چند نکته درباره مقابله با فساد
یکی از شعارهای مهم آقای رئیسی در دوران و پس از آن «فسادستیزی بوده و چه بسا یکی از معیارهای اساسی 18میلیون ایرانی برای رای به ایشان نیز همین وعده مقابله قاطع با بسترهای فساد در دستگاه اجرایی باشد. البته کارنامه درخشان جناب رئیسی در دستگاه قضایی و مبارزه بیتعارف ایشان با دانهدرشتها و یقهسفیدها همچون برخورد با 60قاضی متخلف، محاکمه معاون سابق اجرایی قوه قضائیه، محکومیت وزیر اسبق رفاه، داماد وزیر سابق صنعت، داماد و دختر وزیر اسبق صنعت، رئیس سازمان خصوصیسازی، مدیرعامل ایرانخودرو، معاون ارزی بانک مرکزی، پسر وزیر اسبق راه و شهرسازی، برادران رئیس جمهور وقت، معاون اول وی و... نشان داد که آقای رئیسی اهل وعده و شعار توخالی نیست و وقتی پای عمل به میان میآید بدون مسامحه عمل میکند. همین سابقه ممتاز سبب شده تا انتظار مردم از او در مقام ریاست قوه مجریه و دولتش برای مقابله با کژیها و پلشتیها فزونی یافته و درخواست انجام اقدامات انقلابی بیشتر شود. هرچند در این خصوص باید نکاتی را مد نظر داشت:
1- یقینا مبارزه با فساد، مترادف با کارهای هیجانی و فضاسازی رسانهای نیست و باید هرعمل انقلابی، دارای پیوست قانونی و منطقی باشد. قرار نیست به بهانه مقابله با بسترهای فسادزا خدای ناکرده حقوق و آبروی افراد زیرپاگذاشته شود. خوشبختانه اخیرا نمونهای از این حرکت منطقی و اسلامی را در عمل وزیر محترم کار مشاهده کردیم که دو مدیر متخلف یکی از شرکتهای مهم زیرمجموعه وزارت کار را در نخستین روز کاری وزارتش به دور از هرگونه هیاهو و جنجالی کنار گذاشت و در عین حال وعده داد رسیدگی قضایی به پرونده آنان باید سیر قانونی خودش را طی کند. ایشان نامی هم از این مدیران نبرد به عبارتی با این حرکت منطقی هم از ادامه فعالیت افراد متخلف جلوگیری شد و هم بدور از هرگونه حرکت تبلیغاتی و ظاهرسازی، آبروی آنان تا پیش از قطعیت حکم قضایی حفظ شد. انجام مشابه این اقدام در سایر وزارتخانهها و سازمانها و نهادهای دولتی انتظار به حقی است که مسئولان دولت مردمی باید به آن همت گمارند.
2- نکته مهم بعدی اینکه نتیجه اقدامات مقابله با فساد باید در زندگی روزمره مردم لمس شود. اهمیت این مسئله به این دلیل است که طی سالهای اخیر بخشی از زندگی مردم کوچه و بازار به جهت سوءمدیریت مسئولان دولتی و انجام اعمال مفسدانه و سودجویانه برخی مسندنشینان، دچار آسیب جدی شده که نمونه آن را در میزان مشارکت عمومی در انتخابات اخیرمشاهده کردیم پس طبیعی است برای ترمیم همان آسیبها بایستی بازخورد اقدامات در جامعه ظهور و بروز داشته باشد و مردم احساس کنند واقعا اتفاق جدیدی در حال رخ دادن است. بهطور مثال چندماه پیش قیمت سیمان به بهانه قطعی برق کارخانههای سیمان به شکل نجومی بالا رفت اما در همان زمان شنیده شد که یکی از دلایل مهم گرانی افسارگسیخته سیمان، جولان دلالان در این بازار است، نه قطعی برق. براین اساس با یک تصمیم دقیق قرار شد کلیه تولیدات کارخانههای سیمان در بورس کالا عرضه شود و خریداران هم از این طریق اقدام به تهیه سیمان مورد نیازشان نمایند تا بساط جولان واسطهها به عنوان یک بستر فسادزا برچیده شود. همین تصمیم سبب شد تا قیمت سیمان که تا کیسهای 110 هزار تومان هم رفته بود به یکباره به زیر 50 هزار تومان برسد و حالا هم شنیده شده که وزیر صمت قول داده تا دو هفته دیگر به کیسهای 25هزار تومان خواهد رسید. این حرکت و نمونههای مشابه آن در حوزههای دیگر، یقینا خواهد توانست به مرور موجبات احیای اعتماد از دست رفته عمومی را فراهم کند.
