eitaa logo
اعتدال (عدالت‌پذیری)
133 دنبال‌کننده
2.2هزار عکس
759 ویدیو
42 فایل
ارتباط با مدیران کانال = hadi_moshfegh@
مشاهده در ایتا
دانلود
. ۱آیه_در۲روز سهم امروز و فردا👇 ۵۱سورۀهود 🌷 يَا قَوْمِ لَا أَسْأَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْرًا إِنْ أَجْرِيَ إِلَّا عَلَى الَّذِي فَطَرَنِي أَفَلَا تَعْقِلُونَ 🌷ترجمه 👇 (هود گفت:) اى قوم من! من از شما در برابر رسالتم پاداشى درخواست نمى‌كنم، پاداش من جز بر عهده كسى كه مرا آفريده است نمی‌باشد پس آيا نمى‌انديشيد؟! ✍️ در صورت تمایل، نکته‌ها و پیام‌ها آیه را اینجا ببینید👇 ا https://b2n.ir/p14711 🤲 پروردگارا 🤲 بشریت را در مقابل و شرارت‌های حاکمان محافظت بفرما .
. از شخصى به نام «ابراهيم بن موسى قزّاز»، که يكى از ثروتمندان معروف شهر خراسان در زمان مأمون عباسی بوده، نقل شده که گفته است: من که در زمان حضور امام رضا (علیه‌السلام) در خراسان مردی فقیر بودم و امامت جماعت یکی از مساجد خراسان را برعهده داشتم. مدتی بود بخاطر مشکلات مالیِ بسیاری که برایم پیش آمده بود، از حضرت امام رضا (عليه‌السلام) تقاضای کمک کرده بودم ولی خبری نشده بود. روزى تصمیم گرفتم به محضر مبارك حضرت علىّ بن موسى الرّضا (عليهماالسلام) بروم و پيرامون درخواستى كه قبلاً از آن حضرت كرده بودم، صحبت نمايم تا با كمك ايشان بتوانم مشكلات زندگى خود و خانواده‌ام را بر طرف سازم . وقتی به منزل امام (عليه‌السلام) نزدیک شدم، دیدم آنحضرت در حال خروج از منزل هستند و دنبال ایشان راه افتادم و متوجه شدم که قصد دارند برای استقبال از کسی به بيرون شهر برودند. من نيز همراه حضرت به راه ادامه دادم، در بين راه وقت نماز شد و امام (عليه‌السلام) مسير خود را به سمت ساختمانى كه در آن نزديكى بود، تغيير داد. در نزديك آن ساختمان، كنار صخره‌اى ایستادند و به من فرمودند: ابراهيم ! اذان بگو. عرض کردم: بهتر نیست صبر كنيم تا افراد ديگر از اصحاب و دوستان به ما ملحق شوند، بعد از آن نماز [جماعت را با افراد بیشتری] اقامه فرمائيد؟ فرمود: خداوند تو را مورد مغفرت و رحمت واسعه خويش قرار دهد، مواظب باش كه هيچ گاه نماز را [به امید جماعت با افراد بیشتری که بیایند] از اوّل وقت، تأخير نيندازى، مگر آن كه ناچار و مجبور شوى و يا آن كه داراى عذر [قابل قبولی] باشى و... طبق فرمان امام (عليه‌السلام) اذان نماز را گفتم و نماز را به امامت آن حضرت اقامه نموديم. بعد از آن كه نماز، پايان يافت و سلام نماز را داديم و...، عرض کردم: ياابن رسول اللّه! قبلاً تقاضایی كرده بودم و شما نيز وعده‌اى به من دادید ولی با اینکه مدّتى گذشته خبری نشده است و من سخت در فشار زندگى خود و خانواده‌ام قرار دارم. چون با توجّه به مشغله‌هاى بسيار شما، نمى‌خواهم هر روز مزاحم شما گردم، اگر ممكن باشد، عنايتى در حقّ من و خانوده‌ام بفرمائيد. امام (عليه‌السلام) تبسّمى نمودند و با چوب دستى خودشان مقدارى از خاك‌هاى روى زمين را جمع کردند و با دست مبارك خود روى آن خاك‌ها زدند، وقتی دست‌شان برداشتند متوجّه شدم كه شمش طلائى در دست دارند و آن را به من دادند و فرمود: اين را بگير، خداوند متعال در آن، برايت بركت و توسعه عطا گرداند، آن را هزينه زندگى خود و عائله‌ات قرار بده . سپس افزود: از آنچه امروز دیدی با کسی حرف نزن. ابراهيم بن موسى قزّاز در پايان حكايت، اضافه كرده است: شمش طلا را از امام رضا (عليه‌السلام) گرفتم و به منزل آمدم، بعد از چند روز آن را فروختم. قيمت آن حدود هفتاد هزار دينار بود ولی خداوند متعال با دعاى آن حضرت، به قدرى بركت و توسعه به من عنايت نمود، كه در ردیف ثروتمندان معروف شهر خراسان قرار گرفتم. ✍️ برگرفته از 📡ا https://b2n.ir/b74912 از 👇 📚چهل داستان وچهل حدیث از امام رضا علیه السلام از 👇 📚اصول كافى، ج۱، ص۴۸۸، ح۶ 📚اختصاص شيخ مفيد، ص ۲۷۰ 📚بحارالا نوار، ج۴۹، ص۴۹ از 👇 📚خرائج مرحوم راوندى 🤲 پروردگارا 🤲 بشریت را در مقابل و شرارت‌های حاکمان محافظت بفرما .
