😳چرا متوجه نمی شوید؟!!!
مدارس برای همیشه مجازی خواهد ماند
مجالس مذهبی برای همیشه محدود خواهد شد
تجارت برای همیشه دیجیتالی خواهد شد
مسافرت ها همیشه در محدودیت خواهد ماند
قرنطینه ها و فاصله های اجتماعی و خانوادگی همیشگی خواهد بود
واکسن ها اجباری خواهد بود
👌ویروس هراسی یک بازی کثیف است که بر محوریت ایجاد ترس و پمپاژ دروغ، تازه شروع شده است و هرگز پایان نخواهد یافت. ما در حال برده شدن، بیشتر برای هوش مصنوعی و حکومت مجازی هستیم.
البته چند سالی با ایجاد مکرر گشایش و محدودیت و شل و سفت کردن، ظرفیت جامعه را برای به زنجیر کشیده شدن دائمی بالا میبرند، فقط همین
چقدر ساده هستند آنها که فکر می کنند قرار است با رعایت چند پروتکل شیطانی، داستان ختم بخیر شود!
کرونای انگلیسی، مکزیکی، آفریقایی و...بر شانه های جهالت و حماقت ملت ها سوار شده است.
@eslamteb
15M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
👌پیش بینی سال ۸۹ رائفی پور درباره تصمیمات گروه بیلدربرگ
👈 همین چیزهایی که الآن داره اتفاق میفته، حذف پول کاغذی به بهانه ی بهداشتی و بارکد گذاری الکترونیکی انسانها، کاشت ریز تراشه (میکروچیپ) برای انسانها و کنترل بشر و برده داری مدرن
#میکروچیپ
#بارکدگذاری_الکترونیکی
#برده_داری_مدرن
#پروژه_کرونا
@eslamteb
😳چرا علمای دین, عقب نشینی می کنند؟!
🔺آخوندها می گویند ما متخصص کرونا نیستیم لذا در این بحث ورود نمی کنیم!!!
مگر پزشکان (بغیر از ایمونولوژیست، ویروس شناس و اپیدمولوژیست) متخصص کرونا هستند که در مسئله کرونا ورود می کنند؟!
از جراح، دندانپزشک، پاتولوژیست، ارولوژیست، و...تا پزشک عمومی، پرستار، بهیار، بهورز و مأمور بهداشت محله، درباره ی کرونا اظهار نظر می کنند!
وقتی هم بگویی چرا مداخله می کنید؟
میگویند چون کرونا مباحث حوزه ی سلامت است!
اگر به این دلیل که در حوزه سلامت است، همه ی کادر سلامت اظهار نظر می کنند که دین اسلام بیشترین اهتمام را به حوزه ی بهداشت، تغذیه، دارو، درمان و...داشته است، پس علمای دین هم کارشناس این حوزه هستند.
بلکه کرونا ابعاد روانی، جامعه شناسی، امنیتی، اقتصادی، سیاسی، فرهنگی و...دارد که باز هم از شئون دین است و پرداختن به آن وظیفه ی عالم دینی است.
آقایان علما، لطفاً عرصه را خالی نکنید، کرونا حوزه ی تخصصی شماست، چون دایره ی گسترده ی دین را کما نمیتوانیم محدود کنیم.
@eslamteb
🌟🍀🌟🍀
💫🍀
امام باقر علیه السلام:
◀️صله رحم،
🔸اعمال را پاكيزه،
🔸اموال را بسيار،
🔸بلا را دفع،
🔸حساب (قيامت) را آسان
🔸و مرگ را به تأخير مى اندازد.
📔{اصول کافی جلد ۲ ص ۱۵۷}
🌸آیة الله حق شناس میفرمود: در مسجد سید عزیزالله بازار تهران، یکی از رفقا در سن ۳۹ سالگی فوت کرد. با اینکه بسیار متدین بود در عالم معنا دیدم سن و اجل واقعی ایشون در سن ۶۳ سالگی باید فوت میکردن. به بنده گفتن چون ایشون صله رحم نمیکرده عمرشون کوتاه شده است.
