eitaa logo
کانال مولودی وعروسی مجمع الذاکرین🌸
23.4هزار دنبال‌کننده
2.8هزار عکس
1.5هزار ویدیو
112 فایل
جدیدترین اشعاروسرودهادرکانال ما خوش آمدین🌹 @ewwmajmamolodi #کانال_مولودی_مجمع_الذاکرین مدیریت👇 @khadeem110 https://eitaa.com/joinchat/272171029Cdda5575628 لینک گروه👆 https://rubika.ir/maajmaozakerine کانال ما در روبیکا 👆
مشاهده در ایتا
دانلود
🔹خلیل یَأمُرُنی وَ الجَلیل یَنهانِی🔹 کویر خشک حجاز است و سرزمین مناست مقام اشک و مناجات و سوز و شور و دعاست به هر که می‌نگرم در لباس احرامش دلش به جانب کعبه‌ست، رو به سوی خداست یکی به جانب مسلخ برای قربانی یکی روانه به دنبال یوسف زهراست یکی بهشت خدا را به چشم خود دیده یکی به یاد جهنم ز تابش گرماست یکی به خیمه ندای الهی العفوش... یکی دو دیده‌‌اش از اشک شوق چون دریاست یکی به امر خداوند سر تراشیده یکی دو دست دعایش به سوی حق بالاست سلام باد بر آن مُحرم خداجویی که روح بندگی از اشک دیده‌اش پیداست سلام باد بر آن کاروان صحراگرد که لحظه‌لحظه به دنبال سیدالشهداست سلام باد به عباس و اکبر و قاسم که حج واجبشان در زمین کرب‌وبلاست سلام باد به اخلاص و صدق ابراهیم که بهر ذبح پسر همچو کوه، پابرجاست سلام باد به ایثار و عشق اسماعیل که سر به دست پدر داد و خویش را آراست وجود او همه تسلیم محض پا تا سر که دست شست ز جان و سر و، خدا را خواست کشید تیغ ولی آن گلو بریده نشد فتاده بود به حیرت که عیب کار کجاست به تیغ گفت ببر! تیغ گفت ابراهیم! خدات گفته نبر! گر برم خطاست خطاست «خلیل یَأمُرُنی وَ الجَلیل یَنهانِی» هوالعزیز، همانا که حکم، حکم خداست چه امتحان عظیمی چه صدق و اخلاصی تو از خدا و خداوند از تو نیز رضاست مباد تیغ کشی بر گلوی اسماعیل که این پسر پدر بهترین پیمبر ماست درست اگر نگری در وجود این فرزند جمال نفس رسول خدا، علی پیداست گذار خنجر و دست ذبیح خود بگشا که ذبح اعظم ما ظهر روز عاشوراست... بدان خلیل که تنها ذبیح ماست حسین که پیکرش به زمین، سر به نیزۀ اعداست ذبیح ماست حسینی که جلوه‌گاه رخش تنور و نیزه و دیر و درخت و تشت طلاست ذبیح ماست شهیدی که تا صف محشر تمام وسعت ملک خداش بزم عزاست سلام خالق وخلقت به خون پاک حسین که زخم نیزه و خنجر به پیکرش زیباست... گلوی تشنه، سرش را ز تن جدا کردند که بهر داغ لبش چشم عالمی دریاست به جز ز اشک غمش دل کجا شود آرام به غیر تربت پاکش کدام خاک، شفاست؟ به یاد دست علمدارش آهِ ماست علم برای آن لب خشکیده چشم ماسقاست به غیر وجه خدا «کُلُّ مَن عَلیها فان» یقین کنید همانا حسین، وجه خداست به یاد خون گلوی حسین تا صف حشر سرشک «میثم» اگر خون شود همیشه رواست
ماه رجب سلام! که ماه محمّـدی یـادآورِ شکـوه گلستـان احمـدی آیینـه‌دارِ نــور خداونـد سرمـدی از شـرقِ رحمتِ ازلـی باز سرزدی ماه تـو نـور بـر دل اهل‌نظر دهد میلاد چار حجت حق را خبر دهد آغـاز مـاه تـو کـه به نام پیمبر است میـلاد پنجمیـن ولـی‌اللهِ ‌اکبـر است کز چار بحـرِ نور، فروزنده‌گوهر است نجلِ دو فاطمه، خَلفِ پاک حیدر است بعد از علـی، محمّد اوّل وجود اوست ذکر ملک همه صلوات و درود اوست ایـن باقـرالعلومِ خداونـد