eitaa logo
اصرار
399 دنبال‌کننده
830 عکس
918 ویدیو
4 فایل
به چه زنده ایم؟ آدم ها، جا و زمان ها دگرگون می شوند. خبر آنکه چیزی شروع و چیزی تمام شد. چه باید کرد؟ تن دهیم یا اصرار کنیم؟ چاره چیست؟ مگر آنکه اصرار 📍اصرار در ایتا و تلگرام Esrar3@ 📍اینستاگرام Esrar3.insta@ ✅ برای ارتباط با ما @Esrar_admin
مشاهده در ایتا
دانلود
🔰به خانه برگردان بخشی از پیام رهبر انقلاب به حجاج : تدبّر در آیات مربوط به حج و تأمّل در اعمال و مناسک این فریضه‌ی بی‌مثال، اینها و راز و رمزهایی از قبیل اینها را در ترکیب پیچیده‌ی حج به ما نشان میدهد. شما برادر و خواهر حج‌گزار، اکنون در عرصه‌ی تمرین این حقایق و معارف پُرفروغ قرار دارید. اندیشه و عمل خود را به آن نزدیک و نزدیک‌تر کنید، و هویّت بازیافته و آمیخته با این مفاهیم متعالی را به خانه برگردانید. این همان سوغات ارزشمند و حقیقی سفر حجّ شما است. @Esrar3
تکبیر رو شنیدم. نمی‌دونم عیده یا شهید آوردن...؟ @Esrar3
حسین بن علی(ع): در این حین که می رفتیم، خوابم برد و دیدم هاتفی را که ندا می کرد: القومُ یَسیرونَ وَ المَنایَا تَسِیرُ اِلیهم این کاروان می رود، و مرگ هم اینها را بدرقه می کند. علی اکبر(ع) سوال کرد: یا أبَتِ! ألَسنَا علی الحقِّ؟ آیا ما بر حق نیستیم؟ امام (ع) فرمود: بَلَی وَاللهِ آری به خدا سوگند. علی اکبر(ع) گفتند: فَاِنَنَّا اِذَاً مَانُبَالِی اَن نَمُوتَ مُحِقِّینَ پس اهمیت نمی‌دهیم اگر به حق بمیریم. 🧷فکر کنید یک پرسش شعار باشد. شعار حزب الله لبنان محرمِ امسال همین است. شعاری که حق بودنش را می‌پرسد.‌شعاری که حق را از حقش می‌پرسد. امام حقِ من است و من از نزدیک‌ترین حقم «حق» را می‌پرسم. البته که خواندم قسمی شعار را «جواب» گفته‌اند. پرسش از حق مگر تعارف است که در جواب می خواهیم به جویایش تعارف کنیم؟ وقتی گفتن عادت است و سامان و نجات و زندگی در همین «گفت» دنبال می‌شود، رد کردن سوال با تعارف جواب چندان عجیب نیست. تحمل سوال این اندازه گرانبار است که راضی باشیم با جواب جفا کنیم؟ این سوال است. سوال دلی شکافته که پشتش روضه‌ی بغض‌های تمام جهان به امانت نهفته است. این سوال شاید ماییم و آنی خواهیم که آنَش جواب ماست. این سوال شاید ماییم که بلی‌مان را نمی‌خواهیم بدانیم، می‌خواهیم نفس بکشیم. این سوال فراخواندن است. پشت این سوال دو چشم منتظر نشسته است به تماشا، که ای آنکه نامت سرآمد نام‌ها و جانت سرآمد جان هاست تو با من بگو. پس اگر تو باشی و تو بگویی من لا ابالی مرگ خواهم بود. اصلا من لا ابالی توام که لا ابالی مرگم. تنها تو، تنها تو بگو .. «آیا ما بر حق نیستیم؟» @Esrar3