ادامه دارد 👇
3- سالهاست گفته میشود یکی از موانع تحقق عدالت، ساختار دیوانی پیچیده و بوروکراسی اداری است؛ پستهای متعدد سازمانی اعم از مدیرکل، معاون، معاون معاون، ... و خلاصه سلسله مراتب اداری، هفتخوان رستمی شده که هیچ رستمی از پس آن برنمیآید. همین ماجرای تلخ باعث شده تا تولیدکنندگان در حوزههای گوناگون از مقررات و موانع فراوان پیش پای تولید گلایهمند بوده و اصطلاحا بگویند برای دریافت مجوز کار تولیدی باید کفش فولادی بپوشی و عمر نوح داشته باشی! چراکه آنقدر از این اداره به آن اداره پاس میدهند و امروز و فردایی میکنند که عطای کار تولیدی را به لقایش ببخشید و سراغ کار دیگری بروید. اخیرا رئیس مرکز ملی مطالعات محیط کسب و کار در همین رابطه اعلام کرد: «از آنجا که مقرراتزدایی موجب حذف برخی از پست و مقامهای سازمانها و نهادها و حذف امضاهای طلایی افراد میشود، با مقاومت جدی روبهرو میشود. اگر بخواهیم
۱۰ درصد از مجوزهای کشور را کم کنیم، به این معنی است که از میزان سلسله مراتب اداری و از هرم سازمانی دولت کم کنیم که در پی آن برخی از پستهای دولتی چون مدیرکل یا معاون حذف میشود. به دلیل حذف همین پست و مقامها که در فرآیند مجوزدهی ایجاد شدهاند، مقاومتها در برابر موانعزدایی صورت میگیرد زیرا مانعزدایی و مقرراتزدایی اختیارات را کم میکند، از برخی افراد امضاهای طلایی را میگیرد و یک مقاومت همهجانبه را شکل میدهد.»
این اظهارات بیانگر آن است که یکی از بسترهای مهم فساد در دولت، همین تعدد پستهاست که چه بسا با حذف آنها نه تنها اتفاق خاصی برای دستگاه اجرایی رخ نمیدهد بلکه ریسمان از پایش بازکرده و راه را برای پویایی و تحرک بیشترش فراهم میکند. متاسفانه یک واقعیت این است که گویا برخی افراد گمان میکنند تا آخرین لحظه حیاتشان باید در پستهای مختلف باشند و خدمت کنند! بر همین مبنا هم میکوشند در تمام دولتها به هر نحوی که شده ارتباطی با مقامات برقرار کنند و سمتی برای خودشان دست و پا نمایند. این مسئله علاوهبر لطمه به اعتماد عمومی، سبب خلق همان پستهای اضافی و موانع پیچیده اداری شده است. شایسته است در دولت مردمی، به تدریج هم که شده جلوی این آفت اداری گرفته، شود و پاسخ لابیگریها یک «نه» قاطع باشد. این مسئله بهویژه در سال جاری که سال رفع موانع تولید لقب گرفته اهمیت مضاعفی دارد.هرچند اصلاح برخی موانع و مقررات در یک بازه زمانی کوتاه قطعا مقدور نیست زیرا بعضی از آنها در طول سالهای متمادی شکل گرفته همچون قانون تجارت مشتمل بر 600 ماده که مصوب سال 1311 است و این قانون از آن سال تا کنون به جز در برخی موارد همچنان به قوت خود باقی است. البته همه مقررات اینگونه نیست و با یک بازخوانی مشترک دولت و مجلس میتوان به یک جمعبندی برای حذف بسیاری از مقررات اضافی دست یافت.
