📲روایت شنیده نشده از نحوه شهادت شهید عجمیان
📺 برنامه زنده جهان آرا امشب با موضوع بررسی شهادت مظلومانه سید روحالله عجمیان و تحلیل مسائل روز با حضور حجت الاسلام طباخیان
✅ امشب ۱۶ آبان ساعت ۲۲ از شبکه افق
#پایان_مماشات
🌐 اخبار استراتژیک ↙️↙️↙️
📡 @StrategicNews_com
7.22M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 فیلمی از دادگاه متهمین اغتشاشات اخیر
متهم بعد از مشاهده فیلم آشوبهایش:
💭میخواستم ببینم نردهها محکم است یا نه!
#پایان_مماشات
🌐 اخبار استراتژیک ↙️↙️↙️
📡 @StrategicNews_com
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✍️ توهین بیشرمانه رسانه سعودی اینترنشنال به #امام_حسین علیهالسلام و وقایع کربلا!
🌐 اخبار استراتژیک ↙️↙️↙️
📡 @StrategicNews_com
بسم الله الرحمن الرحیم
"این برای آرمان"
- "شنیدم به آرمان گفتن به آقا توهین کن تا ولت کنیم، وگرنه بیشتر میزنیمت. آرمان هم گفته: اون نور چشم منه، شما بزنید..."
هنوز این پیامِ یکی از کانالها را کامل نخوانده بودم که استاد آمد و گوشی را انداختم داخل کیفم. کلمات پیام اما، بدجور پیچیده بودند میان کلمات کتاب جامعهشناسی استارک و دست از سرم برنمیداشتند. استاد درس را آغاز کرد، مثل همیشه بدون وقفه، پرشور و شمرده. جزوه مقابلم باز بود، «بسم الله قاصم الجبارین» را بالای صفحه نوشته بودم، ولی باز هم کلمات آن پیام، چسبیده بودند به مغزم. بهشان التماس کردم که: الان میخواهم بیطرفی علمیام را حفظ کنم خیر سرم... الان باید فقط به درس فکر کنم...
-هراری در کتاب انسان خردمند، اشاره کرده که مهمترین انقلاب در تاریخ بشر، انقلاب شناختی در هشتادهزار سال پیش بوده. زمانی که بشر تونست افسانهسازی کنه...
افسانهسازی... انقلاب شناختی... یادداشت کردم. با چشم استاد را دنبال میکردم تا باز هم یادآوری شهید علیوردی، مثل پیچک دور کلمات استاد نپیچد؛ اما چشمانم ناگاه متوقف شدند، روی عکس امام و رهبری که نصب شده بود بالای تخته سیاه؛ وارونه.
نگاهم همانجا ماند. یک نفر عکس را وارونه نصب کرده و روی تخته شعار نوشته بود. شعارشان که به جهنم... هیچوقت برایم مهم نبوده. ولی عکس آقا... وارونه؟
استاد داشت یکی از جدولهای کتاب را تحلیل میکرد. رابطه فقر، صنعت و نابرابری اجتماعی. برای این که حواسم را برگردانم به کلاس، نظر دادم و خودم را انداختم وسط بحث. از رابطه خطی گفتم و همبستگی پیرسون. از ارتباط فقر و عدم امنیت با نابرابری. نشد. فایده نداشت. باز هم عکس وارونه آقا، تمرکزِ نیمبندم را بهم میزد.
شعری که در ذهنم با صدای سلحشور پخش میشد را گوشه کلاسور نوشتم، بلکه ذهنم آرام شود: ای دل بمان با مولا، کل یوم عاشورا...
کلاس تمام شد و فقط دو جمله یادداشت کرده بودم: جامعهشناس باید به پدیدهها به صورت غیرخطی فکر کند... چهار چیزی که مبادله اجتماعی را ممکن میکند: ثروت، قدرت، منزلت معرفت.
استاد که گفت "خسته نباشید" و از کلاس رفت، با ضرب از صندلی بلند شدم. چندتا از دخترهای چادری کلاس دورم جمع شدند: الان برنامهت چیه؟
اشاره کردم به عکس وارونه شده: هیچی، این رو درست میکنم و میرم پایین.
همه با هم گفتند: هیس... صبر کن همه برن.
نگاهی انداختند به کسانی که هنوز در کلاس بودند. چندنفرشان را هفتههای قبل، میان دانشجوهای معترض دیده بودم. با هم صحبت کرده بودیم و دعوا نه. دوباره برگشتم سمت دوستان چادریام: چرا صبر کنم؟
-خب آخه...
