eitaa logo
اعتدال (عدالت‌پذیری)
133 دنبال‌کننده
2.2هزار عکس
759 ویدیو
42 فایل
ارتباط با مدیران کانال = hadi_moshfegh@
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
اینجا 👆👆 همان ایران است که قبل از دست‌نشاندگان آمریکا و انگلیس، برای درمان مردم، نیازمند پزشکان و بود اما حالا👇👇 تولید اولین مؤثر بر توسط دانشمندان تأیید شد اینجا 👆👆 وطن من است 👏💓به کشورم و ۴۰ساله ملت ایران ❣️ لطفا❣️ برای نجات بشریت از و شرارت‌های حاکمان 🤲 دعابفرمایید 🤲 🌷اینجا 👇 ا https://t.me/etedal_naghd 👇👇👇 ا @etedalhamrah با حذف یا تغییر لینک
. شهید ثانی؛ «زین العابدین ابن اسماعیل جزائری» از علمای بزرگ قرن دهم است (كه سید محسن امین، ۷۹ اثر علمی را از وی نام ‌برده است.) شیخ بهایی علیه الرحمه از قول پدر خودش نقل کرده که گفته است: روزی وارد شدم بر شهید ثانی و او را متفکر دیدم. سبب تفکر پرسیدم: فرمود: گمان می‌کنم که من دومین شهید باشم زیرا شب گذشته در خواب دیدم که سید مرتضی، عده‏‌ای از علما را مهمان نموده، چون من وارد شدم سید به من فرمود: بنشین كنار شهید اول، من در کنار شهید اول نشستم و به نظرم این خواب دلالت دارد که من شهید بعد از شهید اول خواهم بود. به هرحال او مدتی در بعلبک اقامت كرده بود و در مذاهب اسلام درس می‌‏فرمود و مرجع و مفتی همه مذاهب شده بود و بسیار مشهور گردید. بعد از ۵ سال به زادگاهش «جُبَع» در فلسطین برگشت و به تدریس و تصنیف مشغول شد. در سال ۹۶۵ كه شیخ مشغول تالیف كتاب ارزشمند شرح لمعه بود. برخی افراد (كه انگیزه آنان با نقل‌های متفاوتی بیان شده) نزد رستم پاشا وزیر اعظم سلطان سلیمان علیه او توطئه كردند و... سلطان، یك نفر را به همراه هفت نفر فرستاد، به طلب شیخ و گفت: او را زنده می‌‏آوری تا با علمای اینجا مباحثه کند و علما بر مذهب او مطلع شوند تا آنچه مذهب ما اقتضا دارد بدان نحو با او عمل کنیم. در همین زمان به خاطر شیخ گذشت که به حج مشرف شود. فرستاده سلطان به محل اقامت شیخ رفت و از او جستجو نمود، ولی متوجه شد كه او به مکه رفته است برای يافتن او به سمت مكه حركت كرد و در راه به شیخ رسید. آن جناب فرمود: اجازه بده من حج بجای آورم، بعد هر چه می‌خواهی کن. قبول كرد و چون از حج فراغت یافت او را به دربار سلطان حركت داد. وقتی به پایتخت رسید، یك شخص شیطان صفتی به آن مامور گفت: این چه کسی است که با توست؟ گفت: از علماء شیعه است، او را به نزد سلطان می‌برم. آن شخص گفت: بترس از این که او به پادشاه از تو شکایت کند و بگوید كه تو در اثناء راه نسبت به او تقصیر خدمت کرده‌‏ای و آزارش نموده‌ای، یارانی هم در دربار دارد آنها هم به او کمک می‌نمایند پس باعث هلاک تو خواهد شد. بهتر است سرش را جدا کنی و به نزد سلطان ببری. و آنقدر به گوش آن مأمور احمق خواند تا آن ملعون به شهید کردن او راضی شد. چون قاتل، آن سر مبارک را به نزد سلطان رسانید. سلطان از کشتن او ناراحت شد و گفت: من امر کرده بودم که او را زنده بیاوری! چرا او را کشتی؟! و مقداری و با قاتل تندی كرد و او را توبیخ نمود و... شخصی به نام «سید عبدالکریم » که از مریدان شهید بود و منصب خزانه‌داری و حسابداری دربار را بعهده داشت وقتی شهادت شهید را شنید، نزد سلطان رفت و قلمدانش را در به زمین گذاشت و گفت: مرا از خدمت معاف دارید. سلطان گفت : چرا؟ گفت: نزد سلطانی كه مأمور فرستاده، شیخ را زنده بیاورند ولی سر او را آورده‌اند! و مآخذه نمی‌شوند، ماندن صلاح نیست. شاید روزی هم بدنیال من فرستادید مأمور سر مرا آورد. شاه این حرف را پسندید و دستور داد «تمام هفت مأمور را جرم مباشرت و معاونت در قتل کشتند». 📚 قصص العلماء، ص ۲۶۲ 📚 امل الآمل، تألیف الحر العاملی، ج ۱، ص ۹۰ 📚 اعیان الشیعه، ج ۷، ص ۱۵۴ 📚 روضات الجنات، جلد ۳، ص ۳۵۷ 📚 مردان علم در میدان عمل، جلد ۱ ❣️لطفا ❣️ برای نجات بشریت از و شرارت‌های حاكمان 🤲 دعابفرمائید 🤲 💓 اینجا 👇👇 ا https://t.me/etedal_naghd 👇👇👇 ا @etedalhamrah
. سهم دیروز و امروز 👇 ۱۳سوره_توبه 🌷 أَلَا تُقَاتِلُونَ قَوْمًا نَكَثُوا أَيْمَانَهُمْ وَ هَمُّوا بِإِخْرَاجِ الرَّسُولِ وَ هُمْ بَدَءُوكُمْ أَوَّلَ مَرَّةٍ أَتَخْشَوْنَهُمْ فَاللَّهُ أَحَقُّ أَنْ تَخْشَوْهُ إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنِينَ 🌷 ترجمه 👇 آیا با گروهى كه سوگندها (و پیمان‌هاى) خود را شكستند و به بیرون كردن پیامبر (از وطنش) همّت گماشتند، و آنان نخستین بار جنگ را با شما آغاز كردند، پیكار نمى‌كنید؟ آیا از آنان مى‌ترسید؟ اگر ایمان دارید، سزاوارتر آن است كه از خدا بترسید! ✍️ در صورت تمایل، نکته‌ها و پیام‌ها آیه را اینجا ببینید👇 ا https://gharaati.ir/%D8%AA%D9%81%D8%B3%DB%8C%D8%B1-%D9%86%D9%88%D8%B1/#numsooreh=9&numayeh=1155 ❣️لطفاً ❣️ برای نجات بشریت از و شرارت‌های حاکمان 🤲 دعابفرمایید 🤲 اینجا 👇 ا https://t.me/etedal_naghd 👇 ا @etedalhamrah با حذف یا تغییر لینک
. از ابوعبدالله، محمد بن عمر، ملقب به «واقدی» ((از دانشمندان بزرگ قرن دوم هجری قمری)) نقل شده كه گفته است: زمانی بر من گذشت که بسیار در تنگی معاش و سختی زندگی بودم. روزی همسرم آمد نزد من و گفت: در خانه چیزی نداریم. من ناچار رفتم نزد یکی از دوستانم که اهل بازار بود و نیازمندی خود را اظهار کرده و از او مقداری قرض خواستم. دوست بازاری من کیسه مهر کرده و سربسته‌‏ای که در میان آن یک هزار و دویست درهم بود به من داد و من به خانه خود برگشتم. در دقایق اولی كه وارد خانه شدم، دیدم یکی از دوستانم که سیدی هاشمی بود وارد شد و گفت: از محل ما برای من چیزی نرسیده و به تأخیر افتاده و از جهت معاش و زندگی در تنگی هستم اگر داری، مقداری قرض به من بده؟ من رفتم نزد همسرم و قضیه قرض گرفتن خودم را از رفیق بازاری و قرض خواستن دوست سیدم را برایش گفتم. همسرم گفت: حالا می خواهی چه كنی؟ گفتم: قصد دارم کیسه‌‏ای که قرض کرده‌‏ام که هزار و دویست درهم در آن است با دوستم نصف کنم. همسرم گفت: فکر خوبی نکرده‏‌ای. گفتم :چرا؟! گفت: چون تو از دوست خود که یک بازاری است قرض خواسته‌‏ای و او به تو این مبلغ را داده. سزاوار نیست که تو نصف آن را به دوست خودت که از ذریه رسول الله صلی الله علیه و آله است بدهی. بلکه لازم است همه کیسه را به آن فرزند پیغمبر بدهی. پس من از نزد همسرم برگشتم و آن کیسه را به دوست سیدم دادم و او رفت. بعدا برایم تعریف كرد: تازه به منزل خود رسیده بوده که همان دوست بازاری من که به شدت احتیاج به پول داشته و با آن سید دوستی داشته وارد منزل او شده و تقاضای قرض می‌‌کند. و سید وقتی شدت احتیاج او را می‌‏فهمد همان کیسه‌‏ای را که از من قرض گرفته بود با همان حال مهر شده به او می‌دهد. دوست بازاری که چشمش به کیسه و به مهر خودش می‏‌افتد آن را می‌‏شناسد و در حالی که آن کیسه همراهش بود نزد من آمد و قضیه را از من سوال کرد من قضیه را برای او شرح دادم. در این هنگام قاصدی از سوی یحیی بن خالد برمکی وارد شد و به من گفت: مدتی است امیر به من گفته بود که به نزد تو بیایم و تو را دعوت کنم به حضور امیر. ولی در اثر کثرت مشغله دیر بخدمت رسیدم. اکنون حرکت کنید که امیر به زیارت شما اشتیاق دارد. من حرکت کرده همراه قاصد، نزد یحیی بن خالد برمکی رفتم و در نزد او قضیه کیسه را گفتم، یحیی وقتی قضیه را شنید غلامش را صدا کرد و گفت: فلان کیسه کذائی را بیاور. غلام کیسه‏‌ای را آورد که در آن ده هزار دینار بود. یحیی آن کیسه را به من داد و گفت: دویست دینار آن مال خودت و دویست دینار مال رفیق بازاریت و دویست دینار مال رفیق سیدت و چهارصد دنیار دیگر مال همسرت باشد چونکه او از همه شما کریم‌تر و باگذشت‌‏تر بوده است. 📚 اعیان الشیعه ،ج ۱۰، ص ۳۲ ا ❣️لطفا ❣️ برای نجات بشریت از و شرارت‌های حاكمان 🤲 دعابفرمائید 🤲 💓 اینجا 👇👇 ا https://t.me/etedal_naghd 👇👇👇 ا @etedalhamrah
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
👆چهارمین ایرانیِ مؤثر بر هم آمد اینجا👆همان ایران است که قبل از دست‌نشاندگان آمریکا، برای مردم، محتاج بود 👏💓به کشورم و ملت ایران در مقابل زیاده‌خواهی های حاکمان وحشی آمریکا ❣️ لطفا❣️ برای نجات بشریت از و شرارت‌های حاکمان 🤲 دعابفرمایید 🤲 🌷اینجا 👇 ا https://t.me/etedal_naghd 👇👇👇 ا @etedalhamrah با حذف یا تغییر لینک
. مرحوم آیة الله العظمی سید محمد حُجَّت کوه‌کمَره‌ای (رضوان الله تعالی علیه) پس از درگذشت آیت الله حائری یزدی از مراجع تقلید زمان بود و بسیار مشهور بود و افراد زیادی برای عمل به دستورات دینی خود به وی رجوع کردند و مدرسه حجتیه در شهر قم از آثار به جای مانده از دوران مرجعیت او است که در آن زمان بی‌نظیر بوده است. علامه شهید مطهری گفته است: در ایام طلبگی با عده‌‏ای از افراد در جلسه‌‏ای نشسته بودیم، در آن مجلس مرحوم آیة الله العظمی آقای حجت (سید محمد حُجَّت کوه‌کمَره‌ای) رضوان