4- همانطور که اشاره شد بسیاری از موانع و بسترهای فساد در ادوار مختلف و به دلایل متعدد شکل گرفته، اما گویا برخی افراد و جریانهای سیاسی بدون توجه به این نکته مهم میخواهند با افزایش سطح مطالبات عمومی از دولت نوپای کنونی، مقدمات یاس و ناامیدی را در میان مردم فراهم نمایند. هوشیاری جریانهای انقلابی و مومن در قبال این یاس پراکنی و عدم همراهی با آن یکی از نکات مهم در هفتهها و ماههای آتی خواهد بود. اتفاقا از جریانهای خودی انتظار میرود برای مقابله با بسترهای فسادزا، به طرح ایدههای نو همت کنند و هرگز در این مسیر از ناملایمات و احیانا برخوردهای نسنجیده بعضی مدیران خسته نشوند چراکه سیره امام(ره) و رهبری، تلاش خستگیناپذیر تا حصول به مقصود نهایی است.
کمال احمدی
استکبار ستیزان
آدرس غلط درباره افغانستان خدمت جدید غربگرایان به آمریکا
مدعیان اصلاحات که شعار و راهبردشان در دیپلماسی «نه غزه نه لبنان» است، خواستار دخالت نظامی ایران در وضعیت آشفته و پرابهام افغانستان شدهاند. علت این چرخش 180 درجهای چیست؟
آمریکا پس از بیست سال اشغالگری در افغانستان در نهایت مجبور به خروج مفتضحانه از این کشور شده است ، جنگ آمریکا در افغانستان بدون دستاوردی بیستسال به درازا کشیده شد 2 و نیم تریلیون دلار هزینه و سربازان بسیاری که جان خود را از دست داده بودند. همه اینها کافی بود تا بایدن تصمیم بگیرد کار را یکسره کرده و هر طور شده این «بازی» را تمام کند.
جو بایدن چهارمین رئیسجمهور آمریکا بود که در دوره او نیز آمریکا در خاک افغانستان حضور نظامی داشت: جورج بوش، باراک اوباما و دونالد ترامپ سه رئیسجمهوری بودند که در دوره خود سالانه میلیاردها دلار هزینه حضور نیروهای آمریکایی در افغانستان کردند، در نهایت پس از 20 سال با ماحصل کشته شدن ۲۴۱ هزار نفر از مردم این کشور، مهاجرت بیش از شش میلیون نفر از مردم افغانستان در داخل و خارج از کشور و تخریب و ویرانی این کشور را ترک کردند. این که آمریکا شکستی بزرگ را در اشغال افغانستان و سپس خروج از آن به جان خرید، جای انکار ندارد.
همین چند روز پیش ٩٠ ژنرال آمریکایی در نامهای، خواستار استعفای وزیر دفاع و رئیس ستاد مشترک ارتش شدند و نوشتند: «از دست رفتن میلیاردها دلار تجهیزات نظامی فاجعهبار است. لطمهای که به اعتبار ایالات متحده وارد شده قابل توصیف و جبران نیست.
تا سالیان دور در هر توافق یا عملیات چندملیتی، شریکی غیرقابل اتکا دیده خواهیم شد. اعتماد به آمریکا لطمه جبرانناپذیری خورده است. دشمنان، حالا بهدلیل ضعفی که نشان داده شد، برای اقدام علیه ما جسور شدهاند. ابتدا چین و بعد از آن روسیه، ایران، کره شمالی و دیگران بیشترین نفع را میبرند.»
روزنامه فرانسوی فیگارو نیز متعاقب آن نوشت: «آمریکا شکستخورده و تحقیرشده از افغانستان بیرون آمد. طالبان خواهند کوشید قدرت خود را بر پکن، مسکو، تهران و اسلامآباد متکی کند.
