eitaa logo
اصرار
453 دنبال‌کننده
883 عکس
988 ویدیو
4 فایل
به چه زنده ایم؟ آدم ها، جا و زمان ها دگرگون می شوند. خبر آنکه چیزی شروع و چیزی تمام شد. چه باید کرد؟ تن دهیم یا اصرار کنیم؟ چاره چیست؟ مگر آنکه اصرار 📍اصرار در ایتا و تلگرام Esrar3@ 📍اینستاگرام Esrar3.insta@ ✅ برای ارتباط با ما @Esrar_admin
مشاهده در ایتا
دانلود
اصرار
‏پیامد حملات سایبری/تروریستی اسراییل: بیایید قاب تصویر را بزرگ‌تر کنیم پیامدهای دراز مدت حملات ترور
هجومی در وسعت جهان، از پیجر و بی‌سیم‌ تا جارو برقی‌ در خانه‌ها وایس نیوز نوشت: هکرها یک مدل جاروبرقی هوشمند رو در آمریکا هک کردند و جاروبرقی شروع کرده به فحش دادن اهالی خانه و دنبال کردن حیوانات خانگی. @Esrar3
بهانه جدید رژیم صهیونیستی برای هدف قرار دادن خبرنگاران غزه به اتهام حماسی. رژیم صهیونیستی این خبرنگاران را به ترور تهدید کرد. نام انس شریف خبرنگار شمال غزه هم در این فهرست به چشم می‌خورد. انس بعد از اینکه به ترور تهدید شد آیه‌ی ۷۲ سوره طه را نوشت: قَالُوا لَن نُّؤْثِرَكَ عَلَىٰ مَا جَاءَنَا مِنَ الْبَيِّنَاتِ وَالَّذِي فَطَرَنَا فَاقْضِ مَا أَنتَ قَاضٍ إِنَّمَا تَقْضِي هَٰذِهِ الْحَيَاةَ الدُّنْيَا (ﺳﺎﺣﺮﺍﻥ) ﮔﻔﺘﻨﺪ: ﺗﻮ ﺭﺍ ﺑﺮ ﺩﻟﻴﻞ ﻫﺎﻯ ﺭﻭﺷﻦ (ﻣﻌﺠﺰﻩ ﺁﺳﺎ) ﻛﻪ ﺑﺮﺍﻯ ﻣﺎ ﺁﻣﺪﻩ ﻭ ﻛﺴﻰ ﻛﻪ ﻣﺎ ﺭﺍ ﺁﻓﺮﻳﺪﻩ ﺑﺮ ﻧﻤﻰ ﮔﺰﻳﻨﻴﻢ (ﻭ ﺗﺮﺟﻴﺢ ﻧﻤﻰ ﺩﻫﻴﻢ.) ﭘﺲ ﺑﺮ ﺍﺳﺎﺱ ﺁﻧﭽﻪ ﺗﻮ ﺩﺍﻭﺭﻯ ﻣﻰ ﻛﻨﻰ، ﺣﻜﻢ کن [ﭼﺮﺍ ﻛﻪ] ﺗﻨﻬﺎ، ﺩﺭ ﺍﻳﻦ ﺯﻧﺪﮔﻰ دﻧﻴﺎ ﺣﻜﻢ ﻣﻰ ﺭﺍﻧﻰ. و بعد همان جمله‌ی همیشگی‌اش را افزود: پوشش خبری ادامه دارد. متوقف نشده و نخواهد شد. @Esrar3
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
در مصاحبه‌ای که به تازگی با اسامه حمدان شده از او پرسیدند آیا بهای طوفان الاقصی از برآوردهایی که در ابتدا داشتند، بیشتر بوده؟ حمدان چه بگوید خوب است ؟ او گفت اینکه در کرامت زندگی کنی هزینه دارد اما زندگی خفت بار قطعا هزینه‌اش بیشتر است. آشنا نیست؟ آیت الله خامنه‌ای: «چهار دهه، تجربه‌ی فعالیت بین‌المللی به ما نشان میدهد که هزینه‌ی تسلیم در برابر قدرتهای زورگو بمراتب بیشتر از هزینه‌ی ایستادگی در مقابل آنها است؛ تسلیم شدن ملت‌ها را بیچاره میکند؛ راه‌های پیشرفت آنها را به معنای واقعی کلمه مسدود میکند؛ آنها را از ارزشهای انسانی دور میکند». @Esrar3
12.53M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
در ادامه صحبت‌های اسامه حمدان: به رغم تصاویر قساوت بار اما این تصاویر قهرمانی مردم فلسطین است. اگر هزاران صفحه و کتاب بنویسیم نمی‌توانیم حق مطلب این مردم را در پایداری و قهرمانی و صبر و فداکاری‌شان ادا کنیم. بسیاری از مردم گاهی ترجیح می‌دهند تسلیم شوند برای اینکه نمیرند. اما این مردم به زندگی و همزمان حق زندگی پایبندند در عین اینکه نمی‌خواهند مرگ عادی داشته باشند همزمان می‌خواهند زندگی کنند اما اگر شهید شدند هم باکی نیست. 