.
#حکایت
آیتالله شهید دستغیب در کتاب «داستانهای شگفت» نوشته است:
جناب «حاج محمد حسن ایمانی» نقل کردند از مرحوم «حاج غلامحسین ملک التجار بوشهری» که گفت:
سفری که حج مشرف شدم عالم ربانی مرحوم «حاج شیخ محمد جواد بیدآبادی» هم مشرف بودند و در آن سفر عدهای قطاعالطریق [راهزن=دزد] اموال زیادی از حجاج بردند و بیماری وبا هم همه را تهدید میکرد و همه ترسناک بودند.
مرحوم حاجی بیدآبادی فرمود:
هرکس بخواهد از خطر وبا محفوظ بماند، مبلغ ۱۴۰ تومان یا ۱۴۰۰ تومان [هرکس به مقدار توانائیاش] صدقه بدهد، من سلامتی او را به شفاعت حضرت حجة بن الحسن العسکری علیهالسلام از خداوند مسئلت میکنم و ضمانت میکنم سلامتی او را.
مرحوم حاج ملک التجار بوشهری گفت:
برای خودم مبلغ ۱۴۰ تومان را دادم و همچنین عدهای از حجاج پرداختند و چون این مبلغ در آن زمان زیاد بود بسیاری ندادند و آن مرحوم وجوه پرداخته شده را بین حجاجی که دزد اموالشان را برده و خیلی ناراحت بودند تقسیم فرمود.
«حاج محمد حسن ایمانی» افزوده است:
در آن سفر هرکس آن مبلغ را پرداخته بود، به سلامت به وطن خود برگشت و کسانی که ندادند، همه گرفتار و هلاک شدند و دختر خواهرم و کاتب [دفتردار] من از پرداخت آن مبلغ امتناع ورزیدند و هلاک شدند.
✍ شهید دستغیب افزوده:
از عجایب خواصی که خداوند در صدقهی در راه خدا قرار داده، این است که نه تنها صدقه سبب کم شدن مال نمیگردد بلکه سبب افزوده شدن آن گردیده و چندین برابر نصیب صدقه دهنده میگردد و شواهد این موضوع بسیار است.
📡ا https://b2n.ir/r79234
از 👇
📚داستانهای شگفت، شهبد دستغیب
🤲 پروردگارا 🤲
بشریت را در مقابل #کرونا
و
شرارتهای حاکمان #آمریکا
محافظت بفرما
.
.
#پیشنهادحفظ۱آیه_در۲روز
سهمدیروزوامروز=#آیۀ۶_۵_۷۴هود
🌷 فَلَمَّا ذَهَبَ عَنْ إِبْرَاهِيمَ الرَّوْعُ وَ جَاءَتْهُ الْبُشْرَى يُجَادِلُنَا فِي قَوْمِ لُوطٍ (۷۴)
🌷 إِنَّ إِبْرَاهِيمَ لَحَلِيمٌ أَوَّاهٌ مُنِيبٌ ﴿۷۵﴾
🌷 يَا إِبْرَاهِيمُ أَعْرِضْ عَنْ هَذَا إِنَّهُ قَدْ جَاءَ أَمْرُ رَبِّكَ وَ إِنَّهُمْ آتِيهِمْ عَذَابٌ غَيْرُ مَرْدُودٍ ﴿۷۶﴾
🌷ترجمه 👇
پس چون ترس و وحشت از ابراهیم برطرف شد و بشارت (فرزند نیز) براى او آمد، در مورد قوم لوط با ما به (گفتگو و) مجادله پرداخت [تا شاید برای آنان شفاعت كند].(۷۴)
بدرستى كه ابراهیم، بردبار و صاحب آه و ناله و اهل توبه و اِنابه بود.﴿۷۵﴾
[فرشتگان گفتند]: اى ابراهیم! از این (تقاضا) صرف نظر كن، كه به تحقیق فرمان پروردگارت صادر شده و قطعاً عذاب غیر قابل برگشت به سراغ آنها خواهد آمد.﴿۷۶﴾
✍️ در صورت تمایل، نکتهها و پیامهای آیه را اینجا ببینید👇
ا https://b2n.ir/p29857
ا https://b2n.ir/w20548
🤲 پروردگارا 🤲
بشریت را در مقابل #کرونا
و
شرارتهای حاکمان #آمریکا
محافظت بفرما
.
