eitaa logo
ېامۿدؿ اڋرکڹے🌹
850 دنبال‌کننده
11.3هزار عکس
6.1هزار ویدیو
31 فایل
بسم رب النور .... کپی آزاد ارتباط با ما👇 @ashobedelambaraykarbala حداقل تا اینجا اومدی یه صلوات برا امام زمان بفرست 😉 لعنت اللـہ علے اسرائیل
مشاهده در ایتا
دانلود
1.81M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥۹ روز مانده تا سالروز شهادت حاج قاسم 🔸اگر دورم ز دیدارت دلیل بی وفایی نیست وفا آن است که نامت را درون سینه ام دارم @etyhhbi
☘فرق است میان کسی که در انتظار است و آنکه شهادت به انتظار اوست! @etyhhbi
میگفت شهادت‌هدف‌نیـســت ... ! هدف‌اینڪھ‌عَلَمِ‌اسلام‌رو‌بہ‌ اسم‌امـٰام‌زمان‌«عج»‌بالا‌ببرید حالـا‌اگہ‌وسط‌این‌راھ شدید فداۍسرِاسلام :)♥🖐🏼!' خیلۍقشنگ‌میگفت ‌•────•❁•────• @etyhhbi
ولـی‌شهـادت‌یك‌مقـام‌روحـی‌اسـت .. دنبـال‌گلـولهٔ‌خـوردن‌نبـاشیـد:)) |ـنات
•••• استادپناهیان‌میگفت‌:🌱 در هر زمینه ای که دیدید هوای نفستون کوتاه نمیاد وازشما گناه میخواد، راهش اینه که بترسونیدش .... 🌿 @etyhhbi
🌱 🌱 بی کارا شهید نمیشن😊 دارم از خستگی میمیرم ولی بازم اومدم و دارم کار میکنم در حدی که شب بیهوش بشم از خستگی دیگه هیچ راهی نمونه واسه گناه کردن... کتاب شهید بابک نوری هریس رو که می خوندم فهمیدم بابک اصلا بی کار نمیمونده یا ورزش میکرده...یا درس میخونده یا کار میکرده...کار یعنی کار کارگری... نوشته بود با یه دستش کتاب ورق می زد با یه دستش گچ رو تو آب حل می کرد😊 این یعنی که اونقدر خودتو مشغول کنی که حتی فکر گناهم به سرت نزنه... این کارارو کرده که شهید شده... تازه فوق لیسانس حقوق دانشگاه تهران قبول میشه ولی میره و میجنگه و شهید میشه... خلاصه که کار کردن عار نیست... ــــــــــــ♥️🍃ـــــــــــ‌‌‌ چه قدر این خستگی ها لذت بخشه @etyhhbi
رفتار شهید بروجردی با یک سرباز...  بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیم   خودش را برای رفتن به ماموریت آماده می‌کرد که یک «سرباز» وارد اتاق شد و به مسئول دفتر فرمانده گفت که مرخصی لازم دارد و وقتی با جواب منفی روبرو شد، با ناراحتی پرسید: بروجردی کجاست؟ می خواهم با خودش صحبت کنم. ‌محمد رو کرد به سرباز و گفت: فرض کن که الان داری با بروجردی صحبت می‌کنی و او هم به تو می‌گوید که نمی‌شود به مرخصی بروی. شما سرباز اسلام هستید و به خاطر عدم موافقت با یک مرخصی که نباید اینطور عصبانی بشوید. این حرف انگار بنزینی بود که بر آتش درون سرباز ریخته شد و او را شعله ورتر کرد و ناگهان سیلی محکمی به گوش محمد زد و گفت: اصلا به شما چه ربطی دارد که دخالت می‌کنی و با همان عصبانیت هر چه از دهانش در آمد نثار محمد کرد. محمد به او نزدیک شد و خواست بغلش کند، سرباز گمان کرد می‌خواهد او را کتک بزند؛ مقاومت کرد و خواست از خودش دفاع کند، محمد بوسه‌ای بر پیشانی سرباز زد و گفت بیا داخل دفتر بنشینیم و با هم صحبت کنیم. ‌اما سرباز که هنوز نمی‌دانست با چه کسی طرف است، با همان عصبانیت گفت اصلا تو چه کاره‌ای که دخالت می‌کنی؟! من با بروجردی کار دارم. ‌محمد لبخندی زد و گفت خب بابا جان بروجردی خودم هستم. سرباز جا خورد و زد زیر گریه. گفت هر کاری کنی حق با توست و اگر می‌خواهی تبعیدم کن یا برایم قرار زندان بنویس. ‌اما بروجردی نه تبعیدش کرد و نه برایش زندان برید و به سرباز گفت: حالا برو مرخصی، وقتی برگشتی بیا تا بیشتر با هم صحبت کنیم تا ببینیم می‌شود این عصبانیتت را فرو نشاند. از آن روز به بعد سرباز عصبانی شد مرید محمد. وقتی که از مرخصی برگشت، به خط مقدم رفت و عاقبتش ختم به شهادت شد. @etyhhbi
راست میگفت... از دنیا که بگذری.. به راحتی از جانت هم میگُذری... باشیم... دیدم پاهاش زخمی و خونی شده به سردار بی سر شلمچه ماشاالله رشیدی گفتم کفشهات کو؟؟؟؟ گفت دادم به اون بسیجی که کفشش پاره بود و نمی توانست تو ورزش صبحگاهی همپای دیگران بدود گفتم پس خودت چی؟ پاهات رو ببین خونی و زخمی شده گفت اشکال نداره گفتم یعنی چی؟ گفت اگه از یک کفش نتونم بگذرم چطور از جونم بگذرم کاش ما هم بشویم رهرو راه شهدا ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@etyhhbi
♦️ 📖 هوای این روزهای من 🔆 خاطرات امیرحسین حاجی‌نصیری یکی از بازماندگان دفاع از حرم حضرت زینب‌کبری(س) که با کوله باری پر از خاطره، بعد از آسمانی شدن همرزمانش با بدنی نیمه‌جان دوباره برمی‌گردد تا خاطرات این قسمت از مقاومت به فراموشی سپرده نشود. 🔆 پشت بی‌سیم گفتم: «زمین‌گیر شدیم حاجی!» یک لحظه سکوت کرد حاج ایوب. می­دانست اینکه دشمن دیده باشد ما را یعنی چه. آن‌هم در دژی محکم مثل جب‌الاحمر. گفتم: «بچه ها کُپ کردند حاجی. چکار کنم؟» خودش را خونسرد نشان می‌داد حاج ایوب و مگر می‌شد خونسرد بود، حالا که نیروهایش افتاده بودند در لانه افعی و شاید برای آخرین بار صدای‌شان را می­شنید. زد به خنده و شوخی... 🌷 جانباز قطع نخاع مدافع حرم 🌷 امیر حسین حاجی نصیری ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@etyhhbi
ېامۿدؿ اڋرکڹے🌹
_
شهـادت‌هـــدفـــه، -مـــونــــدن‌وظیفــــه🙂🖐🏻!"
دستم نمیرسد به بلنداے آسمان ! اما دست به دامان شما میشوم؛ ای شہید... تا شاید ضمانتم را بکنید :) ✿'