سقوط کابل، سرآغاز جهان بعد از آمریکا است. خروج فاجعهبار، نه فقط دولت بایدن را بیاعتبار کرده، بلکه طرح بازگشت آمریکا به صف نخست نظم جهانی را نابود ساخته. این روند، با اقدامهای ترامپ علیه متحدان آغاز، و با خروج بایدن، تضمینهای امنیت ملی آمریکا ضعیفتر شد.
به موازات این تضعیف، موقعیت چین، روسیه و ایران تقویت شده. شکست آمریکا در افغانستان زنگ خطری برای غرب است.
وضعیت جهانی، بسیار تغییر کرده. قدرت آمریکا در حال افول، و خود این کشور، با دودستگی روبهرو است.»
استکبار ستیزان 👇
تبدیل شکست آمریکا در افغانستان به یک
شکست برای ایران؟!
تا اینجای کار، شکست راهبردی آمریکا، خبری غیرقابل انکار است اما نکته عجیب و قابل تامل آنجاست که برخی مدعیان اصلاحطلبی در داخل اصرار دارند شکست آمریکا را بپوشانند و در مقابل، ایران را شریک ورشکستگی آمریکا کرده و صحنهای وارونه از رخدادهای این کشور ارائه دهند. بر همین اساس در روزهای گذشته و بعد از سلطهطالبان بر کشور افغانستان و فرار رئیسجمهور این کشور، برخی چهرههای اصلاحطلب در فضای مجازی خواستار ورود ایران به صحنه افغانستان و جنگ با طالبان شدند؛ دستاویز آنها برای این کار حضور مخالفان طالبان در ولایت پنجشیر و درگیری با طالبان بود؛ حال آنکه تجربه نشان داده است که سیاست ایران در مسائل اینچنینی اتخاذ معقولترین تصمیم با رعایت واقعیات میدان، حمایت از مردم آن از کشور از جمله افغانستان و حفظ منافع ملی است.
صرفنظر از اینکه جمهوری اسلامی با توجه به همسایگی با افغانستان باید چه اقدامی انجام دهد سوال اینجاست آیا اساساً مدعیان اصلاحات مبنا و عقلانیتی در توصیههای سیاست خارجی خود، بهویژه آنجا که مسائلی مشابه امروز افغانستان مطرح است، دارند و یا همیشه از یک تناقض و بیمبنایی رنج بردهاند؟ متاسفانه تجربه سیاستورزی اصلاحطلبان نشان میدهد که آنها همواره تلاش داشتهاند با تصمیمات نظام در عرصه بینالملل مخالفت کنند، مخالفتهایی که اگر در مقاطعی مورد توجه مسئولان نظام قرار میگرفت مشخص نبود که چه بر سر منافع ملی و تمامیت ارضی میآمد.
استکبار ستیزان 👇
خطای تحلیل یا ماموریت برای منحرف کردن سیاست های اصولی ایران؟!
خطای اصلاحطلبان در تحلیل شرایط منطقه و استراتژی جمهوری اسلامی در سیاست خارجه به سالهای دور مرتبط نمیشود بلکه آنها در سالهای اخیر نیز تئوریهایی داشتند که اگر مبنای تصمیمگیری قرار میگرفت، ممکن بود منافع ملی را به پرتگاه ببرد.
به عنوان مثال در ماجرای جنگ سوریه و روزیکه داعش ظهور و بروز کرد و رسماً بیانیه داد و ریختن خون شیعه و سنی و... را مباح اعلام کرد و هدف بعد از اشغال عراق و سوریه را ایران برشمرد از جمله مخالفین حضور مستشاری و نظامی ایران همین جریان مدعی اصلاحطلبی بود که این روزها خواستار ورود ایران به صحنه افغانستان و جنگ با طالبان است!
این طیف شهدای ایران را در نبرد با داعش کشته مینامیدند. سران و شخصیتهای احزاب کارگزاران و مشارکت ورسانههای آنها بارها ایران را به دخالت در امور سوریه و عراق متهم میکردند و در مواضع مضحک خواستار حل و فصل مسئله گسترش گروهک خونریز و وحشی داعش در منطقه با دیپلماسی و مذاکره بودند!