هرچه بیشتر می‌شنوم، صدای عباس کیارستمی در گوشم بیشتر می‌پیچد؛ آن روزها که برای محمود احمدی نژاد نامه‌ای نوشته بود، قبل از انتخابات ۸۴. نامه‌ای که شرح یک انتخاب سخت بود. وقتی در یک تصمیم دشوار باید انتخاب کنی بیسکویتت را به کسی بدهی که کمتر دوستش داری.‌ آنچه عباس کیارستمی برای محمود احمدی نژاد نوشته بود: پسرم وقتی ۵ساله بود روزی مشغول خوردن بیسکویت بود، دوستی از او بیسکویت خواست و من هم از او خواستم که بیسکویتی به من بدهد. اما بهمن یک بیسکویت بیش‌تر نداشت. بلاتکلیف به هر دوی ما نگاه کرد که تنها بیسکویتش را به کدام یک از ما دهد. دوست من مشکل را ساده کرد و به او گفت: "بیسکویت را به کسی بده که بیش‌تر دوستش داری." بهمن نگاهی به هر دوی ما انداخت و به من گفت: " بابا من تو را بیش‌تر دوست دارم اما دلم می‌خواهد بیسکویتم را به او بدهم." هنوز نمی‌دانم آن روز، آن بیست چند سال پیش در ذهن پسر ۵ساله‌ام چه گذشت که بیسکویتش را به آن دیگری داد، که کم‌تر از من دوستش می‌داشت. ولی من دلیلی دارم که چرا رأی‌ام را به دیگری خواهم داد. آقای احمدی‌نژاد، برای من دلایل بسیار ساده‌ای وجود دارد که تو را بیش‌تر از او دوست دارم. تو برای من یادآور سال ۵۷ هستی. در آن زمان اخلاق، آرمان و از خودگذشتگی برای تغییر زندگی مردم مفاهیمی انتزاعی نبودند؛ چیزهای طبیعی و جزییاتی زنده از روحیه و عملکرد میلیون‌ها جوان معتقد و سالم و راستگویی بودند که می‌خواستند از انقلاب فرصتی فراهم آورند تا طبقه‌ی محروم جامعه شرایط بهتری برای زندگی داشته باشند. بعد از بیست و چند سال نگاه که می‌کنم به وضوح آن اعتراض را همراه با افسردگی درونی تو را درک می‌کنم. تو هم‌چنان بی‌دروغ «ما»ی سال ۵۷ را زنده می‌کنی. من تو را دوست دارم چون نمی‌توانم به خودم راست نگویم که می‌دانم آن‌چه می‌گویی راست می‌گویی. این واقعیت است که در جهان کنونی قله‌های ثروت با دست‌اندازی به پله‌های قدرت جایی برای رشد مردم باقی نمی‌گذارند. در این میان، آقای احمدی‌نژاد اما چیزی وجود دارد که تو را در دنیای ۲۰۰۵ ما وصله‌ی ناجور می‌کند. پس اکنون با کمال تأسف تو تنها به درد آن می‌خوری که از دنیایی چنین آرمان‌باخته و بازیگر، افسرده شوی. دنیایی که در ۲۷ سال ساخته شده است و ما هم جزیی از این دنیا هستیم. دنیا شرایط دشواری برای برای بازی راستگویان آفریده است اما هم‌جنسان قادرند دست یکدیگر را بخوانند و... دوست عزیز، به‌سادگی بگویم ما نمی‌توانیم خود را در سال ۵۷ متوقف کنیم. دیگر آن باورها از زندگی واقعی رخت بربسته است و در معادلات سخت کنونی، ما تنها تصمیم‌گیرندگان بازی کنونی نیستیم.  تو درست‌تر از آن و اصولگراتر از آن هستی که بتوانی در بازی پیچیده‌ی سیاستگذاران آلوده به قدرت بازی کنی، پس به قول مدرس " اکنون کسی لازم است که قاعده‌های بازی این جهان را آموخته باشد." برای همین من رأی‌ام را به کسی می‌دهم که او را کم‌تر از تو دوست دارم اما کسی توانمندتر از تو در درک واقعیت‌های امروز زندگی است. همه‌ی امیدم آن است که او لااقل این‌بار با عطف به آرای تو بداند هنوز مردم محروم ما چشم به راه‌اند.  پس گوشه‌چشمی به طبقه‌ی محروم داشته باشد و به سلامت اداره‌ی جامعه بها دهد. دوست عزیز من، تا کنون دو بار رأی داده‌ام و هر دو بار پشیمان. این بار با آمادگی بیش‌تر بار دیگر پای صندوق رأی خواهم رفت و اما رأی‌ام را به دیگری خواهم داد که او را به اندازه‌ی تو دوست نمی‌دارم. روزگار غریبی است برادر. @Esrar3