🧷مرگ و زندگی را از نو در فلسطین می‌شنوید. مرگ و زندگی هیچگاه چنین متعهد و سرسخت همقدم یکدیگر نبوده‌اند. این سایه به سایه شدن‌های مرگ و زندگی چنان به هم آمیخته است که اگر لحظه‌ای حتی لحظه‌ای به مرگ یا زندگی خمیده باشید، رفتار آن‌ها را سراسر نامفهوم و متناقض می‌پندارید و گاه ممکن است حتی از فهم‌شان جا بمانید اما آن‌ها هنرمندان فلسطینند. مردمی که به هنرمندی تاروپود مرگ و زندگی را در هم آمیخته‌اند. هیچ‌گاه ذره‌ای از زندگی کردن‌ کوتاه نیامدند. آن‌ها حق زندگی را می خواهند، و اصرار بر زندگی داشتن و زندگی کردن همان چیزیست که توانست صدای جهان باشد و صدایش را به گوش گوشه گوشه‌ی این جهان برساند. صدایی که می‌گوید «ما همدرد جهانیم، ما مردم جستجوگر زندگی، و چنانچه در این راه جان از کف دهیم، ما را باکی نیست که ما مرگ را هم جور دیگری می‌خواهیم». @Esrar3
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
نمی‌دانستم... نمی‌دانستم «نزوح» که گوشه‌ی کوچکی از آن «آوارگی» ترجمه می‌شود، این شکلی‌ست. نمی‌دانستم «نزوح» یعنی این خانه به خانه شدن‌ها نمی دانستم نزوح یعنی در میانه‌ی خرابه‌ها اتراق کردن نمی‌دانستم یعنی شب را از ترس نخوابیدن و به مقصد ناکجا آباد تنها چمدان به دست راه رفتن نمی‌دانستم رنج و مصیبت‌ها تا این عمق و پهنا در فلسطین ریشه دوانده است. نمی‌دانستم تا اینکه زنی از شمال غزه گفت. نمی‌دانستم تا اینکه جنات خواهر نوفلِ خبرنگار گفت. برادر جنات شهید شده. آن یکی برادرش در جنوب غزه خبرنگاری می‌کند و رژیم صهیونیستی میان‌شان فاصله انداخته. جنات با پدر مادر پیرش در خلال «نزوح» دنبال سرپناه می‌گردند.. حالا سقف داشته باشد چه بهتر اما اگر هم نبود می‌روند در خرابه‌ها و... گوشه‌هایی که به قول جنات در هیچ رسانه‌ای از آن خبردار نمی‌شوید. تصاویر و توضیحات بیشتر همراه با ترجمه را در صفحه اینستاگرام اصرار می‌توانید مشاهده بفرمایید. https://www.instagram.com/esrar3.insta/ @Esrar3
ظرف مدت نوزده روز رژیم اشغالگر در جبالیا بیشتر از هفتصد و هفتاد نفر را شهید کرد. 🧷بارها از اهالی غزه شنیدیم و گفتند «ما عدد نیستیم، ما انسان هستیم و رویایی به دل داریم». همین است که آن جان‌های عزیز را به رقم نمی نویسیم. آن‌ها کلمه بودند و ما کلماتِ آن رویاهای سر بریده را به حروف ثبت می‌کنیم، هفتصد و هفتاد شهید در نوزده روز. @Esrar3
من نمی‌فهمم. نمی‌فهمم آنکه می‌گوید می‌خواهیم مقاومت را در زندگی‌ها بیاوریم. همچنین نمی‌فهمم آنکه می‌گوید جنگ نشود برای زندگی. خوشحال بودم! خوشحال بودم قرار است صدایمان بلند شود، خوشحال بودم به لطف طوفان الاقصی اینجا هم قرار است حرف از زندگی نداشته‌مان پا بگیرد. اما هر دوی این‌ گفته‌ها باز هم زندگی ندارد. چه آنکه می‌گوید جنگ نه برای زندگی! چه آنکه می‌گوید مقاومت آری برای زندگی! شما هر دو خبر ندارید ما اگر به مقاومت یا جنگ تن دهیم (که البته این دوگانه کردن نیست) در هر صورت دنبال زندگی کردن هستیم اتفاقی که حالا هم آن را تجربه نمی‌کنیم. ما آماده‌ایم برای جنگ، چون زندگی می‌خواهیم و آماده‌ایم برای مقاومت چون در نبودِ زندگی راهی جز مقاومت سراغ نداریم. اما اینکه جنگ را چیزی در برابر زندگی تعریف کنید نه دخلی به زندگی دارد نه نسل زد.