استکبار ستیزان👇
از نسخهپیچی برای مذاکره با داعش
تا یقهدرانی برای جنگ با طالبان!
برای مثال یکی از چهرههای رادیکال جریان اصلاحات آبان 95 در گفتوگو با مجله روبهرو خواستار مذاکره با داعش شده مدعی بود نمیتوان به طریق نظامی بر داعش غلبه کرد بلکه باید اسد با آنها به مذاکره بنشیند: «مثل برجام رفتار کنیم، با قدرتها بنشینیم و به توافق برسیم که این داستان، فاتح نظامی ندارد. اسد نمیتواند مخالفان مسلح خود را نابود کند. آنها نیز نمیتوانند اسد را بهزیر بکشند، پس باید مذاکره کنند که چگونه میتوانند به توافقی برسند که حداقل خواستهای همه را پوشش دهد... داعش یک فکر و گرایش است و حالاحالاها خواهد بود...».
و یا غلامحسین کرباسچی دبیرکل حزب اصلاحطلب کارگزاران نیز از دیگر چهرههای اصلاحطلب بود خواستار توقف حضور نیروهای نظامی ایران در سوریه و مذاکره با داعش شده بود! او در سخنرانی در اصفهان در جریان انتخابات ریاستجمهوری سال 96 گفته بود «آقاجان، ما هم دلمان میخواهد در سوریه و لبنان و یمن و همه اینجا صلح برقرار شود، دفاع از مظلوم شود، شیعیان آنجا تقویت بشوند ولی، آیا این کار فقط با پول دادن و اسلحه خریدن و کشتن و زدن اینها حاصل میشود؟ این دولت با غیرت دینی میگوید که «بذارید ما از توان دیپلماسی برای حل مسائل منطقه استفاده کنیم». توان دیپلماسی بزرگان دیپلماسی که شش تا ابرقدرت را جلوی خودش بنشاند و بزرگترین مسئله تحریم که شورای امنیت بوده را حل بکنه میتواند با توان دیپلماسی بیاید این مسائل را حل کند. مگر ما این جوانهای عزیز را از سر راه آوردیم همینطوری بفرستیم تا شهید شوند. ما دلمان میسوزه که جوانهایمان چرا باید شهید بشوند. چرا مردم باید کشته بشوند».
همه این مخالفتها در حالی بود که داعش علناً ایران را تهدید میکرد و میگفت بهزودی به ایران میرسیم و خون شیعه را مباح اعلام میکردند. حتی چندینبار حملات تروریستی درایران انجام دادند. حمله به مجلس، به حرم امام و رژه اهواز در ۳۱ شهریور بیش از صد شهید در پی داشت! حالا چه شده که ایران را به مداخله نظامی در افغانستان دعوت میکنند؟ و چرا در
20 سال گذشته که این کشور و مردم مظلومش تحت اشغال آمریکا و کشورهای اروپایی بودند، خبری از یک نوشته یا ابراز همدردی با مظلومین افغانستانی در این طیف نبود؟!
نکته دیگر اینکه اگر برخی سران طالبان با فرستادگان آمریکا فالوده میخورند و برنامه میریزند، مدعیان اعتدال و اصلاحات در ایران هم نقش مشابهی را بازی میکنند. بنابراین وقتی احمقهای درجه یک آمریکایی، برای درگیر کردن ایران در افغانستان و جنگ مذهبی بیسرانجام نقشه میکشند، بلافاصله غربگراها در ایران برخلاف رویه همیشگی، غیرتی میشوند و از لزوم جنگ با طالبان دم میزنند!
غربگرایان باید پاسخ دهند اگر جنگ را - حتی در موقعیت دفاعی- تخطئه میکنند، حالا چرا طرفدار ورود جمهوری اسلامی به خاک افغانستان و جنگ با طالبان شدهاند؟
استکبار ستیزان👇
تقلا برای تکمیل پازل آمریکا علیه ایران
در افغانستان، چرا؟!
