eitaa logo
کانال مولودی وعروسی مجمع الذاکرین🌸
23.4هزار دنبال‌کننده
2.8هزار عکس
1.5هزار ویدیو
112 فایل
جدیدترین اشعاروسرودهادرکانال ما خوش آمدین🌹 @ewwmajmamolodi #کانال_مولودی_مجمع_الذاکرین مدیریت👇 @khadeem110 https://eitaa.com/joinchat/272171029Cdda5575628 لینک گروه👆 https://rubika.ir/maajmaozakerine کانال ما در روبیکا 👆
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌼🌿سلام 🌼🌿صبح یکشنبه تون بخیرو شادی 🌼🌿روزتـون پراز عشق و امید 🌼🌿دلتـون پـراز طراوت 🌼🌿دستتون پـراز سخاوت 🌼🌿شـادیتون بی نهایـت 🌼🌿زندگیتون پـراز بـرکت 🌼🌿و روزو روزگارتـون 🌼🌿پـراز شـادی و بروفق مراد 🌼🌿یکشنبه تون زیبـا و پراز موفقیت 🍃🌺
🍀❣🍀 🌳از هم بگشای دیده را بـاصلوات 🍀با خنده بگو شکرخدا را صلوات 🌳برگی بزنی بـار دگـر دفتـر عمـرت 🍀صبحست وبگومحفل ماراصلوات 💚اللَّهـُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ💜 💜آلِ مُحَمَّدٍ وعَجِّلْ فَرَجَهم💚 💚هر،روزخودراباذکرشریف صلوات 💚بـرحضرت محمـدو خانـدان پاک و 💚شـریف و مطهرش شــروع کنیــم 💜اَللّٰهُـمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ و💚 💚َآلِ مُحَمَّدٍوَعَجِّلْ فَرَجَهُـم💜 🍃🍀الّلهُمَّ🌳 🍃💚صلّ 🌳 🍃🍀علْی 🌳 🍃💚محَمَّد🌳 🍃🍀 وآلَ 🌳 🍃💚محَمَّدٍ🌳 🍃🍀وعَجِّل🌳 🍃💚فرَجَهُم🌳 💜💥اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ 💚⭐️وآلِ مُحَمَّدٍ ♥️🌙وعَجِّلْ فَرَجَهُمْ 🍀🌺🌹☘🌷🍀🌺🌹☘🌷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
بابُ الحَرَم _ حنیف طاهری.mp3
4.78M
|⇦• و توسل تقدیم به ساحت مقدسِ پیامبرِ اعظم (ص) _ حاج حنیف طاهری
. |⇦• و توسل تقدیم به ساحت مقدسِ پیامبرِ اعظم (ص) _ حاج حنیف طاهری ∞═┄༻↷↭↶༺┄═∞ زمین و آسمان مکه آن شب نورباران بود و موجِ عطرِ گل در پرنیان باد می پیچید امید زندگی در جانِ موجودات می‌جوشید هوا آغشته با عطر شفابخش بهاران بود.. شبی مرموز و رؤیایی به شهر مکه مهد پاکجانان، دختر مهتاب می‌خندید شبانگه ساحت «ام‌القرا» در خواب می‌خندید ز باغ آسمان نیلگونِ صاف و مهتابی دمادم بس ستاره می‌شکفت و آسمان پولک نشان می‌شد صدای حمد و تهلیل شباویزان خوش آهنگ به سوی کهکشان می‌شد… دل سیاره‌ها در آسمان میلِ تپیدن داشت و دست باغبان آفرینش در چنان حالت سر «گل آفریدن» داشت شگفتی خانه «ام‌القری» در انتظار رویدادی بود شب جهل و ستمکاری به امیّد طلوع بامدادی بود سراسر، دستگاه آفرینش اضطرابی داشت و نبض کائنات از انتظاری دم به دم می‌زد همه سیاره‌ها در گوش هم آهسته می‌گفتند که: امشب نیمه شب، خورشید می‌تابد ز شرق آفرینش اختر امیّد می‌تابد در آن حال «آمنه» در عالم سرگشتگی می‌دید: به بام خانه‌اش بس آبشار نور می‌بارد و هر دم یک ستاره در سرایش می‌چکد رنگین و نورانی و زین قدرت نمایی‌ها نصیب او شگفتی بود و حیرانی در آن دم مرغکی را دید با پرهای یاقوتی و منقاری زمرد فام که سویش پرکشید از بام و در صحن سرا پر زد و پرهای پرندین را به پهلوی زن درد آشنا سائید به