سرمـد است این آفتاب حُسن خدا، وجه احمد است مولای من محمّـدِ آل محمّـد است گیتی ز مقدمش همه خلد مخلّد است بـر خلـق سایـه کرمش مستدام باد از شخص احمدش صلوات و سلام باد جدش بوَد حسین و، حسن جد دیگرش سجـاد بـاب و بنـت حسـن نیز مادرش دانشــوران دهــر، همـه بنــده درش جاری ز لعـل لب همه‌جا درّ و گوهرش بگذاشت پا به عالم هستی، سرم فداش تنها نه جان و سر، پدر و مادرم فداش در قدر و در مقام، حسین است این پسر سر تـا قدم تمام، حسین است این پسر در علم و در قیام، حسین است این پسر آیینـــه امـــام حسین است ایـن پسر بستـان حکمـت ازلی در ضمیر اوست دانش به هر کجا که نهد پا، سفیر اوست گاهی به عرش زمزمه حکمتش به گوش گاهی به باغ، بیل کشاورزی‌اش به دوش گه بـا کلام داده بـه اهـل کمـال، نوش اهل کلام یکسـره در محضـرش خموش دریا ز چشمـه دهنش موج می‌زند آیات وحی در سخنش موج می‌زند ای اصـل دیـن ولای تـو یا باقرالعلوم وی ذکـر حـق ثنـای تـو یا باقرالعلوم وی عرش، خـاک پای تـو یا باقرالعلوم جـان جهـان فــدای تـو یا باقرالعلوم مهر تو جان جان صلات و صیام من پیوسته وقف تو، صلوات و سلام من ای شیعــه را به مهر شما اقتـدارها مـاه رجــب گرفتـه ز تــو اعتبارها خورشید بر درت یکی از جـان‌نثارها گردنــد دور کـوی تـو لیـل و نهارها هر لحظه در بقیع تو صد کاروان دل است هـر جا، روم مزار توأم شمع محفل است من کیستم که خاک سرای شما شوم؟ لب واکنـم، قصیـده سـرای شما شوم یـا مفتخـر بـه مدح و ثنای شما شوم باشـد کـه تـا گـدای گدای شما شوم لال است در ثنای تو مـولا زبان من تو وصف خود بگوی ولی با زبان من وقتـی عـدو بـه حضـرت تو گفت ناسزا بـا حسـن خلـق و با گل لبخند از ابتدا کردی به پاسخ از دل و از جان بر او دعا ایـن اسـت قـدر و منـزلت و عـزت شما تنها نه اینکه نام تو از من ربوده دل خلق محمّدیت ز دشمن ربـوده دل ای بر تو از خدا و رسولش سـلام‌ها اهــل کــلام را ز کـلامت کـلام‌ها بیچـاره و ذلیـل مقـامت «هشام»‌ها در پنجـه تـو از همه دل‌ها زمام‌ها توحید زنده از نفس صبح و شام تو اسلام فخر کرده به نطق «هشام» تو تو خلــق را مطاعـی و خلقت مطیع تو برتــر ز اوج وهــم، مقــام رفیــع تـو پیـران عقـل یکسـره طفـلِ رضیـع تـو فـردوس گشتـه خـاک‌نشینِ بقیـع تـو «میثم» اگـر قصیـده سرای شما شده مشمول بذل و لطف و عطای شما شده (ع)
برخیز نگارا که بهار طرب آمد |⇦•مدح خوانی زیبا تقدیم به ساحت مقدس راوی دشتِ کربلا حضرت امام محمد باقر علیه السلام به نفسِ حاج مهدی مختاری •✾• ┅═┄⊰༻🌼༺⊱┄═┅ 【توجه】: جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد. ┅═┄⊰༻🌼༺⊱┄═┅ برخیز نگارا که بهار طرب آمد عید عجم و جشن نشاط عرب آمد از کثرت انوار یکی روز و شب آمد پایان جمادی شد و ماه رجب آمد ماهی که شود مُلک جهان خُلدِ مُخلّد از یمن قدوم دو علی و دو محمّد بر اهل ولا عید مؤیّد شده امروز در جلوه رُخ داور سرمد شده امروز لبخند، عیان بر لب احمد شده امروز میلاد همایون محمّد شده امروز در دامن خورشید، عیان قُرص قمر شد فخر دو جهان سیّد سجّاد پدر شد امشب صدف بحر ولایت گُهری زاد یا دخت حسن فاطمه، زیبا پسری زاد در