224.2K
🌹#ازدواج_حضرت_علی_و_حضرت_فاطمه_س
🌹#سرود
✍شاعر:اسماعیل تقوایی
🌹#ازدواج_حضرت_علی_و_حضرت_فاطمه_س
🌹#سرود
✍شاعر:اسماعیل تقوایی
💫💫💫💫💫💫💫💫💫💫💫
آیینه بندونه، تموم آسمون
مدینه دلشاده، از پیر وجوون) ۲
خنده رولبهای، پیمبر اومده
به خونه ی حیدر کوثر اومده
به خونه ی حیدر، کوثر اومده
مبارکه وصل زهرا وعلی، مبارکه وصل زهرا وعلی، مبارکه وصل زهرا وعلی۲
💫💫💫💫💫💫💫💫💫💫
اومده از بالا، جبریل امین
تا بگه تبریکِ، رب العالمین
فرشته ها همگی، با حالت شاد
چرخ می زنن دور، سر عروس دوماد
چرخ می زنن دور، سر عروس دوناد
مبارکه وصل.....
💫💫💫💫💫💫💫💫💫
عروس کیه زهرا، نور ازلی
به به ازین داماد، بر خدا ولی
عاقده پیغمبر، خطبه میخونه
نگاش به این دوماد، چه مهربونه
نگاش به این دوماد، چه مهربونه
مبارکه وصل...
💫💫💫💫💫💫💫💫💫💫
اول ذیحجه، مونده یادگار
برای هرشیعه، روز افتخار
به به از این روز و، پیوند نکو
اهل ولایت رو، داده آبرو
اهل ولایت رو، داده آبرو
مبارکه وصل....
270.5K
🌹#ازدواج_حضرت_علی_و_حضرت_فاطمه_س
🌹#سرود
✍شاعر:اسماعیل تقوایی
🌹#ازدواج_حضرت_علی_و_حضرت_فاطمه_س
🌹#سرود
✍شاعر:اسماعیل تقوایی
💫💫💫💫💫💫💫💫💫💫💫
ماه ذیحجه گشته آغاز
مرغ دل اومده در پرواز
رفته تا خونه ی پیغمبر
تا که شادیشو کنه ابراز
شب پیوند علی وزهرا /به عرش اعلا جشن وطرب برپاست
به خنده بازه، رخ پیغمبر/ دلش شاد ازین عروسی زیباست
(علی یا حیدرعلی یاحیدر مبارک باشه وصلت با کوثر)۲
💫💫💫💫💫💫💫💫💫💫
چراغونه تموم افلاک
برا این عروسی زیبا
توی شهر مدینه گشته
مجلس جشن وطرب بر پا
دلا آباده،پیمبر شاده/چرا،چون زهرا دل به علی داده
می ریزه از شوق،بارون چشماش/دعا گوی این عروس وداماده
علی یا حیدر....
💫💫💫💫💫💫💫💫💫💫
با وصال فاطمه حیدر
می گیره معنا دیگه کوثر
فراوون میشه توی دنیا
گلایی زنسل پیغمبر
زنور حیدر زنور زهرا/میشه نورانی ز نور حق دنیا
شیعه دلشاده زغم آزاده/می گیره ذکر علی علی مولا
علی یا حیدر......
💫💫💫💫💫💫💫💫💫💫
فخر ماباشه تواین دنیا
نوکری حیدر وزهرا
الهی که دشمن اونها
هرجا که باشه بشه رسوا
غدیری هستیم علی مولامون /اسیر عشق حیدره دلهامون
ظهور آخر گل زهرایی/میشه دارو بر تموم دردامون
علی یا حیدر....
