بسمالله الرحمن الرحیم
#ولادت_حضرت_صاحب_الزمان_عجلالله
اللهم عجل لولیک الفرج
یا مولا یا صاحب الزمان
ندارم از تو به جز تو نه خاطری نه خیالی
نشستهام سرِ راهی شکستهام به چه حالی
به اشتیاقِ نگاهی در آرزوی وصالی
خدا کند که بیایی در این هوا و حوالی
خدا کند که بریزم به پات خون حلالی
قلم گرفتم و نقشت به قبلهگاه کشیدم
ببخش حضرت قبله که اشتباه کشیدم
نه کعبه را که تورا تکیهگاه کشیدم
تمام خلقِ جهان را در این پناه کشیدم
که مثل قله بلندی که مثل آب زلالی
مَلک به سجده بخواند که مالکِ ملکوتی
نفس به سینه بماند چه حیرتی چه سکوتی
و آمدی و سرودند اُمیدِ این برهوتی
چه جلوهای چه جلوسی، چه جذبهای جبروتی
عجب جمال جمیلی عجب شکوه و جلالی
مُحامِد تو چه گویم که ماورای صفاتی*
که کردگار صراطی محمدی و جناتی
همه حَسن سکناتی همه علی جلواتی
چقدر پُر برکاتی چقدر فاطمه ذاتی
که تو حسینِ حسینی که تو حسین خصالی
همینکه تیغ بگیری به اقتدار بگیری
علی شَوی و به دوشت که ذوالفقار بگیری
شبیه شیر بیایی فقط شکار بگیری
تقاص عالم و آدم زِ نابکار بگیری
رکاب تواست ابالفضل امیر ماه جمالی
خدای غیرت و قدرت علیِ همت و صولت
نجف تبارِ شهامت شرفنژادِ شجاعت
به تیغ هول و مهابت بزن به ریشهی ذلت
که جهل و تلخی و غارت رسیدهاست به غایت
که تو امان و امینی که تو پیمبر و آلی
برس به دادِ زمانه که کفر را بتکانی
که خصم را سرِ جایش به یک غضب بنشانی
برای اینهمه غزه ، برای قبرِ نهانی
حرم بساز و به آنجا سلامِ ما برسانی
تویی و لشگر ایرانیات ، ببین چه وصالی
کنون که صاحب مژگان شوخ و چشم سیاهی
نگاه دار دلی را که بردهای به نگاهی*
به کشتگانِ خودت خوان نماز بر سرِ راهی
شهید عشق نخواهد نه شاهدی نه گواهی
به عاشقان تو مانده نه قوَّتی نه مجالی
مخواه بی تو عزیزم در انتظار بمیرم
در اضطراب بمانم در احتضار بمیرم
در این هوای گرفته در این غبار بمیرم
بیا که آخرِ عمری کنارِ یار بمیرم
خدا کند که جوابی دهی به غرقِ مَلالی
گرفتهام به اُمیدی دوباره دست دعا را
که گفتهاند برایم حدیثِ شاه و گدا را
نشستهام که بگیرم کمی نگاه خدا را
برای مادرم امشب برات کرببلا را
که پیرزن بفرستد سلام و عرض سوالی
شنیدهام که شب و صبح گریه نانِ تو است و
هزار سال غم و روضه داستانِ تو است و
هنوز قتلگهش پیش دیدگانِ تو است و
هنوز عمهی سادات روضهخوان تو است و
که در برابر زینب به نیزه هست هلالی
*سعدی
*فروغی بسطامی
(حسن لطفی ۱۴۰۲
#مدح
بسمالله الرحمن الرحیم
#ولادت_حضرت_صاحب_الزمان_عجلالله
اللهم عجل لولیک الفرج
عطری وزید و چاک گریبان درست شد
دستی کشید و زلف پریشان درست شد
جایی نبود سجدهی ما را جلا دهد
شهرِ نجف بناشد و ایوان درست شد
گفتند یاعلی به گِل ما ، نفس کشید
گفتند یاعلی به لب ایجان درست شد
خود نان خشک خورد به ما نان گرم داد
این زندگی به لطف کریمان درست شد
قدری غبارِ راه علی را فرشته بُرد
بینِ عجم قبیلهی سلمان درست شد
میخواست حق به لشکرِ موعود جان دهد
از آن به بعد کشور ایران درست شد
همسایگی خانهی زهرا به ما رسید
از آن زمان که نیمهیشعبان درست شد
بر سینهام به روی لبم بر جبین علیاست
سوگند بر علی که شب آخرین علیاست
ای قامتت قیامتِ محشر شناسها
شیرینترین حلاوتِ شکر شناسها
فهمیدهاند نظم کواکب به دست توست
در سجدهاند رو به تو اختر شناسها
آهی کشید احمد و فرمود میرسد..