. ۱آیه_در۲روز سهم دیروز و امروز👇 ۵۱سورۀهود 🌷يَا قَوْمِ لَا أَسْأَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْرًا إِنْ أَجْرِيَ إِلَّا عَلَى الَّذِي فَطَرَنِي أَفَلَا تَعْقِلُونَ 🌷ترجمه 👇 (هود گفت:) اى قوم من! من از شما در برابر رسالتم پاداشى درخواست نمى‌كنم، پاداش من جز بر عهده كسى كه مرا آفريده است نمی‌باشد پس آيا نمى‌انديشيد؟! ✍️ در صورت تمایل، نکته‌ها و پیام‌ها آیه را اینجا ببینید👇 ا https://b2n.ir/p14711 🤲 پروردگارا 🤲 بشریت را در مقابل و شرارت‌های حاکمان محافظت بفرما .
. در تاریخ ورزش هندبال، دختران ایرانی قهرمان آسیا شدند این‌جا☝️☝️ که و درهمۀعرصه‌ها به کوری چشم از سایر ملت‌ها پیشی می‌گیرند 🔻 آری🔻 💪 دختران هندبال ایران، با شکست دادن تیم‌های «ازبکستان»، «قزاقستان (میزبان)»، «هند» و «سوریه»، عنوان قهرمانی‌آسیا را کسب کردند. 🔻 درهمۀخبرگزاری‌ها 🔻 ا https://b2n.ir/s76051 .
. از شخصى به نام «محمّد قرظى» نقل شده که گفته است: در سفر حجّ وارد مسجد جُحفه شدم و چون بسيار خسته بودم، خوابيدم، در عالم خواب رسول خدا (صلى الله عليه و آله) را ديدم و نزد آن حضرت رفتم . همين كه نزديك حضرت رسيدم ، به من فرمودند: با كارى كه نسبت به فرزندانم انجام دادى، خوشحال شدم. در همين اثناء طبق خرمائى كه جلوى حضرت رسول (صلى الله عليه و آله) بود، توجّه مرا جلب كرد، لذا از آن حضرت تقاضا كردم تا مقدارى از آن‌ها را به من عنايت نمايند؟ حضرت رسول (صلى الله عليه و آله) نيز با دست مبارك‌شان مقدارى خرما از آن طبق برداشتند و به من دادند. خرماها را شمردم، هيجده عدد بود، با خود گفتم: بيش از هيجده سال از عمر من باقى نمانده است. از خواب بيدار شدم و.... بعد از مدتی، روزی ديدم در همان محلّ عده‌ای تجمع کرده‌اند، پرسیدم: «چه خبر است؟» گفتند: حضرت علىّ بن موسى الرّضا (عليهماالسلام) به اینجا تشريف فرما شده است و مردم برای ديدار با آن حضرت اجتماع كرده‌اند. جلو رفتم، حضرت را دیدم كه در همان جايی نشسته‌اند که در خواب دیده بودم که پيغمبر اسلام (صلوات اللّه عليه و آله) نشته بودند و مثل آنچه در خواب دیده بودم، طبقی از خرما جلو آن‌حضرت (عليه‌السلام) قرار داشت. كنار حضرت رفتم و تقاضا كردم تا مقدارى از آن خرماها را به من عطا نمايند؟ و امام (عليه‌السلام) مقدارى از آن‌ها را با دست مبارك خود برداشتند و به من دادند. شمردم دیدم هيجده عدد بود، خواهش كردم كه چند عددى ديگر بدهند؟ امام (عليه‌السلام) فرمودند: اگر جدّم [رسول اللّه صلى الله عليه و آله] بيش از آن مقدار داده بود، من نيز بر آن مى‌افزودم. 📡ا https://b2n.ir/m40232 از 👇 📚چهل داستان وچهل حدیث از امام رضا علیه السلام از 👇 📚مستدرك الوسائل، ج۱۲، ص ۳۷۴، ح۳ 📚الثّاقب فى المناقب، ص۴۸۲، ح۴۱۲ 📚إعلام الورى طبرسى، ج۲، ص ۵۴ 📚مناقب ابن شهرآشوب، ج۴، ص۲۴۲ 📚ينابيع المودة : ص ۱۲۱ 🤲 پروردگارا 🤲 بشریت را در مقابل و شرارت‌های حاکمان محافظت بفرما .