الله تعالی علیه مورد غیبت قرار گرفت. و با آنکه آن مرحوم حق استادی به گردن من داشت و سالها در خدمت ایشان درس خوانده بودم و حتی در یک مسابقه عمومی از آن مرحوم جایزه گرفته بودم، در شرایطی قرار گرفتم که من هم در آن برنامه حضور داشتم یک وقت احساس کردم این درست نیست من چرا باید در آن شرایط قرار بگیرم. لذا پی فرصت مناسبی بودم تا ایشان را ببینم و از وی رضایت بطلبم. تا آنکه در یک تابستانی مرحوم حجت به مزار حضرت عبدالعظیم تشریف آوردند. یک روز بعد از ظهر به منزل ایشان رفتم و در زدم. در را باز کردند، گفتم بگوئید فلانی است، ایشان در اندرون بودند اجازه ورود دادند. یادم هست وقتی وارد شدم ایشان را در حالی دیدم که کلاهی بر سر داشتند و بر بالشتی تکیه کرده بودند و مریض به نظر می ‏رسیدند، گفتم: آقا آمده ‏ام یک مطلبی را به شما عرض کنم. فرمود: چه مطلبی؟ گفتم: من از شما کمی غیبت کرده‌‏ام، اما غیبت زیادی نیز از دیگران شنیده‌‏ام و از این کار سخت پشیمانم و چون تصمیم دارم که از این پس دیگر غیبت شما را نکنم و از کسی نیز استماع نکنم، آمده‌‏ام که به خود شما بگویم که مرا ببخشید. این مرد با بزرگواری که داشت فرمود: غیبت کردن از امثال ما دو جور است: یک وقت بشکلی است که اهانت به اسلام است و یک وقت مربوط به شخص ماست. من که مقصود ایشان را فهمیده بودم، گفتم: بنده چیزی که به اسلام توهین باشد نگفته‌‏ام، بلکه مربوط به شخص شماست. فرمود: من گذشتم. شهید مطهری اعلی الله مقامه الشریف، افزوده است: انسان اگر بخواهد توبه کند باید حقوق مردم را بپردازد و اگر غیبت و تهمتی بکسی وارد کرده او را راضی کند و در صورتی که ممکن نیست یا آنها مرده‌‏اند، لااقل استغفار بکند و از برای صاحبان حقوق از خداوند طلب مغفرت و احسان درباره آنها نماید تا آنها راضی باشند. 📚 حکایت‌ها و هدایت‌های مرتضی مطهری 📚 مردان علم در میدان عمل، جلد 1 ا ❣️لطفا ❣️ برای نجات بشریت از و شرارت‌های حاكمان 🤲 دعابفرمائید 🤲 💓 اینجا 👇👇 ا https://t.me/etedal_naghd 👇👇👇 ا @etedalhamrah
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
👆چهارمین ایرانیِ مؤثر بر هم آمد اینجا👆همان ایران است که قبل از دست‌نشاندگان آمریکا، برای مردم، محتاج بود 👏💓به کشورم و ملت ایران در مقابل زیاده‌خواهی های حاکمان وحشی آمریکا ❣️ لطفا❣️ برای نجات بشریت از و شرارت‌های حاکمان 🤲 دعابفرمایید 🤲 🌷اینجا 👇 ا https://t.me/etedal_naghd 👇👇👇 ا @etedalhamrah با حذف یا تغییر لینک
. سهم دیروز و امروز 👇 ۱۴سوره_توبه 🌷 قَاتِلُوهُمْ يُعَذِّبْهُمُ اللَّهُ بِأَيْدِيكُمْ وَ يُخْزِهِمْ وَ يَنْصُرْكُمْ عَلَيْهِمْ وَ يَشْفِ صُدُورَ قَوْمٍ مُؤْمِنِينَ 🌷 ترجمه 👇 با آنان بجنگید تا خداوند آنان را به دست‌‌هاى شما عذاب كند و خوارشان سازد و شما را بر آنان پیروز كند و دل‌هاى (پردرد) مؤمنان را تشفّى و مَرهَم نهد. ✍️ در صورت تمایل، نکته‌ها و پیام‌ها آیه را اینجا ببینید👇 ا https://gharaati.ir/%D8%AA%D9%81%D8%B3%DB%8C%D8%B1-%D9%86%D9%88%D8%B1/#numsooreh=9&numayeh=1156 ❣️لطفاً ❣️ برای نجات بشریت از و شرارت‌های حاکمان 🤲 دعابفرمایید 🤲 اینجا 👇 ا https://t.me/etedal_naghd 👇 ا @etedalhamrah با حذف یا تغییر لینک
