.
#پیشنهادحفظ۱آیه_در۲روز
سهمدیروزوامروز=#آیۀ۱۰۲سورۀهود
🌷وَ كَذَلِكَ أَخْذُ رَبِّكَ إِذَا أَخَذَ الْقُرَى وَ هِيَ ظَالِمَةٌ إِنَّ أَخْذَهُ أَلِيمٌ شَدِيدٌ
🌷ترجمه 👇
و این چنین است مؤاخذه (و مجازاتِ) پروردگارت، زمانى كه شهرها و آبادىهاى ستمگر را (با قهر خود) مىگیرد. همانا مؤاخذهى او (سخت) دردناك وشدید است.
✍️ در صورت تمایل، نکتهها و پیامهای آیه را اینجا ببینید👇
ا https://b2n.ir/d24414
🤲 پروردگارا 🤲
بشریت را در مقابل #کرونا
و
شرارتهای حاکمان #آمریکا
محافظت بفرما
.
8.9M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
. #عیدتان_مبارک
ببینید ☝️☝️ لذت ببرید و حاجتمندان را
از دعای خیر فراموش نکنید
#التماس_دعا
.
.
#حکایت
آیت الله شهید دستغیب در داستان ۹۴ از کتاب «داستانهای شگفت» نوشته است:
جناب مولوی «محمد اسحاق» داستان چهارم را به شرح زیر نقل کردند:
مادرم به تلاوت قرآن مجید علاقه زیادی داشت و غالباً در شبانه روز هفت جزء تلاوت مینمود وشبهای ماه رمضان را نمیخوابید و مشغول تلاوت قرآن و دعا و نماز بود.
شبی در شمعدان به مقدار یک بند انگشت شمع باقیمانده بود و ما میتوانستیم در خارج از منزل شمع تهیه کنیم، لکن چون از طرف حکومت قدغن شده بود که کسی نباید از خانهاش خارج شود و اگر کسی را در کوچه و بازار میدیدند او را به زندان میبردند و جریمه میکردند، مادرم به روشنائی همان مقدار از شمع مشغول تلاوت قرآن مجید شد.
مولوی «محمد اسحاق» گفت:
به خدا سوگند! که تا آخر شب که مادرم قرآن و دعا میخواند شمع تمام نشد و از نمازش که فارغ شد مشغول سحری خوردن شدیم باز تمام نشد، همینکه صدای اذان صبح بلند گردید، شمع رو به خاموشی رفت و تمام شد و خلاصه یک بند انگشت شمع به مقدار نه ساعت برای ما به برکت مادرم روشنایی داد.
📡ا https://b2n.ir/r79234
از 👇
📚داستانهای شگفت
🤲 پروردگارا 🤲
بشریت را در مقابل #کرونا
و
شرارتهای حاکمان #آمریکا
محافظت بفرما
.
.
#پیشنهادحفظ۱آیه_در۲روز
سهمامروز وفردا=#آیۀ۱۰۳سورۀهود
🌷إِنَّ فِي ذَلِكَ لَآيَةً لِمَنْ خَافَ عَذَابَ الْآخِرَةِ ذَلِكَ يَوْمٌ مَجْمُوعٌ لَهُ النَّاسُ وَ ذَلِكَ يَوْمٌ مَشْهُودٌ
🌷ترجمه 👇
البتّه در این (داستان هلاک بدکاران گذشته) نشانه (و عبرتى) است براى كسى كه از عذاب آخرت بترسد. همان روزى كه مردم را در آن گرد مىآورند و آن روزى كه (همه آن را) مشاهده مىكنند و براى همه نمایان و مشهود است (همه آن را مشاهده ميكنند).
✍️ در صورت تمایل، نکتهها و پیامهای آیه را اینجا ببینید👇
ا https://b2n.ir/u14976
🤲 پروردگارا 🤲
بشریت را در مقابل #کرونا
و
شرارتهای حاکمان #آمریکا
محافظت بفرما
.