. ۱آیه_در۲روز سهم امروز و فردا👇 ۵۲سورۀهود 🌷 وَ يَاقَوْمِ اسْتَغْفِرُواْ رَبَّكُمْ ثُمَّ تُوبُواْ إِلَيْهِ، يُرْسِلِ السَّمَآءَ عَلَيْكُم مِّدْرَاراً وَ يَزِدْكُمْ قُوَّةً إِلَى قُوَّتِكُمْ وَ لَاتَتَوَلَّوْاْ مُجْرِمِينَ 🌷ترجمه 👇 و («هود» ادامه داد) اى قوم من! از پروردگارتان طلب آمرزش كنید، سپس به سوى او باز گردید و توبه نمایید تا او از آسمان پى در پى بر شما باران بفرستد، (چنانكه گویى همه‌ى آسمان در حال ریزش است) و نیرویى بر نیروى شما بیفزاید، و (از راه حق) به خاطر گناه اعراض نكنید و روى برنتابید. ✍️ در صورت تمایل، نکته‌ها و پیام‌ها آیه را اینجا ببینید👇 ا https://b2n.ir/a46827 🤲 پروردگارا 🤲 بشریت را در مقابل و شرارت‌های حاکمان محافظت بفرما .
☝️سلام و صلوات‌خدا و ملائک بر غیرت ملت هشیار ایران که بار دیگر با تشییعِ پیکر ، مرحوم آیت الله ، ۴۳سال نیرنگ آمریکا و مزدورانش را لگدمال کردند. .
. «ابوهاشم جعفرى» محضر امام رضا، امام جواد، امام هادی و امام حسن عسکری علیهم‌السلام) را درک کرد و از راویان مورد اعتماد شیعه به شمار می‌رود ا https://b2n.ir/m93592 از: دانشنامه جهان اسلام، ج۱۷، ص۲۸۷ از «ابوهاشم جعفرى» نقل شده که گفته است: وقتی مأمون - خليفه عبّاسى - جهت دست يابى به اهداف شوم خود حضرت علىّ بن موسى الرّضا (عليهما السلام) را از مدينه به خراسان احضار کرد و شخصى به نام «رجاء بن ابى ضحّاك» را مأمور انتقال آن حضرت نمود، من در محلّى اطراف اهواز به نام «ايذج = ایذه» بودم و شنیدم که مسیر عبور امام رضا (عليه‌السلام) از اهواز است، جهت ديدار و زيارت آن حضرت شتابان حركت كردم و در اهواز به حضور مبارك آن بزرگوار شرفياب شدم و امام (عليه‌السلام) را مريض حال دیدم. آن حضرت از «رجاء بن ابى ضحّاك» خواستند تا برای‌شان طبيب بياورند. همين كه پزشك به محضر شريف ايشان وارد شد، حضرت نشانه‌های نوعى گياه را توضیح دادند و آن را از طبیب تقاضا کردند. [ظاهراً راوی هنگام نقل این داستان، نام گیاه را فراموش کرده بوده] طبيب گفت: من چنين گياهى را نمى‌شناسم و حتّى اسم آن را هم نشنيده‌ام! امام (عليه‌السلام) فرمودند: پس مقدارى نيشكر برايم بياوريد. دكتر گفت: نیشکر از آن گیاه اوّلى ناياب‌تر است. چون الان فصل نيشكر نيست. حضرت فرمودند: هر دوى آن ها در همين فصل در این منطقه فراوان وجود دارد. سپس در ادامه فرمايش خود، فرمودند: به همراه «ابوهاشم جعفرى» به سمت رودخانه بروید