خانۀ خورشید ولایت قمری زاد یا بار دگر آمنه پیغامبری زاد این محور دین اختر تابندۀ علم است در قلب زمان، نور فزاینده علم است آرندۀ علم است و نمایندۀ علم است گویند علم است و شکافندۀ علم است در کنیه ابوجعفر و باقر شده نامش پیغمبر اسلام فرستاده سلامش عِلمِ همه یک قطره زدریای کمالش دیوانه شود عقل به توصیف جمالش جانِ همه خوبان جهان خاک ره تو شد باعث بینائی جابر نگه تو ما را زگنه نیست به جز روی سیاهی ای چشم خداوند، کَرَم کن به نگاهی از شوق تو چون مِهر تو چون داغ به سینه چشمم به بقیع است و دلم سوی مدینه ای شمع دل پنج امین و دو امینه ما غرق به دریای گناه و تو سفینه غرقیم ولی چشم به احسان تو داریم با دست تُهی دست به دامان تو داریم مهر تو ثمر گشته بسی حاصل ما را حبّ تو صفا داده بقیع دل ما را وصف تو همی شور دهد محفل ما را اینگونه سرشتند از اول گل ما را تا حشر گُل مهر تو روید زگِل ما آوای تو پیوسته برآید زدل ما تو کعبه ای و کعبه گرفتار بقیعت پیوسته ملک سائل زوّار بقیعت جان و دل ما شمع شب تار بقیعت تا چهره گذاریم به دیوار بقیعت این درد فراقی که به جان است دوا کن بر ما ز ره لطف گذرنامه عطا کن ای بوسه گه یوسف زهرا دهن تو نقل دهن ما همه نَقل سخن تو •┄┅══༻○༺══┅┄•
4_211106533180704364.mp3
6.32M
‍ 🍃🌸مدح_ ولادت امام هادی علیه السلام_ حاج ابوذر بیوکافی🍃🌸 🍃🌸🍃 کیستم من مظهر کل صفات کبریایم هادی اهل زمینم، رهبر خلق سمایم آفتاب مُلک جان در شهر سُرِّ مَنَ رَءایَم جدّ مهدی، زاده‌ی پاک علّیِ مرتضایم هادی آل محمّد، شمع جمع اولیایم من ولیّ حق، علی ابن جواد ابن الرّضایم من علیّ چارم از نسل امیرالمؤمنینم هل اتایم، کوثرم، طاها و قدر و یا و سینم گرچه بی‌یار و معینم، خلق را یار و معینم آسمانی اختر برج ولایت در زمینم شهریار مُلک دینم، انس و جان را مقتدایم من ولیّ حق، علی ابن جواد ابن الرّضایم 🍃🌸🍃 دوّمین ابن‌الرّضا از آل پیغمبر منم من شیعه‌ی اثنی‌عشر را هادی و رهبر منم من نام نیکویم علی، باب حَسَن‌پرور منم من منجی خلق جهان و شافع محشر منم من ذات ربّ‌العالمین را رحمت بی‌انتهایم من ولیّ حق، علی ابن جواد ابن الرّضایم کیستم من گوهر ده بحرم و بحر دو گوهر رهبر دین، حجت حق، هادی آل پیمبر مصلح کل، مهدی موعود را جدّ مطهّر از نهم مولا، نهم ریحانه‌ی زهرا اطهر باب حاجت، قبله‌ی اهل ولا، روح دعایم من ولیّ حق، علی ابن جواد ابن الرّضایم 🍃🌸🍃 میوه‌ی قلب رسول الله، شمع جمع آلم کبریا وجه و محمّد طینت و احمد خصالم شوکت عبّاسیان گردید پامال جلالم هر کلام جامعه دُرّی‌ست از بحر کمالم یادگار مجتبی و نجل شاه کربلایم من ولیّ حق، علی ابن جواد ابن الرّضایم شاعر : 🍃┄┄┄┄┄❅✾❅┄┄┄┄┄🍃 🍃┄┄┄┄┄❅✾❅┄┄┄┄┄🍃 @ewwmajmamolodi التماس دعای فرج
