد.
💫احساس راحتی کردم و گفتم خدایا شکر عمل خوبی بود.
❄️با اینکه کلی دستگاه به سر و صورتم بسته بود اما روی تخت جراحی بلند شدم و نشستم.
🌕برای یک لحظه زمانی که نوزاد و در آغوش مادر بودم را دیدم.
از لحظه های کودکی تا لحظهای که وارد بیمارستان شدم همه آن خاطرات برای لحظاتی با همه جزئیات در مقابل من قرار گرفت...
✨چقدر حس و حال شیرینی داشتم در یک لحظه تمام زندگی و اعمالم را میدیدم.
💥در همین حال و هوا بودم که جوانی بسیار زیبا با لباس سفید و نورانی در سمت راست خودم دیدم.بسیار زیبا بود.
☘او را دوست داشتم می خواستم بلند شوم و او را در آغوش بگیرم.
با خودم گفتم چقدر زیباست چقدر آشناست.او را کجا دیدم؟!
🍁سمت چپم را نگاه کردم.عمو و پسر عمه ام، آقاجان و پدربزرگم ایستاده بودند..
🌾عمویم مدتی قبل از دنیا رفته بود.
پسر عمه ام از شهدای دوران دفاع مقدس بود.
🌿از اینکه بعد از سال ها آن ها را می دیدم بسیار خوشحال شدم.
🌱نا گهان یادم آمد جوان سمت راست را...
حدود ۲۰ الی ۲۵ سال پیش... شب قبل از از سفر مشهد...عالم خواب...حضرت عزراییل!
🌺با لبخندی به من گفت:برویم.
با تعجب گفتم کجا؟
دوباره نگاهی به اطراف انداختم.
دکتر ماسک روی صورتش را درآورد و گفت:
مریض از دست رفت دیگر فایده ندارد.
🔰خیلی عجیب بود که دکتر جراح پشت به من قرار داشت اما من می توانستم صورتش را ببینم!
🔰می فهمیدم که در فکرش چه میگذرد و افکار افرادی که داخل اتاق بودند را هم میفهمیدم.
⚠️از پشت در بسته لحظه ای نگاهم به بیرون از اتاق عمل افتاد.
💥برادرم با یک تسبیح در دست نشسته بود و ذکر می گفت.حتی ذهن او را می توانستم بخوانم او میگفت:
خدا کند که برادرم برگردد..
دو فرزند کوچک دارد و سومی هم در راه است.
اگر اتفاقی برایش بیفتد با بچه هایش چه کنیم...
یعنی بیشتر ناراحت خودش بود که با بچههای من چه کند!!
⚡️ کمی آن طرف در یک نفر در مورد من با خدا حرف میزد.
جانبازی بود که روی تخت خوابیده بود برایم دعا می کرد
قبل از اینکه وارد اتاق عمل بشوم با او خداحافظی کرده و گفته بودم که شاید برنگردم.
🌺این جانباز خالصانه می گفت:خدایا من را ببر اما اورا شفا بده. زن و بچه دارد اما من نه..
🍃ناگهان حضرت عزراییل بهم گفت:دیگر برویم..
ادامه دارد..
هدایت شده از موسسه روایت فتح شهرستان مبارکه _
#اطلاعیه
✅ آئین میهمانی لاله ها 🌷🌷🌷
در ایام الله دهه فجر و در آستانه چهل و چهارمین سالروز پیروزی شکوهمند انقلاب اسلامی 🇮🇷 و استقرار نظام مقدس جمهوری اسلامی 🇮🇷
🔹 میثاق مجدد، زیارت و تجلیل از شهدا 🌷
🔹 مراسم غبارروبی، گلباران و عطرافشانی مزار مطهر شهدا 🌷
👈 همراه با دیدار با پدران آسمانی
🗓 در آستانه ۱۳ رجب، سالروز ولادت امیرالمؤمنین حضرت امام علی علیه السلام 🌺 و روز گرامیداشت مقام پدر
🗓 زمان
عصر پنجشنبه ۱۳ بهمن ۱۴۰۱
مقارن با ۱۱ رجب ۱۴۴۴
⏰ ساعت ۱۵ (۳ بعد از ظهر)
📌 مکان
روضه الشهدا🌷، زیارتگاه شهدای گمنام و گلزارهای شهدای 🌷 سراسر شهرستان، استان و کشور
🌴🌷🌴🌷
✅ گرامی باد
یاد و خاطره شهدای 🌷 مقاوم در مبارزه با رژیم ستمشاهی پهلوی و دوران انقلاب اسلامی، شهدای 🌷 مبارزه با ضدانقلاب، شهدای دفاع مقدس، 🌷 شهدای مدافع حرم و جبهه مقاومت، 🌷 شهدای منا، 🌷 شهدای مدافع وطن و امنیت🌷، شهدای سلامت، شهدای گمنام، 🌷 و سایر شهدا 🌷 در طول تاریخ انقلاب شکوهمند اسلامی 🇮🇷
ارج مینهیم به ایثار
رزمندگان دلاور، 🌺 جانبازان عزیز، 🌺 آزادگان سرافراز 🌺 و خانوادههای معظم شهدا و ایثارگران. 🌺
🍃 شادی ارواح طیبه شهدا صلوات 🌺
🌴🌴🌴🌴🌴
گروه فراگیر رزمندگان اسلام شهرستان مبارکه
https://eitaa.com/joinchat/2128412683Ccb953600a6
موسسه روایت عشق شهرستان مبارکه (ویژه شهدا و ایثارگران)
http://eitaa.com/Revayateshqhmobarakeh
کانال علیرضا اسلامی فر
@eslamifar1343