ناگه درد او آرام شد، آرام به کوته لحظه‌ای چرخاند سر را آمنه با هاله امید تنش نیرو گرفت و در دلش نور خدا تابید چو دید آن حاصل کون و مکان و لطف سرمد را دو چشمش برق زد تا دید رخشان چهر احمد را شنید از هر کران عطر دلاویز محمد را سپس بشنید این گفتار وحی‌آمیز: الا ای آمنه! ای مادر پیغمبر خاتم! سرایت خانۀ توحید ما باد و مشیّد باد سعادت همره جان تو و جان محمد باد بدو بخشیده‌ایم ای آمنه، ای مادر تقوا! صدای دلکش «داود» و حب «دانیال» و عصمت «یحیی» به فرزند تو بخشیدیم: کردار «خلیل» و قول «اسماعیل» و حُسن چهره« یوسف » شکیب «موسی عمران» و زهد و عفت «عیسی» بدو دادیم خُلق «آدم» و نیرویِ «نوح» و طاعت «یونس» وقار و صولت «الیاس» و صبر بی‌حد «ایوب» بود فرزند تو یکتا بود دلبند تو محبوب سراسر پاک… سراپا خوب… دو گوش آمنه بر وحی ذات پاک سرمد بود دو چشم آمنه در چشم رخشان محمد بود که ناگه دید روی دخترانی آسمانی را به دست این یکی ابریق سیمین، در کف آن دیگری طشت زمرد بود دگر حوری،پرندی چون گل مهتاب در کف داشت «محمد»را چو مروارید غلتان شست و شو دادند سپس از آستین کردند بیرون دست قدرت را زدند از سوی درگاه خداوندی میان شانه‌های حضرتش «مهر نبوت» را سپس در پرنیانی نقره‌گون، آرام پیچیدند وز آنجا آسمانی دختران، بر عرش کوچیدند همان شب قصه پردازانِ ایرانی خبر دادند: که آمد تک سواری در «مدائن» سوی «نوشروان» و گفت: ای پادشه! آتشکده آذرگشسب ما که صدها سال روشن بود هم امشب ناگهان خاموش شد… خاموش… به «یثرب» یک یهودی بر فراز قلعه‌ای فریاد را سر داد: که امشب اختری تابنده پیدا شد و این نجم درخشان، اختر فرزند عبدالله نوین پیغمبر پاک خداوند است و انسانی کرامند است. یکی مرد عرب، اما بیابانگرد و صحرایی قدم بگذاشت در «ام‌القری» وین شعر خوش برخواند: که ای یاران! مگر دیشب به خواب مرگ پیوستید؟ چه کس دید از شما آن روشنان آسمانی را؟ که دید از «مکیان» آن ماهتاب پرنیانی را؟ زمین و آسمان «مکه» دیشب نورباران بود هوا آغشته با عطر شفابخش بهاران بود بیابان بود و تنهایی و من دیدم که از هر سو ستاره در زمین ما فرود آمد به چشم خویش دیدم ماه را از جای خود کندند ز هر سو در بیابان عطر مشک و بوی عود آمد بیابان بود و من، اما چه مهتاب دلارایی بیابان بود و من، اما چه اخترهای زیبایی بیابان رازها دارد، ولی در شهر،این اسرار پیدا نیست بیابان نقش‌ها دارد که در شهر آشکارا نیست کجا بودید ای یاران؟ که دیشب آسمانی‌ها زمین مکه را کردند گلباران ولی گل نه، ستاره بود جای گل زمین و آسمان مکه دیشب نورباران بود هوا آغشته با عطر شفابخش بهاران بود .. روانت شادمان بادا! كجایی ای عرب ای ساربان پير صحرایی؟ كجایی ای بيابانگرد روشن رای بطحایی؟ كه اينك بر فراز چرخ، يابي نام "احمد" را و در هر موج بيني اوج گلبانگ "محمد" را "محمد" زنده و جاويد خواهد ماند "محمد" تا ابد تابنده چون خورشيد خواهد ماند جهانی نيك می داند كه نامی همچو نام پاك "پيغمبر" مؤيد نيست و مردی زير اين سبز آسمان، همتای" احمد" نيست زمين ويرانه باد و سرنگون باد آسمان پير اگر بينيم روزی در جهان نام "محمد" نيست شاعر: مرحوم مهدی سهیلی ــــــــــــــــــ 👇