‍ امروز روز عید خدا روز یا علی است نُقل دهان خلق و کلام خدا علی است فریاد جن و انس و مَلَک یکصدا علی است جبریل را ترانه ی یا مرتضی علی است نزدیک و دور هر که به هر جاست با علی است شور و دعا و زمزمه و ذکر ما علی است ای جبرئیل وحی زِ مولا علی بگو امشب بگرد دور علی یا علی بگو عید بزرگ خالق و خلقت خجسته باد جشن سرور احمد و امت خجسته باد آوای وحی و مژده ی رحمت خجسته باد صوت خوش منادی وحدت خجسته باد روز زمامداری عترت خجسته باد اکمال دین تمامی نعمت خجسته باد این قول احمد است چه نیکو روایتی یوم الغدیر افضل اعیاد امتی عید غدیر عید خداوند اکبر است عید غدیر عید بزرگ پیمبر است عید غدیر عید تولای حیدر است عید غدیر عید بتول مطهر است عید غدیر عید امامان سراسر است عید غدیر از همه اعیاد برتر است عید کمال و دانش و عرفان و بینش است عید من و تو نَه عید همه آفرینش است ساقی به جام ریز شراب ولایتم سیراب کن زِ کوثر ناب ولایتم سرمست کن زِ شعر کتاب ولایتم بر رخ صفا بده زِ گلاب ولایتم من عبد بوتراب و تراب ولایتم پیوسته التجاست به باب ولایتم امشب دعای هر شب من مستجاب شد روحم کبوتر حرم بوتراب شد غیر از علی که هم سخن آفتاب شد غیر از علی که جان پیمبر خطاب شد غیر از علی که صاحب علم الکتاب شد غیر از علی که فاتح اسلام ناب شد غیر از علی که روی زمین بوتراب شد غیر از علی که منقبتش بی حساب شد غیر از علی که یک تنه در جنگ پا فشرد دور رسول گشت و نود بار زخم خورد غیر از علی که خوانده محمد برادرش غیر از علی که فاطمه بوده است همسرش غیر از علی که داده خدا فتح خیبرش غیر از علی که بوده نبی مدح گسترش غیر از علی که زیر لوا هست محشرش غیر از علی که زینب کبراست دخترش شیری که سرگرفت زِ عَمر و دلیر کیست میری که بود مونس و غمخوار فرد فقیر کیست پیری که گشت همدم طفل صغیر کیست مردی که دیو نفس ورا شد اسیر کیست در بیشه ی شجاعت و ایثار شیر کیست مولای اولیای خدا کیست جز علی دست گره گشای خدا کیست جز علی مصداق هَل اَتای خدا کیست جز علی ممدوح اِنمای خدا کیست جز علی روی خدا نمای خدا کیست جز علی مرد نبرد خیبر و ننگ اُحد کجا حیدر کجا و فراری جنگ اُحد کجا یاری که خفت جای رسول خدا علی است ممدوح جبرئیل به ارض و سماء علی است اِلا علی پس از سخن لافتی علی است هان ای غدیریان هلِه بی حد و بی عدد گویید یک صدا همگی یا علی مدد شاعر : @ewwmajmamolodi
امشب دل بیدارم دارد سحری دیگر وز زمزمه‌ام بر دل ماند اثری دیگر در سامره می‌بینم قرص قمری دیگر وز بیت ولا بر لب دارم خبری دیگر از نسل علی آمد خیر البشری دیگر یا آمنه آورده پیغامبری دیگر -طوبا ثمر آورده سینا شجر آورده -چشم همگان روشن نرجس پسر آورده من رحمت بیحد را در سامره می‌بینم من خلد مخلّد را در سامره می‌بینم من جلوه‌ی سرمد را در سامره می‌بینم من عبد مؤیّد را در سامره می‌بینم من طلعت احمد را در سامره می‌بینم من حسن محمّد را در سامره می‌بینم -ای منتظران خیزید با خصم درآویزید -در مقدم مهدی گل از پارۀ دل ریزید ای گمشده پیدا شو پیدایش حق را بین آیینه شو و آنگه آئینه‌ی یکتا بین رخسار دو صد یوسف در آن رخ زیبا بین بالای دو صد آدم در آن قد و بالا بین هم نوح پیمبر را در دامن دریا بین هم موسی عمران را در وادی سینا بین -در یک رخ زیبا بین خوبان دو عالم را -خوبان دو عالم نه پیغمبر خاتم را امشب من و دل گشتیم در کوی گل نرگس برگرد گل روی دلجوی گل نرگس خُلق نبوی دیدیم در خوی گل نرگس خوردیم شراب نور از جوی گل نرگس تا روی خدا دیدیم در روی گل نرگس دل گشته بهشت گل از لوی گل نرگس -ای