‌ شما دوستداران یا منفوران جنگ هر دو هم‌دست یک داستانید. هم‌داستان پیش فرض ثابتی که «زندگی دارد و زندگی می‌کند». ما نداریم. روز خوش @Esrar3
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
من یک خواهرزاده دارم اسمش محمدحسن است. وقتی می‌خواهد گریه کند طوری که کسی نفهمد تند تند پلک‌هایش را تکان می‌دهد تا حواس چشم‌هایش پرت شود از اشک. اشک هایش را قایم می‌کند. گاهی هم این وسط‌ها دهانش را باز می‌کند تا بتواند اشک‌ها را گوشه‌ موشه‌های چشمش جابه‌جا کند. به لباسش ور می‌رود و وقتی در دام واژه‌ها به بغض می‌افتد مدام تکرار می‌کند کلمه را. انگار که نطق تمام تاریخ در برابر بغض کودکانه اش بکم می‌شود. ما هم نهایت ترفندمان اینست که بگوییم مثلا فلان اسباب بازی‌ یا نقاشی ات را ببینم؟ ذوق می‌پرد وسط اشک‌هایش و به شکل معصومانه‌ای خودش را مثل گنجشک کوچکی صید ترفندهای سنگدل‌مان می‌کند. من امشب محمدحسن را دیدم، در این صورت و چشم‌ها و آن دفتر مشق، در این تند تند پلک زدن ها، در این اضطراب لبریز از خواهش مداومِ مامان، در این معصومیت لگدمال شده. امشب محمدحسن برای من مُرد. زینب و ساره و صبا و دیگر بچه‌ها هم چند ماه قبل برایم مُردند. یکی یکی همه مُردند. بعد از هفت اکتبر دنیا لقمه‌ی زهری شد که مال و بنونش دیگر زینت نیست. زینت‌ها از دست رفتند. از آسمان و زمین، چراغ زینت خاموش شد. عصمت به قربانگاه رفت، و دنیا تمام دنیا با همه‌ی مکنتش به حرارت یک قطره‌ی اشک لغزان بر پلک کودکی ارزان شد. حال آنکه آن کودک، یتیم باشد و در یتیمی بار امانت داری مقاومت را به دوش کشد و فخر اسلام و انسان و زمان باشد. کجا بودم؟ آهان! آنجا که همه مُردند، بله مردند. جهان من به سکوت ابدی مرگ فرو رفته است. بند دوست داشتنی‌هایم یکی یکی بریدند. صدایم را نمی شنوم، گمانم بعد از هفت اکتبر من هم برای خودم مردم. @Esrar3
✍حسینی: «ایلان ماسک» واقعا داره از جون مایه میذاره! از امروز تا روز انتخابات به قید قرعه هر روز به یک نفر یک میلیون دلار میده! اون آدم فقط باید کارزاری که طراحی کرده برای آزادی بیان و حمل اسلحه که عملا یعنی رای به ترامپ رو امضا کرده باشه! خلاصه ماسک میخواد انتخابات رو هم با پول بخره! 🧷این توییت مربوط به چند روز قبل است اما آن قسمت آخر مورد توجه است. قسمتی که ایلان ماسک، فردی که بعنوان چهره و نماد علمی و تکنولوژیک آمریکا معرفی می‌شد و عملا به ابزار جدید فشار آمریکا در فضای بین الملل و به ظاهر کمتر سیاسی بدل گشته، حالا همین نماد علم و تکنیک آمریکا راه افتاده و با پول رأی می‌خرد. @Esrar3