سحر مکه صفای دگری پیدا کرد ناله سوخته دل‌ها، اثری پیدا کرد کعبه می‌خواست که دل را ز بتان پاک کند دید فرزند خلیل و جگری پیدا کرد به تمنای لبان پسر اسماعیل زمزم از شوق، عجب چشم تری پیدا کرد نور توحید پس از غیبت طولانی خویش در حرم فرصت هر جلوه‌گری پیدا کرد سالیانی خبر از حضرت جبریل نبود مصطفی آمد و او بال و پری پیدا کرد از قدوم پسر آمنه و عبدالله امّت پاک سرشتان، پدری پیدا کرد خاتم از راه رسید و شجر هر چه رسل تازه بر بار نشست و ثمری پیدا کرد ما هدایت شدۀ نور رسول اللهیم ریزه خوار کرم زادۀ عبداللهیم بی وجود تو بشر بی سر و سامان می‌شد همه جا نور خدا مخفی و پنهان می‌شد بی وجود تو کجا در همۀ امت‌ها نام این قوم مزین به مسلمان می‌شد تا که از قوم دگر حرف میان می‌آید تکیۀ بازوی تو شانۀ سلمان می‌شد تو دعا کردی و ما شیعۀ مولا گشتیم از همان روز، دلت گرم به ایران می‌شد رخصتی می‌دهی ای سرور زیبا رویان گویم از چه رخ تو قاتل هر جان می‌شد با تبسم به لب غنچه تو گل می‌کرد گیسوی حور، به یکباره پریشان می‌شد علت این بود که در روی ملیحانۀ تو قدری دندان ثنایات نمایان می‌شد ذکر تسبیح تو آهنگ بیان ملک است شکل ترکیب رخ تو نمک اندر نمک است بی دم قدسی تو مرده‌ای احیا نشود پسر مریم قدّیسه، مسیحا نشود پشت موسی به تو و حضرت مولا گرم است ورنه بی اذن شما وارد دریا نشود گر زلیخا رخ زیبای تو بیند در خواب پای دلداگی یوسفی رسوا نشود همه از رحمت تو حرف میان آوردند از چه رو علت هر خشم تو افشا نشود غضبت رمز «اشدّاء علی الکفّار» است لشگر کفر حریف تو به هیجا نشود با دعای تو علی صاحب تیغ دو سر است بی رضایت گره از ابروی او وا نشود جز به پیش غضب چشم تو در وقت نبرد کمر تیغ علمدار احد، تا نشود تو ز نور احدی، اشرف مخلوقاتی پدر فاطمه‌ای، تاج سر ساداتی تو کریمی و کریمان همه از نسل تواند سائلان بین، گذر یار بلافصل تواند هر که ابتر به تو گفته رحمش ناپاک است همۀ خلق خدا ریزه‌خور نسل تواند آن کسانی که ندارند به دل حب علی در عمل امت ملعون شده و رذل تواند زدن فاطمه بر اهل یقین ثابت کرد این اراذل پی آتش زدن اصل تواند چون تمسّک به علی شرط شفاعت باشد شیعیان در صف محشر همگی وصل تواند چه کسی گفته اباالفضل ز اولاد تو نیست؟ ثلث سادات ز اولاد اباالفضل تواند بعد محسن که دل فاطمه حساس شده پسر سوم زهرای تو، عبّاس شده مکتب قدسی تو نور حقایق دارد چارده مصحف تابنده و ناطق دارد دشمن کور دل تو ز کجا می‌دانست راه تابندۀ تو حضرت صادق دارد ظاهراً خاک حریمش شده با خاک یکی باطناً او حرمی در دل عاشق دارد روزی بندگی ما همه دست آقاست در عمل او صفت کامل رازق دارد سال‌ها می‌گذرد، سرخی خاک یثرب اثر خون تن زخم شقایق دارد گر که گوش دل ما باز شود این ایام صحبت از توطئۀ چند منافق دارد زود شهر نبی از مادر ما خسته شده باورم نیست که دستان علی بسته شده قاسم نعمتی