.
#حکایت
آیت شهید دستغیب در کتاب «داستانهای شگفت» نوشته است:
از عالم بزرگوار آقای حاج «سید فرج اللّه بهبهانی» – سلمه اللّه تعالی – که در سفر حج توفیق ملاقات ایشان نصیب حقیر شده بود، شنیدم که در منزل ایشان در مجلس عزاداری داری حضرت سیدالشهداء (ع) معجزهای واقع شده، خدمت ایشان خواهش کردم که واقعه را برای بنده بنویسند و آن بزرگوار تفصیل را به خط خود مرقوم داشته و ارسال فرمودند.
عین نوشته ایشان چنین است:
شخصی به نام عبداللّه، که مسقط الرأس [زادگاه] او «جابرنان» از توابع رامهرمز است ولی ساکن بهبهان است و این مرد در تاریخ ۲۸ شهر محرم الحرام سال ۱۳۸۳ ه_ق از یک پا فلج گردید و قدرت بر حرکت نداشت مگر به وسیله دو چوب که یکی را زیر بغل راست و دیگری را زیر بغل چپ میگذاشت و با زحمت، اندکی راه میرفت و برای مخارجش مؤمنین به او کمک میکردند و.. تا اینکه مراجعه کرده به دکتر «غلامی» و ایشان جواب ناامیدکننده به او داده بودند و بعداً آمد نزد حقیر که وسیله حرکتشان را به اهواز فراهم کنم، وسائل حرکت بحمداللّه فراهم گردید خط سفارش به محضر آیت اللّه بهبهانی ارسال و آن جناب هم پذیرایی فرموده و او را نزد دکتر «فرهاد طبیب زاده» پزشک بیمارستان جندی شاهپور ارسال داشته پس از عکسبرداری و مراجعه، اظهار ناامیدی کرده و گفته بود پای شما قابل علاج نیست و در وسط زانویتان غده سرطانی مشاهده میشود پس با خرج خود او را به بیمارستان شرکت نفت آبادان انتقال میدهد آنجا هم چهار قطعه عکس از پایش برداشته و اظهار داشتند علاج شدنی نیست با این حالت برمیگردد به بهبهان.
عبداللّه مرقوم [شخص بیمار] گوید:
در خلال این مدت، خوابهای نوید دهنده میدیدم که قدری راحت میشدم تا اینکه شبی در واقعه [خواب] دیدم وارد منزل بیرونی شما شدهام و شما خودتان آنجا نیستید ولی دو نفر سید بزرگوار نورانی تشریف دارند در زیر درخت سیبی که در باغچه بیرونی دیده میشود تشریف دارند و شما وارد شدید و بعد از سلام و تحیت، آن دوبزرگوار خودشان را معرفی فرمودند. یکی از آن دو بزرگوار حضرت امام حسین علیهالسلام و دیگری فرزند آن بزرگوار حضرت علی اکبر علیهالسلام بودند.
حضرت ابی عبداللهّ الحسین علیهالسلام دو سیب به شما مرحمت فرمودند و فرمودند:
یکی برای خودت و دیگری برای فرزندت باشد و پس از دو سال این دو سیب نتیجه میدهند و شش کلمه با حضرت حجة بن الحسن – عجل اللّه تعالی فرجه – صحبت میکند.
عبداللّه [شخص بیمار] گفت:
در این حال از شما درخواست نمودم که شفای مرا از آن بزرگوار بخواهید یکی از آن دو بزرگوار فرمودند:
روز دوشنبه ماه جمادی الثانیه، سنه [سال] ۸۴ پای منبر که برای عزاداری در منزل فلانی (که منظور حقیر [حاج «سید فرج اللّه بهبهانی»] بوده) منعقد است. میروی و با پای سالم برمیگردی.