نکته بسیار مهم دیگر اینکه افغانستان تلهای بود که آمریکا برای شوروی چید؛ سپس حماقت کرد و خود هم در آن پا گذاشت و هزینههای گزاف از جمله چند هزار کشته داد. برژینسکی مشاور امنیت ملی کارتر، زمانی که گروهی از جهادیون (طالبان بعدی) را در افغانستان علیه شوروی به خدمت گرفتند، گفت «ما این فرصت را داریم که به روسها، جنگ ویتنامشان را عرضه کنیم. برای ده سال، مسکو مجبور بود در جنگی وارد شود که توانایی پیشبرد آن را نداشت و به فروپاشی انجامید».
جو بایدن هم چند روز قبل گفت: «ما ٢٠ سال است روزانه ٣٠٠ میلیون دلار در افغانستان هزینه میکنیم و نمیتوانستیم به این هدر دادن ادامه دهیم. دنیا در حال تغییر و تحول است. ما درگیر رقابت جدی با چین و روسیه و حمله سایبری و اشاعه هستهای (ایران) هستیم... چین و روسیه آرزو دارند که آمریکا ده سال دیگر در افغانستان گرفتار شود».
عقده ناگشوده آمریکا این است که ایران، خبط شوروی و آمریکا را در افغانستان تکرار کند و مثلا روزانه ٣٠٠ میلیون دلار (۹ میلیارد دلار در ماه/ ۱۰۸ میلیارد دلار در سال!) هزینه کند و این البته، غیر از خسارتهای مستقیم جنگ است.
حالا جماعت همیشه سایهنشین و هوچی علیه دفاع از امنیت ملی، ناگهان «جنگسالار» شدهاند و میگویند چرا ایران به جنگ با طالبان نمیرود؟! اما نه داوطلب میشوند برای جنگیدن، و نه درباره دورنمای درگیری کذایی (و راه افتادن جنگ شیعه و سنی) که مطلوب آمریکاست توضیح میدهند.
استکبار ستیزان 👇
رویکرد ایران درباره افغانستان؛
«روشن و حکیمانه»
بنابر آنچه گفته شد فضاسازیهای این روزهای بعضی اصلاحطلبان به اعتبار تناقضها و تصمیمات بسیار غیراصولی و عجیب آنها در گذشته محلی از اعراب ندارد و تجربه نشان داده است نباید با طناب این گروه کشور را به قعر چاه فرستاد، بلکه بهترین راه همانا عقلانیت انقلابی است که در مواضع مسئولان عالی نظام از جمله رهبر معظم انقلاب و همچنین آیتالله رئیسی، رئیسجمهور مطرح شد.
حضرت آیتالله خامنهای رهبر معظم انقلاب اسلامی ایران ششم شهریور ماه در دیدار با رئیسجمهور و اعضای دولت جدید با اشاره به خروج فضاحتبار آمریکاییها و انتقال همکاران افغانستانی آنها به مناطق دارای وضعیتی بدتر از افغانستان، در خصوص موضع جمهوری اسلامی ایران، تأکید کردند: جمهوری اسلامی در همه احوال طرفدار ملت مظلوم و مسلمان افغانستان است و روابط ما با دولتها، به روابط و رفتار آنها با ایران بستگی دارد.
آیتالله رئیسی نیز در اولین مصاحبه تلویزیونی خود در قامت رئیسجمهور اسلامی ایران در کنار موضوعات مختلف داخلی، در مهمترین فراز بحث سیاست خارجی دولت خود به وضعیت کشور همسایه - افغانستان - اشاره و به شکل روشنی، تاکید کرد که ایران علاقمند به استقرار دولتی در افغانستان است که برخاسته از رأی مردم افغانستان باشد. آیتالله رئیسی همچنین به کشورهای دیگر نیز توصیه کرد بجای مداخله در امور افغانستان اجازه دهند که مردم افغانستان خودشان برای آینده این کشور تصمیم بگیرند.
رویکرد ایران درباره افغانستان، روشن و حکیمانه است، مخالفت با دخالت بیگانگان و حمایت از تشکیل دولت ملی بر اساس رای همه اقوام و مذاهب و محترم شمردن همه حقوق همه در این کشور.