🌹#ازدواج_حضرت_علی_و_حضرت_فاطمه_س
🌹#مدح
✍شاعر:احمد علوی
💫💫💫💫💫💫💫💫💫💫💫
در باغهای شهره به اوجِ معطری
در چشمهی گلابِ دلانگیز قمصری
در دشتهای سبز و چمنخیز و دلنواز
در جادههای ممتد سرو و صنوبری
در ریشهی تصور تاریکِ تاکها
در چشمهسارهای خروشان کوثری
در موج موجِ آبیِ تسنیم و سرسبیل
در آسمان روشنِ شبهای اختری
در جادهای که لحظهای از جایجای آن
حتی نسیم هم نگذشتهست سَرسَری
در نص آیههای پُر از نور کردگار
در شرح هر حدیثِ زلال پیمبری
در هر حدیثِ قدسی و هر ذکرِ مستند
در متن صادقانهی آیینِ جعفری
در خطبههای هر نبیِ صاحب کتاب
در مصحف نمونهی زهرای اطهری
تنها علیست آنکه میانِ تمامِ خلق
با او کسی نیافت توانِ برابری
**
بر کرسیِ قضاوت یکتاییِ علی
باید خود خدا بنشیند به داوری
مَسندنشینِ عرش معلیست مرتضی
مصدر علیست در دل هر یاءِ مصدری
ما محو آفتاب جمالش شدیم و هست
در ساقِ عرش یکسره در سایهگستری
با دیدن جمال علی میزند ملک
بی اختیار صیحهی اللهُ اکبری
با خواندن فضائل او داغ میشود
بازار شاعری و بساط سخنوری
چرخیدهاند دور علی سالهای سال
ناهید و زهره و زحل و ماه و مشتری
در پیشگاه نور علی غرق ظلمت است
صدها هزار آینه خورشید خاوری
خواندیم خطبههای امیرالکلام را
با قندهای پارسی و شور آذری
خَم میشدند پیش خَم ذوالفقار او
هنگام کارزار، مقامات لشکری
مانند کاه، نقش زمین شد مقابلش
مَرهب که داشت داعیهی کوهپیکری
نادِ علی بخوان که پس از نام نامیاش
با یک اشاره وا شود ابواب خیبری
در اضطرار بر لبم "اَمَّن یُجیب" نیست
نام علیست بر لب من وقت مضطری
خونِ حسینِ اوست نشانی از اقتدار
صُلح حسن چه بود؟... نماد دلاوری
وقت گریز آمده، این بیتْ کربلاست
آیا کسی نمانده بیاید به یاوری؟
یک عده مست کرده و فرزند زر شدند
وقتیکه مُرده بود مرام ابوذری
تاریخ منزجر شده از عمروعاصها
اسلام زخم خورده از امثالِ اشعری
شرح فضایل علوی را نوشتهاند
حسکانی و سیوطی و شیخِ زمخشری
حقی که از خدا به علی واگذار شد
هرگز نمیرسد به فلانی و دیگری
فریاد شِقشِقیهی مولا اثر نداشت
بر قوم کوردلشدهی شُهره در کَری
بی شک برای حضرت مرضیه هیچکس
غیر از علی نبود سزاوار همسری
عقد علی و فاطمه بی شُبهه در ازل
در پیشگاه حضرت حق گشت، محضری
ما خاک پای فاطمه هستیم تا ابد
در خاندان ما همه هستند حیدری
نه اشتباه گفتم و باید چنین نوشت
ما نوکریم و شهرت ما هست قنبری
ما را هوای سلطنت ملک دیگریست
تا روز حشر سلطنت ماست نوکری
ما را به خاک چادر مادر امیدهاست
چون خاندان فاطمه هستند مادری
جانم فدای فضهکنیزش که بودهاست
کوچکترین کرامت او کیمیاگری
وقتی قسیم دوزخ و جنت فقط علیست
باشد امید ما به کرم حداکثری
با اشرف خلائقِ عالم که مصطفیست
تنها علی رسیده به فیض برادری
دلبستهی کسی نشدم چون کسی نبود
غیر از علی و آل علی بابِ دلبری
خوشبخت آن فقیر که در آستانِ او
این فَقر را عوض نکند با توانگری
سنجیدن عیار قصائد به دست کیست؟
وقتی که شعر گوهر و مولاست گوهری
جانها فدای ماهترین یادگار او
عالم فدای غُربتِ فرزند عسکری
این بیت آخر است و سراپا نشستهایم
چشم انتظار آمدنِ ماهِ آخری
🌹#ازدواج_حضرت_علی_و_حضرت_فاطمه_س
🌹#مدح
✍شاعر:وحید محمدی
💫💫💫💫💫💫💫💫💫💫💫
دلخوشی یعنی خدا را داشتن
در بهشت لطف او جا داشتن
بین سینه حب مولا داشتن
مادری مانند زهرا داشتن
دل خوشی یعنی دو دنیا مال ماست
روز محشر فاطمه دنبال ماست
بندگی یعنی عبادات شبش
ذکر تسبیحات بر روی لبش
سجدههای غرق نور زینبش
آن حجابی که رسید از مکتبش
بندگی یعنی حجاب فاطمه
سجدههای ناب ناب فاطمه
عشق یعنی خندههای فاطمه
پر گرفتن در هوای فاطمه
نوکری کردن برای فاطمه،
با امید یک دعای فاطمه
عشق یعنی یک نگاه مادری
سر پناهی در پناه مادری
زندگی یعنی سکوتی پر سرور
انعکاس نور در سیمای نور
و بساط عاشقیها جورِ جور
دور باد از زندگیشان چشم شور
زندگی یعنی هوای بندگی
زندگی کردن برای بندگی
سادگی یعنی به کمها ساختن
در تنور خانه نان را ساختن
و حصیری زیر پا انداختن
نه به دنیا و طلا دل باختن
سادگی یعنی دو لیوان گِلی
وصلهٔ نعلین مولایم علی
🌹#ازدواج_حضرت_علی_و_حضرت_فاطمه_س
🌹#مدح
✍شاعر:سید رضا موید
💫💫💫💫💫💫💫💫💫💫
شروع نامهام نامی کریم است
که بسمالله الرحمن الرحیم است
به آن نامی کزان عالم برافروخت
بشر اسماء حُسنی را بیاموخت...