و از رودخانه عبور کنيد، آنطرف رودخانه، شخصى را مى‌بينيد كه در مزرعه خود مشغول آبيارى‌ست، از او محلّ كشت نيشكر و نيز روئیدن همان گياه را سؤ ال كنيد، او شما را راهنمائى مى‌کند. ابوهاشم افزوده است: طبق دستور امام (عليه‌السلام) به همراه طبيب حركت كردیم و طبق راهنمائى حضرت از رودخانه عبور كرديم، مرد كشاورزى را ديديم كه مشغول آبيارى مزرعه خود بود. بنابر فرموده حضرت، موضوع را با او مطرح کرديم. او ما را به آن دو گياه راهنمائى كرد. پس از يافتن محلّ روئیدن و كشت آن دو گياه، مقدارى از هر كدام چيديم و برداشتيم و به سمت محلّ اقامت امام رضا(عليه‌السلام) حركت کرديم. از وقتی که مرد کشاورز ما را به محل روئیدن آن دو گیاه راهنمایی کرد، طبیب به‌شدت در فکر فرو رفته بود، وقتی بازمی‌گشتیم، از من پرسید: اين شخص كيست؟ گفتم: او فرزند رسول خدا (صلى الله عليه و آله) است. گفت: آيا آثار نبوّت در او هست!؟ گفتم: خير، او جانشين و وصىّ آخرین پيغمبر خداست. و... در آن سفر، ده‌ها نفر را از مدینه تا خراسان با فاصله‌های کم، کماشته بودند و اخبار را بصورت دست به دست کردن و لحظه به لحظه انتقال می‌دادند، وقتی مأمورین خلیفه ماجرای معرفی داروی خاصی که طبیب نیز از آن بی‌اطلاع بود را توسط امام علیه‌السلام به اطّلاع مامون رساندند، دستور «حركت سریع و توقف کمتر» صادر کرده بود، كه مبادا مردم مناطق بین راه، شيفته آن حضرت گردند. 📡ا https://b2n.ir/n40094 از 👇 📚چهل داستان وچهل حدیث از امام رضا علیه السلام از 👇 📚الخرايج والجرايح، ج۲، ص۶۶۱، ح۴ 📚الثّاقب فى المناقب، ص۴۸۸، ح۴۱۶ 🤲 پروردگارا 🤲 بشریت را در مقابل و شرارت‌های حاکمان محافظت بفرما .
. ۱آیه_در۲روز سهم دیروز و امروز👇 ۵۲سورۀهود 🌷 وَ يَقَوْمِ اسْتَغْفِرُواْ رَبَّكُمْ ثُمَّ تُوبُواْ إِلَيْهِ، يُرْسِلِ السَّمَآءَ عَلَيْكُم مِّدْرَاراً وَ يَزِدْكُمْ قُوَّةً إِلَى قُوَّتِكُمْ وَ لَاتَتَوَلَّوْاْ مُجْرِمِينَ 🌷ترجمه 👇 و («هود» ادامه داد) اى قوم من! از پروردگارتان طلب آمرزش كنید، سپس به سوى او باز گردید و توبه نمایید تا او از آسمان پى در پى بر شما باران بفرستد، (چنانكه گویى همه‌ى آسمان در حال ریزش است) و نیرویى بر نیروى شما بیفزاید، و (از راه حق) به خاطر گناه اعراض نكنید و روى برنتابید. ✍️ در صورت تمایل، نکته‌ها و پیام‌ها آیه را اینجا ببینید👇 ا https://b2n.ir/a46827 🤲 پروردگارا 🤲 بشریت را در مقابل و شرارت‌های حاکمان محافظت بفرما .
