50.68M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌸 #میلاد_امام_زمان(عج)
💐میمیره ملتی که توی راه تو شهید نداره
💐دروغ میگه اون کسی که تورو داره و امید نداره
🎤 #مهدی_رسولی
👏 #سرود
👌فوق زیبا
@ewwmajmamolodi
#حضرت_رقیه #مدح_حضرت_رقیه
صاحب عطایخانهی ارباب آمده است
زیباترین ترانهی مهتاب آمده است
از بحر معرفت گوهر ناب آمده است
گویا مسبّب همه اسباب آمده است
چون او به مثل فاطمه چشمی ندیده است
زهراترین ستارهی صبح سپیده است
در سایه سار او همه عالم مقیم شد
نوزاده خانوادهی ذبح عظیم شد
با دست کوچکش به دو عالم کریم شد
گویا که فاطمه به شباهت دو نیم شد
زهرا در این میانه ظهوری دوباره کرد
زینب به روی ثانی مادر نظاره کرد
عاشقترین شقایق باغ ولا رسید
هنگامهی ولادت مهر وفا رسید
گویاترین لسان به قالوا بلی رسید
زهراترین نشانهی کرببلا رسید
لحن نوای گریهی او لحن دیگر است
وقتی جدا ز دست علمدار و اکبر است
ای شانه بلند ابوالفضل جای تو
ای عرش کبریا به تمنای پای تو
شاهان عالمند همه چون گدای تو
مرغ دلم نشسته به صحن و سرای تو
آب و گلم به عشق شما تا سرشته شد
در لوحهی نگاه تو نامم نوشته شد
من کمترین کجا و تو بالاترین کجا
لیلا کجا و جلوهی لیلاترین کجا
بی تن کجا و یک تن نازکترین کجا
ناقه کجا و محمل حوراترین کجا
ای آسمان حسن، ز نور امامتی
درپیش خصم، کوه وقار و شهامتی
با زانوان خسته چرا راه میروی
از پشت نیزهها ز پی ماه میروی
درددانه حسینی، دل آگاه میروی
ای لالهی سه ساله چه دلخواه میروی
با رفتنت چنان دل ما آب میشود
عمه کنار جسم تو بیتاب میشود
دلبستهی نگاه غریبانهی توام
من جرعه نوش ساغر و پیمانهی توام
من سائل و گدایِ درِ خانهی توام
من روضه خوان خلوت ویرانهی توام
یاسی، شقایقی، به مَثَل باغ لالهایی
باب الحوائج همهایی گر سه ساله ایی
بال و پرت شکسته، سرت درد میکند
از کعب نی هنوز کمرت درد میکند
گفتی به عمه چشم ترت درد میکند
از دوری پدر جگرت درد میکند
چشمان نیمه باز ترا باز بسته اند
در مجلس یزید حرمتتان را شکستهاند
🔸شاعر:
#مرتضی_محمودپور
@ewwmajmamolodi
#السلام_علیک_یاصاحب_الزمان(عج)
یاصاحب الزمان (عج)
چه خوش است روز جمعه،
زکنار بیت کعبه...
به تمام اهل عالم،
#برسد_صدای_مهدی(عج)...!!