جمهوری اسلامی ایران، در عراق هم از همین رویکرد حمایت کرد و اشغالگران را در بنبست گذاشت. وقتی هم که جنگ نیابتی تروریستها راه افتاد، ایران مستقیما درگیر نشد، بلکه عمده کمکهای کشورمان، مستشاری و در جهت بسیج ظرفیتهای دفاع مردمی بود؛ ایران همین کار را در لبنان و سوریه و فلسطین هم انجام داده است. البته افغانستان از لحاظ ترکیب جمعیتی و قومی و مذهبی، تفاوتهای مهمی با عراق و حتی سوریه دارد. به هر حال آنچه در این میان جای تامل و تعجب دارد این است که چرا جماعتی که پرچم هویتی آنها «نه غزه، نه لبنان» بوده و هست، ناگهان خواستار مداخله خارجی ایران در افغانستان شدهاند؟ البته این نکته هم در جای خود مهم است که این جماعت اندک اما پرسروصدا سعی دارند با فضاسازی و هیاهو خود را نماینده افکار عمومی جا زده و مثل همیشه نوعی دوگانگی را رقم بزنند.
استکبار ستیزان
استکبار ستیزان
حمله کماندوهای ترکیه به شمال سوریه به بهانه مقابله با عناصر «پکک»
ترکیه
وزارت دفاع ترکیه از حمله کماندوهای خود به شمال سوریه به بهانه از بین بردن تروریستهای وابسته به «پکک» خبر داد.
به گزارش فارس، وزارت دفاع ترکیه روز چهارشنبه اعلام کرد که نیروهای امنیتی ترکیه ۱۳ تروریست گروه یگانهای مدافع خلق وابسته به پکک را در شمال سوریه و در منطقه عملیاتی «سپر فرات» از بین بردند.
به نوشته روزنامه «دیلی صاباح» وزارت دفاع ترکیه اعلام کرد که این تروریستها خود را برای حمله آماده میکردند. وزارت دفاع ترکیه افزود: «ضربه سنگین دیگری از سوی کماندوهای شجاع ما به تروریستها وارد شد و ۱۳ تروریست پکک و یگانهای مدافع خلق که مصمم به حمله از شمال سوریه بودند، در عملیات نیروهای مسلح ما نابود شدند.»
ترکیه عملیات سپر فرات را در ۲۴ آگوست ۲۰۱۶ آغاز کرد و با ادعای دفاع از اراضی خود به شمال عراق و سوریه حمله میکند.
وزیر دفاع ترکیه روز سه شنبه گفت که ارتش ترکیه به زودی به طور دائم به وجود تروریستهای پکک با عملیات ضد تروریسم در داخل و خارج از مرزهای کشور خاتمه میدهد.
ترکیه مدتهاست به بهانه مقابله با پکک در حال نقض تمامیت ارضی شمال عراق و سوریه است. گروه پکک که در ۳۵ سال گذشته با دولت آنکارا در تقابل نظامی است از سوی ترکیه، آمریکا و اتحادیه اروپا به عنوان گروه تروریستی شناخته میشود. ترکیه میگوید که شبه نظامیان پکک مسئول مرگ بیش از ۴۰ هزار نفر از شهروندان ترکیه از جمله زنان و کودکان هستند.
اخیرا نیز نیروی هوایی ترکیه به بهانه حمله به مواضع تروریستهای پکک، به مناطق مسیحی نشین در شمال سوریه از جمله یک روستای مسیحیان آشوری حمله و آن را ویران کرد.
هواپیماهای جنگی ترکیه در این حمله به «تل تاویل» روستایی نزدیک «تل تمر» در استان «الحسکه» حمله کردند. منابع محلی با تایید حملات هوایی ترکیه گفتهاند که این منطقه به عنوان بخشی از جنگی است که ترکیه علیه کردها در سوریه و عراق، بدون در نظر گرفتن عواقب آن برای غیرنظامیان محلی انجام میشود.