. . عمومی برای درحالیکه کرونا در هر لحظه، تعداد بسیاری از انسان‌ها را 🔷 هریک از ما داریم ا 👇👇👇 🔷 اول کردنِ صددرصدی 🔷 دوم به آسیب دیدگان، حتی یا وقت 🔷 سوم و از خداوند کمک خواستن. 🤲 ای خدای مهربان، و مرا در انجام این یاری فرما و نگذار چیزی مانع و و من شود. ❣️ لطفا❣️ برای نجات بشریت از و شرارت‌های حاکمان 🤲 دعابفرمایید 🤲 🌷اینجا 👇 ا https://t.me/etedal_naghd 👇👇👇 ا @etedalhamrah با حذف یا تغییر لینک
15.74M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
👆پیشرفت‌های پزشکی ایران از زبان متخصصان جهان این 👆👆 درحالیست که قبل از آمریکا و انگلیس از ایران عزیز، برای درمان ساده‌ترین بیماری‌ها، کشور محتاج پزشکان و بود و تا مدت‌ها بعد از انقلاب نیز این ادامه داشت. 💓👏درود خدا بر مقاومت و تلاش که معادله‌ی به پزشکان خارجی را کرد🇮🇷💪 👇 و 👇 دانشمندان جهان را به تحسین واداشت ❣️ لطفا❣️ برای نجات بشریت از و شرارت‌های حاکمان 🤲 دعابفرمایید 🤲 🌷اینجا 👇 ا https://t.me/etedal_naghd 👇👇👇 ا @etedalhamrah با حذف یا تغییر لینک
. سید جواد عاملی، فرزند سید محمد حسینی عاملی، مؤلف كتاب «مفتاح الکرامه»، و از شاگردان برجسته‌ی مرحوم سید بحرالعلوم ((مرجع تقلید عامه شیعیان در قرن ۱۲ و ۱۳ ه ق)) است مرحوم نوری در کتاب «کلمه طیبه» قضیه‌‏ای راجع به این بزرگوار به شرح زیر نقل کرده است: شبی، جناب فقیه اجل آقا «سید جواد عاملی» مشغول خوردن شام بود که کسی در خانه را کوبید. یك نفر از اهل بیت او از داخل حیاط منزل پرسید: «كیست؟» و از پشت در صدائی آمد كه: «از دفتر علامه بحرالعلوم هستم» «سید جواد عاملی» خودش بیرون آمد و شتابان در را باز كرد. «فرستاده علامه بحرالعلوم» به سید گفت: شام بحرالعلوم را حاضر نموده‌اند ولی ایشان اصرار دارند كه تا شما نیآیید شام نمی‌خورند و منتظر شماست. سید جواد با تعجیل روانه شد. و به منزل علامه بحرالعلوم وارد شد. تا چشم علامه بحرالعلوم به سید افتاد شروع کرد به عتاب و سرزنش کردن كه: خجالت نمی‌‌کشید!؟ از خدا نمی‌‏ترسید!؟ عرض کرد: مگر چه شده!؟ فرمود: خانواده‌ای در محله‌ای كه تو زندگی می‌كنی، هر شب و روز باخرمای زاهدی (نوعی خرمای ارزان قیمت) زندگی می‌‏کند، آن هم با قرض و نسیه گرفتن از این و آن. و هفت روز است که طعم برنج و گندم نچشیده‌‏اند و چیزی غیر از خرمای زاهدی نخورده‏‌اند. امروز مرد خانه رفته است از بقال محل برای شام از همان خرما بگیرد، بقال جواب کرده و گفته قرض شما زیاد شده است و او با دست خالی برگشته. خود و عیالش امشب بی‌شام مانده‌‏اند و تو با دل خوش غذا می‌‏خوری! در حالی‌كه خانه او به خانه تو نزدیك است. سید با تعجب پرسید: كدام همسایه‌ی ما علامه گفت: تو او را می‌‏شناسی، او «شیخ محمد نجم عاملی» است. سید جواد گفت: والله از حال او مطلع نبودم. بحرالعلوم با عصبانیت فرمود: اگر به حال او مطلع بودی و شام می‌خوردی، یهودی و کافر بودی. خشم من برای این است که چرا از احوال همسایه‌‌ات بی‌اطلاعی؟ علامه یك سینی غذای آماده را پیش كشید و گفت: این مجمعه را بگیر و با همین شخص به دنبال شما آمد، ببر در خانه او، و به او بگو دوست داشتم که امشب شام را با هم بخوریم. بعد كیسه‌ای را به دست سید جواد داد و گفت: این را که در آن مقداری پول است بگیر و در زیر فرش یا حصیر خانه «شیخ محمد» بگذار و سینی را هم برای او بگذار و برمگردان. سینیِ بزرگی بود که در آن غذا با گوشت و غذاهای لذیذ گوناگون گذاشته شده بود. علامه اضافه كرد: من شام نمی‌‏خورم تا تو برگردی و خبر بیاوری که او خانواده‌اش شام خورده و سیر شده‌اند! جناب سید جواد و فرستاده علامه با سینی غذا رفتند به خانه آن مؤمن. سید مجمعه را از دست فرستاده علامه گرفت و از او خواست برگردد و رفت. سید در را زد، مرد بیرون آمد. سید، بعد از سلام و احوال‌پرسی، گفت: دوست داشتم اگر اجازه بدهید، امشب شام را با شما بخورم. و... وقتی مشغول خوردن شام شدند، همسر مرد صاحب خانه گفت: آقا سید، این غذا از كجا آمده؟ سید خواست حرف بزند، اما زن ادامه داد: عرب نمی‌‏تواند غذای به این خوبی درست کند! تا نگویی این غذا را از کجا آورده‌ای، و من از این غذا نمی‌‏خورم! هر چه سید اصرار نمود، او نخورد، سید مجبور شد و قضیه را گفت. «شیخ محمد (مرد فقیر)» گفت: بخدا این امری عجیب است از سید بحرالعلوم. چون هیچ کس، جز بقال از وضع من اطلاعی نداشت. به هرحال مشغول خوردن شام شدند و... سید جواد گفته است: خواستم كیسه را بگذارم زیر حصیری كه روی آن نشسته بودیم، ولی او متوجه شد و كیسه را با اصرار به او دادم. و او كسیه را باز كرد و دیدیم، شصت عدد شوش (واحد یکی از پول‌های آن زمان) در كیسه بود. 📚 اقتباس از فواید الرضویه، ص ۸۶ 📚 مردان علم در میدان عمل، ج ۱ ❣️لطفا ❣️ برای نجات بشریت از و شرارت‌های حاكمان 🤲 دعابفرمائید 🤲 💓 اینجا 👇👇 ا https://t.me/etedal_naghd 👇👇👇 ا @etedalhamrah
. سهم امروز و فردا👇 ۱۵سوره_توبه 🌷 وَ يُذْهِبْ غَيْظَ قُلُوبِهِمْ وَ يَتُوبُ اللَّهُ عَلَى مَنْ يَشَاءُ وَ اللَّهُ عَلِيمٌ حَكِيمٌ 🌷 ترجمه 👇 و خداوند (با پیروزى شما و خوارى دشمن،) غیظ و خشم دلهاى مؤمنان را از بین ببرد و خداوند لطف خود را بر هركس بخواهد بر مى‌گرداند (و راه توبه را به روى آنان مى‌گشاید.) و خداوند، دانا و حكیم است. ✍️ در صورت تمایل، نکته‌ها و پیام‌ها آیه را اینجا ببینید👇 ا https://gharaati.ir/%D8%AA%D9%81%D8%B3%DB%8C%D8%B1-%D9%86%D9%88%D8%B1/#numsooreh=9&numayeh=1157 ❣️لطفاً ❣️ برای نجات بشریت از و شرارت‌های حاکمان 🤲 دعابفرمایید 🤲 اینجا 👇 ا https://t.me/etedal_naghd 👇 ا @etedalhamrah با حذف یا تغییر لینک