از شوق، از خواب بیدار شدم و به انتظار روز موعود بودم و خواب را برای حقیر نقل کرد همان روز دوشنبه دیدم عبداللّه با دو چوب زیربغل آمد و پای منبر نشست. خودش اظهار داشت که پس از یک ساعت جلوس حس کردم که پای فلجام تیر میکشد، گویی خون در پایم جریان پیدا کرده است، پایم را دراز کرده وجمع نمودم دیدم سالم شده با اینکه روضه خوان هنوز ختم نکرده بود، بر برخاستم و نشستم، بدون عصا! قضیه را به اطرافیان گفتم، حقیر دیدم عبداللّه آمد و با حقیر مصافحه نمود، یک مرتبه دیدم صدای صلوات از اهل مجلس بلند شد و دیگر از آن فلج بکلی راحت شد، پس در شهر مجالس جشن گرفته شد و در روز بعد ۲۲ مهر ۴۳ از ساعت ۸ الی ۱۱ صبح در منزل حقیر مجلس جشنی به اسم اعجاز حضرت سیدالشهداء علیه السلام گرفته شد و جمعیت کم نظیری حاضر و عکس برداری گردید.
والسلام علیکم ورحمة اللّه
… حرره الاحقر السید فرج اللّه الموسوی
✍️ با ویرایش از
📡ا https://b2n.ir/r79234
از 👇
📚داستانهای شگفت، شهبد دستغیب
داستان بیست و ششم
🤲 پروردگارا 🤲
بشریت را در مقابل #کرونا
و
شرارتهای حاکمان #آمریکا
محافظت بفرما
.
.
#پیشنهادحفظ۱آیه_در۲روز
سهمامروزوفردا👈#آیۀ۷۷سورۀهود
🌷وَ لَمَّا جَاءَتْ رُسُلُنَا لُوطًا سِيءَ بِهِمْ وَ ضَاقَ بِهِمْ ذَرْعًا وَ قَالَ هَذَا يَوْمٌ عَصِيبٌ
🌷ترجمه 👇
و هنگامى كه فرستادگان ما، (فرشتگان مأمور عذاب) به سراغ لوط آمدند، نگران آنان شد و براى حفظ آنها (از آزار این قوم شرور) به تنگ آمد، (با خود) گفت: امروز، روز سختى است!
✍️ در صورت تمایل، نکتهها و پیامهای آیه را اینجا ببینید👇
ا https://b2n.ir/h14432
🤲 پروردگارا 🤲
بشریت را در مقابل #کرونا
و
شرارتهای حاکمان #آمریکا
محافظت بفرما
.
.
اولیننتایجقیام امامخمینیرحمهالله
و فداکاری ملتهشیار وشجاع ایران
🔻ا🔻
برگزاری
👈#اولین وتنها #رفراندمجهان👏
برای تعیین #نوع_حکومت
و
#نجاتایران از ننگ #حق_توحش
#نجاتایران ازذلّت #کاپیتولاسیون
#نجاتایران از #تحقیرهای_غرب
#نجاتایران از سلطۀشوم #آمریکا
👇با👇
#نجاتایران از سلطنت #موروثی
👇و👇
علیرغم همۀسختیها و رنجها
✊اینراه #تاپایاندنیا ادامهدارد✊
#بحول_الله_وقوته
🏴 برایشادی روحامام #صلوات
.
.
#حکایت
هوشمندیِ ملی و هدایت الهی
🏴شادی شهدای ۱۵خرداد #صلوات
وقتی انگلیس #رضاشاه را [خیلی آسانتر از اخراج #نگهبان_سفارتش] از ایران اخراج نمود و به جزیرهای دورافتاده در آفریقا تبعید کرد، از ملت غیور ایران، #هیچ اعتراضی از #هیچکس و در #هیچ جای ایران شنیده نشد و در #هیچیک از منابع تاریخ نیز حتی یک کلمه اعتراض از مردم ایران ثبت نشده.
اما
همین ملت☝️☝️ وقتی مأموران رژیم #دستنشانده_پهلوی در اواخر شب ۱۵خرداد سال ۱۳۴۲، به منزل #امام_خمینی (رحمه الله) یورش بردند و ایشان را بازداشت کردند، {[[(علیرغم محدودیت ابزارهای اطلاعرسانی)]]} فقط چند ساعت بعد از بازداشت امام (رحمهالله) قبل از اذانصبحِ روز ۱۵خرداد، جمع کثیری از مردم قم، در مقابل منزل ایشان اجتماع کردند و...