#عید_غدیر بر #آزادگان جهان #مبارکباد
علامه امینی رحمةاللهعلیه با جستجو در #آثار محدثین، مفسرین و مورخین #اهلسنت، ۱۱۰ نفر از اصحابپيامبراعظم صلاللهعلیهوآله و ۸۴ نفر از تابعين را یافته است كه ماجرای غدیر و حديث {[(«هرکه منمولایاو هستم، علی مولایاوست»)]} را از پیامبر اکرم صلاللهعلیهوآله رويات كردهاند و نام مشخصات راویان را در کتاب گرانسنگ «#الغدير» گردآوری نموده
و از این طریق ☝️☝️هم خلافت بلافصل امام علی (علیهالسلام) و هم ولايت الهیِ ائمه معصومين علیهمالسلام را اثباتکرده.
📡 متن عربی کتاب الغدیر
ا lib.eshia.ir/15083
📡 ترجمه فارسی کتاب الغدیر
ا https://b2n.ir/z01309
و👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇
با گذشت حدود۸۰سالاز تألیف «الغدیر»، نه تنها #هیچکس ، #هیچ_رد_و_نقدی بر آن ننوشته است، بلکه بهکرات مورد تمجید و تحسین دانشمندان مذاهب قرار گرفته
📡 دیدگاهها را ببینید 👇👇
ا https://b2n.ir/x62043
ا https://b2n.ir/s40847
💗الحمدالله الذی جعلنا💗
💗من المتمسکین بولایت💗
💗علیّبنابیطالب علیهالسلام💗
.
.
#حکایت
💐 عید غدیر مبارکباد 💐
#مقدمه
سوره مبارکه معارج، با اشاره به داستان زیر آغاز شده و میفرماید:
سَأَلَ سَائِلٌ بِعَذَابٍ وَاقِعٍ ﴿۱﴾
لِّلْكَافِرينَ لَيْسَ لَهُ دَافِعٌ ﴿۲﴾
ترجمه:
تقاضاکنندهای، تقاضای عذابی نمود که واقع شد. این عذاب مخصوص کافران است، و هیچ کس نمیتواند آن را دفع کند.
#حکایت
پس از آنکه در روز غدیر خم، رسولخدا صلوات الله علیه وآله، به امر خدا، امیرالمومنین امام علی علیهالسلام را به خلافت منصوب نمود و درباره او فرمود:
هر کس که من مولای او هستم، این علی مولای اوست. و...
این خبر در شهرها منتشر شد.
و برای برخی از افراد قابل قبول نبود.
روزی شخصی به نام «مالک بن حارث فهری» نزد پیامبر (صلالله علیه وآله) آمد و گفت:
تو به ما دستور دادی به یگانگی خدا و اینکه تو فرستاده او هستی، شهادت دهیم، ما هم شهادت دادیم. سپس به نماز و زکات و روزه و حج و جهاد دستور دادی، ما نیز پذیرفتیم. اما به اینها راضی نشدی تا اینکه که این جوان [حضرت علی (علیهالسلام)] را به جانشینی خود منصوب کردی و گفتی: «هر که من مولای او هستم، علی مولای اوست».
سپس افزود:
آیا نصب علی (علیهالسلام) به جانشینی خودت به دستور خداست یا از سوی خودت؟!
پیامبر اکرم (صلالله علیه وآله) در جواب فرمود:
قسم به خدائی که جز او معبودی نیست، این دستور خداست.
حارث بن نعمان خشمگین شد و در حالیکه از رسول خدا دور میشد، میگفت:
خداوندا! اگر این سخن محمد (صلالله علیه وآله) حقیقت است، سنگی از آسمان بر ما ببار تا ذلتی برای اول ما باشد و عبرتی برای آیندگان ما و اگر گفته محمد (صلالله علیه وآله) دروغ است!! عذابی بر او نازل کن.