📌غزه دعاهایی از قرآن که برای روز عرفه جدا کرده‌اند. نکته قابل توجه آنست که دعا را از زبان هر پیامبر نقل کرده‌اند. اینکه این دعا را کدام پیامبر گفته. در واقع دعا را محتوای بریده از شخص نگرفته‌اند. دعا از زبان گوینده‌ی دعا منقول است. @Esrar3
اصرار
یوسف فارِس خبرنگار در توضیح این تصاویر نوشت: حاجیان گریه کردند در حالی که در مرکز ایواء لباس احرام به تن می‌کردند.‌ یکی از آنها صد نفر از خانواده‌اش را از دست داده.‌ حاجیه‌ی دیگری هزینه‌ی حج را که پسرش ریال به ریال جمع کرده بود، همچنان به همراه داشت.‌ پسرش که آن را تمام و کمال برای مادرش فراهم کرده بود، شهید شد.‌ مادر دل دل می‌کرد غم و فقدانش را در بر خدا بیفکند. قلبم با شماست ای پدران و مادران ‌ما. هیچکس همچون شما لبیک نگفت.‌ شما بیش از هشت ماه است حج را آغاز کرده‌اید، لبیکی که خون بود. @Esrar3
یکی از اهالی غزه: لبیک خدا... خسته شدیم طوری برای ما جبران کن که انگار هیچ اندوهی ندیده‌ایم. لبیک خدا... ما گم شدیم هدایت مان کن. لبیک... اگر دل‌هایمان به سنگدلی رفت. لبیک... اگر گناهان سرریز شد.‌ لبیک...ما برگشته‌ایم، توبه کرده‌ایم پس از ما بگذر و بر ما ترحم فرما و عاقبت بخیری را روزی‌مان کن. لبیک اللهم لبیک @Esrar3
%۶۷ فلسطینیان معتقدند در پایان این مقاومت است که پیروز جنگ خواهد بود. @Esrar3
خبرنگار غزه: غزه از شادی رمضان، عید فطر ، حج ، روز عرفه ، عید قربان محروم شد و دیگر از زندگی شادی‌‌ای باقی نمانده.‌ @Esrar3
🔰روز حساب در یکی از خیابان‌های مسقط نوشته‌اند: امروز برای غزه چه کردی؟ 🧷غزه شده روز حسابِ عمر و روزگارمان. هر روز یک یک‌مان فراتر از رنگ و دین و آیین و مرز و فاصله‌مان با غزه حساب کتاب می‌شویم که «امروز برای غزه چه کرده‌ای؟» @Esrar3
♦️اسلحه کشیدن مرد همسایه به خاطر شارژ ساختمان پیمان فتاحی فرمانده انتظامی شهریار در استان تهران: 🔹در پی اعلام مرکز فوریت‌های پلیسی ۱۱۰ مبنی بر وقوع یک مورد درگیری مسلحانه در شهرک وائین شهریار، با توجه به اهمیت موضوع، بلافاصله گشت انتظامی در محل حضور پیدا کرده و به بررسی گزارش پرداخت. 🔹در بررسی و تحقیق مأموران انتظامی مشخص شد ۳ نفر از همسایگان یک ساختمان به دلیل نپرداختن هزینه نظافت و شارژ ساختمان با یکدیگر درگیری لفظی پیدا کرده‌اند و یک نفر از آنها در این درگیری از سلاح کلاشینکف به عنوان تهدید استفاده کرده است. 🔹در بازرسی بدنی از متهم یک تیغه سرنیزه سلاح کلاش و با هماهنگی مقام قضایی در بازرسی از منزل و خودرو متهم، یک قبضه اسلحه کلاش و ۳ تیغه خشاب کلاش به همراه ۹۰ تیر جنگی کلاش و یک قبضه شمشیر کشف شد. @Esrar3