🔹 حدود ساعت ۶صبح، جمعیت خشمگین، به اتفاق فرزند امام خمینی (رحمهالله) [شهید، حاج آقا مصطفی (رحمه الله)]، به سمت حرم مطهر حضرت معصومه (علیهاالسلام) حرکت کردند.
و در همراهی مردم با فرزند امام، خیابانهای شهر قم، مملو از مردان و زنان غیرتمندی شد که در اعتراض به #رژیم_دستنشانده و حمایت از امام خمینی (رحمهالله) فریاد میزدند #یامرگ_یا_خمینی و پس از چند دقیقه، صحنهای مطهر و خیابانهای اطراف حرم، لبریز از مردمی شد که با خشمِ برخواسته از غیرت و هوشمندی، فریاد میزدند: #یامرگ_یا_خمینی
🔹علما و مراجع تقلید هم با صدور بیانیههایی، خواستار آزادی فوری حضرت امام خمینی (رحمهالله) شدند.
🔹حدود ساعت ده صبح، با ورود نیروهای مسلّح برای تقویت نیروهای شهربانی قم، تیراندازی و رگبار مسلسلها شروع شد و تعداد زیادی از مردم شهید و مجروح شدند و تا ساعت پنج عصر، کشتار ادامه یافت.
🔹در همان ساعتهای اول صبح، بهمحض رسیدن خبر، بهمردم تهران، تهرانیها نیز مثل سایر شهرها، در اعتراض به دستگیری امام خمینی (رحمهالله) به خیابانها ریختند و مأموران رژیم، معترضان تهرانی را نیز قتلعام کردند و... قیام خونین ایرانیان، سراسر کشور را فراگرفت.
🔹با رسیدن خبر #بازداشت_امام و #کشتارمردم_قم_وتهران به ورامین، جمععیت بسیاری از کشاورزان غیور ورامین، درحالیکه بهنشانهی {[نترسیدن از مرگ]} #کفن_پوشیده_بودند، به سوی تهران حرکت کردند و در بین راه، نیروهای #رژیم_دستنشانده، کشاورزان مظلوم و بیسلاح و بیدفاع را محاصره کردند و به طرز وحشیانهای آنان را #قتلعام کردند و تعداد بسیاری از جنازه شهدا را با چندین کامیون بردند و هرگز اثری از آن شهدا بهدست نیامد.
🔹وقتی خبر به روستاهای نزدیک تهران رسید، دهقانان کَنْ و مردم روستای جماران نیز بطرف مرکز شهر تهران سرازیر شدند و...
🔹انبوه جمعیّت از بازاری، بارفروش، دانشگاهی و اقشار مختلف مردم، با فریادهای #یامرگ_یاخمینی و #مرگ_برشاه، تهران را به لرزه در آوردند.
و شاه دستنشانده، تهران و قم را به کشتارگاه مخوف و حمام خون تبدیل کرد
🔹همه این جنایتها برای این بود که آمریکاییها از شاه خواسته بودند، حق رسیدگی به حرائم اتباع آمریکا را از دستگاه قضائی ایران سلب کند [[همان #کاپیتولاسیون]] و شاهبیعرضه جرأت نداشت با این خواسته آنان مخالفت نماید.
🔹شاه دستنشانده، تهران و قم را به کشتارگاه مخوف و حمام خون تبدیل کرد و [[احتمالاً به دستور آمریکا]]، برای بدنام کردن معترضین، گفت:
😂معترضین از جمال عبدالناصر [رییسجمهور مصر] پول گرفتهاند😂 و...
🔹اما علیرغم ادعاهای مسخره #شاهدستنشانده، قیام پانزدهم خرداد ۱۳۴۲، روز به روز برافروختهتر شد تا...
🔹اگرچه فداکاریهای مردم در روز پانزده خرداد، موجب آزادی فوری امام خمینی (رحمهالله) نشد.
ولی از طرفی
اعتراضها به همه نقاط ایران کشیده شد و مدتها ادامه داشت.