ناگهان سنگی از آسمان بر سرش فرود آمد و او را کشت و این آیات نازل گشت و دلیل برخورد سنگ و کشتن او را بیان فرمود:
سَأَلَ سَائِلٌ بِعَذَابٍ وَاقِعٍ ﴿۱﴾
لِّلْكَافِرينَ لَيْسَ لَهُ دَافِعٌ ﴿۲﴾
💗الحمدالله الذی جعلنا من المتمسکین به ولایت علیبن ابی طالب علیهالسلام💗
📡ا https://b2n.ir/w01964
از 👇👇
📚 «تأویل الآیات الظاهرة»
تألیف سید شرفالدین؛ ص۶۹۷
📚 «إقبال الأعمال»،
تألیف ابن طاوس، ص۴۵۸
🤲 پروردگارا 🤲
بشریت را در مقابل #کرونا
و
شرارتهای حاکمان #آمریکا
محافظت بفرما
.
.
#پیشنهادحفظ۱آیه_در۲روز
#عیدغدیر بر آزادگانجهانمبارک💐
سهمدیروزوامروز=#آیۀ۱۰۳سورۀهود
🌷وَ كَذَلِكَ أَخْذُ رَبِّكَ إِذَا أَخَذَ الْقُرَى وَ هِيَ ظَالِمَةٌ إِنَّ أَخْذَهُ أَلِيمٌ شَدِيدٌ
🌷ترجمه 👇
و این چنین است مؤاخذه (و مجازاتِ) پروردگارت، زمانى كه شهرها و آبادىهاى ستمگر را (با قهر خود) مىگیرد. همانا مؤاخذهى او (سخت) دردناك وشدید است.
✍️ در صورت تمایل، نکتهها و پیامهای آیه را اینجا ببینید👇
ا https://b2n.ir/d24414
💗الحمدالله الذی جعلنا💗
💗من المتمسکین بولایت💗
💗علیّبنابیطالب علیهالسلام💗
🤲پروردگارا🤲
بشریت را در مقابل #کرونا
و
شرارتهای حاکمان #آمریکا
محافظت بفرما
.
.
#حکایت
💗الحمدالله الذی جعلنا💗
💗من المتمسکین بولایت💗
💗علیّبنابیطالب علیهالسلام💗
آیت الله شهید دستغیب در داستان ۹۸ از کتاب «داستانهای شگفت» با نقل داستان دیگری از جناب مولوی «محمد اسحاق» نوشته است:
جناب مولوی «محمد اسحاق» نقل کردند از آقا «سید رضا موسوی قندهاری» که سیدی فاضل و متقی بود که فرموده است:
«سلطان محمد»، دائی [سید رضا موسوی قندهاری] شغلش خیاطی و فقیر و پریشان حال بود. روزی دیدم او بشاش و خندان است، پرسیدم چه شده که امروز شما را شاد میبینم؟
فرمود:
آرام باش که میخواهم از شادی بمیرم.
«سلطان محمد» ادامه داد:
دیشب بخاطر برهنگی بچههایم و نزدیکی ایام عید و پریشانی و فلاکت خودم به مولا امیرالمؤمنین علیه السّلام متوسل شدم و زیاد گریه کردم و خطاب آقا گفتم:
تو شاه مردانی و سخاوتمند روزگاری، گرفتاریهای مرا میبینی؟ و با گریه خوابم برد، در خواب دیدم که از دروازه عیدگاه قندهار بیرون رفتم، باغی بزرگ دیدم که دیوار قلعهاش از طلا و نقره بود، دری داشت که چندین نفر نزد آن ایستاده بودند، نزدیک آنها رفتم و پرسیدم این باغ مال کیست؟
گفتند:
از حضرت امیرالمؤمنین علیهالسلام است.
التماس کردم که بگذارند داخل شده و به حضور آن حضرت رسم.
گفتند:
فعلاً رسول خدا (صلّی اللّه علیه و آله) تشریف دارند، بعد از ساعتی اجازه دادند.
به خودم گفتم: اول خدمت رسول خدا میرسم و از ایشان سفارشی میگیرم. چون به خدمتش رسیدم از پریشانی خود شکایت کردم.
فرمود:
پیش آقای خود اباالحسن علی (علیهالسّلام) برو.
عرض کردم حوالهای مرحمت فرمایید.
