eitaa logo
استکبار ستیزان
210 دنبال‌کننده
9.7هزار عکس
2.1هزار ویدیو
15 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
🔹بهش گفتیم نمیخوای کنی؟💍 خیلی راحت گفت چرا نمیخوام؟ 🔸فکر نمیکردیم اینقدر جواب بدهد 🔹مادرش گفت ننه کیو میخوای؟بگو تا برات بگیرم گفت من یه زن میخوام که بتونه با من زندگی کنه 🔸مادرش گفت این دیگه چه صیغه ایه؟ گفت یعنی من جلو اونم بشینه عقب، یعنی این 🔹مادرش گفت اخه کدوم دختری اینو میکنه ابراهیم گفت اگه میخواید من ازدواج کنم اینه 🔸اول فک کردیم چون ندارد این حرف را میزند برایش خانه ساختیم و گفتیم تو همین شهر برات زن میگیرم اینم خونه زندگیت توهم راحت بکارت برس، 🔹گفت من زنی میخوام که باشه هرجا میرم اونم بیاد بعد از مدتی از برگشت گفت کسی رو که میخواستم پیدا کردم ❤️ 🔸به او گفتیم به همین قبول کرد؟ گفت نه همچین ساده هم نبود، بیچارم کرد تا بله را گفت. 🔹دختر مورد علاقه او از بود که برای به مردم در مناطق ، شهر و دیار خود را رها کرده بود و رفته بود 🔸حاجی چندبار از او کرده بود ولی جواب رد داده بود در اخر او چهل روز دعای توسل و روزه میکند که پس از چهل روز حاجی مجددا از او خواستگاری میکند و جواب مثبت میگیرد. ✍راوی: پدر شهید همت 📚منبع: کتاب برای خدا مخلص بود 🌷نثار روح پاکش صلوات🌷 🍃🌹🍃🌹
هدایت شده از سم درصد
🔴صابونی نباشیم! 📌شخص از اهل می گوید: ⬅️روزی در عطاریم نشسته بودم که نفر برای خریدن و به دکان من وارد شدند. وقتی به صحبت کردن و هایشان دقت کردم، متوجه شدم که اهل بصره و بلکه از مردم نیستند به همین جهت از شهر و دیارشان ؛ اما جوابی ندادند. 📝من می کردم ولی جوابی نمی دادند. به هر حال من التماس نمودم، تا آن که آن ها را به رسول مختار -صلی الله علیه و آله و سلم- و آل اطهار آن حضرت دادم. مطلب که به این جا رسید، اظهار کردند: ⬅️ما از درگاه حضرت حجت -علیه السلام- هستیم. یکی از جمع ما که در خدمت مولایمان بود کرده است؛ لذا حضرت ما را فرموده اند که سدر و کافورش را از تو 》 📌همین که این مطلب را شنیدم، دامان ایشان را نکردم و تضرّع و زیادی نمودم که مرا هم با خود . گفتند: 📝این کار بسته به آن بزرگوار است و چون اجازه اند جرأت این جسارت را 📌گفتم:مرا به محضر حضرتش ، بعد همان جا طلب کنید اگر اجازه فرمودند، شرفیاب می شوم و اِلا از همان جا می گردم و در این صورت، همین که در خواست مرا اجابت کرده اید خدای تعالی به شما اجر و پاداش خواهد داد؛ ⬅️ اما باز هم کردند. بالأخره وقتی تضرع و اصرار را از حد گذراندم، به حال من نموده و منت گذاشتند و کردند. من هم با عجله تمام سدر و کافور را تحویل دادم و دکان را بستم و با ایشان ، تا آن که به دریا رسیدیم. آن ها بدون این که لازم باشد به کشتی سوار شوند روی آب راه افتادند؛ اما من . متوجه من شدند و گفتند: 📝؛ خدا را به حضرت حجت -عجل الله تعالی فرجه الشریف- بده که تو را حفظ کند. بگو و روانه شو》 ⬅️این جمله را که شنیدم، خدای متعال را به حق حضرت حجت -ارواحنا فداه- قسم دادم و مانند زمین خشک به دنبالشان به راه افتادم تا آن که به وسط دریا رسیدیم. ناگاه به هم پیوستند و شروع به باریدن کرد. اتفاقاً من در وقت خروج از بصره، پخته و آن را برای خشک شدن در آفتاب بر بام گذاشته بودم. 