از طرف دیگر
مراجع تقلید، با صدور اعلامیههای فردی و بیانیههای جمعی از امام خمینی (رحمهالله) حمایت کردند و...
🔹و علمای طراز اوّل کشور نیز، برای چارهجویی، در تهران اجتماع کردند و...
🔹اعتراضات مردمی ۱۰ماه طول کشید و تا پایان سال ۱۳۴۲ و حتی ایام نوروز ۱۳۴۳ ادامه داشت و...
🔹بالاخره، رژیم #دستنشانده_پهلوی، مجبور شد و برای فرونشاندن خشم ملت #هشیار و #شجاع ایران، روز ۱۸ فروردین ۱۳۴۳، امام خمینی (رحمهالله) را آزاد کرد.
✍ برگرفته از 👇
📡 بیتوته
ا https://b2n.ir/a14951
📡 ۱۵خرداد۴۲
ا https://b2n.ir/f67654
🏴شادی شهدای ۱۵خرداد #صلوات
🤲 پروردگارا 🤲
بشریت را در مقابل #کرونا
و
شرارتهای حاکمان #آمریکا
محافظت بفرما
.
.
#پیشنهادحفظ۱آیه_در۲روز
🏴شادی شهدای ۱۵خرداد #صلوات
سهمامروزوفردا👈#آیۀ۷۸سورۀهود
🌷 وَ جَاءَهُ قَوْمُهُ يُهْرَعُونَ إِلَيْهِ وَ مِنْ قَبْلُ كَانُوا يَعْمَلُونَ السَّيِّئَاتِ قَالَ يَا قَوْمِ هَؤُلَاءِ بَنَاتِي هُنَّ أَطْهَرُ لَكُمْ فَاتَّقُوا اللَّهَ وَ لَاتُخْزُونِ فِي ضَيْفِي أَلَيْسَ مِنْكُمْ رَجُلٌ رَشِيدٌ
🌷ترجمه 👇
و قوم لوط، كه سابقه كارهاى بد داشتند، به سرعت به سراغ او آمدند. [حضرت لوط، براى جلوگیرى از آبرو ریزی، با اشاره به دخترانِ خود، به آنان) گفت: اى قوم من! اینها دختران من هستند، [با آنان ازدواج كنید] آنها براى شما پاكترند. پس از خدا پروا كنید و مرا نزد میهمانانم شرمسار نکنید. آیا در (میان) شما یك نفر رشید [جوانمرد] وجود ندارد؟
✍️ در صورت تمایل، نکتهها و پیامهای آیه را اینجا ببینید👇
ا https://b2n.ir/k01168
🏴شادی شهدای ۱۵خرداد #صلوات
🤲 پروردگارا 🤲
بشریت را در مقابل #کرونا
و
شرارتهای حاکمان #آمریکا
محافظت بفرما
.
.
#حکایت
آیتالله شهید دستغیب در کتاب «داستانهای شگفت» نوشته است:
تقریباً پانزده [حدو هفتاد] سال قبل، از جمعی از علمای اعلام قم و نجف اشرف شنیدم که پیرمرد هفتاد سالهای به نام «کربلائی محمد کاظم کریمی ساروقی» (اهل ساروق از توابع فراهان اراک) که هیچ سوادی نداشته، در حق او لطف شده و به طرز عجیبی [بصورت ناگهانی] تمام قرآن را حفظ شده.
عصر پنجشنبه، «کربلائی محمد کاظم» به زیارت امامزادهای [بقعهی یکی از اولیاء] که در آن روستا مدفون است میرود، هنگام ورود، دو نفر سید بزرگوار را میبیند و به او میفرمایند کتیبهای که در اطراف حرم نوشته شده را بخوان.
میگوید:
من سواد ندارم و نمیتوانم بخوانم.
میفرمایند:
میتوانی، بخوان.
پس از فرمایش آقایان، حالت بیخودی [مدهوش و مبهوت] به او دست میدهد و همانجا میافتد و تا فردا عصر که اهالی روستا برای زیارت امامزاده میآیند او را روی زمین افتاده میبینند. او را بلند کرده به خود میآورند.