به آن نامی که بر ما روح بخشید
ز نورش زُهرهی زهرا درخشید
چه زهرایی؟ که معنیبخش اسماست
همانا اسم اعظم، اسم زهراست
خدا گر مدح او نازل نمیکرد
کتاب خویش را کامل نمیکرد
به نام کوثرِ قرآن ستودش
که لفظی بهتر از کوثر، نبودش
حساب نام یازهرا به ابجد
برآید یا علی و یا محمد
که زهرا زآندو هست و آندو، زهرا
جدایی نیست آری مهر و مه را
کسیکه کُفوِ آن نور جلی بود
علی بود و علی بود و علی بود
خوش آن روزی که با اذن خداوند
به دلخواه پیمبر یافت پیوند
جهانِ رحمت و علم و کرامت
به دنیای جمال و عشق و عصمت
رسیدش در شب جشن عروسی
عروس آسمان، بر خاکبوسی
به سائل داد چون پیراهنش را
به حکم «لَنْ تَنَالُوا الْبِرَّ حَتَّىٰ...»
اگرچه خانهٔ زهرا گِلین بود
حریم افتخار مسلمین بود
محبت، پایهٔ کاشانهی او
شرف، خشت بنای خانهی او
جهاز بانوی دنیا و عقبا
بُد از پشم و سفال و لیف خرما
سفالین کوزهای و مَشکی از پوست
اساس چشمگیر خانهٔ اوست!
سپهر، آیینهدار هستیاش بود
رهین آسیای دستیاش بود
حصیری گرچه فرشِ زیر پا داشت
به روی سر، همه نور خدا داشت
شُکوه آسمانها صیت او بود
گواه «فی بیوتٍ» بیت او بود
سلام هر شب و صبحِ پیمبر
شُکوه خانهاش کردی فزونتر
سلام، ای وحی مُنزَل در کلامت
که حق از کودکی گفته سلامت
به وحدت داده هر مویت شهادت
ورم کردهست پایت از عبادت
زیارتگاه انجُم، خاک پایت
زیارتنامهٔ حوران، ثنایت
تویی یاسین، تویی طاهای قرآن
تویی رمز اشارتهای قرآن
زنان را با عمل، ارشاد کردی
جهاد المرأه را فریاد کردی...
خدا را بندهای یکدانه بودی
پدر را دلخوشی در خانه بودی
دو تن بودید او را پشتوانه
تو در خانه، علی بیرون ز خانه
رسالت را گلستانی، بهاری
امامت را نگهبانی، قراری
خروش بیامان مسجدی تو
رسول خطبهخوان مسجدی تو
چو تو از دین، طرفداری که کردهست؟
امام خویش را یاری که کردهست؟
خروشت حامی جان علی شد
کلامت تیغ بُرّان علی شد
الا، ای راز رحمت در دو دنیا
تویی مشکلگشای هر دو دنیا
نخستین زن که در جنت در آید
تو هستی، کز قیامت محشر آید
چو در صحرای محشر پا گذاری
شفاعت را چو خورشیدی بر آری
ملائک صف به صف در چار سویت
علی و مصطفی در پیش رویت
مهار ناقهات در دست جبریل
خلایق محو این اکرام و تجلیل
به حیرت، کاین هیاهو چیست، یارب؟
کسی کاینسان در آید، کیست یارب؟
که از درگاه عزت در چپ و راست
ندا آید که این زهراست! زهراست!
در آنجا شیعیانت میدرخشند
نه تنها دوستانت را ببخشند،
که میبخشد خدای مهربانت
گناه دوستانِ دوستانت
در آن روزی که عالم بیقرارند
رسولان نیـز امید از تو دارند
در آن غوغا که بهر کس، مَفَر نیست
ز بیم جان، پدر فکر پسر نیست
زهر سو بانگ وانفسا بلند است،
ز ما فریاد یازهرا بلند است
تو دستِ دستگیری چون برآری
«مؤید» را مبادا واگذاری!