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
〰❁🍃❁🌺❁🍃❁〰
سلام مهدی جان🖐❤️
دل هوای روی ماه یار دارد جمعه ها
دل هوای دیدن دلدار دارد جمعه ها
صبح جمعه چشم در راهیم ما ای عاشقان
یار با ما وعده دیدار دارد جمعه ها
چشم های منتظر با اشک های عاشقی
هر نگاهش حرف ها بسیار دارد جمعه ها
آفتابا امرکن تا ابرها پنهان شوند
آسمان بر تابشت اصرار دارد جمعه ها
بی تو دلتنگیم جان مادرت زهرا بیا
بی تو دیگر حالت تکرار دارد جمعه ها
دلخوشم با جمله ای سرشار ازعشق و امید:
یار با ما وعده دیدار دارد جمعه ها
🌷سلاااام علیکم عاشقان آل الله
🌤صبحتان مهدوی☀️
شعر ولادت حضرت رقیه(س) -( شبم صبح و صبحم پر از نورهاست )
شبم صبح و صبحم پر از نورهاست
دلم مست ومستی پرازشورهاست
کلیم دلم را به دریا زدم
شدم نوح و درباورم طورهاست
به دریای طوفانی معجزه
عصا بهترین پاروی کورهاست
عصایم فقط عشق بی انتهاست
همان عشق پاکی که از دورهاست
مراسجده باید کند هرچه مست
جنون درتب و خون مغرور هاست
سه پلّه مرا تاخدا مانده است
سرم تشنه ی دار منصور هاست
چه می بینم این بار روی زمین
مدینه چرا مرکز حور هاست؟
همه در تعجّب همه در سکوت
زمین ازفلک غرق مأمورهاست
سلیمان شهر مدینه به تخت
به دور وبرش ازملک مورهاست
صلا می رسد رجعت کوثر است
قیامی پراز نفخه ی صورهاست
قیامت بپا شد بگو باهمه
رقّیه رسیده است یافاطمه
همه مست و درعین ناباوری
شده خیره بر روی این کوثری
که آمد زآفاق و از موعدش
جلوتر نموده بپا نموده محشری
درخشان چو درّ نجف از صدف
زنسل علی آمده گوهری
تمام آئینه کرده زهرا ظهور
در این چهره ی نازتر ازپری
مگو لعل و گوهر به این نور کل
مشو رد زمدحش چنین سرسری
خدا با جمالش برای ملک
زده در زمین قبله ی دیگری
دراین خانواده همه شاخص اند
ولی کس ندیده چنین دختری
کسی مثل او کی به یک نیم خند
زبابای خود می کند دلبری
به دستان بابا بود دیدنی
ندیده کسی اینچنین منظری
ابالفضل زیبا تر از قبل شد
چوزد بوسه براین رخ مادری
قیامت بپا شد بگو باهمه
رقّیه رسیده است یافاطمه
سه ساله ولی راه صد ساله رفت
چه شیدا چه زیبا چه خوش، واله رفت
گل از خجلت او شد عمرش قلیل
بهار حقیقی هرساله رفت
سفید آمد و یاس خوش رنگ بود
ولی حیف شد مثل آلاله رفت
کبوتر شد و ماهی رود بود
بمیرم که بی پّر وبی باله رفت
ستاره شد و یکدفه مثل برق
درآن تیرگی شب ضاله رفت
دلیل کم چشم کم سوش شد
زبسکه زهر دیده اش ژاله رفت
وگرنه که سیلی امانش نداد
که ازحنجرش قدرت ناله رفت
چه زجری کشید آنشب ازدست زجر
از آن مشت از صورتش هاله رفت
تمام تنش بسکه خون مرده بود
که هوش از سر شخص غساله رفت
فقط با تیمّم بدون کفن
تن آسمان زیر یک چاله رفت
قیامت بپا شد بگو باهمه
رقّیه رسیده است یافاطمه
شاعر : مجتبی صمدی شهاب
@ewwmajmamolodi
شعر ولادت حضرت رقیه(س) -( دلم از عشق در به در شده است )
دلم از عشق در به در شده است
شب تنهایی ام سحر شده است
می پرم تا مدینه بی پروا
نوبت این شکسته پر شده است
شعله های قدیمی یک عشق
در وجودم چه بیشتر شده است
خبر آمد که آمده از راه
آنکه بر عشق برگ و بر شده است
ملکی میدهد ندا که 'حسین'
مژده این بار هم پدر شده است
صحن خشک دو چشمم امشب از
قدم نو رسیده تر شده است
دختری که قرار سینه ی ماست
حرمش مکه و مدینه ی ماست
دل ما و دل صنوبری ات
سر ما و سریر سروری ات
با دو دستت بیا هواییم کن
آرزویم شده کبوتری ات