به کتیبه نگاه میکند و میبیند سوره جمعه است، تمام آن را میخواند و بعد خودش را حافظ تمام قرآن میبیند و هر سوره از قرآن مجید را که از او میخواستند، از حفظ به طور صحیح میخوانده.
و از جناب آقای «میرزا حسن» نواده مرحوم «میرزای شیرازی» شنیدم فرمود:
مکرر او را امتحان کردم هر آیهای را که از او میپرسیدم، فوراً میگفت از فلان سوره است و عجیبتر آنکه هر سورهای را میتوانست به قهقرا، [یعنی از آخر سوره به اول آن] بخواند.
و نیز فرمود:
کتاب تفسیر صافی در دست داشتم برایش باز کرده گفتم:
این قرآن است و از روی خط آن بخوان، کتاب را گرفت چون در آن نظر کرد گفت:
آقا! تمام این صفحه قرآن نیست و روی آیه شریفهای که در آن صفحه بود، دست گذاشت و گفت:
فقط این سطر یا این نیم سطر قرآن است و بقیه قرآن نیست.
گفتم:
از کجا میگویی؟ تو که سواد عربی و فارسی نداری؟
گفت:
آقا! کلام خدا نور است، این قسمت نورانی است و قسمت دیگرش (نسبت به نورانیت قرآن) تاریک است.
و چند نفر دیگر از علمای اعلام را ملاقات کردم که میفرمودند:
همه ما او را امتحان کردیم و یقین کردیم امر او خارق عادت [غیر عادی] است و از خداوند فیاض (جل و علیٰ) به او افاضه شده.
سالنامه نور دانش نیز در سال ۱۳۳۵ صفحه ۲۲۳، ضمن چاپ عکس کربلائی محمد کاظم، شهادت عدهای از بزرگان علما را بر خارقالعاده [غیر عادی] بودن امر او نقل نموده و افزوده است:
موهبتی بودن حفظ قرآن کربلائی ساروقی به دو دلیل ثابت میشود.
اول:
بی سوادی او که عموم اهالی روستای او شهادت میدهند و احدی خلاف آن را اظهار ننموده است
دوم:
بعضی از خصوصیات حفظ قرآن او که از عهده تحصیل و درس خواندن خارج است، به شرح زیر:
۱– هرگاه یک کلمه عربی یا غیر عربی بر او خوانده شود، فوراً میگوید که در قرآن هست یا نیست.
۲– اگر یک کلمه قرآنی از او پرسیده شود، فوراً میگوید در چه سوره و کدام جزء است.
۳– هرگاه کلمهای در چند جای قرآن مجید آمده باشد، تمام آن موارد را بدون وقفه میشمارد و دنباله هرکدام را میخواند.
۴– هرگاه در یک آیه یک کلمه یا یک حرکت غلط خوانده شود یا زیاد و کم کنند بدون اندیشه متوجه میشود و خبر میدهد.
۵– هرگاه چند کلمه از چند سوره به دنبال هم خوانده شود محل هر کلمه را بدون اشتباه بیان میکند.
۶– هر آیه یا کلمه قرآنی را از هر قرآنی که به او بدهند، نشان میدهد.
۷– هرگاه در یک صفحه عربی یا غیر عربی یک آیه مطابق سایر کلمات نوشته شود، آیه را تشخیص میدهد که آن برای اهل علم و فضل نیز دشوار است.
این خصوصیات را خوش حافظهترین مردم، نسبت به یک جزوه بیست صفحهای فارسی نمیتواند دارا شود تا چه رسد به ۶۶۶۶ آیه قرآنی.
📡ا https://b2n.ir/r79234
از 👇
📚داستانهای شگفت، شهبد دستغیب
داستان سی و یکم
🤲 پروردگارا 🤲
بشریت را در مقابل #کرونا
و
شرارتهای حاکمان #آمریکا
محافظت بفرما
.
.