اصرار
🔸داشته‌ی ما موشک نیست، داشته‌ی ما عقل و دلِ شخص شماست، داشته‌ی ما اشخاص هستند، اشخاص ملتزم به تکلیف
8.4M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
بعد از ثبت سخنان این چنینی شهید ابراهیم عقیل، سوال از او جدی‌تر شد. حکمت و بلاغت سخنانش باعث شد برخی پیگیر شوند و از او بیشتر بنویسند. رد قسمی از آن را در قرآن زدند. آن‌ها می‌گویند او فرمانده‌ی قرآنی بوده. فرمانده‌ای که فرماندهی‌اش متکی به قرآن بوده و هر روز یک جزء قرآن می‌خوانده. اشاره های کوچک لطیفی از او پیدا شده مثلا همین که شهید ابراهیم هر روز و همیشه، نیمه شب ها سوره مریم می‌خوانده. برای دخترانش جلسه هفتگی قرآن داشته. مقدمه را با یک آیه شروع می کرده و بعد تفسیرش را می‌گفته. برنامه جلسه هفتگی‌اش حفظ قرآن نبوده اما آیه‌ها خودبخود به زبانش می‌آمدند از بس که آن ها را قرائت می‌کرده. حالا همین فرمانده می‌گوید اکمال و اتمام ایمان «مواجه شدن» است و اگر مواجه نشوید، محرومی بازنده‌اید. او خبر از واقعیتی هولناک می‌دهد: واقعیتِ امروز «عقب انداختن» است و این بیشتر از نداشتن موشک ما را می‌کشد. ✅زیرنویس شده @Esrar3
یک سال از طوفان الاقصی گذشت... از میان خبرها یک به یک سوا کردیم و آن چه را که فکر می کردیم حقیقتا «خبر» است، اینجا گرد هم آوردیم. چیزی در درون مان می گفت شرایط در حال تغییر است و خبر ورق تازه ای خورده. در سایه ی طوفان الاقصی، عالم خبرهای دیگری زیر سر دارد و ما باید آن‌ها را پیدا کنیم اما کجا؟ این سوال ها را با خودمان حمل می کردیم که به دو سخنرانی اخیر رهبر انقلاب برخوردیم: «بایستی خطای محاسباتی رژیم صهیونیستی به هم بخورد؛ اینها نسبت به ایران دچار خطای محاسباتی‌اند؛ اینها ایران را نمی‌شناسند، جوانان ایران را نمی‌شناسند، ملّت ایران را نمی‌شناسند، قدرت و توانایی و ابتکار و اراده‌ی ملّت ایران را هنوز نتوانسته‌اند درست بفهمند؛ این را ما باید به اینها بفهمانیم. کیفیّت کار را مسئولین ما باید تشخیص بدهند و درست بفهمند و آنچه صلاح این کشور و این ملّت است، آن را انجام بدهند. [آنها] باید بدانند ملّت ایران کیست، جوانان ایران چگونه‌اند»(۶ آبان۳). «امروز می‌بینید دیگر، وضع جور دیگر است. قوی‌تر شده‌ایم امّا توطئه‌های دشمن پیچیده‌تر شده؛ این مهم است. امروز صِرف اینکه ما در میدان جنگ نظامی حاضر باشیم و کار کنیم و تلاش کنیم و موشک بسازیم، کافی نیست. بله، ما در این زمینه‌ها پیشرفتهای خوبی کرده‌ایم، امّا این کافی نیست؛ ما باید روی دلهایمان، روی روحهایمان، روی زبانهایمان، روی جهت‌گیری‌هایمان کار کنیم»(۱۵ مهر ۳). شاید نزدیک ترین رد و نشان این سخن را در شهید ابراهیم عقیل رصد کردیم. همان فرماندهی که می گفت