حضرت، نوشتهای به من دادند و دو نفر را هم همراهم فرستادند، وقتی خدمت حضرت اباالحسن، امام علی علیهالسّلام رسیدم، فرمود:
سلطان محمد کجا بودی؟
گفتم:
از فشار روزگار به شما پناه آوردهام و از رسول خدا حواله دارم.
آن حضرت حواله را گرفتند و خواندند و نظر تندی به من کردند و بازویم را به فشار گرفتند و نزد دیوار باغ بردند. اشاره فرمودند، دیوار شکافته شد، دالانی تاریک و طولانی نمایان شد و مرا همراه بردند و من بهشدت ترسیده بودم.
اشاره دیگری کردند، روشنایی ظاهر شد، پس دری نمایان شد و بوی گندی به مشامم رسید با تندی به من فرمودند:
داخل شو و هر چه میخواهی بردار، داخل شدم دیدم خرابهایست پر از لاشههای بد بو و متعفن مردار.
حضرت با تندی فرمودند:
زود بردار
لاشخورهای زیادی آنجا بود و من از ترس مولا، دست دراز کردم و پای قورباغه مردهای به دستم آمد، برداشتم.
فرمودند: برداشتی؟
عرض کردم: بلی.
فرمودند: بیا بیرون.
موقع برگشتن، دالان روشن بود در وسط دالان دو دیگ پر آب روی اجاق خاموش مانده بود، فرمودند:
سلطان محمد! چیزی که به دست داری در آبِ دیگ بزن و بیرون آور، چون آن را در آب زدم، دیدم طلا شده است.
حضرت به من نگاه کردند ولی خشمشان کمتر بود، فرمودند:
سلطان محمد! برای تو صلاح نیست. محبت مرا میخواهی یا این طلا را؟
عرض کردم:
محبت شما را، فرمودند:
پس آن را بیانداز داخل خرابه
تا آن طلا را انداختم از خواب بیدار شدم و بوی بسیار خوشی به مشامم رسید و آنقدر خوشحال شدم که تا صبح از خوشحالی گریه میکردم و خدای را شکر کردم که محبت آقا را پذیرفتم.
[سید رضا موسوی قندهاری] فرمود:
پس از این واقعه، اضطرار دنیوی سلطان محمد برطرف شد و وضع فرزندانش مرتب گردید.
📡ا https://b2n.ir/j10202
از 👇
📚داستانهای شگفت
💗الحمدالله الذی جعلنا💗
💗من المتمسکین بولایت💗
💗علیّبنابیطالب علیهالسلام💗
🤲 پروردگارا 🤲
بشریت را در مقابل #کرونا
و
شرارتهای حاکمان #آمریکا
محافظت بفرما
.
.
#پیشنهادحفظ۱آیه_در۲روز
سهمدیروزوامروز=#آیۀ۱۰۳سورۀهود
🌷إِنَّ فِي ذَلِكَ لَآيَةً لِمَنْ خَافَ عَذَابَ الْآخِرَةِ ذَلِكَ يَوْمٌ مَجْمُوعٌ لَهُ النَّاسُ وَ ذَلِكَ يَوْمٌ مَشْهُودٌ
🌷ترجمه 👇
البتّه در این (داستان هلاک بدکاران گذشته) نشانه (و عبرتى) است براى كسى كه از عذاب آخرت بترسد. همان روزى كه مردم را در آن گرد مىآورند و آن روزى كه (همه آن را) مشاهده مىكنند و براى همه نمایان و مشهود است (همه آن را مشاهده ميكنند).
✍️ در صورت تمایل، نکتهها و پیامهای آیه را اینجا ببینید👇
ا https://b2n.ir/u14976
🤲 پروردگارا 🤲
بشریت را در مقابل #کرونا
و
شرارتهای حاکمان #آمریکا
محافظت بفرما
.
.
#حکایت
خاطرۀ یک جانباز
از روز ۲۱تیر۱۴۰۱ در حرمامام خمینی
با اصرار دو نفر از نوههایم [که دو دختر نوجوان هستند] شب ۲۱تیر، با اتوبوس بهطرف تهران حرکت کردیم تا دخترها، روز ۲۱ تیر، بهاجتماع #دختران_انقلاب برسند
و...