📌وقتی باران را دیدم، به صابون ها افتادم و خاطرم شد. به محض این خطور ذهنی پاهایم در آب ؛ لذا مجبور به کردن شدم تا خود را از غرق شدن حفظ کنم؛ اما با همه این احوال از همراهان می ماندم. آن ها وقتی متوجه من شدند و مرا به آن حالت دیدند و دست مرا و از آب بیرون کشیدند و گفتند: 📝از آن ذهنی که به فکرت رسید، کن و مجدداً خدای تعالی را به حضرت حجت -علیه السلام- بده 📌من هم توبه کردم و دوباره خدا را به حق حضرت حجت -علیه السلام- قسم دادم و روی آب راهی شدم. بالاخره به دریا رسیدیم و از آن جا هم به طرف مقصد، مسیر را ادامه دادیم. مقداری که رفتیم در دامنه بیابان به چشم می خورد که آن، فضا را روشن نموده بود. همراهان گفتند: 📌تمام در این خیمه است ⬅️و با آن ها تا چادر رفتم و همان جا کردیم. یک نفر از ایشان برای گرفتن وارد شد و درباره آوردن من با حضرت کرد، به طوری که سخن مولایم را ؛ ولی ایشان را چون داخل چادر بودند، نمی دیدم حضرت فرمودند: 📝: او را به جای خود برگردانید زیرا او مردی است صابونی ⬅️این حضرت اشاره به ذهنی من در مورد صابون بود؛ یعنی هنوز دل را از های دنیوی خالی نکرده است تا محبوب واقعی را در آن جای دهد و شایستگی با دوستان خدا را ندارد. 📝این سخن را که و آن را بر طبق برهان عقلی و شرعی دیدم، دندان این طمع را کنده و چشم از این آرزو و دانستم تا زمانی که آیینه دل به های دنیوی آلوده است، چهره محبوب در آن نمی شود و صورت مطلوب، در آن دیده نخواهد شد چه رسد به این که در خدمت و ملازمت آن حضرت باشد. 📕 دارالسلام؛تألیف: علامه شیخ محمود عراقی 🌍 📡لطفا نشر دهید Join👉 eitaa.com/joinchat/866320384C260d8cbae5
💢مگر خداوند هر صدقه ای را ميكند؟ ✅قرآن در مورد منافقان ميفرمايد: بگو هر چه ميخواهيد بدهيد، و و كمكهاي اينها مقبول نيست. چون اينها كمك را ميدانند و با خلوص نميدهند. چنين انفاقي را نميپذيرد. ✅ اگر باغباني درختي را ميكند و شاخه هاي اضافه آن را ميبرد، آيا اين عمل غرامت و هزينه است؟ شاخه هاي زايد را ميزنند تا درخت شكوفا شود؛ آيا اين غرامت درخت است يا غنيمت؟ ✅ چنانچه انسان چيزي را كه در راه خرج ميكند آن را بداند نه ، خداي سبحان آن را ميپروراند و مانند كوه احد بزرگ ميكند. گرچه آن چيز نيمي از خرما باشد، اين به حكمت باز ميگردد كه 📚امالي شيخ مفيد، ص 406، مجلس 42، ح 7؛ استکبار ستیزان
💢چگونه بفهمیم که روزه‌هایمان مورد درگاه الهی واقع شده است؟ پس اگر ما ماه را گذراندیم، شبهای احیایی را گذراندیم، روزه‌های متوالی را گذراندیم و بعد از ماه رمضان در دل خودمان احساس کردیم که بر خودمان بیش از پیش از ماه رمضان مسلّط هستیم، بر خودمان از سابق بیشتر مسلّط هستیم، بر چشم خودمان بیشتر مسلّط هستیم، بر زبان خودمان بیشتر مسلّط هستیم، بر اعضا و جوارح خودمان بیشتر مسلّط هستیم و بالاخره بر خودمان بیشتر مسلّط هستیم و میتوانیم جلو نفس امّاره را بگیریم، این علامت روزه ماست. 📚آزادی معنوی، ص: 50 و 51 استکبار ستیزان