این حملات به منازل مسیحیان آشوری آسیب رسانده و بر اساس گزارشهای شاهدان و تصاویر منتشر شده در شبکههای اجتماعی، حملات هوایی خسارات جدی به خانه ها وارد کرده است و بسیاری از آنها اکنون غیرقابل سکونت هستند، اما هیچ یک از غیرنظاییان کشته یا زخمی نشدهاند زیرا ساکنان کمی قبل از حمله موفق به فرار شدند.
استکبار ستیزان
استکبار ستیزان
تشکیل گروهک مسلح جدید با حمایت ترکیه در شمال سوریه
سخنگوی پیشین گروهک تروریستی «فیلق الرحمن» خبر داد که قرار است امروز یک گروه تروریستی جدید در سوریه اعلام موجودیت کند که از ۱۵ هزار تروریست تشکیل شده است.
به گزارش فارس، منابع معارض از تشکیل یک گروه تروریستی جدید در شمال سوریه با حمایت ترکیه خبر دادند که قرار است امروز پنجشنبه رسما اعلام موجودیت کند.
«وائل علوان» که پیشتر سخنگوی گروه تروریستی «فیلق الرحمن» بود و در حال حاضر در مرکز مطالعاتی «جسور» وابسته به تروریستهای سوری فعالیت دارد، گفت که نام این گروه تروریستی جدید، «الجبهه السوریه للتحریر» (جبهه آزادیبخش سوریه) خواهد بود.
روزنامه العربی الجدید به نقل از علوان گزارش داد، این گروه جدید، متشکل از ۱۵ هزار تروریست است و شامل گروههای تروریستی «فرقة المعتصم»، «فرقة الحمزة»، «الفرقة ۲۰»، «لواء صقور الشمال» و «فرقة السلطان سلیمان شاه» خواهد بود.
به گفته این تروریست، این عناصر قرار است در استانهای حلب و رقه در شمال و الحسکه در شمال شرق سوریه مستقر شوند.
به گفته علوان، سرکرده این گروه، «معتصم عباس» سرکرده فرقه المعتصم خواهد بود. قرار است الجبهه الوطنیه در ادلب و اتاق عملیات «عزم» و «الجبهه السوریه للتحریر» در «عفرین»، ریف شمالی حلب، «رأس العین» و «تل أبیض» مستقر شوند.
گروههای تروریستی مذکور تحت لوای گروه تروریستی «الجیش الوطنی السوری» (ارتش ملی سوریه) فعالیت میکنند. این گروه نیز با حمایت ترکیه تشکیل شد.
ترکیه در کنار حمایت از تروریستهای مخالف دولت سوریه، مدتهاست به بهانه مقابله با پکک در حال نقض تمامیت ارضی شمال عراق و سوریه است.
گروه پکک که در ۳۵ سال گذشته با دولت آنکارا در تقابل نظامی است از سوی ترکیه، آمریکا و اتحادیه اروپا به عنوان گروه تروریستی شناخته میشود. ترکیه میگوید که شبه نظامیان پکک مسئول مرگ بیش از ۴۰ هزار نفر از شهروندان ترکیه از جمله زنان و کودکان هستند.
اخیرا نیز نیروی هوایی ترکیه به بهانه حمله به مواضع تروریستهای پکک، به مناطق مسیحی نشین در شمال سوریه از جمله یک روستای مسیحیان آشوری حمله و آن را ویران کرد.
هواپیماهای جنگی ترکیه در این حمله به «تل تاویل» روستایی نزدیک «تل تمر» در استان «الحسکه» حمله کردند. منابع محلی با تایید حملات هوایی ترکیه گفتهاند که این منطقه به عنوان بخشی از جنگی است که ترکیه علیه کردها در سوریه و عراق، بدون در نظر گرفتن عواقب آن برای غیرنظامیان محلی انجام میشود.
این حملات به منازل مسیحیان آشوری آسیب رسانده و بر اساس گزارشهای شاهدان و تصاویر منتشر شده در شبکههای اجتماعی، حملات هوایی خسارات جدی به خانه ها وارد کرده است و بسیاری از آنها اکنون غیرقابل سکونت هستند.
استکبار ستیزان