هرکس گرفته غیر تو ماوای دیگر خیری ندیده از گداییهای دیگر من روزی ام را از تو بی منت گرفتم منت فراوان است درهرجای دیگر یک پای من رفته ست امشب سمت مکه سمت نجف رفته است اما پای دیگر تو با علی یعنی دوتن در بین یک روح شیعه ندارد جز شما بابای دیگر وقت ولادت نیست هنگام ظهور است دنیا می آیی تو ز یک دنیای دیگر حالا که رفتم تا علی و تا محمد باید بگویم یاعلی و یا محمد نور تو خیلی قبل از آدم معتبر بود از تو چه در انجیل و چه تورات اثر بود دنبال تو بودند احبار بهودی قلب کشیشان از ظهورت باخبر بود هرروز عبدالله را تهدید کردند هرروز عبدالمطلب تحت نظر بود تو آمدی ایوان کسری هم ترک خورد آثار ربانیت هرجا جلوه گر بود آتشکده یکباره اصلا ریخت برهم خاموش شد هر مشعلی که شعله ور بود شب کافی است ای مکه دیگر ماه آمد الله اکبر که رسول الله آمد امی شدی ام القرا شد زادگاهت پیغمبران را زنده کرده روی ماهت خیلی دعا کردی برایش جای نفرین حتی همانکه خار میریزد به راهت این امت تو تا قیامت روسفید است از برکت صوت اذان گوی سیاهت بوی علی را میدهی آقای مکه وقتی شده دیگر ابوطالب پناهت دلخوش به اصحابت نشو که در خطرها تنها علی میماند آقا درسپاهت لعنت بر آنکه با جسارت حرف میزد هرکس ز کفر والدینت حرف میزد شکوه نکن ازغربتت لشگر که داری در غزوه هایت ضربه آخر که داری اصلا بیاید چندتا مرحب به میدان فرقی ندارد فاتح خیبر که داری گیرم که اصلا عبدود رد شد ز خندق آسوده باش آقای من حیدر که داری به طعنه های این و آن بی اعتنا باش بگذر ازین بدبخت ها! کوثر که داری آنکس که خیر و برکت دنیاست زهرا سر وجود این جهان زهراست زهراست ای صادق ال علی در بیکرانها یادی بکن قدری هم از ما ناتوان ها بار سفر برداشتی از دوش مردم ای ناشناس مهربان کاروان ها جارو کشت اعجاز ابراهیم دارد در دستهای توست این کون و مکانها درک مقامت کار امثال زراره ست کی راه دارد در حریمت این گمان ها پرچم سیاه روضه بر دیوار داری تو روضه خوانی بر تمام روضه خوانها روضه بخوان از آفتاب بین گودال از حجت اللهی که افتادست بی حال سیدپوریا هاشمی
صلی الله علیه و آله بسم رب‌ّ القلم از عرش، غزل نازل شد مدحِ شیرین‌ سخنان بود، عسل نازل شد شعرمان رفت به جایی که مَلک راه نداشت روزِ آن منتِ خورشید و شبش ماه نداشت نور، تا روبروی خویش گرفت آینه را دید در جلوه‌ی نورش پسرِ آمنه را آفرین گفت به خود؛ لب به تغزّل وا کرد خالقِ شعر نشست و غزلی انشا کرد وحی فرمود، به آوای سَلیس ای کاتب از قلم هر چه شنیدی بنویس ای کاتب ! لهجه‌ی شعرِ خداوندِ زبان، مَکّی شد آخرین سوره‌ی پیغامبران مَکّی شد نام این نورِ به عرش آمده «احمد» باشد و میان صُحُفِ فرش، «محمّد» باشد قابِ قوسِین، هم از گنبدِ نامش پیداست باید این نامِ خداگونه مشدّد باشد قصه این است، که با نامِ خدای صلوات شده نامِ نبوی خلق، برای صلوات هر چه در باغ بهشتم گل و ریحان دارم