داشته‌ی ما موشک نیست بلکه شخصِ شما و عقل و دل های شما جوانان است. او این را نیز گفته بود که باید به وقتش نقطه ی مواجهه با دشمن را پیدا کرد مثل داوود که در همین نقطه و با همان یک قلم فلاخن و قلاب‌سنگ، کار جالوت و لشکریانش را ساخت. این را هم مرور می کنیم که این ها را یک تحلیلگر و خیالباف دور از میدان که نه، فرمانده امتحان پس داده‌ی میدان می گوید. لبنان در طوفان الاقصی ورود کرد و سید حسن نقطه‌ی رویارویی اش را یافته بود، یافته بود که ابراهیم عقیل می‌توانست بگوید داشته‌ی ما موشک نیست و دل است، همان چیزی که رهبر انقلاب نیز به آن اشاره داشت. حزب الله جوری می جنگید که شکلش نه اِبای از جنگ باشد و نه جنگی تمام عیار. او نقطه‌ی رویارویی اش را یافته بود، جنگی که تلفاتش کمتر بود و خانه خالی‌ شدنش بیشتر. جنگی که دشمنش در آن جبهه نه می توانست نقش قربانی مظلوم بگیرد نه ظالمی خون آشام، نه می‌توانست این باشد و نه آن. اینکه او در برابر حزب الله نمی توانست چیزی باشد، آزاردهنده تر بود. این شکل جنگیدن نشأت گرفته از همان نگاهی ست که می گوید نه تعلل می کنیم و نه شتاب زده عمل می کنیم، یا حتی می گوید نه بزرگنمایی می‌کنیم و نه کوچکش می‌شماریم. نقطه ی رویارویی مان که پیدا نشود، پویش های درخواست سلاح هسته ای رو می شود، پشتوانه ها جابه جا می شوند و میدان اصلی ما می شود میدان تسلیحاتی اما ما دلواپس زمینیم، دلواپس انسان. میدان آتش افروزی‌ها و جنون هفت تیر کشی میدان ما که نه، میدان دشمن شرور لاقید است. هنر آنست که موشک بسازیم اما میدان جنگ را از یکه تازیِ موشک بازیِ محور شرارت بیرون بکشیم (خواسته ی آمریکا فروش سلاح بیشتر است. ایرانی که تنها در موشک و تسلیحات شناخته شود، ایران باب میل آمریکاست. آن‌ها نباید ما را فقط با موشک بشناسند. ما چیزی بیشتر از موشک‌ها هستیم). داوود نبی جوانی بود که در نقطه رویارویی اش با پاره‌ای سنگ، دشمن تا بن دندان مسلح را در جنگی نامتوازن به زیر کشید. ایشان از جوان ایرانی گفتند، از ابتکار جوان ایرانی، از اینکه موشک همه داشته‌مان نیست و چیزهای دیگری هم مثل دل و روح و زبان دست دارد. ما بعد از یک سال طوفان الاقصی می خواهیم دنبال این هم باشیم. می خواهیم خبری بگیریم از نشان این بی نشانی‌ها... از نقطه ی رویارویی‌ها... که داشته‌مان چیست و نقطه ی رویارویی مان کجاست؟ وقت وقتِ ایران و جوان و دل و روح و زبان ماست‌. @Esrar3
آن هم اکتبر بود، تاریخ اکران جوکر ۱. استقبال زیادی شد. شاید کمتر کسی فکرش را می کرد. به فاصله‌ی کوتاهی پس از اکران جوکر ۱ بود که صحنه ی اعتراضات عراق و لبنان و حتی گفته شده اعتراضات ۹۸ بنزینی در ایران هم آتشش را از جوکر عاریت داشت (حسین کچوئیان عضو شورای‌عالی انقلاب فرهنگی می‌گوید که این فیلم در شکل‌گیری اعتراضات و اغتشاشات در ایران پس از اجرای یک تصمیم بنزینی سهم داشته است). کم کم جوکر هم به لیست ایسم دارها پیوست و شد جوکریسم. اما جوکر چه و که بود؟ مردی که با خونش به صورت لبخند می کشید. عمیقا غمگین بود. وقتی بیشتر غمگین می شد بیشتر می خندید. با آدم های ضعیف و ناتوان مهربان تر بود. بودنش تحقیر می شد. دوست داشت باشد اما ناکام بود. زورش نمی رسید. رنج این ناکامی ها یکباره به خشونت کشید. موی سبز و لب و بینیِ قرمز ابتدا آرایشی بود برای خنداندن آدم ها اما به تدریج این آرایش به نقاب بدل گشت. تبدیل این آرایشِ خنداندن به نقابِ جوکر طعنه بود به مردمانی که تاب نمی آوردند آدم ها خودشان باشند. کوچک که بود مادرش برای اینکه گریه نکند و خودش را نکُشد برایش داستانی سرهم کرده بود که او به منظور «شادی» به دنیا آمده، به همین خاطر او را «شادی» صدا می کرد. جوکر طغیان غم بود بر مردمانی که می خواهند رنجِ ساکت و منزوی شده را تحقیر کنند. این کمی از شخصیت جوکر بود و آدم ها خصوصا نسل جوان‌تر احساس یکی بودن کردند. اینکه جوکر از آنها می گوید و حرف آن ها را می زند. بازیگر نقش اصلیِ رنج در آن سالها جوکر بود و نقش مکملش مردمان خسته از قهرمان‌های پاستوریزه که زیر پای قهرمانِ ضد قهرمان جدیدشان کف می زدند. سال ۲۰۱۹ بود که قاسم سلیمانی در میانه ی این میدان شهید شد. وقتی عراق صحنه ی اعتراضات جوکری شد، شیرازه ها از هم پاشید. کسی انتظارش را نداشت. جوکر (نسخه ی ساخته شده ی تاد فیلیپس) به فاصله ای کوتاه از رونمایی اش تبدیل به شخصیتی دلخواه شد. تا بیایند دست بجنبانند که قضیه از چه قرار بوده و اصلا جوکر کیست و چه کرده، ترامپ دلقک سیاست آمریکا در همین حفره ی بی خبری از رنج، دستور قتل شهید قاسم سلیمانی را صادر کرد. سال ۲۰۲۴ _ جوکر دوباره آمد، باز هم در اکتبر اما با یک فرق بزرگ، جهان قبل از اکران جوکر ۲ یک سال تمام نمایش دنباله دار «۷ اکتبر» را تماشا می کرده. جوکر ۲ وقتی آمد که غزه پیش از او آمده بود و چه خوش آمده بود. غم حالا نه بر پرده های سینما بلکه در غزه لحظه به لحظه صدا و تصویرش را می ساخت. رنج در هفت اکتبر، حنجره‌ای گرم و نجیب یافته بود که در طمع موشک ها برای کشتنش، بی نقاب و صادق و شریف برای زندگی ‌و رنج‌دیدگان دعا می‌کرد: «خدواندا از مرگ ما برای مردم رنج دیده زندگی بساز». ایستاده در آستانه استقبال از بلندترین روزهای تاریخ، جوکر را بدرقه می کنیم در حالیکه غزه را بر چشم نشانده ایم و این بالا نشینی ها از آنانی ست که پرده از شمایل قدسی رنج برانداخته اند؛ یگانه هنرمندان نقش اصلی رنج جهان_ غزه •••••••• +طارق از شمال غزه: جان‌هایتان را در برابر خدا بسیار نشمارید. جان‌هایی گران مایه‌تر از جان شما بودند که در راه خدا ارزانی شدند. خداوندا از ثبات قدم و مرگ ما برای آنهایی که بعد از ما می‌آیند زندگی قرار بده، برای یاری دینت و بندگان مستضعفت. ما را هرچه زودتر پیش خودت ببر. @Esrar3