وقتی اتوبوس از قم رد شد، دیدم حدود ساعت ۸صبح میرسیم به حرم امام خمینی رحمةاللهعلیه و چون اعلان شده بود، تجمع «دخترانانقلاب» ۵بعد از ظهر است بهدخترها گفتم:
اولبرویم حرمامام، زیارت و استراحت بکنیم و بعد از ظهر برویم به محل اجتماع «دختران انقلاب» و...
بچهها قبول کردند و از راننده خواهش کردم ما را روبروی حرم امام خمینی رحمةاللهعلیه پیاده کند.
از اتوبوس پیاده شدیم، به عصا تکیه دادم و مثل همیشه چفیهام را [که نشانه همبستگی با جبهه مقاومت است] روی گردنم صاف کردم و دخترها هم چفیه آورده بودند و آنها هم چفیههایشان را انداختند روی چادرها و من عصازنان و دخترها به دنبال من، راه افتادیم و...
هنوز وارد توقفگاهغربی حرم امام نشده بودیم که دیدم دو خانمجوان [کمی هم شُلحجاب] دوربین بهدست، با شتاب به طرف ما میآیند
وقتی به ما رسیدند، چنان با هیجان سلام و احوالپرسی و خوشآمد گویی کردند که هم من، هم نوههایم خیلی تعجب کرده بودیم.
یکیاز آنها از نوه من پرسید که «من جانباز هستم؟»
وقتی مطمئنشدند جانباز دفاعمقدس هستم، احترام و ابراز ارادت و... بیشتر شد و...
از اینکه اینطور با احترام با جانباز رفتار میکردند، خیلی خوشحال شدم و...
آن دو خانم [که یکیشان درحال فیلم گرفتن بود] چند قدمی با ما همراهی کردند و یکی از آنها پرسید:
🔹برای «غرامت» آمدهاید؟!🔹
خواستم بگویم: «کدام غرامت؟» که یادم آمد👇👇👇
#چندماه است [از فروردین۴۰۱]، افراد ناشناسی بصورت خیلیگسترده و جنجالی #تبلیغمیکنند تا [۹صبح ۲۱تیر۴۰۱] بعنوان درخواست غرامتجنگی، #جانبازان_رادرحرم_امام_جمعکنند.
تا این فکر☝️☝️به ذهنم آمد، ایستادم و به نوههایم گفتم:
🔹برگردید، نمیرویم حرم!!🔹
تا برگشتیم، یکی از آن خانمها آمد جلو من و گفت:
مگر برای «تجمعِغرامت» نیامدهاید؟!
گفتم:
خانم!! من و امثال من، چهل سال قبل، فقط بخاطر #اطاعت_از_ولیامر در دفاع از کشورمان شرکت کردیم و نه حالا، نه هیچوقت [بدون اذن ولیامر، هیچکاری نمیکنیم].
با حیرت نگاه میکردند که ادامه دادم:
#چرا فکر کردهاید بهراهی میرویم که ممکن است برایمان چاه کنده باشند؟!
گفت:
کدام چاه؟!!!! چهاشکالی دارد حمایت کنید؟
گفتم:
به #پنج_دلیل حمایت نمیکنم:
۱_ طراحان فراخوان را نمیشناسم
۲_ غرامت، مسئله ملیست نه صنفی
۳_ این فراخوان، رسانههای ضدانقلاب را ذوقزده کرده.
۴_ یکیاز برنامههای آمریکا ایجاد نفرت بین ملتهاست و ممکن است این هم یکی از آن برنامهها باشد.
۵_ بدون اذن ولیفقیه در این نوع کارها دخالت نمیکنم.
بعد به نوههایم گفتم:
عجلهکنید تا زودتر از محدوده حرمامام خارج شویم تا از حضور ما در اینجا سوءاستفاده نشود.
ناگهان دیدم آن خانمها که تا چند لحظهقبل #مؤدب! و #ارادتمند! مینمودند، با تندی و #پرخاش و #توهین، رفتند.