#پیشنهادحفظ۱آیه_در۲روز
سهمدیروزوامروز=#آیۀ۷۸سورۀهود
🌷 وَ جَاءَهُ قَوْمُهُ يُهْرَعُونَ إِلَيْهِ وَ مِنْ قَبْلُ كَانُوا يَعْمَلُونَ السَّيِّئَاتِ قَالَ يَا قَوْمِ هَؤُلَاءِ بَنَاتِي هُنَّ أَطْهَرُ لَكُمْ فَاتَّقُوا اللَّهَ وَ لَاتُخْزُونِ فِي ضَيْفِي أَلَيْسَ مِنْكُمْ رَجُلٌ رَشِيدٌ
🌷ترجمه 👇
و قوم لوط، كه سابقه كارهاى بد داشتند، به سرعت به سراغ او آمدند. [حضرت لوط، براى جلوگیرى از آبرو ریزی، با اشاره به دخترانِ خود، به آنان) گفت: اى قوم من! اینها دختران من هستند، [با آنان ازدواج كنید] آنها براى شما پاكترند. پس از خدا پروا كنید و مرا نزد میهمانانم شرمسار نکنید. آیا در (میان) شما یك نفر رشید [جوانمرد] وجود ندارد؟
✍️ در صورت تمایل، نکتهها و پیامهای آیه را اینجا ببینید👇
ا https://b2n.ir/k01168
🤲 پروردگارا 🤲
بشریت را در مقابل #کرونا
و
شرارتهای حاکمان #آمریکا
محافظت بفرما
.
.
#حکایت
آیت الله شهید دستغیب در کتاب «داستانهای شگفت» نوشته است:
تقی صالح مرحوم «محمد رحیم اسماعیل بیگ» که در توسل به اهلبیت و علاقه قلبی به حضرت سیدالشهداء علیه السلام کم نظیر بود و از این باب رحمت، برکاتی نصیبش شده و در رمضان ۸۷ [۱۳۸۷ قمری] به رحمت حق واصل شده، نقل نمود:
در شش سالگی مبتلا به درد چشم شده و تا سه سال گرفتار بوده و عاقبت از هر دو چشم نابینا گردید.
در ماه محرم، ایام عاشورا در منزل دائی بزرگوارش مرحوم حاج «محمد تقی اسماعیل بیگ» روضه خوانی بود و چون هوا گرم بود شربت خنک به مردم میدادند.
گفت:
از دائی خودم خواهش کردم که من به مردم شربت بدهم.
فرمود:
تو نمیبینی و نمیتوانی.
گفتم:
یک نفر بینا را همراه من کنید تا کمکم کند.
قبول فرموده و من با کمک خودش مقداری به مردم شربت دادم.
در حال شربت دادن به مردم بودم که مرحوم «معین الشریعه اصطهباناتی» رفت منبر و روضه حضرت زینب (سلام الله علیها) را خواند و من به شدت گریه میکردم تا اینکه از خود بیخود شدم، در آن حال، بانوی مجللّهای را دیدم و دانستم حضرت زینب (سلام الله علیها) است، دست مبارک بر دو چشم من کشید و فرمود خوب شدی و دیگر چشم درد نمیگیری.
ناگهان چشمم را باز کردم و اهل مجلس را دیدم، شاد و فرحناک دویدم خدمت دائی و تمام اهل مجلس منقلب شدند و اطراف مرا گرفتند و... به امر دائیام مرا در اطاقی برده ومردم را متفرق نمودند.
و نیز همان مرحوم «محمد رحیم اسماعیل بیگ» نقل نمود:
چند سال قبل، مشغول آزمایش بودم و غافل بودم از اینکه نزدیکم ظرفی پر از الکل است. کبریت را روشن نموده ناگاه الکل شعلهور شد و تمام بدنم از سر تا پایم را آتش زد و سوزاند الا چشمانم را.
من را به بیمارستان رساندند و چند ماه در مریضخانه مشغول معالجه بودم از من پرسیدند:
چطور چشمت سالم مانده!؟
گفتم:
عطای [مجلس عزای امام] حسین علیهالسلام است که وعده فرمودند «تا آخر عمر، چشمم درد نگیرد.»
📡ا https://b2n.ir/r79234
از 👇
📚داستانهای شگفت، شهبد دستغیب
داستان سی و دوم
🤲 پروردگارا 🤲
بشریت را در مقابل #کرونا
و
شرارتهای حاکمان #آمریکا
محافظت بفرما
.
.