دسته گل نرگس از مات سلام ﷲ -ای زینت هر مجلس از مات سلام ﷲ پیوسته درود از ما بر نرجس و مولودش بر نرجس و مولودش بر مهدی موعودش بر مهدی موعودش بر حجّت معبودش بر حجّت معبودش بر مقصد و مقصودش بر مقصد و مقصودش بر سیرت محمودش بر سیرت محمودش لطف و کرم و جودش -لطف و کرم و جودش حکم و سخن و عزمش -حکم و سخن و عزمش تیغ و عَلَم و رزمش مهر رخ دلجویش هنگام سحر تابید روشنتر و زیباتر از قرص قمر تابید از قلب ملک سر زد در چشم بشر تابید گفتی یم هستی را پاکیزه گهر تابید چون شعله به کوه طور از شاخ شجر تابید هنگام طلوع فجر بر دست پدر تابید -در طلعت او دیدند آئینه‌ی احمد را -مانند علی می‌خواند قرآن محمّد را اوّل سخن توحید از خالق اکبر گفت هم حمد الهی کرد هم وصف پیمبر گفت هم آیه‌ی قرآن خواند هم مدحت حیدر گفت هم نام امامان را تا خویش سراسر گفت از ظاهر و باطم گفت از اوّل و آخر گفت آنگه به زبان دل آن حجّت داور گفت -من شاهد و مشهودم من حجّت معبودم -من مقصد و مقصودم من مهدی موعودم من طوطی گویای گلزار شهیدانم من روشنی چشم بیدار شهیدانم من آینه سرخ رخسار شهیدانم من محیی ایثار و آثار شهیدانم من وارث مظلوم انصار شهیدانم من منتقم خون سالار شهیدانم -گلواژه‌ی جاء الحق بر دست جهانگیرم -نقش زهق الباطل بر تیغه‌ی شمشیرم حق وعده به من داده تا ملک جهان گیرم بر دوست امان بخشم از خصم امان گیرم مهر آرم و خشم آرم جان بخشم و جان گیرم یار همگان باشم داد همگان گیرم در سلک شبان آیم در کعبه مکان گیرم حلقوم ستمگر را در پنجه چنان گیرم -تا نقش زمین گردد اهریمن خود کامی -وز ظلم و ستم هرگز باقی نبود نامی ای روی تو نادیده دل برده ز دلداران ای کار تو پنهانی یاری ز همه یاران بشکفته دل از نامت چون لاله که در باران از جام تولاّیت سر مستی هوشیاران باز آکه بر اندازی بنیاد ستکاران با تیغ تو ریزد خون از سینۀ خونخواران -خورشید رخت در ابر پوشیده چرا مهدی -ای کعبۀ دل رویت از کعبه درآ مهدی ای با همگان مونس ای در همه جا تنها ای بی تو ز خون دل دریا شده دامن‌ها تا چند زمام دین در سلطه‌ی رهزنها تا چند جهان لبریز از گریه و شیون‌ها تا چند خزان حاکم در دامن گلشن‌ها تا چند بود قرآن بر نیزه‌ی دشمن‌ها -ای نالۀ مظلومان در گوش تو یا مهدی -ای پرچم ثارالله بر دوش تو یا مهدی باز آی که بنمائی بر ما رخ زیبا را باز آ که کنی از عدل پُر عرصه‌ی دنیا را باز آ که همه بینند آن روی دل آرا را باز آ که کنی پیدا دو گمشدۀ ما را هم تربت محسن را هم تربت زهرا را حیف است نبیند عبد رخسار تو مولا را -من «میثم»این کویم اوصاف تو را گویم -اوصاف تو را گویم تا وصل تو را جویم
🔹خلیل یَأمُرُنی وَ الجَلیل یَنهانِی🔹 کویر خشک حجاز است و سرزمین مناست مقام اشک و مناجات و سوز و شور و دعاست به هر که می‌نگرم در لباس احرامش دلش به جانب کعبه‌ست، رو به سوی خداست یکی به جانب مسلخ برای قربانی یکی روانه به دنبال یوسف زهراست یکی بهشت خدا را به چشم خود دیده یکی به یاد جهنم ز تابش گرماست یکی به خیمه ندای الهی العفوش... یکی دو دیده‌‌اش از اشک شوق چون دریاست یکی به امر خداوند سر تراشیده یکی دو دست دعایش به سوی حق بالاست سلام باد