#طب_اسلامی
#سبک_زندگی_اسلامی
@eslamteb
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
👈 حتما تا آخر بخوانید
✳️ طبیب نگاهی به زخم پهلوی متوکل انداخت و گفت: «ای خلیفه، این زخم به دلیل عفونت زیادی که در آن جمع شده، روز به روز ورمش بیشتر می شود.»
متوکل ناله ای کرد و گفت: «فکر چاره باشید که این درد مرا از پای در می آورد.»
طبیب نگاهی به صورت رنگ پریدهی متوکل انداخت و گفت: «باید سر زخم را بشکافیم تا عفونت بیرون بیاید.»
ـ سر زخم را بشکافید؟! من همین طور هم آرام و قرار ندارم، چه رسد به این که بخواهید چاقو را به زخم نزدیک کنید.
طبیب دیگر گفت: «ای خلیفه! هیچ راهی غیر از این وجود ندارد.» فتح بن خاقان تعظیمی کرد و گفت: «ای خلیفه! اگر اجازه بدهی، شخصی را نزد علی النقی بفرستیم. شاید دوایی برای این مرض شما داشته باشد.»
متوکل با اشارهی سر، حرف او را تایید کرد. فتح بن خاقان بیرون رفت و لحظاتی بعد برگشت و گفت:«حتماً غلام با راه چاره ای بر خواهد گشت.» بطحایی که چشم دیدن امام را نداشت، گفت: «هیچ کاری از او بر نمیآید.» طبیب نگاهی تمسخر آمیز به فتح بن خاقان انداخت و گفت: «چه راهی غیر از شکافتن سر زخم وجود دارد؟!»
مادر متوکل با دستمال اشکهایش را گرفت و پیش خود گفت: «نذر میکنم اگر فرزندم شفا پیدا کند، کیسه ای زر برای امام بفرستم.»
ساعتی بیشتر نگذشته بود که غلام وارد جمع شد و گفت: «امام گفت که پشکل گوسفند را در گلاب بخیسانید و آن را روی زخم ببندید.»
صدای خنده فضای اتاق را پر کرد:
[ـ پشکل؟!
ـ عجب حرفی!
ـ واقعاً مسخره است. (=درست مانند کسانی که تجویز شیاف روغن بنفشه از امام صادق علیه السلام را مسخره میکردند)]
صدای فتح بن خاقان آنها را به خود آورد:
ـ حرف امام بی حساب نیست. به آنچه دستور داده، عمل کنید. ضرری نخواهد داشت.
و برای تهیهی آن، از در بیرون رفت. یکی از اطباء گفت: «بهتر است ما هم بمانیم تا نتیجهی کار را ببینیم».
ساعتی بیش از گذاشتن دارو روی زخم نگذشته بود که شکافته شد و عفونت بیرون زد. طبیب که به زخم خیره شده بود، با ناباوری گفت: «به خدا قسم که علی النقی دانای به علم است و حرف های ما دربارهی او اشتباه بود.»
بطحایی که کنار متوکل ایستاده بود، این حرف برایش گران آمد. سر در گوش متوکل برد و گفت: « ای خلیفه! بهتر است زودتر این طبیبان را مرخّص کنی. جایز نیست در حضور شما کسی را مدح کنند که خلافت شما را قبول ندارد.»
متوکل که کمی دردش آرام شده بود، به آنها گفت:«شما مرخص هستید،می توانید بروید». و رو به بطحایی گفت: «اگر داروی علی النقی نبود، من الآن حال خوشی نداشتم». بطحایی چشم های نگرانش را به زمین دوخت و به فکر فرو رفت. متوکل که متوجه نگرانی او شده بود، گفت: «در چه فکری؟ اتفاقی افتاده؟»
ـ ای خلیفه! علی النقی مال و اسلحهی زیادی در خانهی خود جمع کرده و میخواهد علیه شما قیام کند. بهتر است زودتر فکر چاره ای بکنی. متوکل دستش را به هم کوبید و نگهبان را صدا زد.
ـ برو سعید حاجب را خبر کن.
وقتی سعید وارد شد، متوکل گفت: «همین امشب مخفیانه به منزل علی النقی برو و هر چقدر اسلحه و اموال دارد، به اینجا بیاور.»