می‌دهم با صلواتم؛ در ازای صلوات به نماز و به قنوت و به اجابت سوگند مستجاب است، هر آیینه دعای صلوات از دَمِ ماذنه‌های لبِ خوشبو دهنان می‌رسد تا اُذُن‌ُ الله، صدای صلوات تَکَم و در دلِ این آینه در تکثیرم سیزده آینه را روبرویش می‌گیرم چارده آیه‌ی این سوره‌ی مَکّی نورند چارده نور، که از ظلمتِ عالم دورند چارده عرش، که همسایه‌ی من در خاک‌اند علتِ خلقِ زمین و سَندِ لولاک‌اند حرف لولاک زدم؛ عرش، پر از زمزمه شد صحبت از سِرّ وجودِ علی و فاطمه شد علی و فاطمه بیت‌الغزل لولاک‌اند ساکن بامِ فلک، آن طرفِ ادراک‌اند نام این سوره‌ی مَکّی، مَدَنی شد آخر رازِ پیدایش زهرا علنی شد آخر .
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💚 تو را کمال نوشتند یا رسول الله بزرگ آل نوشتند یا رسول الله 💚 تو آفریده شدی و سرآمدت گفتند هزار مرتبه اَحسن به ایزدت گفتند تو را به سمت زمین با نسیم آوردند تو آمدی و ملائک خوش آمدت گفتند 💚 تمام آل عبا "کُلنا محمّد" بود تو عین نوری و در رفت و آمدت گفتند اگر چه یک نفری، جمع چهارده نفری تو را محمّد و آل محمّدت گفتند 💚 از آن طرف تو اگر نور آخرین هستی نوشته اند از این سو تو را نخستینت هزار و سیصد و هشتاد و چندمین سال است شدیم کوچه نشینت، شدیم مسکینت 💚 شدیم ریزه خور سفره های سیّدی ات گدای سفره ی هر سال چهارده سینت تو آمدی که علی را فقط ببینی و بس نداده اند به جز دیده ی خدا بینت 💚 چه حاجتی به پسر داری ای بزرگ قریش همینکه فاطمه داری برای تو کافی است همینکه اوّل هر صبح پیش زهرایی برای روشنی لحظه های تو کافی است 💚 تو آن پیمبر دنباله داری و بعدت اگر علی تو باشد به جای تو کافی است قسم به اشهد ان لااله الا الله تو آمدی که بگویی علی ولی الله
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
اسم تو تو دونه دونه دلها موندگاره  دین تو ذات صراط آیته نجاته  دینی که مدیون پهلوون ذوالفقاره  میرسه به گوش همه با سرود و شور و شعف  مژده ولادت تو از مناره های نجف  شد روزی اهل زمین کمال عشق وصال محمد  اللهم صل علی محمد و آل محمد  رسیده جان عشق و شد دل دلیل محکم و مُسَلَم  سلام خالق و خلایق علیه و آله و سَلَم  شد روزی اهل زمین کمال عشق وصال محمد  اللهم صل علی محمد و آل محمد  روی قلبم جای پای آیه آیه های  عشق تو افتاده و هوایی ام برای  دیدن صحن مدینه آرزوم همینه  من فدای آفتابی که نداره سایه  ای که عاشق تو شدن روزی دل همه نیست  مالک تموم دلت هیچکی غیر فاطمه نیست  میرسه به گوش همه با سرود و شور و شعف  مژده ی ولادت تو از مناره های نجف  میتابه از عمق بهشت جمال نور خصال محمد  اللهم صل علی محمد و آل محمد  نبی مُعَلِم صفات و علی مرتضی مُعَلَم  سلام خالق و خلایق علیه و آله و سَلَم  میرسه به گوش همه با سرود و شور و شعف  مژده ی ولادت تو از مناره های نجف  شد روزی اهل زمین کمال عشق وصال محمد  اللهم صل علی محمد و آل محمد  می تو دستِ دیده مسته سینه حق پرسته  قیمت غم شکسته شد راه غصه