اصرار
صفحهای راه افتاده به اسم «حکایات غزه». هر یک از اهالی غزه نوشته هایشان را آنجا به اشتراک می گذارند
اصرار
من کودکی از غزه هستم نقل شده از ابراهیم مطر فقط می خوام بفهمم چرا بعضی وقتا ستارهها تبدیل میشن به
°
یا لطیف
سلام
از من به تو
از منِ فاطمه به توِ ابراهیم
از منِ دانشجوی نجوم به توِ طفل غزه
سلام
نوشتهات را دیدم، چشمانم برق زد که نوشته نجوم.
گفتم شاید آنی نیست که گمان میکنم.
شاید حرف از نجوم و آسمان نیست.
اما بود.
دقیقا بود.
دقیقا نجوم بود.
از ستارههایی که آتش شدهاند.
از ستارههایی که تکه تکه سقوط کردهاند بر روی سرمان.
از ستارههایی که محبت و دوست داشتن حالیشان نبود.
تا حالا شده تو اوج سختی و سر و کله زدن با فرمول و عدد و محاسبات، به آسمان بگویم:
(من دوستت داشتم ها.
این حق من نبود.
این حق توی ابراهیم نبود.
این حق ما نبود.)
و شگفتا که دادگاهی نیست که من را هم به عنوان مجرم و هم به عنوان دادخواه بیاورد پای کار.
از من نطق بکشد و من را ببرد پای چوبهی دار.
بر من بکوبد همهی آن کارهایی که باید میکردم و نکردم.
بر من بکوبد همهی آن کارهایی که باید نمیکردم و کردم.
و من بگویم و اقرار کنم بر همهی کثافتی که به آن مجبور شدم.
و بگویم از درد خودم.
از درد تو.
از درد ما.
از درد بی آسمانیمان
و جان دهم ..
#رنج
#آسمان
#فلسطین
@Esrar3
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
اصرار
دعای علی بن الحسین علیه السلام هنگام رویت هلال ماه:
اى آفریده مطیع، اى رونده کوشا و شتابان، اى رفت و آمد کننده در منازل معین شده، اى متصرف در چرخ گردان تدبیر، ایمان آوردم به آن کس که به سبب تو تاریکیها را روشن کرد، و آنچه را که به سختى مىتوان یافت آشکار فرمود، و تو را علامتى از علائم چیرگى و استیلاى خود، و نشانى از نشانههاى قدرت خویش قرار داد، و تو را گاهى به نقص و گاهى به کمال، و وقتى به طلوع و زمانى به غروب، و حالتى پر نور و حالتى گرفته مسخر خویش کرد، در تمام این حالات فرمانبردار اویى، و به سوى ارادهاش شتابانى، منزه است او، چه عجیب است تدبیرى که در حق تو به کار برده، و چه دقیق است آنچه درباره تو انجام داده، تو را کلید ماهى نو براى رویدادی نو ساخته، پس از پروردگار که ربّ من و توست، و آفریننده من و توست، و مهار مقدّرات من و تو در کف قدرت اوست، و صورتگر من و صورتگر توست می خواهم که بر محمّد و آلش درود فرستد.
🧷اسلام مبدأ تاریخش را هجرت می گذارد و رویت هلال می شود منزل تاریخ و تقویم زندگی.
امام من و تویی اش با همین ماه است. ماه می بیند و خدا می گوید.
این ها در روزگار ما نهایت، خوش ذوقی، تلاطف و شاعرانگیِ نجیبانه است اما نه امام شاعر است نه آرایه های ادبی و جان بخشی قید سخن اویند.
ماه به هیچ چیز مانند نیست. دروازهی زمان است. رویتش رو کردن است و غیبتش پشت کردن. چشمِ چشم به راهی روشن می کند. ماه دستی در زمان دارد و هر آنکس که بپرسد «چه وقت؟» ناگزیر سر به آسمان بلند کرده و ماه را بنگرد.
#آسمان #زمان
#شخص #هنر #شعر #خبر
@Esrar3
اصرار
برای این خبر عنوان قشنگی زده بودند: «شعرخوانی هیزم» کودکی هنگام جمع آوری هیزم برای روشن کردن آتش و
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
1⃣چادر نشین هستند و آواره. جنگ زده هستند و گرسنه. پا برهنه هستند و تشنه. اما روی خیمهشان، روی همین خیمهی سستِ چند روزه که تحمل آب باران هم ندارد نوشتهاند «صلي على محمد».
2⃣در غزه کودکان هم این نوا را از بر هستند؛ «قمر قمر سيدنا النبي».
در استقبال از ماه رمضان میخوانند
«پیامبر ما ماه است، ماه»
3⃣ در استقبال از هلال ماه مبارک، «طلع البدر علینا» را میخوانند. همان شعری که گفته میشود انصار در استقبال از «محمّد» خواندند.
🔻در جشن و شعرخوانی استقبال از هلال ماه در غزه از «ماه» خواندند،
یا با «مَرحَب مَرحَب يا هلال» یا با «طَلَعَ البدرُ علينا» و «قمرٌ قمرٌ سيدنا النبي قمرٌ».