...آن قبلهی تمامِ پیمبر شناسها
وقتی که ذوالفقار سرِ شانه مینهی
حیران شوند دیدهی حیدر شناسها*
بر روی بازوی تو جهان چرخ میزند
حق را بده به حیرت خیبر شناسها
ای فاتح مدینه و مکه قدم بزن
تا سر نهند هر قدمت سر شناسها
یک اَبرویت برای فتوحات کافی است
سوگند بر تجارب خنجر شناسها
وقت تقاص شد جگرِ ما خنک کنید
تا حَظ کنند جملهی کافر شناسها
ای ذوالفقار گَرد رویت را تکان بده
منجی رسیدهاست علی را نشان بده
ای از نفَس نفَستر و از جان عزیزتر
از خون برای هر رگِ ایران عزیزتر
فرموده است حضرت صادق : خَدَمتُهُ*
از شأن هم برای امامان عزیزتر
دستش به سر گذاشت و به پاخواست پس تویی
از جان برای شاهِ خراسان عزیزتر
از لقمهای که خورد به سائل کریم داد
از خویشتن برای تو مهمان عزیزتر
آلوده دامنیم گرچه ولی گفتهای به ما
از عابد است چشم پشیمان عزیزتر
یعقوب از انتظار دو چشمانِ خویش داد
چشمش عزیز و یوسفش از آن عزیزتر
گو باد بویِ پیرهنت را بیاورد
ای از هزار یوسف کنعان عزیزتر
جز تو پناه گرچه به عالم نداشتیم
ما را ببخش پای شما کم گذاشتیم
سرد است بی تو گرمی خُردادهای ما
آتش بزن به سردی پولادهای ما
از یاد بُرده گرچه تو را کوچههای شهر
ای مثلِ جان نرفتهای از یادهای ما
تقصیر کیست اگر که تو را یاد بُردهاند
تقصیر کیست جز من و بیدادهای ما
از ما بگیر سستی و افسردگی و يأس
شوری که بشکند شب غمبادهای ما
ما با تو تا به آخرِ این راه ماندهایم
با این ولیاست ، همت فریادهای ما
سر خَم نکردهایم به دشمن ، دلیل ماست
سجیل و قدر و فاتح و صیادهای ما
دشمن بمیر ، بازیِ خود رو نکردهایم
چیزی که نیست قدرت پهبادهای ما
بتهای کعبه را به ظهورت خراب کن
ما امتحان شدیم به روی ما حساب کن
آقای اشک ، بی کس و تنها چه میکنی
شبها کنارِ تربتِ زهرا چه میکنی
حتی هنوز بعدِ هزار و دویست سال
با اشکِ صبح و گریهی عشاء چه میکنی
گفتند از کدام غمِ آقا به صبح و شام
این چشم را شبیه به دریاچه میکنی
گفتی که از مصیبت ناموس کربلا
گفتیم وای که با ما چه میکنی
دنبال نیزه عمهی سادات ناله زد
کنج تنور یا به کلیسا چه میکنی
" ای جانِ من به نیزهی اعدا چه میکنی؟
آغوش ماست جای تو ، آنجا چه میکنی؟
دیشب به یاد روی تو بودم ندا رسید
او پیش مادر است ، تو تنها چه میکنی؟"
جز آفتاب سایهای بر سر نداشتم
تقصیر من نبود برادر نداشتم...
*اشاره به حدیث امام حسین علیهالسلام
يَضَعُ سَيْفَهُ عَلى عاتِقِهِ ثَـمانيَةَ اَشـْهُرٍ
*اشاره به بیان امام صادق علیهالسلام
لَوْ أَدْرَکْتُهُ لَخَدَمْتُهُ أَیامَ حَیاتِی
*وضع الرضا(علیهالسلام) یده علی رأسه وتواضع قائما ودعا له بالفرج"
(حسن لطفی )