بسته  هر کی شد لایق شد عاشق امام صادق  مِهر آل فاطمه توی دلش نشسته  طبق عهد روز اَلَست با خوده تو می بری ام  صادقانه شیعه ام و حیدری و جعفری ام  تنها شرط شیعه شدن بیصرت و محبت بی حد  اللهم صل علی محمد و آل محمد  اومده ششمین حقیقت رسیده جلوه حقایق  رو پرچم ورودی عرش نوشته یا امام صادق  میرسه به گوش همه با سرود و شور و شعف  مژده ی ولادت تو از مناره های نجف  علی علی علی یا علی
نیر اعظم اومد و نور خدا دمیده شد در عالمین . رسول خاتم اومد و شمس هُدی جدّ حسن ، جدّ حسین . ماه سر به خاک میزنه یار سینه چاک میزنه . شمس الضّحی بدر الدّجی مولا مولا ، یا اباالزّهرا . میریزه از غبار راهش برکات آب وضوش آب حیات . فرشته ها همش میگن تو عرصات که بر جمالش صلوات . شد ذکر اهل یقین یا خاتم المرسلین . در پای تو عالم شیدا مولا مولا ، یا اباالزّهرا . شمس الضّحی بدر الدّجی مولا مولا ، یا اباالزّهرا . نیر اعظم اومد و نور خدا دمیده شد در عالمین . رسول خاتم اومد و شمس هُدی جدّ حسن ، جدّ حسین . ماه سر به خاک میزنه یار سینه چاک میزنه . شمس الضّحی بدر الدّجی مولا مولا ، یا اباالزّهرا . شمس منوّر اومد و همون ولی که بوده مولای همه . مراد حیدر اومد و جان علی عشق و امید فاطمه . با خنده ی مصطفی میره دل مرتضی . می باره عشق دریا دریا مولا مولا ، یا اباالزّهرا . شمس الضّحی بدر الدّجی مولا مولا ، یا اباالزّهرا . نیر اعظم اومد و نور خدا دمیده شد در عالمین . رسول خاتم اومد و شمس هُدی جدّ حسن ، جدّ حسین . ماه سر به خاک میزنه یار سینه چاک میزنه . شمس الضّحی بدر الدّجی مولا مولا ، یا اباالزّهرا . دلی که مست و عاشقه تموم عمر در پی این دقایقه . می دونه که حقایقه دین خدا دست امام صادقه . دل با دم حیدری شد شیعه ی جعفری . عشق بی حد ، نور سرمد مولا مولا ، یابن محمد . شمس الضّحی بدر الدّجی مولا مولا ، یا اباالزّهرا
با حال خراب اومدم، آغوشتو باز کن  پی میِ ناب اومدم ، آغوشتو باز کن  دل خمارمُ ، گوشه ی می خونه می ذارم  خورده نگیرید بهم ، اشکایِ شوقِ اگه می بارم  هوایِ من هوایِ دل و دلبر و یاره  بیچاره اون کسی که دلش تو رو نداره  ستاره از تو آسمون  برایِ ما خبرِ عاشقی رو میاره  ای جان یا رسول الله  سلطان یا اباالزهرا  در آسمون وا شده ، دنیا گلستونِ  برا تو رو طاقِ فلک ، آیینه بندونِ  ببین که روی لبِ ، آمنه لبخنده امیده  چهرۀ ماهِ تو ، نورِ تو تفسیرِ توحیده  تو اومدی بهارُ آوردی تویِ دنیا  تو اومدی بشی ، پدرِ اُمِ ابیها  باز چی شده رویِ زمین  به عاشقا ، عیدی میده حضرتِ زهرا  ای جان یا رسول الله  سلطان یا اباالزهرا  مدینه پُر از لاله و برگِ شقایق شد  بارونِ گلِ آسمون میلادِ صادق شد  دلُ گره زدم ، به پرِ قنداقت آقاجان  کبوترِ دلم ، کاش بشه همسایه ت آقاجان  صراط مستقیمی و لبخنده خدایی  می رسه از نگاهِ تو بویِ آشنایی  اگه بخای با نفست میشه دلم  امشب از اینجا کربلایی  ای جان ابی عبدالله  جانان ابی عبدالله  علی، علی ، علی..