پری خانه ی امام حسین
دست ما و عطای کوثری ات
زلف ما از ازل گره خورده
به سر گوشه ای ز روسری ات
به در خانه ات گدا هستم
شده شغلم همیشه نوکری ات
چِقَدَر شکل فاطمه هستی
به فدای نگاه مادری ات
آسمان پای مقدمت پا شد
با قدومت مدینه غوغا شد
هر دو چشمت همیشه شیداتر
هر یکی از یکیست دریاتر
کسی مانند تو نیامده است
مثل خالق همیشه یکتاتر
اوج فهمت فراتر از درک است
از عروج خیال بالاتر
از تو گفتن چه کار دشواریست
واژه در واژه ات معماتر
بوده ارباب صاحب فرزند
تو رسیدی شده است باباتر
تو رسیدی و با وجودت شد
خانه اش از بهشت زیباتر
از زبانت 'پدر' شنیدنی است
چقدر ناز تو خریدنی است
چشم خود را همین که وا کردی
همه جا را پر از صفا کردی
با همین سن کوچکت کار
حضرت خضر و نوح را کردی
غیر تو پرده دار عشق نبود
سر عشق را تو بر ملا کردی
با حضورت دل از همه بردی
همه را مست و مبتلا کردی
جای گریه حسین میگفتی
بعد از آن عمه را صدا کردی
لحظه ای بعد روی دوش عمو
تو خودت را چه خوب جا کردی
نذر تو یک سبد شکوفه و یاس
شده هم بازی ات عمو عباس
رونق بزم عرشیان شده ای
حسرت اهل آسمان شده ای
در زلال نگاه این دنیا
رود جاری و بیکران شده ای
بانوی من درست می بینم ؟
چه شده این همه کمان شده ای ؟
کاش می مُردم و نمی دیدم
هدف سنگ شامیان شده ای
سر بازار خنده می کردند
خسته از دست این و آن شده ای
طلب مرگ میکنی از بس
دست و پا گیر کاروان شده ای
کنج ویرانه پر زدی رفتی
بوسه بر زخم سر زدی رفتی
شاعر : محمدحسن بیات لو
@ewwmajmamolodi
شعر ولادت حضرت رقیه(س) -( تا که خدا به بال ملک پر درست کرد )
تا که خدا به بال ملک پر درست کرد
در آسمان عشق کبوتر درست کرد
با آیه های سوره ی زیبای قدر خود
قدری گریست، سوره ی کوثر درست کرد
خلقت به حال خویش معلّق نمی شود
بر آن خدای فاطمه محور درست کرد
تا که بهشت پر شود از عطر آشتی
با قلب خویش صورت مادر درست کرد
بابا به یاد مادر خود گریه تا نمود
مادر گرفت آینه... دختر درست کرد
شأن نزول سوره ی کوثر بزرگ شد
دختر تجلّی رُخِ مادربزرگ شد
دختر همیشه دلبر باباست شک نکن
در اوج دلبریش دلارآست شک نکن
این زمزمه شده است سرود ملائکه
این نو رسیده دختر مولاست شک نکن
هنگام خنده هاش وَ هنگام گریه هاش
این فاطمه به فاطمه همتاست شک نکن
خواهر بیا بیا و به دقت نگاه کن
صورت شبیه صورت زهراست شک نکن
حس می کنی تو را به خدا، بعد سال ها
این عطر مادر است که بر پاست شک نکن
او بیشتر از اینکه به من دختری کند
نازل شده است تا که به ما مادری کند
ای ماهتاب نیمه ی شب های اهل بیت
ای دلبر حسین، دلارآی اهل بیت
چادر به سر چو می بری و راه می روی
هستی شبیه حضرت زهرای اهل بیت
بر صورت حسین و ابالفضل و زینبین
گلبوسه های توست مداوای اهل بیت
اغراق نیست این که بگویم تو یک تنه
زهرا شدی و اُمّ ابیهای اهل بیت
در بین اهل بیت شبیه تو نیست، نیست
بنت الحسین اوج کمالت سه سالگیست
کاش ای سه ساله قوت پایت نمی شکست
دستان پر ز جود و عطایت نمی شکست
آغوش حور بود بهای وجود تو
ای کاش در مسیر بهایت نمی شکست
ای نی نوای حضرت ارباب بی کفن
در شام و کوفه کاش نوایت نمی شکست
رفتی به خلوت عمه ی خود را دعا کنی
از زجرِ زجر کاش دعایت نمی شکست
کاش آن زمان که سرّ طبق آشکار شد
با دیدن حسین صدایت نمی شکست
ای عمه زخم های تنم گر چه بستنی است
این شیشه پر ترک شده دیگر شکستنی است
شاعر : امیر عظیمی
@ewwmajmamolodi