*
تاریکی کوچه را پوشانده بود. سعید نردبان را به دیوار کاهگلی تکیه داد و از آن بالا رفت. خود را به دیوار آویزان کرد تا جاپایی پیدا کند که صدای امام او را به خود آورد:
ـ ای سعید! همان طور بمان تا برایت شمعی بیاورم!
گوشهی عمامهی پشمی را دور سرش پیچید و از روی سجاده ای که روی ایوان انداخته بود، بلند شد. وقتی امام شمع را به حیاط آورد، سعید جاپایی پیدا کرد و خود را از دیوار پایین کشید. امام با دست اشاره کرد و گفت: «برو اتاق ها را بگرد و هر چه پیدا کردی، بردار.»
سعید به فرش حصیری کف اتاق چشم دوخت و گفت: «ای سید! شرمنده ام. مرا ببخش. دستور خلیفه بود.» و به طرف اتاق ها رفت.
*
ـ ای خلیفه! در منزل علی النقی غیر از شمشیر که غلافی چوبی دارد و این کیسه چیزی پیدا نکردم. نگاه متوکل به یکی از کیسهها افتاد که مُهر شده بود. رو به سعید گفت: «این که مهر مادرم است! برو او را صدا کن.»
کیسهی دیگر را باز کرد، چهارصد دینار داخل آن بود. وقتی مادرش وارد شد، کیسه را زمین گذاشت و گفت: «مادر! این کیسه را در منزل علی النقی پیدا کردیم که نشان مهر شما روی آن است. می خواهم بدانم مهر شما روی این کیسه چه می کند؟»
مادر متوکل نگاهی به کیسه انداخت و گفت: «چند روز پیش نذر کردم که اگر شفا پیدا کنی، ده هزار دینار برای امام علی النقی بفرستم. نشان مهر خود را نیز بر آن زدم.»
صورت متوکل از شرم سرخ شد، رو به سعید گفت: «شمشیر و این کیسهها را بردار و کیسه ای دیگر به آن اضافه کن و به منزل علی النقی برو و عذرخواهی بکن.»...
📕کافی، ج ۱، ص ۴۹۹
📗الإرشاد، ج ۲، ص ۳۰۲
📘المناقب، ج ۴، ص ۴۱۵
📙الخرائج و الجرائح، ج ۲، ص ۶۷۶
📒إعلام الوری، ج ۲، ص ۱۱۹
📔کشف الغمة، ج ۲، ص ۳۷۸
📚بحارالأنوار، ج ۵۰، ص ۱۹۸
مجله طب اسلامی
@eslamteb
مضرات قهوه های موجود در بازار:👇
🔴قهوه فشار خون را بالا مي برد
🔴باعث تحریک و ضعیف شدن قلب میشود.
🔴کلسترول خون را افزایش می دهد.
🔴زنان باردار به هیچ وجه نباید قهوه مصرف کنند زیرا باعث عوارض خطرناک برای کودک میشود.
🔴قهوه بیخوابی می آورد.
🔴ایجاد سردرد می کند.
🔴لرزش و رعشه می آورد.
🔴سو هاضمه می آورد.
🔴باعث تضعیف قوای جنسی می شود.
@eslamteb
😷 داخل خانه هم ماسک بزنید
🔹وزرای بهداشت کشورهای عضو اتحادیه اروپا از مردم خود خواستند حتی داخل خانه نیز #ماسک بزنند.
😉 پس باید در رختخواب هم ماسک بزنیم!
#کرونا #کروناهراسی
@eslamteb
🔴 امپراطوری دروغ!
⭕️ خود مسوولان انگلیس میگویند هنوز مطمئن نیستیم که علت مرگ و میرهای داخل انگلیس، ناشی از ویروس جهش یافته باشه.
در ایران هم به گفته خود مسوولان وزارت بهداشت، تاکنون ۷ مورد کرونای انگلیسی مشاهده شده، حالا از این ۷ مورد، چطور این فرضیات ارزشمند را اثبات میکنید؟
⭕️ بیایید مردم را از چیزی که فقط در ذهن شما وجود دارد نترسانید.
#کرونا #کروناهراسی
@eslamteb