اصول مداحی: _ میلاد حضرت محمد مصطفی صلوات الله علیه :حاج مهدی رسولی 🍃🌺🍃 غار حرا بزم جنونه ، آیینه دار آسمونه رسول آخر داره امشب ، غزلِ رسالت می خونه قدم میزنه دل ، تو کوچه هایِ نور مکه رسیده تا ابرا ، سر و صدایِ شور مکه بیا امشب ، بریم در بزنیم خونۀ مولا رو بیا امشب ، طوافی بکنیم گنبد خضرا رو بیا امشب ، یه تبریکی بگیم حضرت زهرا رو میدونم تو شب من از زیر آسمون رحمت نمیمونه تو دل حاجت مولانا ... به تو خیلی بدهکارم میدونی که گرفتارم اسمتو زیر لب دارم مولانا ... «یا رسول الله .. آقام آقام» پیمبرا ایمان میارن ، سر رو پای آقا میذارن مسیر رسول خدارو ، تا بیت خدا گل میکارن کدامین پیمبر ، مثه آقا وعده میاره کی تو خانوادش ، آقایی مثه مهدی داره بیا امشب ، بریم در بزنیم خونه مولا رو بیا امشب ، طوافی بکنیم گنبد خضرا رو بیا امشب ، یه تبریکی بگیم حضرت زهرا رو بدم و اینو میدونم دارم از شما میخونم هر چی باشه مسلمونم مولانا ... تو معلم عیسایی همه هستیِ موسایی انبیا میگن آقایی مولانا ... «یا رسول الله .. آقام آقام» شب بارونه شب نزولِ ، شب رضای دل بتولِ دین رسول حق فقط با ، ولایتِ حیدر قبولِ علی امیر روزگارِ ، صاحب تیغ ذوالفقارِ امیریه که در یه قلعه ، به جای سپر برمیداره علی لحم و نفس و دم و تار و پود رسولِ ولایت مداریش تو دین ما جزء اصولِ قبلۀ حجر الاسود دوباره رو لبم اومد ذکر سیدی یا احمد مولانا ... تویی نور جلی اقراء تو که عشق دلی اقراء بگو مدح علی اقراء مولانا ... حرمت حرم حیدر علمت علم حیدر رو شونت قدم حیدر مولانا ... شاعر : رضا تاجيك فایل صوتی 👇👇👇
صـلـوا عـلى أحمد، صـلـوا عـلى أحمد شـفيع الناس بالمحشر، سِـيـدي مـحـمد ابـزهـوة أمـانـينه، نـجـمـتـنه تلاله ابـنـغـمـة أغانينه، لـلـهـادي تحلاله نـرفـع أيـاديـنه،و الـدعـوه تـتعاله صـلـي يـا بارينه، عـالـمـصطفه و آله يــاربـي اشـهـد، يـا ربـي اشـهـد نـهاري و ليل أتذكر، سِـيـدي مـحـمد دوحـتـنـه تتفرع، مـن روضـة الحكمه عـالأمـه تـتضوع، أطـيب و أعز نسمه و الـمـا سمع يسمع، مـن عـدنه هالكلمه أجـمـع فرح و أروع، مـبـعث نبي الرحمه مـبـعـث تـخـلد، مـبـعـث تـخـلد بـدر بـالكون يتنور، سِـيـدي مـحـمد هـالأمـه دنـيـاها، بـالـهـادي مبتشره أشـرف نـبي إنطاها الـخـالق رفع قدره عـتـرة بـني طاها، أشـرف و أجل عتره بـاريـنـه زكـاها، مـن عـالـم القدره هـالـحـب تـجسد، هـالـحـب تـجسد يفوح الطيب و المصدر، سِـيـدي مـحـمد لاحـت مـودتـنه، الـبـحر الإبه و نبعه مـن وادي عـزتـنه، صـوت الوفه انسمعه تـتـوالـه بـهجتنه، شـمـعـه بأثر شمعه كـمـلـت سعادتنه، ابـمـبعث أبو البضعه بـالـعـز تـولّـد، بـالـعـز تـولّـد فـنه الأصنام و المنكر، سِـيـدي مـحـمد راح الـشـرك ولـه، نـور الـنـبي الزاهر و انـزالـت الـذله، ابـعـزة فلب صابر فـرحـتـنـه تجله، بـالـمـبعث الباهر رب الـعـرش صله، عـالـمـرسل الطاهر قــلـبـي تـودد، قــلـبـي تـودد وعدنه اوياه عالكوثرسِـيـدي مـحـمد 🎤 📜 🎼