. «ثعالبى» كه يكى از علماء بزرگ اهل سنّت است گفته است: من خودم «ابو حامد عبداللّه بن عبد الرحمن» مشهور به «صفوانى» را ديدم و حكايت زیر را از زبان او شنيدم: «ابواحمد، عبداللّه بن عبد الرحمن صفوانى» گفته است: در فصل سرد زمستان، همراه قافله‌اى از خراسان به قصد كرمان حرکت کردم، در همان ابتدای راه، در یک شب سرد زمستان در جایی توقف کردیم که دزدها آمدند و تمام اموال و وسائل ما را غارت كردند و يكى از همراهان ما را {معرفی نکرده، احتمالاً او را نمی‌شناخته} که مشهور [به «ثروت» یا به «محبت اهلبیت» (علیهم‌السلام)] بود را [احتمالاً به‌خاطر مقاومت او] دست گير كردند و او را مدّتى طولانی زیر يَخ و برف نگه‌داشته و تا صبح دهانش را پر از يخ و برف کرده بودند. وقتی صبح شد و... دزدها ما را رها کردند و اموال‌مان را بردند و... آن مرد را دیدیم که چون دهانش تا صبح پُر از برف و یخ بود، دیگر توان سخن گفتن و غذا خوردن نداشت . پس از آن، درحالی‌که بسیار آسیب دیده بود، به خواب رفت، بعد دقایقی از خواب برخاست و گفت: در عالم خواب امام رضا (عليه‌السلام) را ديدم و مشكل دهان خود را با آن بزرگوار در ميان گذاشته بود و تقاضاى درمان دندان‌ها و زبانش را كردم. در عالم خواب، امام (عليه‌السلام) فرمودند: مقدارى «زيره» و «آويشن» را با قدرى «نمك» مخلوط نما و آن‌ها را بکوب تا تمام آن‌ها به یک پودر تبدیل شود و چند مرتبه با آن پودر، دهانت را شستشو بده تا ناراحتى زبان و لثه‌ها و دندان‌هايت بر طرف شود. اما آن شخص [احتمالاً با این استدلال که «خواب حجت نیست»]، آنچه را در خواب ديده بود، جدی نگرفت و کاری نکرد و... از مسافرانی‌که از راه رسیدند، فهمیدیم که امام رضا (عليه‌السلام) به نیشابور رفته‌اند و آن مرد اصرار داشت امام رضا (علیه‌السلام) را ببیند. ما هم با او بطرف نیشابور حرکت کردیم و... تا آن‌كه وارد شهر نيشابور شدیم و از محلّ اقامت حضرت سؤال كردیم و متوجه شدیم که حضرت امام رضا (عليه‌السلام) از نيشابور به سمت خراسان حركت كرده‌اند. ما نیز همراه آن مرد به سمت خراسان حركت كردیم و در منزلى به نام «رباط سعد» [یا «سعد آباد» در شرق نیشابور]، امام (عليه‌السلام) را ملاقات کردیم و آن مرد در حالی‌که به سختی حرف می‌زد، جريان خود را به عرض حضرت رساند و از حضورشان براى درمان دندان‌ها و زبانش راهنمایی خواست تا بتواند غذا بخورد و حرف بزند؟ حضرت به او فرمودند: همان داروئى را كه در خواب برايت گفتم، تهيّه كن و استفاده نما تا خوب شوى. آن مرد گفت: یابن رسول الله! اگر ممكن باشد يك بار ديگر آن را تكرار فرمایید؟ حضرت فرمودند: مقدارى «زيره» و «آويشن» را با قدرى «نمك» مخلوط نما و آن‌ها را بکوب تا به یک پودر تبدیل شود و چند مرتبه با آن پودر، دهانت را شستشو بده تا ناراحتى زبان و لثه‌ها و دندان‌هايت بر طرف شود. او همان دارو را طبق دستور حضرت تهيّه نمود و استفاده کرد و سلامتى كامل خود را باز يافت و مانند قبل به طور معمول غذا مى‌خورد و حرف می‌زد. 📡ا https://b2n.ir/p30679 از 👇 📚چهل داستان وچهل حدیث از امام رضا علیه السلام از 👇 📚إعلام الورى طبرسى، ج۲، ص۵۷ 📚عيون اخبارالرّضا (عليه‌السلام)، ج۲، ح۱۶ 📚الثّاقب فى المناقب، ح۴۱۳ 🤲پروردگارا🤲 بشریت را در مقابل و شرارت‌های حاکمان محافظت بفرما .