در غزه عید نیست. بدون غزه هم عید نیست. 🧷 تقویم ما بسته به تقدیر غزه است. @Esrar3
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔻تکبیرهای ما غایب نخواهد بود در توضیح نوشته بودند: در روز حج اکبر، در بهترین روزی که آفتاب در آن طلوع می‌کند، غزه تنها می‌ایستد و جز اهلش و توکلش به خدا هیچکس را ندارد.‌ آوار خانه‌ها و مساجد را از خویش می‌تکاند، بر هزاران نفر از دختران و پسران شهید سلام و درود می‌فرستد و اشک مناره را پاک می‌کند و به رغم ظلم و جنایت دشمن تکبیرها را در آسمانش بلند می‌کند.‌ باقیمانده‌ی مساجد سرود اسلام جاودانه را تجدید می‌کنند و از قلب اردوگاه‌هایی که گرسنگی و حرمان آن را می‌کُشد، لبیک می‌گوید، تهلیل و تکبیر می‌گوید و شعائر را بزرگ می‌دارد و و با وجود درد و رنجش مهیای استقبال از عید اکبر می‌شود. او (غزه) تکبیرهایش را در گفتار و کردار با حق و یقین به جا می‌آورد. @Esrar3
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
لبیک گفتن یکی از رزمندگان مقاومت حین تدارک برای حمله به دشمن. +خواستند برای نصرت دعایشان کنیم. @Esrar3
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
خیمه‌ای که محرومانش کعبه ای گذاشته‌اند و دورش به لبیک می‌گردند. 🧷ما بنای توضیح خبرها را نداریم. خبرها خودشان نشان می‌دهند. اما انگار گاهی لازم است خبرها را دو بار بگوییم. یعنی دوباره بگوییم در غزه راس راسی مردم دارند راه می‌روند و لبیک می‌گویند و این قصه‌‌ی‌ خیالی نیست. یا حتی خبری نیست که قرار باشد پشتش داستان آموزنده‌ای بگوییم. ما فقط خبری را می‌بینیم که مردمی نفس‌شان به لبیک می‌آید و این آنقدر مبهوت کننده است که دیگر جای هیچ سخنی نباشد. @Esrar3
🔸سعی بین صفا و مروه 🔹سعی در جستجوی لقمه‌ای غذا برای زنده مان 🔸وقوف عرفات 🔹وقوف آوار @Esrar3
می دانید... بعضی وقت ها فکر می کنم نمی شد جور دیگری اتفاق بیفتد؟ یا حداقل جور دیگری پیش بیاید؟ جور دیگری جز در گفتنِ ما؟ چقدر دیده و شنیده ام غبطه به خوب نوشتن و خوب گفتن و خوب به کار گرفتن‌های واژه را (در بهترین حالت این خوب بودن ها از منبع لایزال مقدس فراسوی زمان سرچشمه می گیرد). می فهمم، یعنی سعی می کنم بفهمم این داستان ها ناسلامتی به آدم بودن ما ربط دارد. بالاخره ما آدم هستیم و نطق آدم‌مان می کند. یا حتی نطق با خودش تمدن و تاریخ می آورد و با زمان داد و ستد می کند. چیزی مثل اینکه نطق تنها راه ضبط صدای ما در آینده باشد. ما چرا خواستیم صدایمان را برای آیندگان ضبط کنیم؟ تا به تاریخ وفادار بمانیم؟ مثلا همین قرآن، نطق است دیگر اما همین قرآن بی امام در نطقش می ماند. امام ناطق قرآن است اما ناطق، سخنگو نیست. امام در نقل احادیث و روایات امام نیست. تن امام هم این وسط مسئله است. خیال می کنید وقتی همه چیز نطق باشد تن امام کجاست؟ اما در این دنیایِ «همه بودش به گفت» امام می شود« بود، بود، نبود هم که نبود، حرف و حدیثش هست». می بینید که؛ نقطه ی اتکای تاریخ بیشتر از آنکه به آدم ها بسته باشد به حرف هایشان بسته. این وفاداریِ تاریخی آنقدر گاهی بی وفاست که بود و نبود آدم ها را در چشم پر کُنیِ حرف های خوب از یاد می برد. انگار که حادثه اسیر حرف است و تاریخ را آن‌هایی ساخته و پیش برده‌اند که خوب گفتند. به من بگویید من تا کجا می توانم با خوش خیالی به شنیدنِ این «شنیده شدنی ها» نگاه کنم؟ این گفتن ها از زن «رنگ» می خواهد. طلبکارِ «اثر» می شود از زن. از زن یک کار فاخر چشم گیرِ چشم در بیارِ با صدا می خواهد. این گفتن ها به همین سادگی بود که توانست از کسی چون مریم دست کشد. چون قرار بود منجی ای بیاید و شاهکار کند و مرده زنده کند اما وقتی همه منتظر وجود پرصدایی به نام عیسی بودند مریم نقطه‌ی ناامیدی همه شد. مریم امیدها را به باد داد. وقتی بنی اسرائیل منتظر بودند یک کلمه‌ی پر غوغا بیاید زنی آمده بود که حرف نمی دانست. او فقط آمده بود. مریم حجت تن ندادن به تاریخ سازیِ حرف ها بود. حالا فکر کنم بهتر بدانید چه می خواهم نگویم. می دانید... وقتی همه چیز این شکلی در نطق باشد، آدم ها به گوینده و سخنور و سخنگو تبدیل می شوند. امام هیچوقت کسی نیست که گوینده ی قرآن باشد اما باید بپذیریم امام در این دنیای شلوغِ پر حرف و گفت جز موجودِ نابغه‌یِ مقدسِ مومنِ خوب‌حرف‌زنِ قرآن که خدا انتخابش کرده چیزی نیست. خدای من! کاش می توانستم از فشار نگرانی ام برای فهمیده شدنم در «توصیه به سکوت» خلاص شوم. من نهایتا بتوانم دلگیر باشم، دلگیر از حرف. و نهایت بتوانم دنبال کنم. دنبال آنانی که کم کم بند و بساط امیدشان از حرف را جمع کردند و منتظر ایستادند. منتظر اتفاق‌هایی که فقط با آدم‌هایی که «خوب حرف می زنند یا خیلی حرف دارند» نیفتد. که اگر مریم در خوب حرف زدن ها دنبال می کرد، نه عیسی از وجود بکرش سر در می آورد و نه مریم می توانست اشاره کند که او (عیسی) خود قرار است پرده از خویش بردارد. بکریِ مریم یارای دیدن عیسی‌ست. مریم مادر قطع کننده‌ی زنجیره‌ی این سیر تاریخ است. قطع کننده ای که پشت و پدر ندارد و تاریخ با بی پدر بودنش با او از نقطه ی صفر، از نو آغاز شد. جوری که انگار پیش از او (با بی پدر بودنش) هیچ آغاز نبوده. و فکر می کنید چه کسی زمین این آغاز بود؟ مریم! زنی که برای «گفتن» نیامده بود که حتی بخواهد سعی کند خوب بگوید. مریم فقط می خواست، و صدقِ این خواست رنگی‌ست که نداشت. واژه ای ست که نگفت. راستش را بخواهید نمی دانستم اینکه روزی در این تاریخ و جهانِ همه استوار به حرف، آدم های «هرگز نگفته» را پیدا کنم آنقدر سخت و پر خطر باشد که پاک‌ترین زنان در تهمت تاریخِ نقد و جاری اش بپذیرد مادرِ حلال زاده ای‌ست بی پدر. و بعد خداست که شهادت می‌دهد به صدقِ بکارت زنی که در این فشار بی‌امان دستکاری ها هرگز نگفت. قَالَتْ أَنَّى يَكُونُ لِي غُلَامٌ وَلَمْ يَمْسَسْنِي بَشَرٌ وَلَمْ أَكُ بَغِيًّا قَالَ كَذَلِكِ قَالَ رَبُّكِ هُوَ عَلَيَّ هَيِّنٌ وَلِنَجْعَلَهُ آيَةً لِّلنَّاسِ وَرَحْمَةً مِّنَّا وَكَانَ أَمْرًا مَّقْضِيًّا و کان امرا مقضیا... شد آنچه شد مریم. چنان شد و امر جوری تمام شد که هر چه بنگری از همان ابتدا آمده بود. @Esrar3