چشمانشان را طوری چپ و راست کردند که الان نرو، خطرناک است! یک نفر دیگر گفت: اصلا برو به یکی از خدماتیها بگو درستش کنه.
-چرا؟ درست کردنش کاری نداره.
خودم را از جمعشان بیرون کشیدم و رفتم به سمت صندلی استاد: دقیقا الان باید درستش کنیم، جلوی همه.
و با خودم گفتم: مثلا چه اتفاقی میافتد؟ هزینهاش نهایتا یکی دوتا فحش است که میپردازم. از جانی که آرمان داد سنگینتر نیست.
صندلی استاد را گذاشتم زیر قاب عکس. کفشهایم را درآوردم، چادرم را جمع و جور کردم و رفتم روی صندلی. محجبهها کمکم پشت سرم آمدند. دوتا از بچهها که چادری هم نبودند، صندلی را گرفتند که نیفتم. یکیشان لبخند زد: برو، هواتو داریم.
و دیگری گفت: اگه یه نفر کارشو توی این مملکت درست انجام بده، اون آقاست.
و به تصویر آقا اشاره کرد.
عکس امام و آقا روی تخته شاسی چاپ شده و با میخ به دیوارش زده بودند. یک نفر تخته را طوری روی میخ چرخانده بود که عکس وارونه شود. میخ را بیرون کشیدم، با تخته. چندنفر برایم هو کشیدند و یکی داد زد: بذار بیفته. بندازش زمین. بذار بشکنه.
نشنیده گرفتم و در دل جواب دادم که: اگر نمیدانستم که یک نفر تقریباً همسن من، چند شب پیش بخاطر صاحب این عکس جان داده، شاید الان از هو کشیدنتان میترسیدم. ولی الان، اگر بمیرم هم نمیگذارم توهین بشود به نورِ چشمِ آرمانِ عزیز.
عکس را صاف نصب کردم به دیوار. آقا لبخند زدند و دلم آرام گرفت. مشتم را کوبیدم روی میخش که محکم شود و زیر لب گفتم: این برای آرمان...
💠به قلم: خانم فاطمه شکیبا
🔰 بر اساس تجربه واقعی
#ارسالی
#آرمان_عزیز
#شهید_ارمان_علی_وردی
#چله_آرمان
----------
🌐 اخبار استراتژیک ↙️↙️↙️
📡 @StrategicNews_com
♥️ #رسول_خدا صلیاللهعلیهوآله فرمودند:
🍀 منْ أَحْزَنَ مُؤْمِناً ثُمَّ أَعْطَاهُ اَلدُّنْيَا لَمْ يَكُنْ ذَلِكَ كَفَّارَتَهُ وَ لَمْ يُؤْجَرْ عَلَيْهِ
🍃 هر كس مؤمنى را اندوهگين سازد و سپس همه دنيا را به او بدهد، اين كار ، كفّاره (جبران كننده) گناه او نخواهد بود و براى آن ، اجرى به او داده نمى شود.
📖 بحار الأنوار ج72 ص150
🌐 اخبار استراتژیک ↙️↙️↙️
📡 @StrategicNews_com
23.91M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💢 اوباشی که توی تهران جفتک انداخته بودن رو گرفتن و توی دادگاه جلوی چشمشون فیلمهای وحشیگریهاشونو پخش کردن
یکی از متهم ها که حفاظها رو وحشیانه کنده بود از ترسش حالا میگه : میخواستم ببینم نرده ها محکم بود یا نه
🔹 با این اتهاماتی که دارن تقریبا میشه گفت حکمشون اعدامه ... تروریستهای اون ور آبی اینها رو شارژ کردن بیان بیرون ، حالا اون ها با دلارهای سعودی عشق و حال میکنن این بدبختها هم اعدام میشن ...
🌐 اخبار استراتژیک ↙️↙️↙️
📡 @StrategicNews_com
7.05M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 روایت دوست شهید عجمیان از روز شهادت ایشان
🔸 آجرلو، دوست شهید روحالله عجمیان: داعشیهای وطنی به پهلو و سر شهید ضربات سنگینی زدند. ضربات چاقو باعث شهادت ایشان شد.
🌐 اخبار استراتژیک ↙️↙️↙️
📡 @StrategicNews_com
شهیدی که تنها و عریان روی زمین افتاده بود و اونقدر با سنگ و چوب و چاقو زدنش تا شهید شد سید بود …
سلام ما رو به جد غریبت برسون سید ….
#سید_روحالله_عجمیان
🌐 اخبار استراتژیک ↙️↙️↙️
📡 @StrategicNews_com