. ۱آیه_در۲روز سهم امروز و فردا👇 ۵۳سورۀهود 🌷 قَالُوا يَا هُودُ مَا جِئْتَنَا بِبَيِّنَةٍ وَ مَا نَحْنُ بِتَارِكِي آلِهَتِنَا عَنْ قَوْلِكَ وَ مَا نَحْنُ لَكَ بِمُؤْمِنِينَ 🌷ترجمه 👇 (مشركان) گفتند: اى هود! تو دلیل روشنى براى ما نیاورده‌اى و ما به خاطر سخنان تو، از خدایان‌مان دست بر نمى‌داریم و ما از ایمان آورندگان به تو نیستیم. ✍️ در صورت تمایل، نکته‌ها و پیام‌های آیه را اینجا ببینید👇 ا https://b2n.ir/k15904 🤲 پروردگارا 🤲 بشریت را در مقابل و شرارت‌های حاکمان محافظت بفرما .
. مرحوم كلينى و برخى ديگر از بزرگان (رضوان اللّه تعالى عليهم) از «يسع بن حمزه» - كه يكى از اصحاب حضرت علىّ بن موسى الرّضا (عليهما السلام) است نقل کرده‌اند که گفته است: روزى در مجلس حضرت علىّ بن موسى الرّضا (عليهما السلام) بودم و جمع بسيارى از اقشار مختلف مردم حضور داشتند و پيرامون مسائل حلال و حرام از آن حضرت سوال مى‌كردند و حضرت به طور كامل و فصيح جواب يكايك آن ها را مى‌فرمودند. در همان حال، شخصى بلند قامت وارد شد و پس از سلام عرض کرد: ياابن رسول اللّه! من از دوستان شما و از علاقه‌مندان به پدران بزرگوار و عظيم‌الشّان شما هستم و اكنون مسافر مكّه معظّمه هستم و پول و آذوقه سفر خود را از دست داده‌ام و در حال حاضر چيزى برايم باقى نمانده است كه بتوانم به شهر خود بازگردم. اگر مقدور باشد، به من كمكى کنید تا به وطن خود برگردم و چون مستحقّ صدقه نيستم، وقتی به منزل خود برسم، آنچه را كه به من لطف نمائيد، در راه خدا از طرف شما به فقراء صدقه مى‌دهم؟ حضرت فرمودند: بنشين، خداوند مهربان، تو را مورد رحمت قرار دهد و سپس مشغول صحبت با اهل مجلس شدند و پاسخ سوال‌های آن‌ها را بيان فرمودند. هنگامى كه مجلسِ سؤال و جواب به پايان رسيد و مردم رفتند، من و «سليمان جعفرى» و يكى دو نفر ديگر نزد حضرت باقى مانديم. امام (عليه‌السلام) فرمودند: اجازه مى‌دهيد به داخل منزل بروم؟ سليمان جعفرى گفت: ...شما خود صاحب اجازه هستيد. حضرت برخاستند و به داخل اتاقى رفتند و پس از آن كه لحظاتى گذشت، از پشت در صدا زدند و فرمودند: آن مسافر خراسانى كجاست؟ شخص خراسانى گفت: من اين جا هستم. حضرت دست مبارك خويش را از بالاى درب اتاق دراز نمودند و فرمودند: بيا، اين دويست درهم را بگير و آن را كمك هزينه سفر خود کن و لازم نيست كه آن را صدقه بدهى. پس از آن، امام (عليه‌السلام) فرمودند: حال، زود برو ... وقتی مسافر خراسانى پول‌ها را گرفت، خداحافظى كرد و از منزل حضرت بيرون رفت، امام (عليه‌السلام) از آن اتاق بيرون آمدند و كنار ما نشستند. سليمان جعفرى گفت: ياابن رسول اللّه! چرا پول را از پشت در به او دادید؟! حضرت علىّ بن موسى الرّضا (عليهما السلام) فرمودند: نخواستم آن شخص غريب نزد من سرافكنده گردد و خجالت او را ببینم و... 📡ا https://b2n.ir/y43832 از 👇 📚چهل داستان وچهل حدیث از امام رضا علیه السلام از 👇 📚بحارالانوار، ج۴۹، ص۱۰۱، ح۱۹ از كافى و مناقب ابن شهرآشوب 📚اعيان الشّيعة، ج۲، ص۱۵ 🤲 پروردگارا 🤲 بشریت را در مقابل و شرارت‌های حاکمان محافظت بفرما .