🧷در غزه همه چیز بهانهی یاد توست. سطر به سطر، وجب به وجب، آجر به آجر، حادثه به حادثه بوی تو می دهد.
شکی نیست،
تمام این شهر به یک نام، به یک اسم، به محمّد برپاست.
شهرها بر اسم قامت میگیرند. تاروپود شهرها به اسم است که دست می دهد.
صَدَقتم، راست گفتید، شما امت محمّدید.
همه راست است آنچه می گویید؛ «لن ترکع امة قائدها محمّد» امّتی که محمّد راهبرش باشد هرگز زانو نخواهد زد.
#شهر #اسم #شخص #آسمان #فلسطین #موسیقی #هنر #شعر
@Esrar3
«غزه الان» تصویر ماه را گذاشته و نوشته بود: هماینک «ماهِ غزه».
سالهاست منتظر این ترکیب بودم، منتظر این خبر. منتظر پیوند آسمان به یک حادثه.
دیدنیست. همه چیز به غزه برمیگردد حتی ماه. تمام چیزها به غزه عطف میشود. هیچ وقت شهر را این اندازه شهر ندیده بودم. شهری که تمام جهان عطف او شده باشد حتی ماه. شهری که ماه داشته باشد و ماه در شهر جاگیر شده باشد.
آنها این روزها بهتر از همه چشیدهاند «آسمانِ همه جا یک رنگ نیست» را. ماه و آسمان غزه هم فرق دارد.
اما نظرات این خبر؛
چندتایی گفته بودند غزه خودش ماه است. بعضی هم گفته بودند ماه غزه هم غمگین است و اندکی هم گفته بودند ماه را کجای دلمان بگذاریم با این طرز خبر گذاشتنتان؟ مردم پدرشان در آمده شما از ماه عکس میگیرید؟
اما غزه واقعا همین است. آنها چشمشان به آسمان کشیده و بوی فرج و گشایش را از آسمان میجویند. مگر جز اینست که از یک جایی به بعد آدم حیران که میشود سرش را به آسمان میگیرد و رد علاجش را در آن میجوید؟
مثل روزی که خدا به حبیبش گفت:
قَدْ نری تَقَلُّبَ وجهكَ فِي السماءِ
اگر که بلاکشان چشم از آسمان بردارند، آسمان بر که میخواهد ببارد؟
انتظار آدمها از «خبر غزه» چیست؟
وقتی در این ترکیب (ماه غزه)، ماه به غزه بند میشود و مردم غزه حتی ماه را با خودشان میبینند و صدا میزنند؟
مگر چشمِ آدم چشم انتظارِ از همه جا رانده و مانده جز آسمان به کجاست؟
در فشار «فضا شدنِ» آسمان، در غزه آسمان هنوز هم آسمان است و نشان فرج در آسمانها.
این «ماه غزه» است.
البته
که ماه غزه از خاک و زمین غزه دیده میشود..
#آسمان #شهر #خبر #غزه #رنج #فضا
@Esrar3
اصرار
فَالَّذِينَ هَاجَرُوا وَأُخْرِجُوا مِنْ دِيَارِهِمْ وَأُوذُوا فِي سَبِيلِي وَقَاتَلُوا وَقُتِلُوا لَ
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
مریم کودکی از غزه است که هر شش روز یکبار قرآن را ختم میکند. مریم میگوید هر روز پنج جزء قرآن میخواند. مادرش از او دلیل قرآن خواندنش را میپرسد که مریم میگوید:
اول اینکه آرومم میکنه.
دوم اینکه آیاتی هست که با وضع ما میخونه.
مریم در ادامه میگوید به این خاطر که وقت فراغت ما بیشتر است سعی میکنم کارهای مفیدی انجام بدهم مثلاً ساعتی را تأمل کنم، ساعتی را قرآن بخوانم، ساعتی درس بخوانم.
مریم در توضیحِ تأمل میگوید:
در آسمان تأمل میکنم، اینکه خدا در یک لحظه میتواند فرج و گشایشی کند و اندوه ما را برطرف کند.
#قرآن #غزه #نسل
#آسمان #مصیبت #رنج
@Esrar3
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
موشکها یک شکل بودند،
اما در آسمان از هر قطعه زمینی که گذشتند، طرح و نقش متفاوتی خلق کردند.
هرکسی جوری دید، جوری منحصربفرد،
به هر چشمی یک جور نقش بست.
میخواستند چشمها را در «نظر کارشناسانه» هبوط دهند اما این چشمها دیشب به کمال چشم بودند، سرشار از تبلور دیدن.
مثلاً اگر بپرسند موشکها با شما چه کرد؟ میگوییم بزرگش اینکه «من میخواهم ببینم»مان را بیدار کرد.
دیشب را همه دیدیم.
این نگارهی قشنگ را هم ببینید؛
مراسم سوم شهید سید حسن نصرالله در حرم حضرت زینب برقرار بود که مردم نشسته در صحن سرشان را بالا گرفتند و دست خوانخواهی او را بالای سرشان دیدند. خونخواهی همو که گفته بود «خبر را باید دید».
#سوریه #ایران
#شخص #تن #خبر #آسمان
@Esrar3
@Eisargarann