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔻جنگِ اول به از صلح آخر آیات مورد اشاره مربوط به سوره انفال است، به طور مشخص آیات ۵۵ تا ۶۲. این آیات سه بخش دارد: 1⃣بخش اول همانی‌ست که اشاره کردند، پیمان شکنی‌های مکرر(آیات ۵۵ و ۵۶). 2⃣بخش دوم که کمتر اشاره کردند، بی پشتوانه کردنِ ناقضان عهد، مقابله به مثل در ترس از خیانت و آمادگی در برابر دشمن و تقویت قدرت بازدارندگی‌ست(آیات۵۷ تا۶۰). 3⃣بخش سوم هم که نقطه‌ اصلی صحبت ایشان بود پاسخ به میل دشمنان برای صلح و کفایت خدا در برابر نیرنگ است(آیات ۶۱ و ۶۲). 🧷ابراز میل دشمنان برای صلحی که به آن اشاره کردند از جانب دشمنی‌ست که قبل‌تر یا مقابله به مثل‌مان را چشیده، یا جایی پشتوانه‌‌اش را باخته و دلِ قرصش برای این بازی‌‌ها رو به پریشانی رفته. پشتوانه اش را باختن یعنی شکستن آنچه که به اتکای آن اراده میکرد،یعنی قیچی کردن دشمن. هرکس منشأ مقاومت را از قدرت معنایی انقلاب بداند باید این را هم بداند آنچه در غزه میگذرد، جنگ ماست. طوفان الاقصی جنگ ماست. طوفان الاقصایی پیش آمده و ما تازه آمریکا را گیر آورده‌ایم و این پشتوانه خانه به خانه در حال شکستن است. غم‌انگیز است؛ما از دشمنی حرف می‌زنیم که با تمام وجودش دیوار اسرائیل را نگه داشته تا سیل به او نرسد،اما ما اینجا در همین ادبیات مقاومت در همین جمهوری اسلامی که به قول ایشان منشأ مقاومت است، جوری مانده‌ایم که نمی‌دانیم چطور فلسطین و آمریکا را از زیر بار مسأله حکومتیِ قابل معامله بیرون بکشیم و بگوییم که طوفان الاقصی مقاومتِ تک تک ماست.مایی که هر چه در دل داشتیم مردمانی به خون‌ برای یک جهان رسم کردند. @Esrar3
Omid-Nemati-Door-Dastan-128.mp3
5.04M
• امید نعمتی_ دور دستان آنجا بگو تا کدامین ستاره است... @Esrar3
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
سمت راست لیست کشتارهاست و سمت چپ لیست مناسبات و جشن‌های جهانی. اگر غزه بارها از شخص خودمان نپرسیده بود «تو امروز برای غزه چه کردی ؟» شاید می‌شد کار را به دولت و ملت و حکومت و امر ملی واگذار کنیم اما بعد از این سوال هرگز. دیگر نمی‌شود پشت دولت و حکومت و ملت امان گرفت. می‌شود این تقویم جیبی شخصی خود ما باشد که سمت راست کشتارها را نوشته شده اند و سمت چپ شخصی ترین مسائلی که طوفان الاقصی را از یاد ما برد. @Esrar3
در مورد انتخابات آمریکا گفته می‌شود دو نامزد برای مناظرات نمی‌توانند متن آماده از قبل بیاورند. این که با این شرایط بایدن چه می‌شود به کنار، این یعنی باید دست به نقدتر و آماده‌تر از این باشید که بخواهید خودتان را روخوانی کنید. @Esrar3