صدایشان زدم و گفتم:
میدانم که اجازه ندارید آنچه را دیدید و ضبط کردید، منتشر کنید، ولی
میتوانید از آنچه دیدید، #درس_بگیرید.
نفَسم گرفته بود، همانجا کمی نشستم و...
بلند شدم و به نوهها گفتم:
شتابکنید تا از حرم دور شویم.
هنوز از توقفگاهحرم خارج نشده بودیم که دیدم یکیاز همان دو خانم از داخل #ماشینشاسیبلندی کهاز توقفگاه خارج میشد از پشت فرمان سرش را بیرون کرد و فریاد زد:
شکمتان سیراست، بهفکر «#ما» #بچههای_گرسنۀجانبازان نیستید
😳😂😳😂ا😳😂😂
و گاز داد و رفتند
[احتمالاً بهصحنهایدیگر میرفتند تا برای کس دیگری دام پهن کنند]
از کنار بزرگراه بهطرف قم راه افتادیم و چند دقیقهای رفتیم که شنیدم، کسی از پشت سر، من را صدا میزد، برگشتم، دیدم از هممحلیهاست که او هم با سواری پراید، با دخترهایش برای اجتماع دخترانانقلاب آمدهبود و چون ما را پیاده دیده بود، ایستاده بود ببیند چه شده.
و...
ماجرای دختران دوربین بهدست را برایش گفتم و کمی کنار بزرگراه نشستیم، ساعت از ۸ و نیم گذشته بود، به هممحلی گفتم:
میروی ببینی داخل حرم چه خبر است؟
دخترانش را گذاشت پیش ما و با پراید رفت و حدود ساعت ۹ و ۴۵ دقیقه برگشت و گفت:
هیچ خبری نیست
هم داخل حرم رفتم، هم همه صحنهها را گشتم، حتی👇
✊یکجانباز در حرم ندیدم✊
سر بهسجده گذاشتم و گفتم
💗خدایا بهپاس اینهشیاری💗
💗به عدد ذرات هستی💗
💗تو را شکر گذاریم💗
.
. ۱۳۱۴مین سال میلاد حضرت
💗امام موسی کاظم💗
علیهالسلام مبارک باد
با #التماس_دعا از همه شما و تقاضای شفاعت حضرت #باب_الحوائج برای رفع #کرونا و رفع #جنگها و #خونریزیها و #تحریمها از همه جهان و همۀانسانها و رفع #مشکلات_کشورمان و شفای #بیماران و رهایی #گرفتاران از درگاه خداوند برای خودمان و حقدارانمان
💗 آمرزش
💗 آرامش
💗 آبرومندی
💗 عاقبتبخیری
💗 آگاهی
💗 آزدگی
🔻🔻🔻🔻همراه با 🔻🔻🔻🔻
💗 سلامتی
💗 سرافرازی
💗 صداقت
💗 صبوری
💗 سخاوت
و 💗 ثروت بسیار
مسئلت نمایم
.
.
#پیشنهادحفظ۱آیه_در۲روز
سهمامروز وفردا
#آیۀ۱۰۴و۱۰۵سورۀهود
🌷وَ مَا نُؤَخِّرُهُ إِلَّا لِأَجَلٍ مَّعْدُودٍ
🌷ترجمه 👇
و ما، آن (روز) را مگر براى مدّت معدودى به تأخیر نمى اندازیم.
🌷يَوْمَ يَأْتِ لَاتَكَلَّمُ نَفْسٌ إِلَّا بِإِذْنِهِ فَمِنْهُمْ شَقِىٌّ وَ سَعِيدٌ
🌷ترجمه 👇
روزى كه (چون) بیاید، هیچ كس جز با اذن او حرفى نمى زند، پس (گروهى) از آنها بدبخت و سیه روز و (عدّه اى دیگر) خوشبخت و سعادتمندند.
✍️ در صورت تمایل، نکتهها و پیامهای آیه را اینجا ببینید👇
ا https://b2n.ir/r75265
🤲 پروردگارا 🤲
بشریت را در مقابل #کرونا
و
شرارتهای حاکمان #آمریکا
محافظت بفرما
.