#پیشنهادحفظ۱آیه_در۲روز
سهمامروزوفردا👈 #آیۀ۷۹و۸۰هود
🌷 قَالُوا لَقَدْ عَلِمْتَ مَا لَنَا فِي بَنَاتِكَ مِنْ حَقٍّ وَ إِنَّكَ لَتَعْلَمُ مَا نُرِيدُ ﴿۷۹﴾
🌷ترجمه 👇
گفتند: تو خوب مىدانى كه ما را به دخترانت حاجتى نيست و تو خوب مىدانى كه ما چه مىخواهيم (۷۹)
🌷قَالَ لَوْ أَنَّ لِي بِكُمْ قُوَّةً أَوْ آوِي إِلَى رُكْنٍ شَدِيدٍ ﴿۸۰﴾
🌷ترجمه 👇
[لوط] گفت: كاش براى مقابله با شما قدرتى داشتم يا به تكيه گاهى استوار پناه مىجستم (۸۰)
✍️ در صورت تمایل، نکتهها و پیامهای آیه را اینجا ببینید👇
ا https://b2n.ir/k01168
🤲 پروردگارا 🤲
بشریت را در مقابل #کرونا
و
شرارتهای حاکمان #آمریکا
محافظت بفرما
.
.
#حکایت
آیتالله شهید دستغیب در داستان ۳۳ از کتاب «داستانهای شگفت» نوشته است:
صاحب مقام یقین، مرحوم «عباسعلی» مشهور به «حاج مؤمن» که دارای مکاشفات و کرامات بسیاری بوده و تقریباً مدت سی سال نعمت مصاحبت با آن مرحوم در حضر و سفر نصیب بنده بود و [از زمان تألیف کتاب] دو سال است که به رحمت ایزدی پیوسته است و آن مرحوم را داستانهایی است.
از آن جمله:
وقتی جاسوسهای دولتی نزد پسر دائی آن مرحوم به نام «عبدالنبی» اسلحه پیدا کردند، او را گرفتند و زندانش کردند و بالاخره محکوم به اعدام شد.
پدرش پریشان ونالان و ناامید از یافتن را چاره گردید.
مرحوم حاجی مؤمن به او گفته بود:
مأیوس نباش، امروز تمام امور تحت اراده حضرت ولی عصر امام زمان علیهالسلام میباشد، امشب که شب جمعه است به آن بزرگوار متوسل میشویم، خدا قادر است که از برکات [شفاعت] آن حضرت، فرزندت را نجات دهد.
آن شب را حاجی مؤمن و پدر و مادر آن پسر، احیا میدارند و به نماز و توسل به آن حضرت و زیارت آن بزرگوار سرگرم میشوند و بعد مشغول قرائت آیه شریفه «اَمَّنْ یُجیبُ الْمُضْطَرَّ اِذا دَعاهُ وَیَکْشِفُ السُّوءَ» میشوند، آخر شب هر سه نفر بوی مُشک عجیبی را حس میکنند و جمال نورانی آن بزرگوار را مشاهده میکنند که میفرماید:
دعای شما مستجاب شد، خداوند فرزندت را نجات بخشید و فردا به منزل میآید.
حاج مؤمن مرحوم میگفت:
پدر و مادر از دیدن جمال آن حضرت بی طاقت شده و تا صبح مدهوش و مبهوت بودند، فردا سراغ فرزندشان که قرار بود در آن روز اعدام شود رفتند.
به آنها گفته بودند:
اعدامش تأخیر افتاده و بنا شده در کار او تجدید نظر شود و بالاخره، پیش از ظهر او را آزاد کردند و با سلامتی کامل به منزل آمد.
آیت شهید دستغیب افزوده است:
مرحوم حاجی مؤمن را در استجابت دعا در مرضهای سخت و گرفتاریهای شدید، داستانهایی است که آنچه ذکر شد نمونهای است از آنها.
رحمت بی پایان خداوند به روان پاکش باد.
📡ا https://b2n.ir/r79234
از 👇
📚داستانهای شگفت، شهبد دستغیب، داستان ۳۳
🤲 پروردگارا 🤲
بشریت را در مقابل #کرونا
و
شرارتهای حاکمان #آمریکا
محافظت بفرما
.