بسم الله الرحمن الرحیم امروز نوشتند کبوتر شدنم را پروازکنان راهى دلبر شدنم را چشمان من از شوق، مهیاى شراب است مدیون توأم لذت ساغر شدنم را آنقدر نرفتم ز در خانه گرفتم تا روز ابد سائل این در شدنم را گفتند برو نوکر صاحب‌کرمى باش دادم به شما نامه‌ى قنبر شدنم را یک‌عمر به دور سر تو گرد طوافم امضا بزن از اهل جهان سر شدنم را باید که بگوش همه حالا برسانم فوراً خبر مست پیمبر شدنم را خوب است بدانید به دربار رسیدم تا پشت در احمد مختار رسیدم روزى که تو از راه رسیدى دل ما ریخت خیر قدمت وِلوله در أرض و سما ریخت کفار هم از بودن تو بهره گرفتند باران کرامات تو آقا همه‌جا ریخت مکه ز نفس‌هاى تو توحید سرا شد از بس‌که به هر جا گذرت عطر خدا ریخت دیدند به ایوان مدائن ترک افتاد از هیبت سبحانى تو بت‌کده‌ها ریخت پیچید در عالم خبر آمدن تو تا صبح در خانه‌ى تو خیل گدا ریخت گر اهل مناجات شدیم علتش این بود الطاف تو در کاسه‌ى ما شوق دعا ریخت با امر شما ساعت خورشید عوض شد حتى جهت حرکت خورشید عوض شد تا هست خدا نام تو برجاست یقیناً بر دامن تو دست گداهاست یقیناً در کشور ما اسم تو در صدر اسامى است چون نام محمد شرف ماست یقیناً یک عمر پناه غم تو چادر زهراست پس دختر تو ام ابیهاست یقیناً فهمیده‌ام از بوسه‌ى هر روزه به دستش آرامش تو حضرت زهراست یقیناً وقتى همه‌جا ورد زبان تو على بود یعنى که وصى، حضرت مولاست یقیناً هربار که در جنگ به کار تو گره خورد شمشیر على حل معماست یقیناً با تیغ کج آورده به حیرت همگان را خم کرده قد و قامت شمشاد قدان را ما تا به ابد دست به دامان شماییم خاریم ولى جزو گلستان شماییم خشکیم، کویریم ولى شکرگزاریم صد شکر که لب‌تشنه‌ى باران شماییم از رى به امیدى در این خانه رسیدیم راهى بده آقا همه مهمان شماییم اى کاش که ما را به غلامى بپذیرد تا فخر کنیم اینکه غلامان شماییم ما شیعه شدیم از کرم حضرت صادق مؤمن به تعالیم و مسلمان شماییم ارث از تو گرفتیم که بى‌تاب حسینیم دل‌سوخته‌ى دیده‌ى گریان شماییم از یُمن روایات شما روضه‌نشینیم در بَندِ حسینیم و گرفتار ترینیم
ســلــام دوشــنــبــه تــون گــلــبــارانــ🌺 یــه ســلــام گــرمــ یــه آرزوےزیــبــا یــه دعــاےقــشــنــگــ الــهےشــادیــاتــون زیــاد غــم هاتــون ڪــم عــاقــبــتــتــون بــخــیــر و زنــدگــیــتــون پــرازعــشــق بــاشــه روزتــون پــر از خــیــر و بــرڪــتــ ♥️═ ‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌♥️