تمام زا ویه ها را کشیده ای قائم
آهای سرو قدِ سرترین سرت سالم
غزال "اُم ولد"نور چشم های جواد
پدر بزرگ شب قدر-حضرت قائم-
پدر:غریب پدر:آشنا پدر:مظلوم
پسر:مراد پسر:مجتهد پسر:عالم
نشانه های امامت تمام شد وقتی
شکفت کنج لبت خالی از بنی هاشم
تو با لباس سپیدی و بالباس سیاه
برای دیدن تو کعبه می شود عازم
درست نیمه ی ذی الحجه بعد حج هر سال
تو مَحرمی و حرم می شود تو را مُحرم
زیارتی به بلندای جامعه از توست
زیارتی که شب قدر می شود لازم
زیارتی که خودش هست "محتشم"پرور
درست کرده به کرّات "اکبر ناظم"
دوتا فقط همه ی راز جامعه ست بگو
فقط"بکم فتح الله" فقط "بکم یختم"
خورشيد پر تلألو هفت آسمان شدي
ذي الحجه شهير زمين و زمان شدي
با ( اهدنالصراط ) تو شد راه ، مستقيم
وقتي كه حمد خواندي و تفسير آن شدي
محسن بلنج
هادی راه تو هستی
مثل امواج خروشان كه به ساحل برسند
وقت آن است كه عشاق به منزل برسند
هـــادیِ راه تــو هستی و یقیناً بی تو
ناگزیرند از آغـــاز به مشكل برسند
محسن بلنج
تنها امام سامره
تنها امام سامره تنها چه ميكني؟
در كاروان سراي گداها چه ميكني؟
دارم براي رنگِ تنت گريه ميكنم
پايِ نفس نفس زدنت گريه ميكنم
محسن بلنج
هادي نسل آدم
نام تورا در دفتر خاتم نوشتند
هادي نسل حضرت آدم نوشتند
ما راه و رسم نوكري را برگزيديم
چونكه شمارارهبر عالم نوشتند
محسن بلنج
در دلِ وحی سخن از تب و تاب است هنوز
قاب قوسین به چشمان تو قاب است هنوز
وصفِ قدوس همان آیۀ وحیٌ یوحی است
لطف روح القُدس آئینۀ ناب است هنوز
محسن بلنج
گدای اهل بیتم
به یمن تو گدای اهل بیتم
گدای هل اتای اهل بیتم
به لطف آستان مستجابت
مسلمان دعای اهل بیتم
محسن بلنج
آستان خدا کمال شما
آستـــان خـــدا کمـــال شما
هفــت پـــرواز زیر بال شما
با شما می شود به قرب رسید
ای وصال خدا وصال شما
#دوبیتی
@ewwmajmamolodi
شعر_عید_قربان
عید قربان آمد و باز آ که قربانت شوم
همچو اسماعیل به فرمان خدا رامت شوم
حاجیان اندر دیار کعبه گشتند مهمان
میزبان من بیا تا من که مهمانت شوم
#شعر_عید_قربان
عید قربان است و هر کی میدهد قربانی اش
آرزو دارم که قربانی قربانت شوم
عید روزه رفت و عید قربان، میرسد نوروز هم
روز نوروز میرسی تا سبزی خوانت شوم
باغبان از شوق گلبن میرود در خواب مست
گلشن باغم بیا تا مست مستانت شوم
دشت ها پر لاله و باغها پر سنبل شده
تا بکی خواهی که مجنون بیابانت شوم
عید قربان است ای یاران گل افشانی کنید
در منای دل وقوف از حج روحانی کنید
تا نیفتاده است جان در پنجۀ گرگ هوا
گوسفند نفس را گیرید و قربانی کنید
سنگ ها از مشعر وصل الهی کرده جمع
جنگ با شیطان و ترک فعل شیطانی کنید
بانگ لبیک از درون آرید بیرون تا به تن
حلۀ احرام از انوار ربانی کنید
در مسیر وجه ربّک پای جان بگذاشته
گام اول در هوالهو خویش را فانی کنید
پای تا سر ذکر حق گردیده در عین سکوت
گفتگو با ذات پاک حی سبحانی کنید
از سر من، موی بتراشید و محو هو شوید
تا همه لبریز از نور جمال او شوید
شستشو کن روح را در چشمه عین الیقین
حلۀ احرام پوش از شهپر روح الامین
پاک کن آیینه را از زنگ تزویر و ریا
تا شوی سر تا قدم آیینة حق الیقین
گردن تسلیم اسماعیل را در زیر تیغ
تیغ ابراهیم را بر حلق اسماعیل بین
تیغ از الماس در دست پدر برنده تر
ای عجب نازک تر از گل آن گلوی نازنین
نه گلو بشکافت نه آن کارد حنجر را برید
هم پسر گردید محزون هم پدر شد خشمگین
پای تا سر شعله شد فریاد زد کای تیغ تیز
از چه کندی می کنی در امر رب العالمین
تیغ گفتا کای سراپا گشته از محبوب پر
تو به من گویی ببر اما خدا گوید نبر
ناگهان آمد ندا از جانب رب جلیل
مرحبا ای عزم تو اخلاص و صدقت را دلیل
تا بماند نور ختم المرسلین در صلب تو
فدیه آورده است بر فرزند پاکت جبرییل
ما پذیرفتیم از تو ذبح فرزند تو را
تو خلیلی تو خلیلی تو خلیلی تو خلیل
ما تو را در بوته اخلاص کردیم امتحان
ما تو را دادیم تا صبح جزا اجر جزیل
هم تو بیرون آمدی از آزمایش رو سفید
هم جلال و عزت تو کرد شیطان را ذلیل
کشتن فرزند با دست پدر سخت است سخت
چون جمال دوست دیدی این بلا آمد جمیل
تا ز چشم ابر آید بارش رحمت فرود
بر تو و بر هاجر و فرزند دلبندت درود
ای خلیل الله اسماعیل تو از آن ماست
تا قیامت زنده این سنت به صحرای مناست
غم مخور گر زنده برگردید اسماعیل تو
مقتل ذبح عظیم ما منای کربلاست
فرق ها دارند با هم این ذبیح و آن ذبیح
این سرش بر سینه تو، او سرش بر نیزه هاست
حلق اسماعیل تو دارد خراش از خنجری
حنجر او پاره پاره از دم تیغ جفاست
جسم اسماعیل تو چون روح در آغوش تو
پیکر مجروح او از سم اسبان توتیاست
ذبح تو سیراب بود و مثل گل شاداب بود
ذبح زهراعلیها سلام با لب عطشان سرش از تن جداست
ای خلیل ما بود تا سیل اشکت در دو عین
آب شو چون شمع سوزان گریه کن بهر حسین
کیستی تو مروه و سعی و صفایی یا حسین
بیت و رکن و مشعر و خیف و منایی یا حسین
تو طوافی تو مطافی تو نمازی تو دعا
تو ذبیحی تو ذبیحاً بالقفایی یا حسین
آب زمزم تشنه لعل لب خشکیده ات
تو هزاران خضر را آب بقایی یا حسین
خون تو جاری است در رگ های احکام خدا
بلکه خود خون خدا، خون خدایی یا حسین
تو حسینی تو حسین کل خلق عالمی
تو شهیدی تو شهید کربلایی یا حسین
تو تمام مصحفی، آیات زخم پیکرت
تو کتاب انبیا و اولیایی یا حسین
آفتابا بر سر خلق دو عالم سایه ای
نخل "میثم" از کتاب زخم هایت آیه ای
شاعر : استاد حاج غلامرضا سازگار
#عید_قربان
#سبک_شدسرود_رولبامون
.
Alimi-ghadir_Babolharam_net_1.mp3
2.52M
به نام نامی حضرت حیدر
علی شیر خدا فاتح خیبر
دلم راهی ایوون نجف شد
آخه عیدی میده ساقی کوثر
علی امام من ، منم غلام علی
دل خراب من اسیر دام علی
شده عید غدیر تا که همه بدونن
خدا هر چی داره زده به نام علی
عین الله یا علی ، وجه الله یا علی
اُذُن الله یا علی ، أسدالله یا علی
سیف الله یا علی
علی علی علی علی علی ....
هنوزم به خدا مست غدیرم
از در این خونه هیچ جا نمیرم
یه سلام میدم امشب سمت مشهد
تا از امام رضا عیدی بگیرم
خدا میدونه که به زیر دِینِ دلم
گدای مبتلای کاظمینِ دلم
شب تولد باب الحوائج اومد
واسه زیارتش به شور و شینه دلم
یا موسی ابن جعفر یا موسی ابن جعفر
علی مالک افلاک و زمینه
علی بالاتر از عرش برینه
شده ذکر تموم آسمونا
فقط حیدر امیرالمؤمنینه
واسه دل همه دوای درده علی
به دنبال گدا خودش میگرده علی
امیر لا فتی امیر ارض و سما
کسی نشد حریف یک نبرد علی
عین الله یا علی ، وجه الله یا علی
مولانا یا علی ، اسدالله یا علی
به لطف و کرم موسی ابن جعفر
میرم تا حرم موسی ابن جعفر
ملائک روی لب هلهله دارند
به ناز قدم موسی ابن جعفر
همیشه اسم زیباش رو لبهای منه
آخه کلید حاجتهای منه
پریشونم و آرزو به دل به خدا
زیارت کاظمین دوای منه
یا علی ، یا علی ، یا علی ، یا علی.....
رسیده روز خوشحالی زهرا
آخه رفته بالا دستهای مولا
فاطمه میگه به به چه امیری
واسه علی میخونه قل هو الله
آخه به هیچکی احتیاج نداره علی
خودِ فاطمه هست همیشه یار علی
رجز مرتضی فاطمه فاطمه بود
آخه فاطمه بوده ذوالفقار علی
عین الله یا علی ، وجه الله یا علی
قلب الله یا علی اسدالله یا علی
سیف الله یا علی مولانا یا علی
@ewwmajmamolodi
#غدیر
#سرود_عید_قربان
عید قربان آمد و باز آ که قربانت شوم
همچو اسماعیل به فرمان خدا رامت شوم
حاجیان اندر دیار کعبه گشتند میهمان
میزبان من بیا تا من که مهمانت شوم
عید قربان است و هرکس میدهد قربانی اش
آرزو دارم که قربانی قربانت شوم
عید روزه رفت و عید قربان میرسد نوروز هم
روز نوروز میرسی تا سبزی خوانت شوم
باغبان از شوق گلبن میرود در خواب مست
گلشن باغم بیا تا مست مستانت شوم
دشت ها پر لاله و باغها پر سنبل شده
تا به کِی خواهی که مجنون بیابانت شوم ؟
🌴❣
❣
✍اعمال روز عید قربان
① غسل کردن
② نماز عید قربان
③ خواندن دعای چهل و هشتم صحیفه سجادیه
④ خواندن دعای چهل و ششم صحیفه سجادیه
⑤ خواندن دعای ندبه
⑥ قربانی کردن
⑦تکبیرات مشهور را پس از نماز ظهر روز عید تا پس از ده نماز (نماز صبح روز دوازدهم) بخواند
🌸اللّهُ اَکْبَرُ اللّهُ اَکْبَرُ لا اِلهَ اِلا اللّهُ وَ اللّهُ اَکْبَرُ اَللّهُ اَکْبَرُ اَللّهُ اَکْبَرُ و لِلّهِ الْحَمْدُ اَللّهُ اَکْبَرُ عَلی ما هَدانا اَللّهُ اَکْبَرُ عَلی ما رَزَقَنا مِنْ بَهیمَةِ الاْنْعامِ وَالْحَمْدُلِلّهِ عَلی ما اَبْلانا
🍃خداى بزرگتر است خدا بزرگ است نيست معبود حقى جز پروردگار و خداى بزرگ است خدا بزرگتر است و ستايش مخصوص خداست خدا بزرگ است بر آنچه ما را راه نموده خداى بزرگتر است بر آنچه به ما روزى كرده از چهار پايان بى زبان و ستايش خدا راست بر اين آزمايش
✅ قصيده عيد قربان با گريز كربلا
🔻شاعر: استاد حاج غلامرضا سازگار
طلوع عید بزرگ و مبارک اضحی
فروغ وحدت و توحید داده بر دل ها
ز خاک پاک منا سرکشد بدامن عرش
نوای زمزمۀ گرم عاشقان خدا
در آن زمین مقدّس زدند حلقۀ عشق
به اشک و ناله و افغان و شور و شوق و دعا
رسد باوج سماوات نغمۀ لبیک
زکوه و سنگ و شن و خاک و ریگ آن صحرا
زدند خیمه در آن سرزمین که هر گامش
ز اشک دیده پیغمبری گرفته صفا
محمد و علّی و فاطمه حسین و حسن
نهاده اند رخ بندگی بخاک آنجا
صدای گرم مناجات حضرت مهدی
طنین فکنده در آن سرزمین بموج فضا
خوشا بحال دل محرمی که در آن جمع
جمال گمشدۀ خویش را کند پیدا
خوشا بحال دل آنکه بشنود پاسخ
از آن دهان مقدس چو گفت یا مولا
خوشا به ناله و فریاد و سینه سوختهای
که با دعای امام زمان رود بالا
روند جانب مسلخ کنند قربانی
نه گوسفند بگو گرگ نفس و دیو هوی
دوباره زنده شود خاطرات آن پدری
که زیر تیغ، پسر را نشانده بهر فدا
کشیده کارد بحلق پسر که در ره دوست
کند سر از بدن نوجوان خویش جدا
کشیده تیغ ولی آن گلو بریده نشد
که بُد نهفته در آن سرّ قادر دانا
به خشم آمد و گفتا به کارد کز چه سبب؟
نمی بُری گلوی نازک ذبیح مرا
به سنگ خورد لب تیغ تیز و سنگ شکافت
که ناگه از لبۀ تیغ شد بلند ندا
که ای خلیل تو گوئی بِبُر چسان ببُرم
که نهی میکندم ذات قادر یکتا
دراین مکالمه ناگاه گوسفند به دوش
رسید پیک خدا نزد حضرتش ز سما
که ای خلیل خدا حبذا، قبول، قبول
زهی زهی به چنین دوستی و صدق و صفا
بجای ذبح پس، گوسفند کند قربان
که هدیۀ تو پذیرفته شد به درگه ما
بُرید سر زتن گوسفند و گفت دریغ
نریخت خون ذبیحم بخاک دوست چرا؟
ندا رسید خلیلا به پیش رو، بنگر
که راز مخفی ما بر تو می شود افشا
به پیش روی نظر کرد و دید غرفه بخون
ذبیح فاطمه را در منای کرب و بلا
گشوده چنگ بسی گرگ های کوفه و شام
بقصد ریختن خون یوسف زهرا
ز تشنگی زده آتش بدامن گردون
صدای ناله اطفال سیدالشهداء
رباب اشک فشان در کنار گهواره
گلوی نازک اصغر نشان تیر جفا
سکینه بر لبش از سوز تشنگی تبخال
دو دست گشته بریده از پیکر سقّا
شکافته است جبین جوانش از دم تیغ
چنانکه فرق علی در نماز گشته دو تا
بریز خار نهان لاله های گلشن وحی
به جستجو شده کلثوم و زینب کبری
چو دید صحنۀ آن محشر عظیم خلیل
دو دست غم بسر خویش زد، فتاد زپا
ندا رسید خلیلا ثواب گریۀ تو
فزون تر است ز ذبح پسر به درگۀ ما
کدام صحنه بود همچو کربلای حسین؟
کدام روز بود همچو روز عاشورا؟
مصائب همۀ انبیاست حق حسین
که او به بزم ازل سر کشیده جام بلا
به وصف دوست نبندد لب از سخن «میثم»
اگر زبان بِبُرندش، دلش بود گویا
#استاد_غلامرضا_سازگار
¤¤¤¤《¤¤¤¤¤
#شعر_و_سبک_مداحی
#شعر_مداحی
#آموزش_مداحی
#عید_قربان