بر آن مُحرم خداجویی که روح بندگی از اشک دیده‌اش پیداست سلام باد بر آن کاروان صحراگرد که لحظه‌لحظه به دنبال سیدالشهداست سلام باد به عباس و اکبر و قاسم که حج واجبشان در زمین کرب‌وبلاست سلام باد به اخلاص و صدق ابراهیم که بهر ذبح پسر همچو کوه، پابرجاست سلام باد به ایثار و عشق اسماعیل که سر به دست پدر داد و خویش را آراست وجود او همه تسلیم محض پا تا سر که دست شست ز جان و سر و، خدا را خواست کشید تیغ ولی آن گلو بریده نشد فتاده بود به حیرت که عیب کار کجاست به تیغ گفت ببر! تیغ گفت ابراهیم! خدات گفته نبر! گر برم خطاست خطاست «خلیل یَأمُرُنی وَ الجَلیل یَنهانِی» هوالعزیز، همانا که حکم، حکم خداست چه امتحان عظیمی چه صدق و اخلاصی تو از خدا و خداوند از تو نیز رضاست مباد تیغ کشی بر گلوی اسماعیل که این پسر پدر بهترین پیمبر ماست درست اگر نگری در وجود این فرزند جمال نفس رسول خدا، علی پیداست گذار خنجر و دست ذبیح خود بگشا که ذبح اعظم ما ظهر روز عاشوراست... بدان خلیل که تنها ذبیح ماست حسین که پیکرش به زمین، سر به نیزۀ اعداست ذبیح ماست حسینی که جلوه‌گاه رخش تنور و نیزه و دیر و درخت و تشت طلاست ذبیح ماست شهیدی که تا صف محشر تمام وسعت ملک خداش بزم عزاست سلام خالق وخلقت به خون پاک حسین که زخم نیزه و خنجر به پیکرش زیباست... گلوی تشنه، سرش را ز تن جدا کردند که بهر داغ لبش چشم عالمی دریاست به جز ز اشک غمش دل کجا شود آرام به غیر تربت پاکش کدام خاک، شفاست؟ به یاد دست علمدارش آهِ ماست علم برای آن لب خشکیده چشم ماسقاست به غیر وجه خدا «کُلُّ مَن عَلیها فان» یقین کنید همانا حسین، وجه خداست به یاد خون گلوی حسین تا صف حشر سرشک «میثم» اگر خون شود همیشه رواست
غلامانند، سیّدی... زیبا تقدیم به ساحت مقدس راوی دشتِ کربلا حضرت امام محمد باقر علیه السلام ای به سینه ات پنهان گنج های قرآنی علم را شکافنده با کلام نورانی مَظهر جمالِ حق در لباسِ انسانی صد چو بوعلی پیشت کودکِ دبستانی هم سِپهر را محور، هم وجود را بانی کنیه ات اَباجعفر، خود محمّدِ ثانی آسمانِ دانش را آفتابِ تابنده مشعلِ حقایق را منطقت فروزنده خصم را پذیرفته با لبِ پُر از خنده دوست خرّم و خندان،دشمن از تو شرمنده خَلق را خداوندی، ای خدای را بنده نیست بنده ای چون تو، با جَلالِ ربّانی قدسیان به قصد قُرب می برند نامت را عرشیان به شوق و شور سر کِشند جامت را خُسروان غلامانند، سیّدی غلامت را وصف کرده در قرآن کبریا مُقامت را جابر از سوی احمد آورد سلامت را چشم او شده روشن از عنایتت آنی ذکر من سلام من کیست حضرت باقر حجّ من قیام من کیست حضرت باقر اسوه تمام من کیست حضرت باقر زمزم و مقام من کیست حضرت باقر پنجمین امام من کیست حضرت باقر می کند ز آیینم مهر او نگهبانی ای به بندگی یکتا ذات حق تعالی را تو یگانه فرزندی دو علیّ اعلا را باقر العلوم استی ذات پاک یکتا را نی عجب اگر بخشد سائلت دو دنیا را ای غریب شهر خویش مثل جدّ مظلومت شد ز کودکی دائم خون به قلب مغمومت از حقوق خود کردند ظالمانه محرومیت روی زین زهرآلود خصم کرد مسمومت سوختند از داغت اهلبیت معصومت روزشان ز غم گردید همچو شام ظلمانی ✨⭐️✨⭐️✨⭐️✨⭐️